#تلنگر
#حتما_بخونید👇
✅یک پسر مذهبی تمایل زیادی به گفتگو با دختر مذهبی دارد و بالعکس ...
و مذهبی ها بدلیل #مقید بودن و #محدودیت داشتن، زجر بیشتری از #وابستگی ها میبرند و چون شمع، ذره ذره ی وجودشان از این وابستگی می سوزد ...
دلشان گیر یک پروفایل مربعی شکل *دو در دو* میشود ...
در رویاهایشان #فرشته ای میسازند از شخصیت هایی که پشت #آواتار ها مخفی شده است ...
و دلشان را گره میزنند به #چهرک ها و #پیام ها و #شکلک موجود در آنها ...
✨
آری ...
این یک واقعیت است ...
واقعیتی تلخ از زندگی مدرن و ماشینی ما ...
و همه چیز از یک جرقه شروع میشود ...
سلامی، شکلکی یا هر چیز دیگر ...
فرقی نمیکند، شکلک لبخند باشد یا غم و غصه و گریه ...
مهم اینجاست،
که شکلک ها #زنده اند ...
#حرف میزنند ...
#دلربایی میکنند ...
و #دزد میشوند!!
دزد یک دل و قلب،
و قلب، حرم خداست #القلبُ_حَرَمُ_الله ...
انسانها تصویر سازی می کنند،
از یک لبخند ساده برای خودشان زیباترین تصاویر را می سازند آنگونه که باب میل شان است ...
در #قیامت ، اعمالی را در #کارنامه عمل مان میبینم و شگفت زده از خداوند سوال میکنیم خداوندا اینها دیگر چیست؟!
ما که مرتکب چنین اعمالی نشدیم!!
و آنجاست که #جوانانی را نشان میدهند که ما #دزد #دلهایشان بوده ایم ...
#دزد خلوتشان ...
و #دزد اوقات و افکارشان ...
دلی که می بایست حرم امن الهی می بود و ما به ناحق #تصرف کردیم ...
خلوتی که می بایست با خدای خود می داشتند و ما از آنها دزدیدیم ...
و اوقاتی که باید به #عبادت سپری میشد و فکری که به #قیامت و #آفرینش و #خالق مشغول میشد و ما درگیر خودمان کردیم!!
دل بردن جرم است ...
جرمی که خدا نمیبخشد ...
جرمی که حق الناس است، و اگر حق الله را هم ضایع کند، نارٌ علی نار میشود ...
بیایید کمی مراعات کنیم ...
کمی عاقلانه تر رفتار کنیم ...
و در استفاده از کلمات و شکلک ها کمی دقت مان را بالاتر ببریم ...
#فضای_مجازی_را_جدی_بگیریم
#دل_نوشته
💠قسمت هجدهم #داستان_ظهور
🔻جنگ سختى در پيش است
🔹سفيانى بسيار مغرور شده است؛ زيرا تعداد سپاه او دو برابر لشكر امام است.
او خبر دارد كه آمار ياران امام به اين شرح است:
▪️ده هزار سربازى كه از مكّه با امام به كوفه آمده اند.
▪️دوازده هزار سربازى كه با سيّدحسنى از خراسان، آمده اند.
▪️هفتاد هزار سربازى كه در كوفه به امام ملحق شده اند.
🔸در سپاه سفيانى، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با اميد پيروزى قطعى به سمت كوفه حركت مى كند. ۱۵۳
او نمى داند كه هزاران #فرشته، در ركاب مولايمان مى باشند و او را يارى مى كنند.
🔸اكنون به امام خبر مى رسد كه سپاه سفيانى به قصد جنگ به سوى
كوفه به مى آيد. ۱۵۴
لشكر امام از شهر كوفه خارج شده و موضع مى گيرد.
اكنون هر دو لشكر روبروى هم قرار گرفته اند.
🔹امام زمان به سپاه سفيانى نزديك مى شود و با آنان سخن مى گويد و آنها را نصيحت مى كند.
🔸ياران سفيانى به امام مى گويند: «از همان راهى كه آمده اى باز گرد». ۱۵۵
🔸امام به سخن گفتن با آنها ادامه مى دهد و به آنان مى گويد: «آيا مى دانيد كه من فرزند پيامبر هستم».
