eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام هزینه وی آی پی ۴۰هزارتومن دوستان رمان تموم نشده روزانه دوتا پارت داریم وی آی پی پارت۹۰۰هستیم بزنید رو شماره ذخیره میشه 👇👇👇👇
6280231321098179
هانیه محمدی شات فیش واریزی فراموش نشه🌹 بعد از واریز فقط نام رمان رو هم بگید گذر از طوفان✨ فیش رو برای ادمین ارسال کنید و لینک رو بگیرید @Karbala15
هدایت شده از دُرنـجف
امام علی (ع):💕 همانا ارجمندترین مرگ، كشته شدن است. سوگند به آن كه جان پسر ابی طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از جان دادن در بستر كه با طاعت خدا همراه نباشد.🕊🌱
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت632 گذر از طوفان✨ طیب برگشت کنار مبلی که نشسته بودم گفت _طاها چ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نگاه طلبکاری بهش انداختم و دلخور گفتم _غر نزدم لبخندی زد _وقتی بیان بیرون نه سفره عقدی هست نه فضای اتاق عقد از چی عکس بگیرن؟ آب دهنم رو پایین فرستادم _خب صبح زود نیان محضر کسی که عجله داره صبح میاد اینا میتونن بعد ازظهر یا عصر بیان آروم خندید _حتما بعدش مراسم دارن اون وقت باید صبح بیان ناخواسته پرسیدم _شما اینارو از کجا میدونید ؟ چشم هاش رو ریز به شوخی گفت _حتما باز میخوای مثل روز محریمت چند تا تیکه بارم کنی ،عقد داداش و خواهرام رو دیدم یاد حرفی که روز محریمت با صدای بلند گفتم افتادم از خجالت سرم رو پایین انداختم با صدای بلند شید گفتن طیب سرم رو بلند کردم هر دوتا باهم بلند شدیم فروغی اشاره کرد جلوتر برم پا به پای هم سمت اتاق عقد رفتیم طیب سمت میز حاج آقای که پشتش نشسته بود رفت فروغی رو بهش معرفی کرد باهمدیگه حال و احوال کردن حاج آقای که آقای نوراللهی صداش میکردن نگاهی بهم انداخت _سلام دخترم خوبید؟خوش اومدید _سلام بله ممنون آقای نور اللهی سرش رو سمت طیب چرخوند و گفت _شاهد های عقد اومدن طیب لبخندی زد دستش رو پشت گردنش کشید و گفت _خودم شاهد هستم دیگه حاج آقا خنده صدا داری کرد _بله دو شاهد دیگه لازمه طیب و طاها نگاهی به همدیگه انداختن حاج آقا دوباره باخنده گفت _به آقا جلال بگید با یکی از آقایونی که داخل سالن هستن برای شاهد عقد بیان طیب نگاه سوالی به حاج آقا انداخت _حاجی بگم میان؟ _آره برای یه کارخیره چرا نیان "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
امام علی (ع):💕 همانا ارجمندترین مرگ، كشته شدن است. سوگند به آن كه جان پسر ابی طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از جان دادن در بستر كه با طاعت خدا همراه نباشد.🕊🌱
یا اباعبدالله «اول صبح» پس از گفتن یک بسم الله... از دل و جان تو بگو «حسین اباعبدالله» 【ع】✋ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت633 گذر از طوفان✨ نگاه طلبکاری بهش انداختم و دلخور گفتم _غر ن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ طیب با آقا جلالی که حاج آقا گفته بود و یه آقای دیگه داخل اتاق اومدن طیب در اتاق رو بست حاجی نگاهی به من و فروغی انداخت و پرسید شما مهریه ای که برای محرمیت گفته شده از آقای داماد گرفتید هاج و واج نگاهم بین فروغی و حاجی جا بجا شد مهریه چی من که چیزی نمیخوام بگیرم باصدای