هدایت شده از حضرت مادر
سلام عزیزان یکی از مدارس حاشیه شهر برای جشن تکلیف دانش آموزاشون سجاده و چادر سفارش دادن #دهنفرازدانشآموزابیسرپرستهستنوشرایطخریدندارنقیمتهرسجادهوچادر۴۹۰هزار
#کلهزینهدهچادر۴میلیون۹۰۰هزارتومنمیشه
یاعلی بگید بتونیم هزینه براشون پرداخت کنیم دل این دخترای عزیزشادکنیم برای جشن بدون چادر و سجاده نباشن
بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)
هدایت شده از دُرنـجف
•☁️•
- یادآوریِ پرمغزِ امروز^✨
حضرت علی علیهالسلام:
🔸فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد، پس آن را برای آنچه مهم است، فارغ گردان.
📚غررالحکم،ج۲،ص۶۰۶
هدایت شده از حضرت مادر
سلام عزیزان یکی از مدارس حاشیه شهر برای جشن تکلیف دانش آموزاشون سجاده و چادر سفارش دادن #دهنفرازدانشآموزابیسرپرستهستنوشرایطخریدندارنقیمتهرسجادهوچادر۴۹۰هزار
#کلهزینهدهچادر۴میلیون۹۰۰هزارتومنمیشه
یاعلی بگید بتونیم هزینه براشون پرداخت کنیم دل این دخترای عزیزشادکنیم برای جشن بدون چادر و سجاده نباشن
بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)
با چشم های اشکی به پسرش خیره شد ناباورانه گفت
_به خاطر این سر من داد میزنی?
احمد رضا کلافه نگاهش رو به مادرش داد
_چرا بیرونش نمیکنی
توانایی نگاه کردن به چشم.های مادرش رو نداشت سرش رو پایین انداخت
_چرا ازش حمایت میکنی اصلا به تو چه ربطی داره که این زن کی میشه
تمام رگ های بدن احمد رضا که قابل دیدن بودن بیرون زده بود و عرق روی پیشونیش به وضوح دیده میشد
_ چرا عین یه ولگرد پرتش نمیکنی از این خونه بیرون
طاقت احمد رضا سر اومد و با فریاد گفت
_چون زنمه
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
نگاه خاص همسری که تازه بهش محرم شده بودم ازارم میداد.
_چه موهای قشنگی داری?
تازه متوجه شدم که روسری سرم نیست. دستم رو کشید مجبور شدم بشینم کنارش.
_من چقدر خوشبختم صبح که چشم هام رو باز کردم با یه فرشته ی کوچولو روبرو شدم.
سر به زیر گفتم:
_اقا اشتباه کردیم بی اجازه ی مادرتون ...
_تو درست ترین تصمیم زندگی منی.
_شما نمی ترسید?
_میترسم ولی نه از مادرم، اونو راضی میکنم.
_پس از کی میترسید?
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1188 گذر از طوفان✨ لباس اسماء رو عوض کردم و بغلش کردم با دیدن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت1189
گذر از طوفان✨
با ضربه ای که به در زده شد پریسا مانتو و روسریش رو برداشت با قدم های بلند سمت اتاق رفت
_مگه نگفتی شوهرت تا عصر نمیاد
بی صدا خندیدم
_مامان اومده بچه هارو ببرم پایین
_عه چرا ببرشون
_نهار بخوریم میرم میارمشون
در رو باز کردم داخل اومد سلام و جواب گرفتم مامان بعد از روبوسی و حال احوال با پریسا ،اسماء رو بغل گرفت و سمت در رفت امیر رو بغل گرفتم پشت سر مامان رفتم قبل از اینکه بیرون برم روی پاشنه پا چرخیدم
لبخندی زدم
_زود میام
نفس نفس زنان برگشتم و در رو باز کردم
_چرا اینطوری میایی بالا مگه دنبالتن
بریده بریده گفتم
_نه حواسم نبود بهت بگم شعله گاز خاموش کن روغن آتیش نگیره
ادام رو در آورد
_حواس پرت خودم خاموشش کردم روی برنجم ریختم
نفس راحتی کشیدم
_دستت درد نکنه ببخشید بریم نهار بخوریم
_خواهش میکنم بعد حسابش میکنم
خنده صدا کردم و مشغول چیدن میز شدم
صندلی رو عقب کشید و نشست
_بیا بشین دیگه انقد چرخیدی سر گیجه گرفتم
_باشه اومدم امروز چقد غر میزنی
_اگر توام مثل من با یه آدم پر ادعا چهار ساعت حرف زده بودی و قانعه نشده بود حالت بدتر از من بود
یهوی از حرص خوردنش خنده م گرفت
نگاه چپ چپی بهم انداخت
_زهر مار حرص وجوش خوردن من مگه خنده داره
صدای خنده م بلند شد
_ببخشید از این خنده م گرفت کسی تا به حال نتونسته حرص تو رو در بیاره باورم نمیشه نتونستی حریف آقای امیری بشی
_خودمم باورم نمیشه ، ترانه نمیدونی یه چه اعتماد بنفسی روبروی من نشسته میگه ما که همدیگه رو میشناسیم حالا یه جلسه نهایتن دوجلسه خانواده ها دوباره همدیگه رو ببینن بیشتر باهم آشنا بشن بعدش تاریخ عقد وعروسی مشخص کنیم
لقمه توی دهنم رو قورت دادم با چشم های گرد شده گفتم
_جدی میگی؟تاریخ بله برون نه تاریخ عقد میخواد مشخص کنید !تو چی گفتی؟
_اولش هنگ کردم چند دقیقه طول کشید مغزم به تنظیمات کارخانه برگرده
_بهش گفتم مگه من بله گفتم که بخوایم تاریخ برای عقد انتخاب کنی ،صبرکنید ببینیدوجوابم چیه بعد اگرم مثبت باشه تاریخ بله برون مشخص میشه نه عقد
وسط حرفم پریده میگه نه دیگه اینطوری باید صبر کنیم تا آخر ماه صفر چرا قبل از ماه محرم سر خونه زندگیمون نریم
از عجله و پرویی امیری دوباره صدای خنده م بلند شد و به سرفه افتاد
_کوفت همش تقصیر تو شوهرته اگر برجکش رو آورده بودید پایین انقد خونسرد و با اعتماد بنفس خواستگاری نمی اومد
بین خندیدنم گفتم
_عه چه ربطی به من وشوهر داره ،با این همه عجله چطور قبول کرد مشاوره برید
_گلوش رو صاف کرده میگه من تا بله نگیرم کوتاه نمیام حالا بخاطر اینکه خیالت راحت بشه یه جلسه مشاوره میریم که تایید کنه آینده خوبی کنار هم داریم
دوباره خنده م گرفت
_ترانه این دفعه بخندی میزنمت
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از حضرت مادر
سلام عزیزان یکی از مدارس حاشیه شهر برای جشن تکلیف دانش آموزاشون سجاده و چادر سفارش دادن #دهنفرازدانشآموزابیسرپرستهستنوشرایطخریدندارنقیمتهرسجادهوچادر۴۹۰هزار
#کلهزینهدهچادر۴میلیون۹۰۰هزارتومنمیشه
یاعلی بگید بتونیم هزینه براشون پرداخت کنیم دل این دخترای عزیزشادکنیم برای جشن بدون چادر و سجاده نباشن
بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
شِعر دَر دَست ندارَم،
وَلي از رویِ ادَب
اَلسَلام اِی همِهیِ
دار و ندارِ زِینب (سلام الله علیها)
#سلام_ارباب ✋🏻
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein