eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه متنی تفسیر سوره مبارکه بقره 🔖 آیات: ۷۴ - ۷۵ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی 1⃣ بنی اسراییل به جهت بودن، معجزه ها را تا زمانی که در حسشان بود مومن بودند و تا از حسشان خارج میشد دوباره به شرک بازمیگشتند چون استدلال عقلی نداشتند. فرمود قلب ایشان مثل سنگ است و حتی سختتر، چون سنگها برخی منفجر شده از درونش نهر جاری میشود و برخی هم ترک خورده و چشمه میسازد. 2⃣منظور آیه این است که دل یا با آثار بیرونی باید نرم شود مانند آبی که از درون سنگ، آنرا میشکافد و یا از بیرون نرم شود مانند آبی که از بیرون بر سنگ اثر میکند و ترک می اندازد یا از خوف خدا می افتد و میشکند. 3⃣قرآن در آیات ۱۲ و ۱۳ مائده، منشأ قساوت قلب را میداند. اگر درِ دل قفل شد نه از درون دل چیزی بر آن اثر میکند و نه از بیرون. انباری که پر از کالا باشد، درش را قفل میکنند چون دیگر جا ندارد همانند مثال قرآنی در مورد نامه ای که پر از نوشته باشد و دیگر جایی نداشته باشد که درش را بسته و رویش میزنند تا نه چیزی توان خروج داشته باشد نه چیزی توان ورود. 4⃣خداوند خودش در دل را میبندد نه اینکه کلید را به دیگری بدهد لذا مقلب القلوب، خود اوست. تا زمانی امکان تغییر هست که رسوبات ، تمام منافذ دل را پر نکرده باشد که منجر به مهر کردن دل شود. (و ما یمسک فلا مرسل له) پرسیدند چرا توفیق نماز شب نداریم؟ معصوم فرمود چون گناه روز نمیگذارد. 5⃣اگر دل بزرگ باشد با زیاد شدن نعمتها، ایمانش به خدا بیشتر میشود چون همه چیز را از خدا میداند اما اگر مردم با زیاد شدن نعمتها، از خدا دور شدند نشان از عدم آنها است. 6⃣ضلالت و مرض و ... امری وجودی و دادنی نیست بلکه است لذا اگر قرآن گوید خدا فلانی را قسی القلب یا مریض القلب یا ... کرد یعنی او را از فیض و رحمت دور کرد و رحمت را از او گرفت تا رسوبات گناه در وجودش اثر کند زیرا ظلمات، است و فاعل ندارد لذا به خدا برنمیگردد برعکس خیر که وجودی و دادنی است و فاعل میخواهد. این را آیه ۲ فاطر میفرماید. آنگاه میفرماید قلب قسی دیگر ایمان نمی آورد. وقتی خدا فیضی را نداد، احدی نخواهد داد. فرمود دری که من ببندم کسی بازنخواهدکرد. 7⃣مسلمانان دوست داشتند که یهودیان زودتر از بقیه ایمان بیاورند چون اشتراکات زیادی با مسلمانان داشتند. خدا فرمود آیا شما چنین امیدی دارد؟ افرادی هستند که آیات خدا را در تورات دیدند و تحریف کردند! اگرچه اقلیتی هم مومن بودند اما اکثریت نبودند. 8⃣ مثلا خود علمایشان به بقیه یهودیان میگفتند مبادا با مسلمانان برخورد کردید از نشانه های پیامبر اسلام در تورات چیزی بگویید! پس میدانستند و عالمانه خیانت میکردند. چنین کسی امکان ندارد. فرمود انسان یا باید از درون (قلب) مانند چشمه بجوشد و یا از بیرون(گوش بدهد و حاضر در مجلس باشد) نه اینکه گوشش هم دیگر شنوا نباشد یا بشنود اما حواسش جای دیگری باشد. 9⃣کسی که در محضر خدا گناه کند و از این گناه هیچ ناراحتی هم نداشته باشد امکان ندارد اما آنکه گناه میکند اما همزمان دلش هم از این کار لرزان و ناراحت است امکان پذیرش توبه اش زیاد است. 0⃣1⃣یهودیان خصوصا عالمانشان تورات را تحریف کردند، آنچه به ضررشان بود را از آن برداشتند (مانند داستان سوره بقره) و آنچه به نفعشان بود اضافه میکردند. چون قسی القلب و خائن بودند و هر روز یک نقشه جدید داشتند خدا بسیاری از علوم را از آنها گرفت. 1⃣1⃣برای نمونه صاحب جواهر میگوید یهودیان ادعا میکردند که پیامبر گفته اهل خیبر نباید جزیه دهند. ایشان میفرماید که مورخین بررسی کردند و فهمیدند استناد یهودیان در برابر خلیفه که جزیه طلب کرده بود به قباله ای است که جعل کرده بودند چون خطش خط دیگری بود و امضایش هم امضای معاویه و معاذ است. اولا معاویه در زمان امضا، در مکه و کافر بود پس امضای او نبوده و معاذ هم یکسال قبل از فتح خیبر مرده بوده! این چه جعلی است؟!
📇 خلاصه متنی تفسیر سوره مبارکه بقره 🔖 آیات: ۸۴ - ۸۶ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی 1⃣فرمود توقعتان را از کم کنید چنانکه قبلا قرآن فرمود که در ایمان آوردن طمع نکنید بلکه فقط هدایت کنید چون طبع یهودیان، و است. حال گوید ما از شما یهودیان تعهد گرفتیم که همدیگر را نکشید و خودتان هم شاهد بود. ، فرزندان یک پدرند و اگرچه پیامبر فرموده من و علی پدران امتیم اما چون امیرالمومنین، «نفس پیغمبر» بود پس امت تنها یک پدر دارد. 2⃣در مورد یهودیان هم گوید چون همگی شما دارای هستیم پس یکی حساب میشوید. پس اگر یکی از شما دیگری را کشت مثل اینست که همه را کشته باشد و اگر کسی دیگری را تبعید کرد مثل اینست که خود را تبعید کرده باشد لذا فرمود «لا تسفکون دمائکم و لا تخرجون انفسکم من دیارکم» یعنی خودتان را نکشید. 3⃣این همانند قضیه قصاص است که با کشتن هر شخص، قاتل قصاص میشود لذا انگار خود را کشته باشد و برای قتل خود قیام کرده باشد. جای دیگر قرآن گوید وقتی وارد خانه ای شدید بر خودتان سلام کنید! یعنی اگر در خانه کسی بود و شما سلام کردید به حقیقت اسلام که هم در اوست و هم در شما سلام کرده اید! چون یک هستید. 4⃣ ، دعا نیست بلکه درود است پس دعا در نماز اشکال ندارد اما سلام اشکال دارد. سلام، کلام آدمی به آدمی است نه سخن با خدا. در اینجا هم اگر فرمود خودتان را نکشید یعنی یکی از یهودیان، یهودی دیگر را نکشد و به قتل یکدیگر دست نزنید. 5⃣شهادت یهودیان بر تعهداتشان همان شهادت بر است. گوید وقتی به توراتِ نازل شده، ایمان آوردید یعنی تعهداتی را قبول کردید. شهادتِ بر خود، به معنی اقرار است و اینجا هم اقرار معنی می دهد. شهادت به معنای اصطلاحی زمانی است که علیه دیگری باشد. 6⃣سپس گوید شما همانهایید که گروهی از خود را که مظلوم بودند کشتید و گروهی دیگر که محروم بودند را تبعید کردید. میفرماید در این کار کردید یعنی ظهیر و پشتیبان یکدیگر شدند. 7⃣گویند اوس و خزرج دو برادر بودند که هر کدام قبیله ای تشکیل دادند و همیشه این دو گروه در جنگ بودند. یهودیان نیز سه گروه بودند که همیشه با هم در نزاع بودند و این گروهها برای زدن گروه دیگر، از اوس و خزرج نیز کمک میگرفتند و این همان یا ظهیر یکدیگر شدن هست. موسی(ع) میفرماید خداوندا به شکرانه نعمتی که به من دادی من هیچگاه ظهیر مجرمین نخواهم شد. 8⃣ میفرماید: شما یهودیان بخاطر خوی ملی یا عواطف، اگر یکی از افراد شما به اسارت غیر یهود درآید حاضرید فدیه داده و آزادش کنید. از آن طرف از کشتن و به تبعید هم باکی ندارید حال آنکه قتل و تبعید، حرام است. حال آزاد کردن اسیر با فدیه و خودداری از قتل و تبعید هر دو حکم تورات است اما یکی را انجام میدهید و دیگری را نه. پس معلوم میشود محور تفکر شما، و «هوی و هوس» است نه ! یعنی حتی همان آزاد کردن اسیرتان، هم، چون با شما موافق است آنرا انجام میدهید و چون منع از قتل و تبعید با میلتان هماهنگ نیست برعکسش را انجام میدهید. 9⃣با این تفسیر، «نومن ببعض و نکفر ببعض» است چون همان بخش را که به آن ایمان آورده و انجام داده نیز به جهت هماهنگی با میل و هوایشان است و محور عملش، «تشخیص خودش» است نه وحی. اما اگر تنها همچون انجام معصیت بود اشکال نداشت و خدا میبخشید چون محور عمل، «ایمان» است مگر مواردی که غفلت کرده و معصیت میکند اما محور عمل ، «هوا و هوس» و کفر است. 0⃣1⃣این گروه هم در دنیا رسوا میشود هم در آخرت. در قیامت به عذابی دردناکتر از عذاب دنیا میرسند. نیرنگهایشان را هم خدا میداند. گوید: سرّ اینکه شما با اوس و خزرج همکاری میکنید تا گروهی دیگر از خودتان را بکشید این است که شما دنیا را خریدید و عاقبت را فروختید. را دادید و «کالای موقتی» خریدید. 1⃣1⃣لذا اساس کار یهودیت است. فرمود اینها به شدتِ عذاب، گرفتار میشوند و شدتِ عذاب، کمتر هم نمیشود! اینها از نگهبانان جهنم میخواهند: از خدا بخواهید که از عذاب ما کم کند که جواب می آید ممکن نیست چون این عذاب شدید پاسخ آن گناهان شدید است. شفاعت شافعین هم به اینها نمیرسد!
💠قسمت نوزدهم .... ✅امام كسى را به نمى فرستد. تو تعجّب مى كنى و علت را مى پرسى. نگاه كن❗️ امام خودش مى خواهد به برود، زيرا آنجا حوادث مهمّى روى خواهد داد و بايد امام آنجا باشد. بنابراين امام زمان با گروهى از ياران خود به سوى حركت مى كند. 🔰مدّتى مى گذرد... امام به قُدس مى رسد و چند روز در آن شهر اقامت مى كند تا روز فرا برسد. و تو نمى دانى كه آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است❗️در آن روز، عدّه زيادى از در اين شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّى روى بدهد. 🔹روز جمعه فرا مى رسد. چه اجتماع باشكوهى‼️ همه منتظر هستند. آنجا را نگاه كن❗️بالاى سرت را مى گويم، آسمان را ببين❗️ 🔹آيا آن ابر سفيد را مى بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟ 🔸آيا آن دو را مى بينى كه در كنار او ايستاده اند؟ ۱۶۳ 🔹آن ابر به سوى زمين مى آيد. در غوغايى برپا شده است❗️ شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود. شايد آن جوان، (ع) باشد❗️ آرى، درست حدس زدم، او عيسى (ع) است. آن ابر سفيد، كنار قُدس قرار مى گيرد و عيسى (ع) از آن پياده مى شود. مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم. شما فكر مى كنيد كه عيسى (ع) چه جوابى به آنها مى دهد؟ 🔸عيسى (ع) مى فرمايد: «شما ياران من نيستيد». ۱۶۴ همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى (ع)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند. او به كجا مى رود؟ آن طرف را نگاه كن! در محراب «» ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود. عيسى (ع) به سوى محراب مى رود. او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد. 🔸امام زمان به او رو كرده و مى فرمايد: «اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش». ۱۶۵ 🔸عيسى (ع) مى گويد: «من به زمين آمده‌ام تا وزير تو باشم، نيامده‌ام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم». ۱۶۶ نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى (ع) در صف حاضر شده و با آنها نماز مى خواند. اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند. همسفرم! امام برنامه ديگرى هم در اينجا دارد و آن ماجراى «» است. ✅آيا مى دانى «صندوق مقدّس» چيست؟ حتماً شنيده اى كه چون (ع) به دنيا آمد، مادرش، او را در ميان صندوقى نهاد و آن را به دريا انداخت. اكنون آن صندوق نزد امام است و او اين صندوق را همراه خود به اينجا آورده است، شايد كه اين صندوق وسيله هدايت بشود! ✅آيا مى دانى كه اين صندوق، نزد يهوديان، بسيار مقدّس است؟ آيا خبر دارى كه اين صندوق، بزرگ ترين مى باشد. 🔹موسى (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلى را (كه بر لوح هاى گِل نوشته شده بود) در ميان همين صندوق قرار داد و به جانشين خود «» سپرد. 🔹تا زمانى كه اين صندوق ميان يهوديان بود، آنان عزيز بودند؛ امّا از آن زمانى كه آن صندوق از ميان آنها رفت عزّت آنها هم رفت. 🔸آرى، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت. ۱۶۷ خوب است سؤل ديگرى را مطرح كنم: ✅آيا مى دانى وقتى يكى از پيامبران از دنيا مى رفت چه كسى جانشين او مى شد؟ 🔸هر كس كه اين صندوق نزد او يافت مى شد، پيامبر بعدى بود و يهوديان در مقابل او تسليم مى شدند. ۱۶۸ اكنون برنامه امام اين است كه آن صندوق را به يهوديان نشان بدهد. وقتى يهوديان صندوق گمشده خود را نزد امام مى بينند خيلى تعجّب مى كنند. 🔸عدّه زيادى از آنها به امام ايمان مى آورند؛ زيرا آنان بر اين اعتقاد هستند كه صندوق مقدّس را نزد هر كس يافتند بايد تسليم او شوند. ۱۶۹ 🔹عدّه كمى از آنان با اينكه حق را مى بينند از قبول آن خوددارى مى كنند و امام با آنها وارد جنگ مى شود و آنها را شكست مى دهد. 🔹اكنون ديگر برنامه امام، در تمام شده است و امام به سوى باز مى گردد.