eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت443 گذر از طوفان✨ تا جلوی در آپارتمان با خود خوری کردن رفتم د
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نگاهی به دربسته شده انداختم جلوتر رفتم قفل پشت در رو انداختم برگشتم داخل نگاه گذری به کل هال و آشپزخونه انداختم خونه خیلی نامنظم وکثیف نیست یه گرد گیری و جارو لازمه فروغی هر روز داره بیشتر از قبل در حقمون خوبی میکنه خودم میتونم کارها رو انجام بدم چرا زنگ بزنم دفتر خدماتی شال و مانتوم روی دسته مبل انداختم رفتم داخل آشپزخونه معلوم نیست شیشه پاکن و دستمال هارو کجا میزارن اگر پیدا نکنم مجبورم زنگ بزنم دفتر خدماتی یکی رو بفرستن شروع به باز کردن کابینت ها کردم بعد از چند دقیقه تلاش برای پیدا کردن وسایل چند تا دستمال و یه شیشه پاکـن رو داخل کشو کابینت پیدا کردم برشون داشتم برگشتم داخل هال به طرف میز عسلی ها رفتم و شروع به گرد گیری کردم همه وسایلی که توی هال بود رو تمیز کردم سمت آشپزخونه رفتم وسیله های که گرد گیری لازم داشتن رو دستمال کشیدم شیشه پاکن رو سر جاش گذاشتم دست هام رو توی هم قلاب کردم وکش قوسی به بدنم دستمال ها رو برداشتم از آشپزخونه بیرون رفتم سرویس بهداشتیشون پیدا کنم اول دستمال هارو بشورم بعد خونه رو جارو بزنم نگاهی به دور ور هال انداختم سمت دو تا در قهوه ای رنگی که با فاصله کنار هم بودن رفتم باید یکی از این دوتا در سرویس باشه در اول رو باز کردم نگاهم روی وان سفید رنگ گوشه حمام ثابت موند چه حموم بزرگ و شیکی دارن پس اون یکی در میشه سرویس بهداشتی در حموم رو بستم چند قدم جلو تر رفتم دستگیره رو پایین کشیدم دمپایی های جلو در رو پوشیدم و داخل رفتم معلومه مامانش خیلی تمیز و با سلیقه س چند روزه خونه نیست ولی خونه ش بهم ریخته نیست دستمال هارو شستم وبیرون اومدم اینارو کجا بندازم خشک بشه سر گیجه گرفتم انقد این ور اونور خونه رو نگاه کردم حالا باید تراس رو پیدا کنم به طرف پرده پشت مبل بالای هال رفتم پرده رو کنار زدم چشمم به قاب عکس روی دیوار کنار پرده افتاد بهش زل زدم چه عکس خانوادگی قشنگی انداختن ناخواستم دستم سمت قاب عکس رفت و پایینش آوردم حتما این دوتایی که کنار طیب و طاهر هستن خانمشونن احتمالا این سه تا دخترهم خواهراشون چقد صورت مامانش مهربونه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