eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
12.2هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حضرت مادر
سلام همراهان عزیز یه دختر خانمی که چند سال پدرش فوت کرده و وضع مالی خوبی ندارن یکسال عقد هستن و بخاطر نداشتن جهیزیه و توان نداشتن خرید وسایل نتونستن برن سر خونه زندگیشون یکسالی هم هست پیگیر برای گرفتن وام و کمک جهیزیه شدن ولی موفق نشدن مادرشون هم برای مردم کارهای خونگی و پاک کردن سبزیجات انجام میدن وسرپرست هم ندارن عزیزان در حد توانتون از ده تومن تا هرچقد که میتونید به نیابت از اهل بیت و شهدا واموتتون به نیت ظهور و سلامتی وعاقبت بخیری خودتون وخانواده هاتون کمک کنید بتونیم قدمی براشون برداریم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید واریزی رو برای ادمین ارسال کنیددوستان اگربیشترجمع بشه برای کارهای خیردیگه هزینه میشه @Karbala15
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت868 گذر از طوفان✨ نفس عمیقی کشیدم سعی کردم به خودم مسلط باشم _
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ بعد یک ساعت بلاخره رسیدیم گوشیم رو از داخل جیبم بیرون آوردم توی دلم شروع به ذکر گفتن کردم خدا کنه فروغی نه زنگ زده باشه نه پیام فرستاده باشه ،اگرپریسا شماره ش رو روی صفحه ببینه دیگه نمیتونم هیچ حرفی بزنم صفحه رو باز کردم و شماره مادر صدف رو گرفتم بعد از چند لحظه انتظار جواب داد _سلام دخترم خوبی؟ _سلام ممنون شما خوبی؟ببخشید من داخل کوچه تون هستم _الحمدالله، خوش اومدی عزیزم الان صدف میفرستم در رو باز کنه دوتا پنجاه هزاری رو سمت راننده گرفتم _آقا بفرمایید کرایه ش رو گرفت و تشکر کرد قبل از اینکه پیاده بشیم گفتم _آقا میشه چند صبرکنید کارمون تموم بشه برگردید به آدرسی که اومدیم؟ نگاهی به ساعت مچیش انداخت _کارتون کی تموم میشه؟ _نیم ساعت شایدم زودتر بیایم _باشه ولی کرایه تون میشه دویست هزار پریسا سریع گفت _آقا چه خبره دویست هزار مگه مسیر برگشتش مسافتش اضافه شده ،برای برگشت هم صدتومن بیشتر نمیشه آروم ضربه ای به پاش زدم کنار گوشش گفتم _اشکالی نداره حداقل خیالمون راحته زودتر میرسیم خونه چشم غره ای بهم رفت _چه خبره کرایه دو برابر بگیره راننده وسط حرف زدمون گفت _نهایتش صدو پنجاه میشه قبل از حواب دادن پریسا گفتم _ممنون خوبه راننده پیاده شد وسمت صندوق عقب رفت پریسا ناراحت گفت _چرا قبول کردی گرگ که نمیخورمون خودمون میتونستیم ماشین بگیریم _مسیر رو که دیدی چقد طولانیه و ماشین هم انگشت شمار دیدیم غر غرکنان در ماشین باز کرد پیاده شدیم با دیدن صدف سمت راننده رفتم چرخ خیاطی رو ازش بگیرم که پریسا اجازه نداد خودش از راننده تحویلش گرفت و سمت خونه ای که صدف جلوی درش وایساده بود رفتیم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
این روتختی توذهن ها می‌مونه 😍 بیا بااین کانال خونه ات روخاص کن🥰 ✔️روفرشی‌های مخمل کشدوزی شده ✔️روتختی‌های متنوع و زیبا و ایرانی ✔️حوله های تن پوش کاربردی ✔️حوله های متنوع استخری ✔️سازه های‌چوبی کاربردی توی کانال مون لیست محصولات وقیمت هامون گذاشته شده😎 بفرمایید 🥰 : https://eitaa.com/joinchat/2949513833Cf10eda9796
شـــهــیــدانـــه🌱
این روتختی توذهن ها می‌مونه 😍 بیا بااین کانال خونه ات روخاص کن🥰 ✔️روفرشی‌های مخمل کشدوزی شده ✔️روتخ
