شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت77 گذر از طوفان✨ شفقت دست هاش رو روی میز گذاشت با رنگ و روی پری
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت78
گذر از طوفان✨
فروغی روزنامه رو محکم روی میز کوبید وناراحت و عصبانی گفت
_خانم شفقت چکار کردید! کی به شما اجازه داده خود سرانه آگهی برای استخدام بدید فکر کردید بابا وطیب گفتن اختیار بعضی از کار ها رو بهتون بدم دیگه میتونید هر کاری دلتون میخواد انجام بدید
هرکلمه ای که فروغی میگفت صدای گریه شفقت بیشتر میشد
صدای اینجا چه خبره گفتن کسی که دیروز باهاش روبرو شده بودیم باعث شد شدت گریه شفقت بیشتر بشه با التماس و زاری بگه
_آقا طیب من اشتباه کردم بخدا مجبور بودم گرفتار شدم وگرنه اینطور کاری نمیکردم به آقا طاها بگید ببخشه
وسط هق هق کردنش دستش رو روی صورتش گذاشت
_بجان مادرم قول میدم جبران کنم
طیب وسط وضعیت پیش اومده جا خورده بود تازه متوجه حضور من و پریسا شد خشک وجدی با نگاه پر جذبه ای گفت
_شما دوتا بچه چرا هر روز میاید اینجا !
جذبه نگاهش ترسی به دلم انداخت و پشت پریسا قایم شدم از چشم برادر فروغی دور نموند با کلافگی سمت طیب رفت
_پس همه میدونید چه خبره بجز من آخر سرم باعث بانی بی نظمی ،عقب افتادن کارای پروژه بهم ریختن همه کارا کسی بجز من نیست
طیب دست برادرش رو گرفت سمت صندلی گوشه سالن شرکت هدایتش کرد
_بشین اینجا این دوتا بچه رو بفرستم برم بعد حرف میزنیم ببینم چی شده
پریسا که انگار تا الان زبونش قفل شده بود یهو به حرف اومد ناراحت گفت
_آقای فروغی ما بچه نیستیم چند بار پشت سرهم دارید بهمون میگید بچه بخاطر آگهی هم اومدیم وگرنه ول نیستیم الکی بیایم
طیب نگاه طلبکاری به پریسا انداخت
_دیروز منشی بهتون گفت اشتباه شده چرا حرف توی کله تون نمیره
طاها عصبی دستش رو توی موهاش فرو کرد وگفت
_اشتباه نشده خانم شفقت تازگی ها حس مدیریت بهشون دست داده درخواست استخدامی دادن خدا میدونه چه اتفاق های دیگه ای هم افتاده که من بی خبرم
طیب طوری که باور نکرده باشه گفت
_خانم شفقت بخاطر حرف اینا داره گریه میکنه؟حرف اینارو باور کردی
طاها عصبی سمت میز شفقت اومد
_اینا دروغ نمیگن این آگهی خود سرکار خانم کارشو تایید کرد
طیب هاج و واج سمت میز شفقت رفت
_خانم شفقت باورم نمیشه شما بدون اجازه چکار کردید
شفقت باهمون وضع گریه و زاریش سرش رو از روی میز برداشت
_آقا اجازه بدید توضیح بدم بخدا بخاطر شرکت این کار کردم
طاها عصبی سمت میز حمله ور شد دستش رو محکم روی میز کوبید
_چی فکر کردید پیش خودتون شما دلسوز شرکت هستید من که مدیرم به فکر شرکت نیستم؟
طیب برادرش رو سمت اتاقی که نوشته مدیریت روی درش نصب شده بود هدایت کرد
_آروم باش برو بشین خودم باهاش حرف میزنم میفهمیم چه خبره نگران نباش
کلافه دستش رو از توی دست طیب بیرون کشید
_چطور آروم باشم با گندی که طاهر زده این یکی رو چکار کنم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّه
و از خدا ، به سوی خدا فرار کنید...
نهج البلاغه خطبه۲۴
خدا مبدأ من بود و شیطان مقصدم !
این است فرار های بنده های گنه کار ...
چند روز دیگر ، قرار است به عمرم افزوده شود کسی می داند ؟!
حتی چند ثانیه دیگر را؟!
میخواهم این ثانیه ها، دقیقه ها، ساعت ها، روزهای پایانی را فقط به سوی خدا فرار کنم
مقصد شیطان سراب است و نرسیدنی ...
چرا باید به سمت سراب حرکت کنم؟!
#من_خدا_را_دارم همین کافی ست ...
با تو ، مقصدم ، دیدنی تر است ...
نهج البلاغه بخونیم
#بهوقتمهربانی
امام صادق(ع)میفرماید:
«هر مؤمنی که گرفتاری مؤمنی را بر طرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری دنیا و آخرت را از وی دور میکند؛ (مستدرک الوسائل ، ج ۱۲، ص۴۱۳)
دوستان برآنیم که #قربانی این ماه که به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان عج باکمک وهمراهی شما عزیزان انجام میدیم در روز #شهادتخانمجانمونحضرتزهرا(س)انجام بدیم
دوستان توجه داشته باشید اگر هزینه ای که به نیت صدقه برای سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان جان واریز میشه به حدنصاب برسه گوسفندبرای قربانی خریداری میشه اگرم هزینه کمتری جمع بشه گوشت قرمز بهمون اندازه خریداری میشه وتوزیع میشه
عزیزان چون #شبیلدا در پیش داریم اگر هزینه بیشتر از خرید گوسفند جمع بشه برای چند خانواده نیازمند اقلامی رو تهیه میکنیم
پس از #پنجهزارتومنتاهرچقدکهدرتوانتونه
به #نیتسلامتیوتعجیلدرفرجامامزمانعج صدقه بدید
مطمئن باشید برکتش به زندگیتون برمیگرده
5894631547765255
محمدی
رسید واریزی رو برای ادمین ارسال کنیدممنون از همراهیتون👇👇👇👇
@Karbala15
اجرتون باحضرت مادر
چه منو قبول کنی چه نکنی ،اگه یک بار دیگه اینجوری جلوم قد علم کنی و حرف بیخود از دهنت بیرون بیاد قول نمیدم بلایی سرت نیارم ،پس حواست رو جمع کن
_الان مثلا داری ازم دلجویی میکنی ؟
عصبانی گفت :وقتی دست میذاری رو غیرتم ،توقع دلجویی نداشته باش،من تو این مدت بی حوصله ترین و دلتنگ ترین آدم عالم بودم پس سعی کن حرفی نزنی که غیرت این آدم بی حوصله و دلتنگ رو زیر سوال ببره ،الانم برو خونه، هیچ وقت هم تنهایی راه نیفت تو آبادی. اذیت کن، تلافی کن ،من که میدونم تو این نیستی پس ازت دل نمیکَنَم. الانم برو اینجا داره شلوغ میشه
http://eitaa.com/joinchat/1651900434C5c2629a7fe
رمانی که یه شبه ایتا رو ترکونده😎
پسره غیرتی 💪 دختر شیطون 🤪
رمان انلاین یلدای ستاره ❤️🌸❤️🌸❤️
وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانه ای از جهاد در بدن نداشته باشه!
فلذا جهاد واجب است!
جهاد تیر و تفنگ نمیخواهد...
شما تو کار خونه به مادرت، همسرت کمک کن خودش جهاد است...
#شهید_آوینی🕊🌹
#روزچهاردهم
#ختمحدیثکسا
به نیابت ازشهدا
هدیه به
#پنجتنآلعباحضرتخدیجهحضرتنرجسخاتون
#حضرتامالبنین
#حضرتزینب
#حضرترقیهحضرتعباس
#چهاردهمعصوم
#هفتاددوتن
به نیت
#سلامتیوتعجیلدرفرجامامزمانعج
#سلامتیحضرتآقا
#ریشهکنشدنشرفتنهگراآرامشوسلامتی وامنیتمردم کشور
#شفایمریضا
#عاقبتبخیریوخوشبختیجونا
حاجت روایی همگی
#تــلـــنـگــر
📌 مراقب باش با کیا همنشین میشی!
🔸توی هر جمعی که باشی، کمکم خلق و خوی همونها روت اثر میگذاره و شبیه اونها میشی.
