فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انچه__باید_بدانیم(❤️#کلاس_مجردها❤️)
💠موضوع :خواستگار در نگاه والدین
🍂اولویت اول در انتخاب خود فرد است
🍂کمک آنها در انتخاب درست
🍂لزوم رعایت احترام با وجود نظرات مخالف
🔹️#ازدواج
🔸️#محسن_پوراحمد_خمینی
🍎#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
آقا فرموده بود بشار اسد باید بماند
#حاجقاسم گفت چَشم
این چَشم هشت سال خواب را از
چشمش گرفت...
یک چَشم میگویی
همه چشمها را برایت گریان میکند،
همهاش در این چَشم است بچهها ...👌👌
#لبیک_یا_خامنه_ای
✍سرتان را بالا بگیرید؛
شما مایهی افتخار این زمینید!
سرتان را بالا بگیرید؛
همینکه در هجوم رسانههای فریبنده، محکم ایستادید، نفس زدید، دویدید،
و از همه مهمتر یک ملّت را که دشمن در کمینِ غارتِ همدلیشان بوده و هست، در پسِ اقتدار خود، یکدل و همصدا کردید، شما قهرمان آن میدانید.
باید زیر پاهای شما تمام قد ایستاد؛
که هیبت مقاومت و دلاوریتان، ترس به جان بدخواهانمان انداخت!
✦ یک ملّت، یک خانواده بزرگ است!
ما در دامان طاهر پدران و مادرانمان و بر سفرههای حلالشان آموختیم؛
۱ـ مشکلات خانهمان، به ما مربوط است، و آنکس که از بیرون خانه بر موج مشکلات سوار میشود تا سودی عائدش شود، کفتاری بیش نیست!
۲ـ کسی که در حریم داخلی خانه، خیانت کند، از نظر خداوند اهلِ آن خانه نیست، مثل فرزند نوح و همسر لوط،
و بزودی از جریان آن خانه، سقط خواهد شد.
✦دنیا در حال خطکشی است!
و تمدنها روبروی هم صفآرایی میکنند!
قلب شما پذیرای کدام تمدن است؟
اهلِ همان خانه حساب میشوید!
آخرین تکانهای دنیا قبل از آرامش مطلقش در حاکمیت الله در زمین است؛
و ایران در حال استفراغِ غیر اهل...
💫 به خدا اعتماد کنیم، نصرتش از راه میرسد!
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
از لحظهای که در یکی از اتاقهای
بیمارستان بستری شده بودم
زن و شوهری در تخت روبروی من
مناقشه بی پایانی را ادامه میدادند
زن میخواست از بیمارستان مرخص شود
و شوهرش میخواست او همان جا بماند
از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن
یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است
در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه
دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده
و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند
و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک
شش گوسفند و یک گاو است
در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود
و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان
زنگ میزد صدای مرد خیلی بلند بود
و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود
اما صدایش به وضوح شنیده میشد
موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با
پسرش هیچ فرقی نمیکرد:
گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟
وقتی بیرون میروید یادتان نرود در خانه
را ببندید درسها چطور است؟
نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر میشود
به زودی برمیگردیم
چند روز بعد پزشکها اتاق عمل را برای
انجام عمل جراحی زن آماده کردند
زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود
ناگهان دست مرد را گرفت و در حالیکه
گریه میکرد گفت: اگر برنگشتم
مواظب خودت و بچهها باش
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده
حرفش را قطع کرد و گفت:
این قدر پرچانگی نکن
اما من احساس کردم که چهرهاش کمی
درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت
پرستاران زن بیحس و حرکت را به اتاق
رساندند
عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود
مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت
و وقتی همه چیز رو به راه شد بیرون رفت
و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت
مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه
زنگ نزد، فقط در کنار تخت همسرش نشست
و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود
صبح روز بعد زن به هوش آمد
با آنکه هنوز نمیتوانست حرف بزند
اما وضعیتش خوب بود از اولین روزی که
ماسک اکسیژنش را برداشتند
دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد
زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود
و مرد میخواست او همان جا بماند
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد
هر شب مرد به خانه زنگ میزد همان صدای
بلند و همان حرفهایی که تکرار میشد
روزی در راهرو قدم میزدم وقتی از
کنار مرد میگذشتم داشت میگفت:
گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به
آنها برسید حال مادر به زودی خوب میشود
و ما برمیگردیم
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم
که اصلاً کارتی در داخل تلفن همگانی نیست!
همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه
میکردم که متوجه من شد، مرد در حالیکه
اشاره میکرد ساکت بمانم حرفش را
ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد
بعد آهسته به من گفت:
خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو
گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروختهام
برای اینکه نگران آیندهمان نشود
وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفنهای
با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای
همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی
که بینشان بود تکان خوردم
عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک
و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد
نداشت اما قلب دو نفر را گرم میکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبها دستهایمان
به خدا نزدیکتر میشود
پس بیا دعا کنیم
پروردگارا امروزمان را
باز هم به کرمت ببخش
و یاری کن در پیشگاهت
رو سفید باشیم
شبـ🌙ـتون پـر از عطـر خـدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
ویدیوی بالا رو دیدی؟
اهنگ جدید حامد زمانی اومد. 😱😱
ویدیوی کامل اهنگ تو این کانال 👇
https://eitaa.com/hamedzamanioriginal_eitaa/602
بدو بیا
کانال حامد زمانی در ایتا 🌹
حتما عضو شوید 😉
با ما همراه باشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/2973958317Cabe18b486a
سلام
آموزش کشاورزی حامد زمانی رو دیدی؟
استاد زمانی متخصص کشاورزی👍😆😜
ای جوونی
سریع بیا اینجا سنجاقه 👇👇
https://eitaa.com/hamedzamanioriginal_eitaa/147
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
اﻣﺮﻭﺯم ﺭﻭ ﺁﻏﺎﺯ میکنم
ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ای ﺧﺎﻟﻖ هستی
ﭼﺸﻢ و ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ اﺳﺖ
و اﻣﻴﺪ ﺩاﺭﻡ ﺑﻪ
ﺧﻴﺮ و ﺑﺮﻛﺖ و ﺑﺨﺸﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﻋﺎلی
و بهترینها ﺟﺎﺭﻳﺴﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪگیم
ﻛﻼﻡ اﻣﺮﻭﺯ و ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻡ اﻳﻨﺴﺖ:
ﻣﻦ تجلی ﻋﺸﻖ ﺧﺪا ﻫﺴﺘﻢ
و ﻋﺸﻖ ﺧﺪا ﺭﻫﺒﺮی و ﻫﺪاﻳﺘﻢ میکند
ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ اﻟﻬﺎﻡ میﺑﺨﺸﺪ
🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
080.mp3
3.16M
#انس_با_قرآن_مجید
#ختم_قرآن_مجید
حزب هشتاد ( ۱ الی ۴۵ عنکبوت)
👤 با صدای استاد پرهیزگار
#التماس_دعا_برای_ظهور
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.✨
#آیات_نور
#حزب هشتاد
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- منحرف كنندگان، بار منحرف شدگان را نيز بر دوش مىكشند. «أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ»
2- منحرف كردن ديگران، بار سنگينى را بر دوش انسان مىگذارد. «أَثْقالًا»
3- بار گناه سنگين است. «أَثْقالَهُمْ»
4- دروغ بستن بستن به خدا و پيامبر، روش كفّار است. «كانُوا يَفْتَرُونَ»
#استاد_قرائتی
#صبحتبخیرمولایمن
کَسنیستکهاُفتادهءآنزُلفِدوتانیست
دررهگذرِڪیستڪهدامےزِبلانیست!
چونچشمِتو،دلمیبردازگوشهنشینان
همراهِتوبودن،گنهازجانبِمانیست..
"حافظ شیرازے"
🏝 و صبحِ یکی از همین روزها
میآید مردی از تبار حسین علیهالسلام؛
مردی که صاحب دعوت محمدی است،
با صولت حیدری و عصمت فاطمی،
با حلمی حسنی و شجاعتی حسینی،
عبادت سجاد و مفاخر باقر،
آثار جعفر و علوم کاظم،
حجج رضوی و جودی تقوی،
با نقاوت نقوی و هیبت عسکری سلاماللهعلیهماجمعین
و غیبتی که الهیست🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
#یهفنجونصبحونهیمعنوی
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#فروش_خانه
💎 امام صادق علیه السلام:
✨هنگامى که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد مدینه شد با پاى مبارک خود خانه اش را مشخص کرد و عرض کرد: بارالها! هرکس خانهاش را بفروشد، برایش برکت قرار مده.
📚 فروع کافی/ج 5 /ص216
✍🏼 بسیار پیش میآید که افرادی خانه خود را برای تجارت یا دلیل دیگری میفروشند، اما نمیتوانند یا نمیخواهند خانه دیگری بخرند، پولشان از دست میرود و چه بسا تا پایان عمر بیخانه میمانند.
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار علیرضا جهانبخش با مادرش بین دو نیمه بازی ایران_امریکا در ورزشگاه، دروغ CNN برملا کرد
پیشتر رسانه امریکایی CNN ادعا کرده بود که خانواده بازیکنان تیم جمهوری اسلامی ایران به گروگان گرفته شدند تا برای آنها بازی کنند
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 6⃣
شب تاريك و بيم موج در سقيفه چه شورى بر پا شده است، همه انصار به توافق رسيده اند كه با سعد بيعت كنند.
آنها دور سعد مى چرخند و شعار مى دهند، ظاهرا هيچ كس با خلافت سعد مخالف نيست.
سعد بسيار خوشحال است، او تا خلافت و حكومت بر سرزمين حجاز بيش از چند قدم، فاصله ندارد.
در اين ميان ابوبكر و عُمَر و همراهان او از راه مى رسند، آنها از ديدن اين همه جمعيّت كه در آنجا جمع شده اند تعجّب مى كنند.
نگاه كن!
ابوبكر جلو مى رود، او سنّش از همه بيشتر است و ريش سفيد مهاجران مى باشد.
او رو به مردم مى كند و چنين مى گويد: «اى مردم مدينه! شما بوديد كه دين خدا را يارى كرديد، ما هيچ كس را به اندازه شما دوست نداريم، شما براداران ما هستيد. مگر نمى دانيد كه ما اوّلين كسانى بوديم كه به پيامبر ايمان آورديم. ما از نزديكان پيامبر هستيم. بياييد خلافت ما را قبول كنيد، ما قول مى دهيم كه هيچ كارى را بدون مشورت شما انجام ندهيم ». 20
مردم مدينه با سخنان ابوبكر به فكر فرو مى روند!
آرى، در آن سال هاى اوّل كه حضرت محمد (ص) به پيامبرى مبعوث شد، اين مهاجران بودند كه به پيامبر ايمان آوردند!
گويا دليل هايى كه ابوبكر آورده است همه را قانع كرده است، همه سكوت كرده اند، آرى، خليفه پيامبر كسى است كه زودتر از همه به پيامبر ايمان آورده
(صفحه11)
و از خاندان پيامبر است. فقط او شايستگى خلافت دارد.
به راستى منظور ابوبكر از اين سخنان چه كسى است؟
نگاه كن، همه مردم، سكوت كرده اند و حق را به ابوبكر داده اند. ابوبكر، چه ماهرانه سخن گفت و فتنه را خاموش كرد.
آرى، بعد از سخنان ابوبكر، ديگر حناىِ سعد هيچ رنگى ندارد، نگاه كن كه چگونه او و طرفدارانش شكست خوردند.
مردم مدينه مى دانند كه همه آنها، ده سال بعد از بعثت پيامبر به او ايمان آورده اند، امّا مهاجران، در اوّل بعثت پيامبر به اسلام ايمان آوردند.
اى ابوبكر! چه دليل هاى خوبى آوردى و فتنه را خاموش كردى! امّا من از تو يك سؤل دارم، تو براى پيروزى مهاجران بر انصار به دو دليل اشاره كردى:
اوّل: مهاجران به پيامبر زودتر ايمان آوردند.
دوّم: مهاجران فاميل پيامبر هستند.
با تو هستم، اى ابوبكر! به همين دليل هايى كه گفتى، فقط على (ع) شايستگى خلافت را دارد.
مگر شما قبول نداريد اوّلين كسى كه به پيامبر ايمان آورد على (ع) بود؟ اگر شايستگى خلافت به فاميل بودن با پيامبر است على (ع) كه پسر عموى پيامبر است، به راستى كدام يك از شما مهاجران، پسر عموى پيامبر هستيد؟
مگر پيامبر با على (ع) پيمان برادرى نبست؟ اى ابوبكر! بارها پيامبر فرمود: «على، برادر من در دنيا و آخرت است»؟ 21
به خدا قسم، امروز مى فهمم كه چرا پيامبر اين جمله را اين همه براى شما تكرار مى كرد.
او مى دانست كه تو يك روز اينجا مى ايستى و براى خلافت، به اين
(صفحه12)
دو دليل اشاره مى كنى!
اكنون كه ابوبكر فتنه را خاموش كرده است آيا مردم را به سوى على (ع) دعوت خواهد كرد؟ به فرض كه ما اصلاً كار به روز غدير خُمّ نداشته باشيم، اكنون با
سخنان ابوبكر، خلافت و حقانيّت على (ع) ثابت شده است.
امّا وقتى من نگاه به چهره ابوبكر مى كنم، مى فهمم او برنامه ديگرى در سر دارد. شايد بگويى چه برنامه اى؟ با من همراه باش. * * * آنجا را نگاه كن! يكى از بزرگان قبيله خزرج جلو مى آيد و با صداى بلند مى گويد: «به اين سخنان ابوبكر گوش نكنيد و فريب او را نخوريد. ما بوديم كه وقتى مردم مكّه، پيامبر را از آن شهر راندند به آن حضرت پناه داديم و ما با تمام وجود، او را يارى كرديم، براى همين، امروز، خلافت، حقّ ما مى باشد. اگر مهاجران سخن شما را قبول نكنند آنها را از اين شهر بيرون مى كنيم ».
آنگاه، نگاهى به ابوبكر، عُمَر و ديگر مهاجرانى مى كند كه در اينجا هستند و مى گويد: «به خدا قسم، هر كس با ما مخالفت كند با شمشيرهاى ما روبرو خواهد بود». 22
#پی نوشتها👇
20. إمتاع الأسماع، أحمد بن علي المَقريزي (ت 745 ه)، تحقيق وتعليق: محمّد عبد الحميد النميسي، منشورات محمّد علي بيضون، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الاُولى، 1420 ه.
21. أنساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (ت 279 ه)، إعداد: محمّد باقر المحمودي، بيروت: دار المعارف، الطبعة الثالثة.
22. الأنوار البهيّة في تواريخ الحجج
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 7⃣
بار ديگر، هياهو به پا مى شود، همه سخن اين گوينده را با فرياد خود تأييد مى كنند. نگاه كن! مهاجران، همه ترسيده اند.
مردم مدينه (انصار) و مهاجران كه تا ديروز با هم برادر بودند، اكنون براى رياست دنيا در مقابل يكديگر قرار
گرفته اند و تشنه خون همديگر شده اند.
تعداد مهاجران اندك است، و ديگر اميدى
(صفحه13)
براى آنها نيست، كار به جاى حسّاسى رسيده است، سخن از شمشير است و خونريزى!
همه چيز آماده است براى اين كه مردم با سعد بيعت كنند، آرى، سعد، بزرگِ طايفه خزرج مى رود كه بر تختِ خلافت بنشيند. * * * در اين ميان نگاه من به بَشير مى افتد، نمى دانم او را مى شناسى يا نه؟
او اهل مدينه است، امّا هميشه به سعد حسادت مى ورزيده است. درست است كه سعد، رئيس قبيله اوست، ولى او نمى تواند ببيند كه سعد خليفه مسلمانان بشود.
حسد در وجود او، آتشى روشن نموده است، اكنون او برمى خيزد و شروع به سخن مى كند: «اى مردم، درست است كه ما پيامبر را به شهر خود دعوت كرديم و او را تا پاى جان يارى كرديم، ولى همه شما مى دانيد كه ما براى خدا اين كار را انجام داديم، نه براى رسيدن به دنيا. آرى، هدف ما رضايت خدا بود، ما مى خواستيم دين خدا را يارى كنيم. امروز نزديكان پيامبر، بيش از ما شايستگىِ خلافت را دارند، من از شما مى خواهم تا حرف آنها را قبول كنيد ». 23
سخن بشير، بار ديگر همه را به فكر مى اندازد. آرى، خاندان پيامبر بيش از همه، شايستگى خلافت را دارند.
اكنون بايد خلافت را به نزديكان پيامبر سپرد، امّا چه كسى از على (ع) به پيامبر نزديك تر؟ مگر پيامبر او را برادر خود خطاب نمى كرد؟ مگر در روز غدير، پيامبر او را به عنوان جانشين خود معرّفى نكرد
(صفحه14)
؟ كاش يك نفر اينجا بود و مردم را به ياد سخنان پيامبر مى انداخت.
در اين ميان، يكى از انصار از جاى خود بر مى خيزد و اين چنين مى گويد: «اى مردم مدينه، پيامبر از مهاجران بود و همه ما، انصار و ياوران او بوديم! امروز هم ما ياوران و انصارِ كسى خواهيم بود كه جانشين او باشد ». 24
همه با سخن او به فكر فرو مى روند، انصار بايد يار و ياورِ پيامبر و خليفه او باقى بمانند و خودشان نبايد خليفه بشوند.
ابوبكر برمى خيزد و در حقّ گوينده اين سخن دعا مى كند و به او مى گويد: «خدا به تو جزاى خير دهد! تو چقدر زيبا سخن گفتى». 25
در اين ميان عُمَر برمى خيزد، گويا او مى خواهد براى
مردم سخن بگويد.
همه مردم ساكت مى شوند و او شروع به سخن مى كند، سخن او كوتاه و مختصر است: «اى مردم، بياييد با كسى كه از همه ما پيرتر است بيعت كنيم ». 26
به راستى منظور عُمَر كيست؟ آيا سنّ زياد، مى تواند ملاك انتخاب خليفه باشد؟ آخر چرا بايد به دنبال سنّت هاى غلط روزگار جاهليّت باشيم؟
آيا درست است كه با رفتن پيامبر از ميان ما، بار ديگر به رسم و رسوم آن روزگاران توجّه كنيم؟ * * * ناگهان ابوبكر رو به جمعيّت مى كند و مى گويد: «اى مردم! بياييد با عُمَر بيعت كنيد».
مردم به يكديگر نگاه مى كنند، همه فرياد مى زنند: «نه، ما با او بيعت نمى كنيم».
عُمَر رو به آنها مى كند و مى گويد: «به چه دليلى با من بيعت نمى كنيد
(ص15)
؟ »
مردم مى گويند: «ما از خودخواهى تو مى ترسيم».
عُمَر قدرى فكر مى كند و در جواب مى گويد: «پس بياييد با ابوبكر بيعت كنيم»، امّا ابوبكر بار ديگر پيشنهاد بيعت با عُمَر را مى دهد. 27
#پی نوشتها
الإلهيّة، الشيخ عبّاس القمّي (ت1359 ه)، تحقيق: مؤسّسة النشر الإسلامي، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي لجماعة المدرّسين، الطبعة الاُولى، 1417 ه.
23. أمالى الحافظ، الحافظ أبو نعيم أحمد بن عبد اللّه الإصفهاني (ت 430 ه).
24. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، محمّد باقر بن محمّد تقي المجلسي (ت 1110 ه)، تحقيق: دار إحياء التراث، بيروت: دار إحياء التراث، الطبعة الاُولى، 1412 ه.
25. البداية والنهاية، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي (ت 774 ه)، تحقيق: مكتبة المعارف، بيروت: مكتبة المعارف.
26. بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، أبو جعفر محمّد بن محمّد بن علي الطبري (ت 525 ه)، النجف الأشرف: المطبعة الحيدريّة، الطبعة الثانية، 1383 ه.
27. بصائر الدرجات، محمّد بن الحسن الصفّار القمّي (ابن فرّوخ) (ت 290 ه)، قمّ: مكتبة آية اللّه المرعشى، الطبعة الاُولى، 1404 ه.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
آیا درسته که نماز ها در ابتدا دو رکعتی بوده و پیامبر رکعاتی رو اضافه کردند؟ آیا پیامبر می تواند واجبی راکم یا زیاد کند؟.mp3
1.13M
🌹 #نکته_های_نمازی
🌸 آیا درسته که نماز ها در ابتدا دو رکعتی بوده و پیامبر رکعاتی رو اضافه کردند؟
🌸 آیا پیامبر می تواند واجبی را کم یا زیاد کند؟
🌸 فرض الله چیست؟ فرض النبی چیست؟