eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.2هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت745 گذر از طوفان✨ مجوزهای تایید شده شهرداری رو دسته بندی کردم د
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _سلام طاهر سرش رو بلند کرد _سلام خانم نیکجو خوبید؟ چند قدمی جلو تر رفتم و خودم رو نزدیک میز رسوندم _بله ممنون پوشه رو روی میز گذاشتم بازش کرد _تاییدهای شهرداریه؟ _بله، آقاطیب گفتن از روی تاریخ ها مرتب بشن و مهر و امضا بشن کپی هاشون رو بایگانی کردم اینم اصل مدارکه _دستتون درد نکنه _خواهش میکنم به کاوری که چندتا برگه داخلش بود اشاره کرد _امروز میتونید این فرم هارو ثبت کنید و چاپ شده شون تحویل طاها بدید؟ کاور رو برداشتم برگه های داخلش رو شمردم _پنج تاس ،باید اول ثبتی های امروز تحویل بدم اگر برسم چشم باصدای باز شدن در نگاهش سمت در رفت صدای فروغی توی اتاق پخش و در رو بست سلام کرد جوابش رو دادیم سمت میز اومد و گفت _ رسیدن بخیر طاهر لبخندی زد _ممنون دیشب رفتی شمال؟ _آره حاجی زنگ زده بود نمیشد نرم _کار خوبی کردی چه خبر کارها تا کجا پیش رفته بود؟ کتش رو روی چوب لباسی آویزون کرد و گفت _حاج علی درست گفته بود مواد درجه پایین قاطی مواد اصلی کردن _مطمئنی ؟ _آره قبل از اینکه برسم زنگ زدم محمد رضا همه چی رو براش تعریف کردم رفته بود از موادی که استفاده شده برداشت بود با دوستش رفته بود آزمایشگاه یکی از آشناهاشون تستش کردن طاهر از روی صندلی بلند شد _ای بابا ،این همه به حامد تاکید کردیم حواسش باشه _حامد چند روزی رفته مسافرت اینام خواستن کار رو زودتر تحویل بدن برای اینکه منتظر رسیدن مواد و بار مصالح نشن دست به این کار زدن _حالا بابا میخواد چکار کنه؟ _فعلا با حاج علی صحبت کرده هر روز بره سر بزنه تا خودمون هفتگی بریم طاهر پیراهنش رو مرتب کرد میز رو دور زد _کاش بابا صبر میکرد خودمون دست به کار میشدیم _خودتم میدونی فعلا هیچ کدوم نمیتونیم ثابت اونجا باشیم طاهر نگاهش سمت من اومد _ببخشید اصلا حواسمون نبود بگیم بشینید به فرم ها اشاره کرد _ببریدشون بایگانی هر وقت شد انجامشون بدید _خواهش میکنم اشکالی نداره چشم به طاها گفت _پوشه مدارک شهرداری انجام شده به داداش خبر بده بیاد ببرش طاها سرش رو تکون داد _چشم طاهر در اتاق رو باز کرد و گفت _برم پیش کسری ببینم بالا چه خبره "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
❤️ صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است 🌿
هدایت شده از دُرنـجف
حکمت های ۲۱۱_۲۱۰.mp3
16.01M
📌 📒با موضوع: و 📆۱۱ دی ۱۴۰۲ 🎤 با سخنرانی: ❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم. 🌺 👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇 📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت746 گذر از طوفان✨ _سلام طاهر سرش رو بلند کرد _سلام خانم نیکجو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ به محض بسته شدن در اتاق فروغی بهم خیره شد _خوبی؟امتحان امروز چطور بود؟ _ممنون،خوب بود _ امتحان های ترم کی شروع میشه؟ _دو هفته دیگه صندلی رو جلو تر کشید و پوشه رو برداشت _یعنی فرجه قبل شروع امتحانا ندارید؟ _چرا تا چهار شنبه میریم مدرسه بعدش پنج روز تعطیل هستیم هفته بعدش امتحان ها شروع میشه _برنامه گرفتی؟ سرم رو تکون دادم _بله _رفتی خونه عکسشو برام بفرست _باشه کاوری که لیست ها داخلش بود رو برداشتم _کاری ندارید من برم؟ خمیازه ای کشید _نه دستت دردنکنه برای مدارک _خواهش میکنم ناخواسته گفتم _خسته بودید چرا سر کار اومدید از حرفم جا خورد و لبخندی زد _باید می اومدم کار شرکت زیاد شده دستش رو زیر چونه ش گذاشت از کجا فهمیدی خسته م؟ _خستگی از صورتتون میباره آروم خندید _چه عجب خستگیم یه بار به چشمت اومد این چه حرفی بود من زدم ،سرم رو پایین انداختم سمت در رفتم بین خندیدنش صدام زد _نورا؟ چرخیدم _بله؟ _امروز عصر پیک فروشگاه یه سری خرید میاره در خونه رسیدی بهم خبر بده هماهنگ کنم راننده رسیده باشه بری جلوی در تحویل بگیری کلافه نوچی کردم _آقای فروغی این چه کاریه آخه چیزی لازم باشه میرم میخرم هر دفعه دارید بیشتر شرمنده م میکنید _تا بعد امتحان ها خرید نمیری سعی کردم همه چی رو بخرم ولی اگر چیزی از قلم افتاده بود بهم بگو _ممنون ،من هرچی بگم نخرید شما کار خودتون میکنید نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إلهی به رقیه...(: شهیدحسین معزغلامی: اگرجایی گیرکردی ،یه تسبیح برداروبگو الهی بالرقیه ،بی بی خودش حل میکنه
هدایت شده از دُرنـجف
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آداب ورودبه ماه مهمانی خدا🌙 آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی
هدایت شده از دُرنـجف
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر که دارد هوس ماه خدا بسم الله هر که دارد سر سودای خدا بسم الله 🌙حلول ماه بندگی خدا مبارک😊❤️
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت747 گذر از طوفان✨ به محض بسته شدن در اتاق فروغی بهم خیره شد _خو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ گوشیم رو از داخل کیفم بیرون آوردم صفحه ش رو باز کردم شماره فروغی رو بگیرم که شماره ش روی صفحه افتاد انگشتم رو روی صفحه کشیدم _الو سلام _سلام رسیدی؟ _بله الان میخواستم بهتون زنگ بزنم _عه فکر کردم یادت رفته،یک ربع دیگه پیک میرسه به اسم حاجی گفتم _چرا اسم خودمو نگفتید؟ با لحن متعجبی گفت _وقتی یه مرد توی خونه هست چرا اسمتو بگم؟ چه سوالی پرسیدم الکی یه بهانه برای گیر دادن دستش دادم _همینطوری _این جوابت منو قانعه نکرد فعلا برو خرید هارو تحویل بگیر تا بعد ناراحت گفتم _چرا تهدیدی بامن حرف میزنید ؟ _جدی حرف زدن با تهدیدی فرق داره چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت _نورا راننده داره زنگ میزنه حتما رسیده _باشه الان میرم خداحافظ _اومدی داخل بهم خبر بده _خرید ها رو بچینم زنگ میزنم _پس منتظرتم یادت نره ها _آلزایمر ندارم ها _حواس پرت که هستی کشیده و با حرص گفتم _خدا حافظ صدای خنده ش بلند شد قبل از اینکه جواب بده گوشی قطع کردم مانتوم رو پوشیدم شالم رو روی سرم انداختم و از اتاق بیرون رفتم با ناز بانو روبرو شدم نگاه چپ چپی بهم انداخت _بزار برسی دوساعت تو خونه باشی بعد شالو کلاه کن برو خونه دوستت بی توجه به حرفش در هال باز کردم از خونه بیرون رفتم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از  حضرت مادر
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستحب‌است‌شب‌اول‌ماه‌قمری..
اعمال شب اول...🌙