فروغی به خودم اومدم _حاج آقا کنار گذاشته شده _الان همراتون نیست تقدیم عروس خانم کنید و آقاطاها شماهم بقیه محرمیت رو ببخشید _نه ولی امروز حتما انجام وظیفه میشه _آقا طاها مدت زمان باقی مونده رو میبخشید لبخندی زد سرش رو تکون داد _بله میبخشم نگاه حاجی روم ثابت موند _دخترم قبول میکنید وقتی از اینجا رفتید مهریه محرمیت رو تحویل بگیرید که من بتونم خطبه رو بخونم نفس عمیقی کشیدم _حاج آقا من چیزی نمیخوام حاجی لبخندی زد رو به طیب و فروغی گفت _خانمتون قصد گرفتن نداره بخشید کار من راحت تر شد فروغی تک سرفه ای کرد و گفت _حاجی من باید مهریه رو بدم خیالتون راحت انجام میشه سرم رو سمت فروغی چرخوندم زیر لب گفتم _من که مهریه نخواستم و نمیگیرم به چشم هام خیره شد _صبر کن بریم بیرون بعد حرف میزنیم حاج آقا با صدای بلند گفت _خب عروس و دامادمون به من وکالت میدن که خطبه عقد رو بخونم فروغی سرش رو تکون داد _بله پشت سر تاییدش بله آرومی گفتم و سربه زیر به دسته گلی که روی پام گذاشته بودم خیره شدم حاجی شروع به خوندم کلمات عربی کرد طیب رو صدا زد _مهریه ای که نوشتید عروس خانم تایید میکنن فروغی با صدای بلند گفت _بله مورد تاییده سرم رو بلند کردم حاج آقا گفت  دوشیزه محترمه مکرمه سرکار خانم نورا نیکجو آیا بنده وکیلم شما را به عقد زوجیت دائم و همیشگی آقای طاها فروغی به صِداق و مهریهٔ: یک جلد کلام الله مجید یک جام آینه، یک جفت شمعدان یک شاخه نبات و مهریه معین ضمن العقد و بقیه به تعداد سکهٔ طلای مشخص شده و شروطی که مورد توافق طرفین بوده در آورم. آیا بنده وکیلم نگاهی به قرآنی که فروغی رو بروی صورت هر دوتامون گرفته بود انداختم عقد ما بخاطر شرایطی که پیش اومده س فروغی چرا مهریه مشخص کرده اصلا نمیدونم مهریه و شرایطی که نوشته چیه نه میشه الان ازش بپرسم نه میشه بگم از شرایط خبر ندارم باید صبرکنم بریم بیرون ازش بپرس با صدای آیا وکلیم دوباره حاج آقا سرم رو بلند کردم این عقد از اون عقدهای نیست که منتظر باشم بعد سه بار بله بگم نفسی کشیدم و گفتم _بله "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
‌_😭😭😭😭 +چرا گریه می‌کنی؟ _دیروز مادر شوهرم اومد ، یخچالو باز کرد، دید که هارو با پلاستیک گذاشتم تو ، کلی کرد😭 +اخه کی دیگه از این کارا می‌کنه ؟🤦‍♀ _خب من که بلد نیستم😢 +مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒 _نه، چی هست؟ +یه کاناله که ترفند داری یاد میده، این که چجور وسایل رو کنی و خونت و باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره... _وااقعا؟ وای نمی‌دونستممم😳 +بیا لینکشو بهت می‌دم ولی به کسی نگیا🤫خزش می‌کنن..👇 https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
خانمی که خونت کوچیک و بد مدله دیگه غصه نخور با این کانال خونتو تغییر بده😍 ایده های خونه هاتون رو اینجا انتخاب کنید و همیشه بدرخشید 🏡😍 اینجا دیگه خونه دست خودته که چطور باشه 😍 مخصوصه خونه های مستاجری و کوچیک🏡💒 https://eitaa.com/joinchat/3772711076C9933cb4d43 جهت ایده😍😉
هدایت شده از دُرنـجف
برای دنیایت جوری تلاش کن که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرتت چنان تلاش کن که گویا همین فردا خواهی مرد.
