شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت194 گذر از طوفان✨ پرونده های روی میز رو برداشتم نگاهی به کل اتاق
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت195
گذر از طوفان✨
بعد از یک ساعت ونیم کار پانچ و مهر پرونده ها تموم شد از روی صندلی بلند شدم کش وقوسی به بدنم دادم پوشه ها و کوله پشتیم رو برداشتم از اتاق بیرون رفتم در رو کلید کردم سمت اتاق مدیریت رفتم
چند ضربه به در زدم صدای بفرمایید گفتن فروغی بلند شد دستگیره در رو پایین کشیدم و داخل رفتم زیر لب سلامی کردم جواب داد چند قدم بلند برداشتم جلوی میزش وایسادم پرونده هارو روی میزش گذاشتم کلید رو از داخل جیب پالتوم بیرون آوردم روی اولین پوشه گذاشتم وگفتم
_کار پرونده های خانم شفقت هم تموم شد همه کار های اتاق بایگانی هم تا امروز انجام شده کلیدشم خدمت شما همین الان اگر لازم برید چک کنید اگر مشکلی هست یاکاری مونده درستش کنم که اتاق تحویل بگیرید
بی توجه به حرفم کلید رو از روی پرونده ها برداشت روی میز گذاشت پرونده هارو سمت خودش کشید نگاه گذری به چند پرونده اول انداخت پرونده بعدی رو باز کرد گلوم روصاف کردم وگفتم
_اگر پرونده ها کار دیگه ای ندارن برم
پرونده جلوی دستش رو بست به صندلیش تکیه داد به مبل روبروش اشاره کرد حالت دستوری گفت
_بشینید
چقد پرروه نخوام بشینم باید کی رو ببینم
لب زدم
_همینطور راحت هستم اگر کاری مونده بگید درستش کنم
نگاه زیر چشمی بهم انداخت
_بشینید میخوام یه پیشنهادی بهتون بدم
_چه پیشنهادی؟
تیکه ش رو از صندلیش برداشت دست هاش رو روی میز گذاشت باهمون جذبه همیشگیش گفت
_میشه بجای یکی به دو کردن لطف کنید بشینید
چه گیری افتادم نمیخوام بشینم
_خب همینطور راحتم امرتون روبفرمایید
_اینطوری نمیتونم پیشنهادم رو بگم
کوتاه بیانیست بشینم زودترحرفش روبزنه برم
کلافه چرخیدم و سمت مبل روبروی میزش رفتم ونشستم طلبکار گفتم
_بفرمایید
_آدرس بیمارستانی که پدرتون بستری هستن رو بگید کارشون دارم
کلافه نوچی کردم و از روی مبل بلند شدم چه غلطی کردی همه چی رو براش تعریف کردم
_آقای فروغی میشه یه لطفی در حق من بکنید
سرش رو تکون داد
_بله
_خواهشأهرچیزی که شنیدید رو فراموش کنید اصلا نمیدونم چرا همه چی رو به زبون آوردم هرچی رو که تعریف کردم همین جا خاکش کنید بزارید منم یاخیال راحت از این شرکت برم
دستش رو به ته ریشش کشید چند ثانیه ای سکوت کرد وبلاخره به حرف اومد
_خیالتون راحت باشه هرچی گفتید هیچ وقت از این اتاق ییرون نمیره الانم میخوام کمک کنم شرایطتتون از این بدتر بهم نریزه
_نمیشه یعنی نشدنیه
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