مامانا و دخترااااا و خانم ها اگر رو تختی یا رو فرشی و وسایلی جدید برای خونه میخواید این کانال حتما عضو بشید☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام کشتی امن نجات نوکرها سلام ای تو حیات و ممات نوکرها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکرها @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت869 گذر از طوفان✨ بعد یک ساعت بلاخره رسیدیم گوشیم رو از داخل جی
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ پریسا نگاهی به در دیوار خونه انداخت آروم گفت _ترانه اینا چطوری داخل این خونه زندگی میکنن از وقتی نشستیم همش دارم خدا خدا میکنم سقف روی سرمون خراب نشه هیچ وقت فکر نمیکردم دیگه داخل شهرهم خونه ای که سقفش چوبی باشه وجود داشته باشه زبونم رو روی لبم که خشک شده بود گفتم کشیدم _منم فکر نمیکردم اوضاعشون انقد داغون باشه ،این مادر و دختر کجا رفتن بیان زودتر برگردیم صدای راننده در نیاد _راننده کرایه شو میگیره مهم نیست ،زنده از اینجا بریم بیرون بمیریم جنازه هامونم پیدا نمیکنن بامشت ضربه ای به پاش زدم _من خودم استرس دارم تو بیشترش نکن _این بچه رو صدا کن بریم _صدف جان؟ بعد از چند دقیقه در رو باز کرد و با چند تا بشقاب داخل اومد لبخندی زد و گفت _بله _عزیزم مامانت کجاست بهش میگی بیاد _الان میاد داره چایی میاره پریسا آروم گفت _بنده خدا چرا زحمت افتاده کاش نمیذاشتیم از اتاق بره بیرون یعنی اون اتاقک گوشه حیاط آشپزخونه شون میخواستم جواب پریسا رو بدم که صدای لرزش گوشیم بلند شد وای همین یکی رو کم داشتم نکنه فروغی باشه آروم گوشیم رو از جیبم بیرون آوردم بدون اینکه صفحه رو ببینم تماس رو رد کردم باورود مامان صدف به احترامش بلند شدیم از فرصت استفاده کردم کمی از پریسا فاصله گرفتم و گفتم _ببخشید من یه زنگی به بابام بزنم صدف به بیرون اشاره کرد _باید بری کنار باغچه داخل خونه صدا قطع وصل میشه از پیشنهادش خوشحال شدم بیخیال سردی هوا سریع یه جفت از دمپایی های جلوی در رو پوشیدم و سمت باغچه رفتم و صفحه گوشی رو باز کردم دیدن شماره فروغی استرسم رو بیشتر کرد تند تند شماره ش رو گرفتم خدا کنه جواب بده که بهش بگم تا میرسم خونه زنگ نزنه _الو _سلام خوبی؟چرا رد تماس زدی؟ _سلام ممنون پریسا کنارم بود نتونستم جواب بدم _اومده خونه تون؟ _نه نفس کلافه ای کشید _رفتی خونه شون _نه ،اومدیم خونه صدف اینا چند ثانیه ای سکوت کرد -صدف؟صدف کیه؟ _همون دختر گل فروشی که چند وقت پیش دیدیمش هنوز حرفم تموم نشده بود که با لحن متعجب وشاکی گفت _چی!نورا دوتا دختر تنهایی رفتید جنوب شهر ؟اصلا تو با اجازه کی رفتی اونجا از لحن حرفش زدنش دستپاچه شدم وبه من من افتادم _راننده آژانس منتظر که برگردیم خونه با جذبه ومحکم وتاکیدی گفت _نورا سریع برمیگردی تا نیم ساعت دیگه باید خونه باشی آب دهنم رو قورت دادم _چشم الان برمیگردیم ولی نیم ساعته نمیرسیم خونه شون خیلی دوره یک ساعت بیشتر طول میکشه نفس کلافه ای کشید _آدرس بفرست خودم بیام دنبالتون وای خدایا با لحن پر ازخواهشی گفتم _پیش پریسا چطوری بگم آقای فروغی میاد دنبالمون ،خودمون بر میگردیم با نفس های پر از حرصی که میکشید گفت _سریع برمیگردید منتظرتم بهم زنگ بزنی نورا متوجه شدی _بله چشم خداحافظی کردم و با قدم های تند سمت خونه رفتم کی گفته مذهبیا نمیتونن استایل های شیک و قشنگ داشته باشن؟😐 پاشو بیا گالری هانا‌ماه ببین چه کرررده🤤 https://eitaa.com/joinchat/1862926649C63debfdba5 نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