👈مثلاً اگه بین زرنگها و سختکوشها باشی، خود به خود تو هم زرنگ میشی… با چند تا انرژیمثبت و خوشبین بگردی، تو هم دیدت نسبت به همه چی خوب میشه… برعکس با چند تا افسرده و ناامید باشی، تو هم کمکم امیدت رو از دست میدی
🔸 حالا اگه میون منتظرها و امامزمونیها باشی، تو هم رفتار و کردارت مهدوی میشه، پس مراقب باش با کیا همنشین میشی.
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــکَ_الفَــرَج
بـــه حـق
#زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#معرفی_شهدا
🥀شهید حمید سیاهکالی🥀
نام پدر : حشمت الله
محل تولد : قزوین
تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۲/۴
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۹/۴
محل شهادت: سوریه،جنوب غرب حلب
مدت عمر: ۲۶ سال
محل مزار : گلزار شهدای قزوین
نحوه شهادت: در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریست های تکفیری داعش به شهادت رسید.
#ختمدهصلواتیکحمدوتوحید
هدیه به
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت78 گذر از طوفان✨ فروغی روزنامه رو محکم روی میز کوبید وناراحت و
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت79
گذر از طوفان✨
شفقت یه برگ دستمال کاغذی از جعبه روی میزش برداشت اشک هاش رو پاک کرد دوباره اشک چشم هاش جاری شد با صدای پر بغضش گفت
-آقا بخدا بخاطر اینکه کارای شرکت عقب نیفته این کار رو کردم
طاها کلافه وناراحت گفت
-بنظرخودتون دلیلتون خنده دار نیست کارای شرکت چرا عقب بی افته پس کارمندهای اینجا باشما دارید چکار میکنید
شفقت با دستمال دستش گوشه های بینیش رو پاک کرد
-آقای فروغی این دوماه کارای شرکت بیشتر از قبل شده منم عصر برای شرکت اومدن اذیت میشم از اینجا که میرم باید برم خونه پدرم غذا درست کنم کارای خونه رو بجای مادرم انجام بدم بعدشم کارای خونه خودم وقتی میرسیدم شرکت نای کار کردن نداشتم کل اتاق بایگانی ریخته بهم چند روزه میخوام جمعش کنم نمیشه فکر کردم یکی استخدام بشه روزانه بهش حقوق بدم دو یا سه روز در هفته بیاد هم کمک حال خودمه هم کارهای شرکت بهم نمیریزه
طیب نگاه دلخوری بهش انداخت
-کسی هم استخدام کردی؟
شفقت با سوال طیب دوباره بعض کرد و سرش رو به نشونه آره تکون داد
طاها دوتا دستش رو روی سرش گذاشت
-ای وای خانم شفقت باچه عقلی این کاررو کردید
دوباره صدای گریه شفقت بلند شد
-آقا بخدا چهار چشمی مواظب بودم یه هفته اومد بعدش گفت کار اینجا زیاده نمیام دوباره به دفتر روزنامه گفتم آگهی رو چاپ کنن
طاها نفس کلافه کشید
-خانم شفقت شما که نمیتونستید از پس کارا بر بیاید باید به من یا طیب یا طاهر میگفتی خودمون کسی رو استخدام میکردیم
-ترسیدم از حقوقم کم بشه اون وقت من میموندم کلی قسط وهزینه
طاها پوزخندی زد رو به طیب گفت
-به هر سازی که زد گفتید طاها مشکلی نیست طاها سخت نگیر الان داره میگه نگران کم شدن حقوقش بوده خنده دار نیست
خانم شفقت شما هر وقت مشکل داشتی هر وقت مرخصی میرفتی کی از حقوقتون کم کردم که الان اینطور بگید
با همون حال زارگفت
-آقا بهم اجازه بدید جبران میکنم اشتباه کردم ببخشید اصلا جریمه م کنید از حقوقم کم کنید
طاها باحرص وجوش نگاه متاسفی بهش انداخت سمت اتاقش رفت جلوی در اتاق چرخید رو به من وپریساگفت
-بیاید داخل اتاق
طیب سوالی بهش خیره شد قبل از اینکه حرفی بزنه طاها گفت
-چرا اینطور نگاهم میکنی میخوام ببینم شرایط استخدام دارن یانه
-دوتا بچه چکاری میتونن انجام بدن!
پریسا از روی صندلی بلند شد سمت طیب چرخید
-شما بگید چه کاریه اگر بلد نبودیم میریم ولی داخل آگهی زده نظافت این رو بلدیم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