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت634 گذر از طوفان✨ طیب با آقا جلالی که حاج آقا گفته بود و یه آق
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ بعد از بله ای که گفتم حاج آقا نگاهی به فروغی که چشم هاش به آیات قرآن خیره شده بود انداخت بعد از گفتن چند کلمه فروغی قرآن رو بوسید روی رحلی که جلوی آینه سفره عقد بود گذاشت و نفس عمیقی کشید لبخند ریزی کنار لبش نشست و گفت _بله خوبه به خاطر یه محرمیت چند ماهه س چرا لبخند زد اگر عقد واقعیش بود چه ذوقی میکرد با تکون خوردن آروم دستم یه لحظه تکون خوردم نگاهم سمتش رفت زیر لب گفت _حواست کجاست حاج آقا میخواد دعا بخونه نگاهم رو به سفره عقد روبروم دادم دستم رو به حالت دعا باز کردم بعداز تموم شدن دعا و آمین گفتن دسته چند نفری که داخل اتاق بودن وتبریک حاج آقا و دونفری که همراه طیب برای شاهد عقد اومده بودن فروغی از حاجی وآقا جلال تشکر و خدا حافظی کردیم از اتاق بیرون رفتیم خانمی که نیم ساعت پیش کلی سوال پیچم کرده بود بلند شد سر پا لبخندی زد و گفت _مبارک باشه خوشبخت بشید چه دل خوش داره سعی کردم لبخندبزنم _ممنون باقرار گرفتن دست فروغی روی کمرم سمتش چرخید قبل از اینکه حرف بزنم گفت _بریم داداش منتظره زیر لب گفتم _میشه انقد بهم نزدیک نشید لبخندی زد و خونسرد گفت _نه، بریم با تعجب گفتم _نه! آروم خندید _نورا بریم داداش جلوی در داره نگاهمون میکنه _شما برید منم میام _مجبورم نکن دستتو بگیرم چشم هام یهوی گرد شد باقدم های تند سمت در رفتم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
یا اباعبدالله «اول صبح» پس از گفتن یک بسم الله... از دل و جان تو بگو «حسین اباعبدالله» 【ع】✋ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت635 گذر از طوفان✨ بعد از بله ای که گفتم حاج آقا نگاهی به فروغی ک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ از طیب خدا حافظی کردیم و سمت ماشین رفتیم روی صندلی نشستم در ماشین رو بستم فروغی ماشین رو راه انداخت به شوخی گفت _الان قهر کردی؟ ابرو هام رو بالا انداختم _منو شما چه نسبتی باهم داریم که بخوام قهر کنم از رفتارتون ناراحت شدم نیم نگاهی بهم انداخت _فعلا که همسر قانونی من میشی نگاه پر از حرصی بهش انداختم _آقای فروغی خوب میدونید بخاطر محرمیت چند ماه مجبور به خوندن خطبه عقد شدیم آروم خندید _باشه باشه حرص نخور _شما نخندید با من شوخی نکنید حرص نمیخورم _با نامحرم شوخی نکردم وای امروز چرا انقد رو اعصابم راه میره جوابش رو ندم بهتره که دیگه ادامه نده بعد از چند دقیقه سکوت گفت _میخوای بری بیمارستان؟ سرم رو روبه بالا تکون دادم _امروز نمیری حاجی رو ببینی؟ _عمو گفت میاد دنبالم _پس میرسونمت خونه بطری آبی که داخل پلاستیک بود رو بیرون آوردم بازش کردم قبل از اینکه آب بخورم گفت _صبرکن آب خنک بخرم گرم شده کمی از آب رو خوردم انگشتم رو کنار لبم کشیدم _ممنون همین خوبه ،فقط پایین تر از ایستگاه خونه نگهدارید پیاده بشم _اونجا چرا؟تا سر کوچه میرم _میخوام برم نونوایی باتعجب نگاهی بهم انداخت سرعتش رو کم کرد _بری کجا؟ _نون بخرم ماشین پارک کرد کامل سمتم چرخیدطوری که از حرفم جاخورده باشه پرسید _مگه خودت میری نونوایی؟ _پس کی بره؟ _عموت اینا یعنی هیچکی وقت نداره روزانه چند تا نون بخرن براتون بیارن! _من خوشم نمیاد به کسی بگم چون اگر بگم پولش رو قبول نمیکنن یا دیر میارن بعضی وقتها هم یکی مثل عمه اگر شوهرش بیاد دنبالش میگه بخره بیاره نفسش رو محکم بیرون فرستاد _از امروز به بعد سر صف نونوایی نمیری هر وقتم نون نداشتید به خودم میگی ناخواسته خنده م گرفت _بعد به زن بابام بگم کی نون گرفته آورده؟ _میدم آژانس بیاره همین که گفتم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شهید بهشتیِ عزیز میگن: من درد دلم را با خدا میکنم خدا خودش همه کارها را درست میکند!
