حاج حسین یکتا:
بچهها به خدا از شهدا جلو میزنید...
اگه رعایت کنید که دلِ امام زمان علیهالسلام نَلَرزه!
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh
روایت شگفت انگیز پیامی که شهید سید مجتبی ابوالقاسمی در ایام شیوع ویروس کرونا برای رفقای بسیجی اش فرستاد
درب مسجد رسول اعظم شلوغ بود.
بچه های مسجد مثل شب های گذشته ، سیستم تونل ضدعفونی کردن ماشین ها را راه انداخته بودند.
چند نفر با لباس فرم بسیجی و با تابلوهای کوچکی که در دست داشتند، رانندگان را راهنمایی می کردند تا وارد تونل ضدعفونی شوند و ماشین هایی که برای ضد عفونی پشت سر هم صف کشیده بودند هم تعدادشان زیاد بود.
جایی برای پارک ماشین حوالی مسجد نبود و من هم باید برای پیگیری کاری می رفتم مسجد.
مجبور شدم ماشینم را حوالی ایستگاه آتش نشانی پارک کنم.
پیاده شدم و راه افتادم سمت مسجد که نگاهم افتاد به یکی از بچه های بسیجی که صورتش را با چفیه پوشانده بود و کنار ورودی تونل ضد عفونی ،
ماشین هایی را که وارد تونل نمی شدند و قصد عبور از کنار تونل را داشتند، ضد عفونی می کرد.
احساس مسئولیتش به دلم نشست.
گفتم بروم و شخصا از او تشکر کنم.
نزدیک تر رفتم و صدایم را انداختم توی گلویم و گفتم : «خدا قوت!»
صدایم را شنید و صورتش را برگرداند سمت من.
همینطور که با یک دست مشغول ضدعفونی ماشین های عبوری بود، با دست دیگر چفیه را از روی بینی و دهانش به سمت پایین کشید و تشکر کرد.
تا چشمم به بخشی از چهره ی او افتاد ناگهان دلم لرزید.
اشتباه نمی کردم.
لازم نبود مابقی صورتش را ببینم.
آن قد و قواره و آن لبخند برایم خیلی آشنا بود.
هر کس بجای من هم بود باید تعجب می کرد.
«سید مجتبایی» که بیش از چهار سال پیش شهید شده بود، حالا وسط خیابان بود و همراه مابقی بچه ها، عملیات ضدعفونی ماشین های عبوری را انجام می داد.
باید مطمئن می شدم.
تمام حیرت و تعجبم را در طنین صدایم ادغام کردم و پرسیدم: «سید مجتبی ! تویی؟!
تو اینجا چیکار می کنی؟!»
صدا همان صدا بود و لبخند همان لبخند.
«من پای کار بچه های بسیج هستم»
با طنین صدای سید که هنوز در گوشم می پیچید ، از خواب بیدار شدم: « من پای کار بچه های بسیج هستم » و حقیقتا او هنوز پای کار بچه های بسیج بود.
حقیقتاً سید زنده است!
زنده تر از زمانی که بین ما بود.
راوی: مرتضی ج
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_مجتبی_ابوالقاسمی
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh
🌹درمحضـر قـرآن🌹
🌺بِسْـــمِ اللـهِ الـرَّحمـنِ الـرّحَیــمِ🌺
🍃🌺🌺🍃🍂🌺🌺🍃🍂🌺🌺🍃🍂
وَإنِ امْرَأةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِهانُشُوزاًأوْإعْراضاًفَلاجُناحَ عَلَیْهِمآ أنْ یُصْلِحابَیْنَهُماصُلْحاًوَالصُّلحُ خَیْرٌوَاُحْضِرَتِ الْأنْفُسُ الشُّحَّ وَإنْ تُحِسِنُواوَتَتَّقُوافَإنَّ اللهَ کانَ بِماتَعْمَلُونَ خَبیرا.
واگرزنی ازناسازگاری شوهرش،باروی گردانی اش[ازحقوق همسرداری]بیمناک است،
برآن دو[ازنظرطبیعت زندگی]مشقتی نیست که بایکدیگربه طورپسندیده آشتی کنند،
[اگرچه به چشم پوشی بخشی ازحقوقشان باشد]و[درحقیقت]صلح وآشتی بهتراست.
وبخل نزدنفوس[آدمیان]حاضراست[به این خاطرهریک ازدوزوج درعفووگذشت وسازش وادای حقوق بخل می ورزند]
واگر[شماشوهران]نیکی کنیدو[ازسرکشی وناسازگاری نسبت به زنان]بپرهیزید
[ازثواب وپاداش حق بهره مندمیشوید]یقیناًخداهمواره به آنچه انجام میدهیدآگاه است.
🍃🌺🌺🍃🍂🌺🌺🍃🍂🌺🌺🍃🍂
📚قرآن کریم سوره مبارکه نساء آیه128.
🍃🌺کانال خادمین الشهدا دزفول.🌺🍃
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh:
امام خامنه ای:
فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن
با سرمایه گذاری از خود برای اهداف بلند مدت مشترک بین همه مردم،
البته در مورد ما ان اهداف مخصوص ملت ایران هم نیست،
برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است.
#کلام_ولایت
#فرهنگ_شهادت
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh
بغضش ترکید.
حاج اقا بیچاره شدم.
گفتم:
نه عزیز من!
خدا ارحم الراحمین است.
گفت:
دو روز پیش تصمیم گرفتم پسر خوبی برای پدر و مادرم باشم، دیگه کاری از دستم ساخته نیست.
پدر و مادرش با هم شهید شده بودند.
منبع: کتاب دزفول در جنگ، ص 73
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh
یک نفس دویدیم.
بچه ها بی خیال نشسته بودند جلوی مسجد.
لجم گرفت.
چرا نشستین؟
چی کار کنیم؟
خبری شده؟
موشک زده!
کجا رو؟
پشت سرتان، محله ی پشت مسجد.
صدای موشک ان قدر بلند بود که اگر نزدیک بودی، نمی شنیدی!
منبع: کتاب دزفول در جنگ، ص 74
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh
کمیتهخادمینشهـدادزفول
سبک بالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
با نوای: حاج صادق اهنگران
💐کانال خادمین الشهدا دزفول.💐
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh