🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
✨🌘🌒✨ ☘ #نکته_ناب #نمازشب 🔸استاد فاطمي نيا: #سحرها را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد
✅ #نماز_شب
🌺 مرحوم سید عبدالکریم کشمیری نسبت به #نماز_شب سفارش اکید می کردند و می فرمودند ،
بعضی از اعمال ((مقام می آورد ))مانند نماز شب عَسیٰ اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً (سوره اسراء آیه ۷۹) به گونه ای که انسان به مقام محمود می رسد و مجاور خداوند متعال!می شود.
منبع: رَوح و ریحان / ۱۰۴
التماس دعا
#سلام_امام_زمانم
🌱 نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز ؛
🌱آبی ترین بهانه دنیای من سلام!
🌱ما بی حضور چشم تو این جا غریبه ایم
🌱دستی، سری تکان بده، مولای من ؛سلام!
🌱تقدیم چشمهای تو این شعر ناتمام
🌱زیباترین افق به تماشای من سلام!
#امام_زمان (عج)
#أللَّهُمَ_عَجِّل_لِوَلیکَ_أَلفَرَج
💐🍃💐
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_55
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |•
#ڪلامےاز_بهشت
همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم...
وآن ♥️عشق♥️ است!
اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمیکند🌹
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
سلام علیکم
✨صبح روز سه شنبه تون پر از خیر و برکات
☀️امروز متعلق است به امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام
🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی ، کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/82
زیارت روز سه شنبه:
https://eitaa.com/womanart2/83
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 فصل دوم قسمت 1⃣4⃣ ژیلا انگار تازه از خواب بید
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
فصل دوم
قسمت 3⃣4⃣
و رفت و رفت پیش دوستاش و
چند دقیقه ی بعد برگشت.این بار
آرام و راحت بود.لبخندمی زد.😊
جلو آمد پول را گرفت روبه روی
ژیلا و گفت:
((هزارتومان است بفرمایید مال
شما))☺️☺️
ژیلا نگاهی به ابراهیم
انداخت،نگاهی به پول ها،ونفس
راحتی کشید دستش را به سمت
آن ها دراز کرد.😊
پانصد تومان را برداشت و پانصد
تومان را برای ابراهیم گذاشت.☺️
ابراهیم گفت:همه اش مال تو.☺️
بیشتر لازم ندارم.😊😊
شاید لازمت شد☺️☺️
ژیلا گفت:نه همین قدر هم خیلی
زیاده ،من نه که دارم می روم
سمت شهر و دیار
خودم.اینجاشماغریبی به درد شما
بیشتر میخوره.☺️☺️
این را گفت و ازابراهیم جداشد.😞
یعنی سوار اتوبوس که شد از
ابراهیم جداشد.ابراهیم تا پای
اتوبوس با او آمده بود و تا وقتی
که اتوبوس حرکت نکرد از او
جدانشد😔😔
اتوبوس که راه افتاد ژیلا سرش را
گذاشت روی دست هایش و
ابراهیم را در مقابل چشمانش
دید.😭😞
شانه هایش لرزید و گریه کرد. آرام
و طولانی😭😔😭
ساعت ها فکر کرد و ساعت ها
گریه کرد.😔😭😞
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