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت636 گذر از طوفان✨ از طیب خدا حافظی کردیم و سمت ماشین رفتیم روی
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ ماشین رو راه انداخت هر چند ثانیه نگاهی به دو طرف خیابون مینداخت زبونم رو روی لبم کشیدم آروم گفتم _چرا انقد دو طرف خیابون رو نگاه میکنید الان تصادف میکنیم بدون اینکه نگاهم کنه گفت _حواسم هست ،میخوام نونوایی پیدا کنم چه اشتباهی کردم بهش گفتم برای خودم دردسر درست کردم باتوقف ماشین دو طرف خیابون رو نگاه کردم کاش نونش لواش باشه از سنگک صبح احتمالا باقی مونده درماشین رو باز کرد و پیاده شد قبل از اینکه در ببنده گفتم _اگر نونش سنگک بود نخرید با تعجب گفت _چرا سنگک که خوبه _اگر تازه باشه فقط فرای صبحانه خوبه لبخند ریزی گوشه لبش نشست _باشه در ماشین رو قفل کرد سمت نونوایی رفت بعد از نیم ساعت با دو تا پلاستیک و تعداد زیادی نون لواش برگشت در عقب ماشین رو باز کرد پلاستیک ها رو روی صندلی گذاشت در رو بست سر جاش نشست و ماشین رو روشن کرد روی صندلی جابجا شدم نگاه گذری به پلاستیک ها انداختم _چقد نون خریدید خیلی زیاده _تا شده فکر میکنی زیاده گوشت و مرغ چرا خریده بعید میدونم برای خونه خودش یا پدرش باشه ولی من که بهش نگفتم گوشت و مرغمون تموم شده حس کنجکاویم فعال شد و پرسیدم _گوشت و مرغ برای کیه؟ _شما _من که نگفتم میخوام بخرم! آروم خندید _پیشاپیش خریدم تموم هم بشه که نمیگی منم خونه تون نیستم خودم متوجه بشم وای فقط همین یه مورد کم دارم فروغی با ما زندگی کنه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: هیچ نمازی ندیدم که احمد(شهید احمد کاظمی) بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند🕊 +۱۹ دی سالگرد شهادت شهید احمد کاظمی +فیلم مربوط به مراسم ختم شهید احمد کاظمی🖤 هدیه به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محمود کاوه🕊🌹 هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
یا اباعبدالله «اول صبح» پس از گفتن یک بسم الله... از دل و جان تو بگو «حسین اباعبدالله» 【ع】✋ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت637 گذر از طوفان✨ ماشین رو راه انداخت هر چند ثانیه نگاهی به دو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ سرکوچه ماشین رو پارک کرد نگاهی به پلاستیک خریدها انداخت و گفت _میتونی ببریشون دستت اذیت نمیشه؟ دستمم درد بگیره اجازه نمیدم ماشین رو بیاره داخل کوچه که دردسری درست بشه ‌_نه فکر نکنم زیاد سنگین باشه میتونم لبخندی زد _باشه پس مواظب باش سرم رو تکون دادم در ماشین رو باز کردم پیاده شدم کیفم رو روی شونه م انداختم و خریدها رو برداشتم _خدا حافظ _خدانگهدار اگر رفتی بیمارستان خبر بده باتعجب گفتم _چرا؟ _شاید عموت اینا نباشن بیام حاجی رو ببینم آب دهنم رو پایین فرستادم _فعلا که بابا بیهوش بعید هم میدونم عمو اینا برن بیرون بیمارستان مگر کاری پیش بیاد دوباره لبخندی زد _باشه نمیام ولی خواستی بری خبر بده باز گیر دادنش شروع شد _باشه در ماشین رو بستم با قدم های بلند خودم رو جلوی در خونه رسوندم خرید هارو روی زمین گذاشتم دسته کلید رو از داخل جیبم بیرون آوردم قبل از اینکه در رو باز کنم در حیاط باز شد با نازبانو روبرو شدم نگاهی بهم انداخت _سلام طلبکار گفت _علیک سلام معلوم هست کجایی برو یک کیلو سبزی بخر خم شدم خرید هارو برداشتم الان بخوام برگردم سر کوچه امکان داره فروغی فعلا نرفته باشه نه حوصله دارم برم خرید نه دوباره با فروغی روبرو بشم و غر بزنه ناز بانو نگاهی به دستم انداخت _چه عجب خانم کمی خرید کردی خب میوه و سبزی هم میخریدی تنه ای بهش زدم از کنارش رد شدم _دستم از آهن نیست که بتونم کل بازار رو خرید کنم و بیارم خونه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ الانعام/۶۴ بگو: خداست که از آن گرفتاری و بلکه از هر اندوه شدیدی نجاتتان میدهد صبح شده کرکره ی زندگی رو بدیم بالا به نام خدای آسمونا...
سلام امام زمانم 🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ یا‌ بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یا صاحِبَ الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُا لْحِجاز اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمَنُ و یا شَریکَ الْقُران وَ یا اِمامَ الْاُنسِ وَ الْجان
18.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به زودي… حماسه را باهم فریاد می کنیم! . . . این قطعه را در هییت خواندم؛ توسط دوستان عزیز تنظیم شد مجدداً جهت تولید محتوای گوناگون تصویربرداری های مختلف انجام شد تا این حماسه را در قاب های گوناگون، ببینید و بشنوید و خودتان فریاد بزنید کاری مشترک از دوستان ایران و لبنان و عراق خصوصا دوستان عزیز گروه سماوات و فدک . . . یعنی همان جمله معروف سردارمان
سلام امام زمانم 🌸 السَّلامُ عَلَيْكَ یا‌ بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یا صاحِبَ الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُا لْحِجاز اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمَنُ و یا شَریکَ الْقُران وَ یا اِمامَ الْاُنسِ وَ الْجان
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت638 گذر از طوفان✨ سرکوچه ماشین رو پارک کرد نگاهی به پلاستیک خر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ خریدها رو بسته بندی کردم و داخل یخچال گذاشتم شعله گاز رو کم کردم استکان چاییم رو برداشتم برگشتم داخل اتاقم استکان رو کنار پنجره گذاشتم پرده رو کنار زدم نگاهی به آسمون انداختم چند روز دیگه کلاس هامون شروع میشه بهانه خوبیه که دیگه شرکت نرم ،باید یه کار پاره وقت پیدا کنم تا خوب شدن بابا برم سرکار بعدش اگر بابا کامل حالش خوب شد و توان کار کردن داشت دیگه سرکار نمیرم برنامه ریزی میکنم برای کنکور خودمو آماده کنم صدای تک زنگ پیامک گوشیم از فکر بیرونم آورد پرده رو انداختم و سمت دراور رفتم گوشی رو برداشتم صفحه رو باز کردم انگشتم رو روی پیامک بالای صفحه کشیدم _سلام خوبی؟نرفتی بیمارستان؟ چه آدمیه این فروغی وقتی ده بار گفتی رفتی خبر بده الان این چه سوالیه میپرسی حتما فکر کرده رفتم و بهش نگفتم حقشه بهش بگم آره رفتم و نگفتم اون وقت قیافه ش دیدنیه در جوابش نوشتم _سلام ممنون نه نرفتم پیام رو فرستادم گوشی رو روی زمین گذاشتم بلند شدم و سمت در رفتم نیلو رو صدا زدم نفس نفس زنان سمتم اومد _بله آبجی _چکار میکنی ؟چرا نفس نفس میزنی _بازی میکنم _انقد تند تند راه نرو زمین میخوری ،برو از داخل کابینت یکی از بیسکویت هارو بیار باهم بخوریم _باشه آبجی برگشتم کنار پنجره گوشی رو برداشتم قفلش رو باز کردم پیام روی صفحه رو باز کردم _فکر کردم رفتی یادت رفته خبر بدی دسته گلتم که یادت رفت ببریش آینده😢صدای مادر طاها در اومده https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . .