AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
سلام کشتی امن نجات نوکرها
سلام ای تو حیات و ممات نوکرها
سلام شاه دو عالم، سلام اربابم
سلام بر تو شد از واجبات نوکرها
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
من سارا هستم دختری که تو بچگی عروس قشقایی ها شد!
عاشق نامزدم بودم اما تو یه حادثه از دستش دادم و من تو ۱۲ سالگی مهر بیوه بودن خورد روی پیشونیم!
قشقایی ها رسم داشتن بعد از مرگ شوهر، زن باید با یکی از مردهای همون خونواده ازدواج کنه و چون من فقط نشون کرده شوهرم بودم باید زن برادرشوهرم میشدم !
به رسم طایفه مجبور شدم به عقد آرش، برادر شوهر سنگدلم در بیام.... مردی که از من متنفر بود و من و مقصر مرگ برادر جوونش می دونست!
مردی که بلافاصله بعد از عقد رهام کرد و به تهران رفت و اونجا زن دیگه ای و محرم خودش کرد...!
حالا ۸ سال گذشته....
پدر شوهرم آرش رو محبور کرد تا برگرده و تکلیف من و روشن کنه....
حالا بعد ۸ سال من کسی رو می بینم که اسمش توی شناسنامه ام بود و ازش وحشت داشتم...
https://eitaa.com/joinchat/2606564098C696196bb0e
هدایت شده از حضرت مادر
#سلام_امام_زمانم 💚
دیـدن روی تـو آسـوده میـسر نشـود
این عـطا بر من آلـوده مقدر نشـود
هرکسی سمت ظهور تو قدم بردارد
دلش از ظلمت ایام مکدر نشود
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘🌘✨ ✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨ ✨🌘 #قسمتاول سراب🕳 پنجره رو بستم نگاه از حیاط برداشتم آهی کشیدم و پرده رو
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨
✨🌘
#قسمتدوم
سراب🕳
چمدون رو کنار تخت گذاشتم و نفسم رو محکم بیرون فرستادم نگاه گذری به کل اتاق انداختم
بخاطر خانواده آقا فتاح چه گیری افتادم که مجبورم چند روزی از خونه و خانواده م فاصله بگیرم خداکنه حاج بابا بتونه یه کاری کنه قضیه این خواستگاری منتفی بشه.
نگاه از چمدونم برداشتم
هرچی لازم داشتم رو جمع کردم اگرم چیزی یادم رفته باشه میگم به صدرا برام بیاره
تا حاج بابا برنگشته خونه برم با خانم جون حرف بزنم که حاج بابا برگشت نگران نشه چرا قهر کردم،تحمل دوری از مامان و بابا برام سخته ولی راهی برام نمونده
خدا کنه مامان مانع بیرون رفتنم نشه بدون اینکه دلخوری پیش بیاد بزاره برم، نفس عمیقی کشیدم و چادرم رو روی سرم مرتب کردم و از پله ها پایین رفتم
_مامان ؟
ملاقه به دست از آشپزخونه بیرون اومد نگاهی به سر تا پام انداخت و نوچی کرد
_کجا بسلامتی؟
روبروش وایساد و صورتش رو بوسیدم و خودم رو مظلوم کردم
_مامان جون دورت بگردم من که دیشب بهتون گفتم فردا میرم خونه حاج بابا خواهش میکنم نه نیار
کلافه به چشم هام خیره شد
_صنم این راهش نیست بابات بیاد خونه ببینه نیستی ناراحت و عصبانی میشه
نمیفهمم این همه مقاومتت برای سرنگرفتن این خواستگاری چیه ،چند ماه میگم اگر چیزی میدونی بهم بگو که با بابات حرف بزنم خودش به خانواده حاج فتاح جواب رد بده ولی حرف نمیزنی بچه مردم هم الکی میخوای رد کنی ،خوشت ازش نمیاد باشه قبوله امشب که خواستید حرف بزنید یه طوری حرف بزن که پسرشون بیخیال بشه دیگه این بحث هم برای همیشه تموم بشه
وسط حرف زدن مامان دستش رو گرفتم و لبخندی زدم
_قربونتون برم خودتون خوب میدونید خانواده آقا فتاح دست بردار نیستن وقتی اومدن من پنج دقیقه هم کنارجمع ننشستم وقتی به اصرار شما و داداش بخاطر ناراحت نشدن بابا اومدم خونه شون بجز سلام و خدانگهدار یه کلمه باهاشون حرف نزدم باید متوجه میشدن که من به این وصلت راضی نیستم بیخیال بشن ولی بازم پیگیر خواستگاری اومدن شدن
وقتی بابا رسید بهش بگید رفتم جزوه فائزه تحویلش بدم، برسم خونه حاج بابا به خانم جون میگم زنگ بزنه بابا بگه اونجا هستم اون وقت مهمونی امشب تعطیل میشه شاید حاج بابا هم قبول کرد با بابا حرف بزنه برای همیشه از این خواستگاری منصرفش کنه
_این فکرای بچگانه ت به هیچ جا نمیرسه فقط باعث دلخوری بابات میشی
نگاه ملتمسم رو به چشم هاش دوختم
_مامان جونم چند ماه دارید میگید صبر کن همه چی درست میشه کم مونده من رو بزارید سر سفره عقد ،خواهش میکنم بزارید کاری که میخوام انجام بدم اگر نتیجه نداد اون وقت هرچی شما بگید میگم چشم ،باشه؟همین یه بار
_من تا حالا دروغ نگفتم از این به بعد هم نمیگم بابات زنگ بزنه یا بیاد خونه میگم رفتی خونه خانم جون اون وقت دیگه خودت میدونی و بابات.
لبم رو پایین کشیدم
_عه مامان مگه گفتم دروغ بگو ،بجان شما اول میخوام برم پیش فائزه بعد میرم پیش خانم جون اینا ،بزارید حاج بابا برسه خونه بعد به بابا بگید. باشه؟
سرش رو کلافه تکون داد
_باشه رسیدی زنگ بزن
_چشم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
قسمتاول
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/54928
✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
_😭😭😭😭
+چرا گریه میکنی؟
_دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭
+اخه کی دیگه از این کارا میکنه #دختر؟🤦♀
_خب من که بلد نیستم😢
+مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒
_نه، چی هست؟
+یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره...
_وااقعا؟ وای نمیدونستممم😳
+بیا لینکشو بهت میدم ولی به کسی نگیا🤫خزش میکنن..👇
https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
هدایت شده از حضرت مادر
17ـ نکاتی پیرامون تنبیه کودک.mp3
16.53M
🔸 درس هفدهم: نکاتی پیرامون تنبیه کودک
#تربیت_نسل_مهدوی
هدایت شده از حضرت مادر
سلام نمازم رو دادم و به علی که سرسجادهش ذکر میگفت نگاه کردم.
برای رفتار دیروزش اصلا ازم دلجویی نکرد.
_علی
هموجور که با سر انگشتهاش ذکر میگفت گردنش رو به عقب چرخوند. خودم رو مظلوم کردم
_تو دیگه من رو دوست نداری؟
با تعجب ابروهاش بالا رفت و سرش رو سوالی تکون ریزی داد. دست از سبحانالله گفتنش برنداشت
_دیروز بیخودی من رو دعوا کردی
خندید و سرش رو تکون داد و کف هر دو دستش رو روی صورتش کشید و گفت
_انقدری که من تو رو دوست دارم...
_آدم یکی رو دوست داره بیخودی دعواش میکنه؟
_بیخودی بود؟!
_نبود؟
کامل سمتم چرخید
_نه نبود.به خاطر رضا اعصابم خورد بود یکم شلوغش کردم ولی بیخودی نبود.
نمایشی اخم کرد
_اصلا بگو ببینم کی به تو اجازه داد میلاد رو ببری بیرون؟
دلخور نگاهم رو ازش گرفتم
_الان باید توضیح هم بدم!
با خنده خودش رو سمتم کشید
_الان قاضی تویی؟ خب بگو چیکار کنم که از این حالت در بیای. حکمت چیه؟
ناراحت نگاهش کردم
_بغلم کن
ابروهاش بالا رفت و جوری که انگار یه بچه جلوش نشسته با عشق نگاهم کرد
_چه حکم قشنگی.
دست هاش رو ....
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
شـــهــیــدانـــه🌱
سلام نمازم رو دادم و به علی که سرسجادهش ذکر میگفت نگاه کردم. برای رفتار دیروزش اصلا ازم دلجویی ن
بیا ببین این دختره چه دلبری میکنه از شوهرش😍🤣
هدایت شده از حضرت مادر
دوستان برای #دخترخانمی که خانواده ش توانایی خرید#جهیزیه رو ندارن فعلا ۷میلیون۳۰۰هزارتومن جمع شده
هر عزیزی هرچقد در حد توانش هست کمک یا صدقه بده که بتونیم چند قلم از وسایل اولیه براشون بخریم بتونن زودتر برن سر خونه زندگیشون
به نیابت از #اهلبیت و #شهدا یا #امواتتون یاعلی بگید و کمک کنید
بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه 5894631547765255 محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c دوستان اگر واریزی ها بیشتر باشه برای کارهای خیر بعدی هزینه میشه رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)