❓دوست واقعی چه کسی است؟
🌹 امام علی علیه السلام فرمودند:
دوست واقعی نیست مگر این که در سه وقت برادر خود را حفظ کند و او را از یاد نبرد، در گرفتاری اش، پشت سرش و پس از مرگش.
«لا يكونُ الصديقُ صديقاً حتي يحفظَ أخاه في ثلاث: في نِكبته و غيبتهِ و وفاتِه»(1)
🔹 صفوان ابن یحیی، عبدالله بن جندب و علی بن نعمان که از اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام بودند، سالی به مکه مشرف شدند.
آنان در مسجدالحرام، کنار کعبه مشغول صحبت بودند.
🔸گفتند: ما که در دنیا این قدر رفیق و همدم یکدیگریم، چرا وقتی مُردیم یاری مان تمام شود؟! بیایید با هم عهدی کنیم که اگر هرکدام از ما مُردیم، اعمال و عبادت های ما را که در زمان حیات انجام می دادیم، فردی که ماند انجام دهد.
🔹اندکی بعد از این معاهده، دو تن از آن ها (عبدالله بن جندب و علی ابن نعمان) به رحمت خدا واصل شدند ولی صفوان ابن یحیی باقی ماند.
🔸او شبانه روز 153 رکعت نماز واجب و نافله به نیت خود و آنان به جا می آورد. و در سال، 3 ماه روزه می گرفت. ماه رمضان برای خودش و رجب و شعبان برای دو رفیقش و سالی 3 مرتبه خمس و زکات می داد.(2)
-----------------------
(1) وسائل الشيعه، ج 8، ص 412.
(2) مجموعه ورام، ج 2، ص 169.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_180 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• حالا که من از راه رسیدم سعی داشت زودتر از این
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_181
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
دختر نازک نارنجیِ من !
- میگم ...
دوباره نگاهی که بعد از دو روز به چشمهام دوخته شد
- میگم ... آشتی ؟
خط کنار لبش اگر نشانِ خنده نبود پس به چه چیز باید تشبیه میشد ؟
- نامردی زدی .... میدونی ؟
آهِ سردی از سینه بیرون دادم و با شرمساری سری به تائید تکان دادم
- میدونم
- دلمو بدجوری شکستی احسان ... میدونی ؟
اینبار بیشتر از خودم و کردارم خجالت کشیدم
- میدونم
- چینیِ احساسم شکسته ، مثلِ کوهِ اعتمادم که کمر خم کرده ، مثلِ دلم که بدجور شکسته
بوسه باران کردم همان دستی را که در میانِ پنجه ام اسیر بود
- خودم بند میزنم چینیِ احساستو عزیزم
خودم اعتمادتو دوباره جلب میکنم عشقم
خودم دنیاتو رنگی و از نو میسازم دلبرکم
- احسان !
- جان احسان ؟ عمر احسان !
- من ..... من میترسم
اگه .... اگه .... یه روزی .... دوباره .....
- نترس قربونت برم الهی
نترس
دیگه یه روزی وجود نداره
دیگه قرار نیست این اتفاق شوم تکرار بشه
- ولی .....
- ولی نداره گلم .... قول میدم
اینبار شرافتمو گرو میذارم
به جونِ مامان که خودت میدونی چقدر واسم عزیزه !
راضی میشی ؟
و اینبار نوبت دیبا بود که با تکون دادن سرش مُهر تایید بزنه بر رضایتی که در انتظارش بودم
خدایا حکمتتو شکر
باید امروز این اتفاق می افتاد تا دوباره بفهمم عشق و احساسِ بین من و دیبا از تموم دارایی های دنیا با ارزش تره
خدایا شکرت
- نکن زشته !
- دلم میخواد شما مشکلی داری ؟
آسمون به قرمزی میزد
خورشید در دلِ آبیِ آسمون خون به پا کرده بود
غروبِ یک روز گرم تیر ماه ...
کنارِ طولانی ترین ساحلِ خزر !