🔹نمى دانم چه مى شود كه سفيانى فعلاً از جنگ منصرف مى شود، شايد مى ترسد كه اگر امروز جنگ را آغاز كند، سربازانش ديگر آن شجاعت لازم را براى حمله نداشته باشند؛ زيرا آنان سخنان امام را شنيده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پيدا كرده باشد.
سفيانى مى خواهد براى مدّتى جنگ را عقب بياندازد تا اثر سخنان امام از بين برود. او دستور عقب نشينى مى دهد.
سپاه سفيانى از ميدان جنگ عقب نشينى مى كند و اوضاع آرام مى شود.
🔅خورشيد روز #جمعه طلوع مى كند. به امام خبر مى رسد كه سفيانى يكى از ياران امام را به #شهادت رسانده است.
گويا سفيانى تصميم دارد به كوفه حمله كند. ۱۵۶
امام آماده دفاع مى شود و ميان دو لشكر، جنگ سختى در مى گيرد.
سفيانى آغازگر جنگ مى شود و گروهى از ياران امام به #شهادت مى رسند.
خوشا به حال آنها كه به آرزويشان رسيدند!
🔹اكنون ديگر وعده خدا فرا مى رسد. سفيانى در وسط ميدان ايستاده است و از زيادى سربازانش خيلى خوشحال است.
ناگهان او مى بيند كه سربازان يكى بعد از ديگرى برروى زمين مى افتند!
سفيانى نمى داند كه فرشتگان زيادى به يارى امام آمده اند. سفيانى هرگز پيش بينى نمى كرد كه سپاهيان او اين گونه تار و مار شوند.
🔹سفيانى كه اوضاع را چنين مى بيند مى فهمد كه ديگر مقاومت هيچ فايده اى ندارد، او با تنى چند از ياران خود فرار مى كند. ۱۵۷
✅آيا تاكنون اسم «#صياح» را شنيده اى؟
او يكى از #فرماندهان لشكر امام است. او با گروهى از سربازان خود به دنبال سفيانى مى روند و سرانجام او را #اسير مى كنند.
هوا تاريك شده است و امام نماز عشا مى خواند. اكنون سفيانى را به نزد امام مى آورند.
🔹سفيانى رو به امام مى كند و مى گويد: به من مهلت ديگرى بده!
🔰امام نگاهى به ياران خود مى كند و مى فرمايد: نظر شما در مورد او چيست؟ من عهد كردهام كه هر كارى انجام دهم با نظر و رضايت شما باشد.
ياران امام با هم مشورت مى كنند و سرانجام تصميم مى گيرند كه سفيانى مجازات شود؛ زيرا او بسيارى از شيعيان را مظلومانه به قتل رسانده و يكبار هم پيمان شكنى كرده است.
🔸اين گونه است كه سفيانى به سزاى كارهاى خود مى رسد و دنيا براى هميشه از ظلم و ستم او آسوده مى شود. ۱۵۸
〰〰〰〰〰
🔻حركت به سوى فلسطين
✅بعد از كشته شدن سفيانى و نابود شدن لشكر او، امام تصميم مى گيرد تا لشكريانى را به سرتاسر جهان بفرستد.
فرماندهى هر لشكر به يكى از سيصد و سيزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده مى شود.
🔸امام از آنان مى خواهد كه هر جا مسأله تازه اى براى آنها پيش آمد كه راه حلّ آن را نمى دانستند به كف دست خود نگاه كنند؛ زيرا اين گونه مى توانند جواب سؤل خود را بيابند. ۱۵۹
اكنون موقع خداحافظى است!
اين سيصد و سيزده يار باوفا مى خواهند از امام جدا شوند.
🔸اينجاست كه امام تك تك آنها را به نزد خود فرا مى خواند و دست خود را به سينه آنها مى كشد. ۱۶۰
✅آيا مى دانى علّت اين كار امام چيست؟
اين سيصد وسيزده نفر #نمايندگان_امام _زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها بايد نماينده همه خوبىها باشند.
امام با كشيدن دست به سينه آنان، آمادگى آنها را براى اين مأموريّت مهم زيادتر مى كند.
🔸همه ياران همراه با گروهى از نيروهاى خود به سوى كشورهاى مختلف حركت مى كنند تا هر چه زودتر حكومت جهانى مهدوى تشكيل شود. ۱۶۱
🔸ياران امام قدرت عجيبى دارند و حتّى مى توانند از روى آب عبور كنند، براى همين براى پيمودن درياها، نيازى به كشتى ندارند. ۱۶۲
...
💠قسمت نوزدهم #داستان_ظهور
....
✅امام كسى را به #فلسطين نمى فرستد. تو تعجّب مى كنى و علت را مى پرسى.
نگاه كن❗️ امام خودش مى خواهد به #فلسطين برود، زيرا آنجا حوادث مهمّى روى خواهد داد و بايد امام آنجا باشد.
بنابراين امام زمان با گروهى از ياران خود به سوى #قُدس حركت مى كند.
🔰مدّتى مى گذرد...
امام به قُدس مى رسد و چند روز در آن شهر اقامت مى كند تا روز #جمعه فرا برسد.
و تو نمى دانى كه آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است❗️در آن روز، عدّه زيادى از #مسيحيان در اين شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّى روى بدهد.
🔹روز جمعه فرا مى رسد. چه اجتماع باشكوهى‼️ همه منتظر هستند.
آنجا را نگاه كن❗️بالاى سرت را مى گويم، آسمان را ببين❗️
🔹آيا آن ابر سفيد را مى بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟
🔸آيا آن دو #فرشته را مى بينى كه در كنار او ايستاده اند؟ ۱۶۳
🔹آن ابر به سوى زمين مى آيد. در #بيت_المقدس غوغايى برپا شده است❗️ شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود.
شايد آن جوان، #عيسى (ع) باشد❗️
آرى، درست حدس زدم، او عيسى (ع) است.
آن ابر سفيد، كنار قُدس قرار مى گيرد و عيسى (ع) از آن پياده مى شود.
مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم.
شما فكر مى كنيد كه عيسى (ع) چه جوابى به آنها مى دهد؟
🔸عيسى (ع) مى فرمايد: «شما ياران من نيستيد». ۱۶۴
همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى (ع)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند.
او به كجا مى رود؟ آن طرف را نگاه كن!
#امام_زمان در محراب «#مسجدالأقصى» ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود.
عيسى (ع) به سوى محراب مى رود. او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد.
🔸امام زمان به او رو كرده و مى فرمايد: «اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش». ۱۶۵
🔸عيسى (ع) مى گويد: «من به زمين آمدهام تا وزير تو باشم، نيامدهام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم». ۱۶۶
نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى (ع) در صف #نماز_مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز مى خواند.
اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند.
همسفرم! امام برنامه ديگرى هم در اينجا دارد و آن ماجراى «#صندوق_مقدّس» است.
✅آيا مى دانى «صندوق مقدّس» چيست؟
حتماً شنيده اى كه چون #موسى (ع) به دنيا آمد، مادرش، او را در ميان صندوقى نهاد و آن را به دريا انداخت.
اكنون آن صندوق نزد امام است و او اين صندوق را همراه خود به اينجا آورده است، شايد كه اين صندوق وسيله هدايت #يهوديان بشود!
✅آيا مى دانى كه اين صندوق، نزد يهوديان، بسيار مقدّس است؟
آيا خبر دارى كه اين صندوق، بزرگ ترين #نماد_مذهبى_يهوديان مى باشد.
🔹موسى (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلى را (كه بر لوح هاى گِل نوشته
شده بود) در ميان همين صندوق قرار داد و به جانشين خود «#يوشع» سپرد.
🔹تا زمانى كه اين صندوق ميان يهوديان بود، آنان عزيز بودند؛ امّا از آن زمانى كه آن صندوق از ميان آنها رفت عزّت آنها هم رفت.
🔸آرى، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت. ۱۶۷
خوب است سؤل ديگرى را مطرح كنم: ✅آيا مى دانى وقتى يكى از پيامبران #بنى_اسرائيل از دنيا مى رفت چه كسى جانشين او مى شد؟
🔸هر كس كه اين صندوق نزد او يافت مى شد، پيامبر بعدى بود و يهوديان در مقابل او تسليم مى شدند. ۱۶۸
اكنون برنامه امام اين است كه آن صندوق را به يهوديان نشان بدهد.
وقتى يهوديان صندوق گمشده خود را نزد امام مى بينند خيلى تعجّب مى كنند. 🔸عدّه زيادى از آنها به امام ايمان مى آورند؛ زيرا آنان بر اين اعتقاد هستند كه صندوق مقدّس را نزد هر كس يافتند بايد تسليم او شوند. ۱۶۹
🔹عدّه كمى از آنان با اينكه حق را مى بينند از قبول آن خوددارى مى كنند و امام با آنها وارد جنگ مى شود و آنها را شكست مى دهد.
🔹اكنون ديگر برنامه امام، در #بيت_المقدس تمام شده است و امام به سوى #كوفه باز مى گردد.
✅ علل #ترک-نماز
⭕️شاید یکی از علتهایی که بعضی ها نماز نمی خوانند #بی_توجهی به معانی و مضامین #روایات معصومین علیهم السلام می باشد.
🌹چرا که اگر به درستی روایات را از عمق جان و دل #مطالعه و آنها را درک کنیم خیلی از مشکلات بالاخص مشکل بی نمازی ما انسانها #حل می شود.
📖 در بین روایات به روایت جالبی برخوردم که برایم خیلی #آموزنده و تاثیر گذار بود شما برایتان آوردم تا شاید برای شما نیز اینچنین باشد ان شاءالله
👈 روزی #پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سر به آسمان برداشت و لبخندى زد. اصحاب #علتش را پرسیدند. حضرت فرمود:👇
🤔 از دو #فرشته اى تعجب كردم ❗️كه از آسمان به زمین #فرود آمدند و به سراغ #بنده_مؤمن و درستكارى در جایگاه #نمازش رفتند تا عمل روز و شب او را بنویسند. اما وى را در #نمازگاهش نیافتند👣.
🌿 پس به آسمان رفتند و عرض كردند: اى پروردگار ما! به سراغ فلان بنده مؤمنت در #مصلایش رفتیم تا عمل شبانه روز او را بنویسیم، اما پیدایش نكردیم و او را در دام(#بیمارى) یافتیم؟
👈خداوند فرمود: براى بنده من، تا زمانى كه در بیماری است، مانند #خیر و ثوابى را بنویسید كه در زمان سلامتیش انجام مى داد. زیرا بر من است كه وقتى سلامتى را از او باز مى گیرم، #اجر كارى را كه در زمان #تندرستى اش مى كرده است، برایش بنویسم.
📚 منابع: (الكافی، ج 3، ص 113)
👈امام باقر علیه السلام می فرماید:
پاداش #شبى از بیمارى که با #درد😭 نخفته باشد، #برتر و بزرگتر از #یک_سال_عبادت است.
📚 (الكافی، ج 3، ص 114)؛
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
✍#سستی_درنماز
⭕️شاید یکی از علتهایی که بعضی ها نماز نمی خوانند #بی_توجهی به معانی و مضامین #روایات معصومین علیهم السلام می باشد.
🌹چرا که اگر به درستی روایات را از عمق جان و دل #مطالعه و آنها را درک کنیم خیلی از مشکلات بالاخص مشکل بی نمازی ما انسانها #حل می شود.
📖در بین روایات به روایت جالبی برخوردم که برایم خیلی #آموزنده و تاثیر گذار بود شما برایتان آوردم تا شاید برای شما نیز اینچنین باشد ان شاءالله
👈روزی #پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سر به #آسمان برداشت و #لبخندى زد. اصحاب #علتش ⁉️را پرسیدند. حضرت فرمود:👇
🤔از دو #فرشته اى تعجب كردم ❗️كه از آسمان به زمین #فرود آمدند و به سراغ #بنده_مؤمن🙏 و درستكارى در جایگاه #نمازش رفتند تا عمل روز و شب او را بنویسند✍️. اما وى را در #نمازگاهش نیافتند👣.
🧚♂پس به آسمان رفتند و عرض كردند: اى پروردگار ما!🤲 به سراغ فلان بنده مؤمنت در #مصلایش رفتیم تا عمل شبانه روز او را ✍️بنویسیم، اما پیدایش نكردیم 🤫و او را در دام(#بیمارى) 😷یافتیم؟
👈خداوند فرمود: براى بنده من، تا زمانى كه در بیماری است، مانند #خیر و ثوابى 🌸را بنویسید كه در زمان سلامتیش ☺️انجام مى داد. زیرا بر من است كه وقتى سلامتى را از او باز مى گیرم، #اجر كارى را كه در زمان #تندرستى اش مى كرده است، برایش ✍️بنویسم.
📚(الكافی، ج 3، ص 113)
👈امام باقر علیه السلام می فرماید:
پاداش #شبى از بیمارى که با #درد😭 نخفته باشد، #برتر و بزرگتر از #یک_سال_عبادت است.
📚 (الكافی، ج 3، ص 114)؛