احسان ، بی توجه به آدمهایِ اطرافمون دست انداخته بود دورِ شونه هام و منو به معنای واقعیِ کلمه بغل کرده بود
یعنی زندگی همین نبود ؟
عشق و خوشبختی همین نبود ؟
دستهای حمایتگری که بی توجه به نگاهِ دیگران ، حصاری از امنیت بسازه به دورِ نهالِ نازکِ وجودت !
- دوستت دارم عزیزم !
- منم
- عاشقتم عشقم !
- منم
- دیوونتم دیوونه !
- منم
یه لحظه سرشو گذاشت روی سرم و با لحنی شاکی بین جمله های شاعرانه و اعترافاتِ عاشقانه ای که می کرد گفت :
- یعنی من موندم تو کفِ این همه احساسات که از کلماتت میریزه
خودمو کشتم از عمقِ ذهنم واژه های عاشقانه واسش ردیف کردم اونوقت خانوم خودشو هلاک کرده " منم " " منم "
مشتم همراه با خندهء پرصدایی که روی لبم نشسته بود ، سینه اش را نشانه رفت
- نکن وروجک !
هیچ وقت فکرش را نمی کردم یه روز لبِ ساحل بشینم و همراه با همسرم بلال گاز بزنیم !
اونم زمانی که شب شده و ماه نگاهِ مهربانش رو به ما و لحظه های شیرینمون دوخته !
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_182
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
من بودم و عشق بود و ماه !
من بودم و عشق بود و زندگی !
من بودم و عشق بود و احسانِ عزیزم !
- قیافشو نگاه !
سرم را به معنی چی شده تکون دادم که که دوباره گفت :
- شدی عینِ بچه ای که افتاده وسط ظرفِ سِرِلاک !
- بلال همینه دیگه
وقتی میخوری لذت میبری ولی بعدش سیاهیِ روی دندونا ، حرصِ آدمو در میاره
- ایهیم
با دو گازِ دیگه ، جنازهء بلال رو کنارِ پاش گذاشت و خیره به من منتظر موند تا به قولِ خودش ببینه کیِ مثلِ جوجه نوک زدنم تمام میشه !
خوب بود
هم بلال و هم ماه و هم دریا !
هم احسان و هم مهربونی هاش و هم آرامشی که به قلبم سرازیر شده بود
گرچه عاشقانه هاش در پوششی از غرور و سرسختی پیچیده شده بود ، ولی من از این عشقِ آمیخته به زورگویی هم لذت میبردم
- میگم ...
- جان ؟
- میگم سوغاتی بخریم ؟
نگاهِ عاقل اندر سفیهی به چشمهای منتظرم انداخت و بعد از زدنِ دو ضربهِء آروم به پیشانیم گفت :
- خودت بگو
این تو مخه یا گچ عزیزم ؟
- احساااان !
- مگه دروغ گفتم که جوش آوردی جیگر ؟
از چمخاله چی بخریم ببریم بگیم از ترکیه آوردیم ؟؟؟
- راست میگی ولی .... ولی خودمون چی ؟
من از اون کولوچه ها دوست دارم
لحنِ خاصی که برای همین یک جمله به کار بُردم دلِ خودمو آب کرد چه برسه به احسان که حسابی پُشتِ این چراغ قرمزِ جسمی و اجباری متوقف شده بود و راه به جایی نداشت
- یعنی من مونوم تو کار خدا !
اگه این ناز و غُمزه و لوندی رو از شما زنا بگیره چه افساری دارید واسه رام کردنِ ما مردای بدبخت !!!
خندید و خندیدم ...
بلند و مردانه ..... نازک و ریز و زنانه
- عاااااشقتم !
بعد از چند شب تحمل بی خوابی و بد خوابی و دردِ روح و جسم ، دیشب شبِ شیرینی رو پشت سر گذاشتیم .
یه جورایی احساس میکردم تبدیل شدم به شخصیتهای کارتونی که وقتی ذوق زده و متاثر میشن بالا سرشون قلب میترکه
احسان از همون لحظه ای که داخل ماشین نگاهش به نگاه ترسیده و شرمندهء من گره خورد انگار گرهِ کورِ بین ابروهاش از بین رفت و تا همین لحظه که کم کم هوا داره روشن میشه و صبح از راه میرسه دیگه هیچ شباهتی نه به آدمِ دو ماه قبل و نه به آدمِ دو شب قبل نداره
شده یه آدمِ دیگه ......
گاهی وقتا با خودم فکر میکنم هیولای اون شب ، اصلاً احسان نبود !
روحِ آدمی بود که جسم و روحِ اونو تسخیر کرده و افسارِ اختیارشو بدست گرفته بود تا از اون یه موجودِ خبیث و بی وجدان بسازه
چند دقیقه ای هست که بیدار شدم و چشمهامو به میهمانیِ چهرهء مهربونش دعوت کردم تا به اندازهء این دو روز تحریمِ اجباری و دوری سیراب بشم از دیدنِ روی ماهش
هر کاری کردم نتونستم بر هوسِ نوازشِ موهای سیاهش غلبه کنم و حالا که انگشتام لای موهاش به حرکت در اومده ، انحنای لبخند هم لبهاشو آراسته کرده
این سکوت یعنی " ادامه بده عزیزم ! من بیدارم "
- دلم واسه رقصِ انگشتات میونِ موهام تنگ شده بود دیبا جان
- منم
لای یکی از چشمهاشو باز کرد و با بدجنسی گفت :
- دلم میخواد یه بار دیگه این کلمه رو در جوابِ عشقولانه های من بگی تا حالتو اساسی بگیرم
- منم
- ببین که خودت خواستی
هنوز دردِ دندهء شکسته ام ادامه داشت و همین دست و پایش را برای شیطنت می بست
- حیف که دست و بالم زیادی بسته .... اگر نه ...
- من گشنمه !
- ای خدا ... من چی میگم خانوم چی تحویلم میده
- خب وقتی گشنمه بگم بیا گرگم به هوا بازی کنیم ؟
- یه امروزم بتازون که چند روز دیگه باید دوباره روزه بگیری
- حیف شد
چند روز روزه رو از دست دادیم
دلم تنگ شده واسه لحظه های سحر و افطار
- منم
اینبار نوبت احسان بود که سوزنش روی " منم " گیر کنه و باعث بشه صدای خنده هام حسابی اتاقو پر کنه
- بخند عزیزم
بخند که فقط خنده لیاقتِ نشستن توی صورتتو داره عشقم
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ یکشنبه 👈 3 اسفند 1399
👈9 رجب 1442👈 21 فوریه 202
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است :
✅ شروع به کار و شغل .
✅ قرض و وام دادن و گرفتن.
✅ امور زراعی و کشاورزی .
✅ درختکاری .
✅ تجارت و داد و ستد .
✅ و دیدار بزرگان و روسا خوب است .
📛 برای خرید ملک خوب نیست .
👼 زایمان خوب و نوزادش محبوب و مقبول مردم خواهد شد.ان شاءالله
✈️ مسافرت :خوب است.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز برای امور زیر خوب است.
✳️آغاز نگارش کتاب و مقاله و پایان نامه.
✳️ خرید کالا و جنس و لوازم.
✳️ آغاز تحصیل و تدریس و تعلیم.
✳️ شکار صید و دام گذاری.
✳️ ارسال کالاهای تجاری .
✳️ و تاسیس شرکت و مشارکت کردن نیک است.
🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید .
💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند به قسمت و تقدیرش راضی باشد و حافظ قرآن گردد.ان شاء الله
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث درد و بیماری می شود .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، باعث درد اعضا می شود .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 10 سوره مبارکه " یونس علیه السلام" است.
دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام ...
و چنین استفاده میشود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
025 37 747 297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۳ اسفند ۱۳۹۹
میلادی: Sunday - 21 February 2021
قمری: الأحد، 8 رجب 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️5 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️7 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️17 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️18 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 یکشنبه ۳ اسفند ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۱۰
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۳۰
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۲:۰۸
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۴۵
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۸:۰۳
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۲۸
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab