eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است. هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 وصیت نامه را در ادامه می خوانیم:  بسم الله الرحمن الرحمن با سلام به (عج) و نائب بر حقش عزیز. یک روز مانده به 94 و آغاز عملیات (در استان حلب سوریه). به نام آن که را آفرید تا ارباب عاشقان شود. دو توصیه از دو پدر : چند سال پیش دو بزرگی که بودند، به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم: 1- هر روز خواندن 2- کردن در تمامی کارها. پدر و مادر؛ با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچ گاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم. فقط می توانم بگویم ان شاءالله (ص) و (ص) اجرتان دهدو شما باشد در آن روز سخت. مرا حلال کنید و این پسرتان را قربانی و فدایی پسر ارباب بی کفنمان کنید. از خداوند برای شما صبر و سلامتی خواستارم و از شما خواهش می کنم مثل همیشه کمک و پشتیبان همسر و فرزندانم باشید. دوستدار شما، پسر شرمنده شما. همسر عزیزم؛ با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه ی بار این زندگی و تربیت فرزندانمان به دوش شما می باشد. از (س) و بی بی سه ساله برای شما آرزوی سلامتی و صبر و استقامت طلب می کنم. از شما به خاطر همه چیز ممنونم. از این که در تمامی مراحل زندگی پشت بنده ی حقیر بودی و مرا در تمامی لحظات یاری کردی. از خدا می خواهم در با هم باشیم. شاید سختی هایی که در زندگی با بنده کشیدی را جبران کنم. لطفا «فاطمه رقیه» و «محمد حسین» را تربیت کند و بهشان بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم. خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه ها تا الان خواندم. اگر در توان شما بود برایشان بخوانید. یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط کنید به خداو قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هر چند وظیفه بنده بود، اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذرخواهی می کنم. از خط جدا نشوید و ، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید. سلام مرا به پدر و مادرتان برسان و بهشان بگو تشکر می کنم برای همه چیز. دوست دارت آقایی. نمی دانم چه حکمتی می باشد. از خداوند سی سال عمر هدیه گرفتم اما خوب استفاده نکردم و فقط شاید افتخارم نوکری ارباب باشد و دختر سه ساله ایشان که دو فرزندم را هدیه ی این بی بی سه ساله می دانم. درست در شبی که «محمد حسین» متولد شد و درست در همان ساعت، بنده توفیق زیارت این خانم را داشتم و حس خوبی در آن ساعات پیدا کردم. خدا را شکر و سپاس به خاطر این دو امانت. فرزندانم فاطمه رقیه، محمد حسین؛ با عرض سلام به شما دو امانت خداوند که خدا می داند شما را چه اندازه دوست دارم و عاشقتان هستم. از شما خواهش می کنم که به مادرتان کمک کنید و درستان را بخوانید و در تمام مراحل زندگی فقط از و (ص) کمک بخواهید. شما دو نفر عزیزتر از جانم هستید. شما را قسم می دهم که باعث روسفیدی مادرتان باشید. خانم فاطمه ی عزیز، را همیشه رعایت کن. مثل مادرت را که دست شما امانت است، پاسداری کن. محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم. در همه ی مراحل زندگی برای شما دو نفر آرزوی موفقیت می کنم. از پدرتان راضی باشید. مادرتان را تنها نگذارید. گوش به فرمان امام خامنه ای باشید. به پدربزرگ و مادربزرگ تان احترام بگذارید. دوست دارم خانم فاطمه حافظ و محمد حسین قاری قرآن شوند.
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 در دوم خرداد ماه سال شصت در شهر سوسنگرد به دنیا آمد. پدرش زعلان بازنشسته سپاه بود و مادرش سلیمه نام دارد. منصور که برخی ناصر صدایش می کردند تا سال ۱۳۷۹در سوسنگرد زندگی می کردند ایشان مقطع دبستان را در این شهر به پایان رسانید. سپس به همراه خانواده به اهواز مهاجرت کردند. تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند. بعد از رها کردن تحصیل به شغل آزاد روی آورد. مدتی در شرکت فولاد به عنوان کارگر مشغول به کار بود. حیا، متانت و ایمان خالص منصور باعث شد که خیلی از همکاران برای ایشان احترام خاص قائل باشند؛ همین روحیه ایشان سبب شد که با خواهر همسر یکی از همکارانش ازدواج کند و سیزده بهمن سال هشتاد و یک منصور با خانم فرح شریفی پیوند ازدواج بستند که حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های علیرضا، بی تا، همتا و بنیامین می باشد ایشان که ساکن منطقه محروم و حاشیه ای عین دو اهواز می باشند. یک ماه بعد از ازدواج شان پروژه کار در شرکت فولاد به پایان می رسد مجبور می شوند به کار ساختمانی روی آورد و بعد از مدتی هم به عنوان کارگر روز مزد در یک کارگاه بازیافت مواد پلاستیکی مشغول به کار گردید. دیانت، معنویت و مردم داری منصور زبانزد همه بود..... از دیگران پول قرض می کرد و به نیازمندان کمک می کرد و خود قرض را پس می داد اما از نیازمندان پولش را طلب نمی کرد. علی رغم مشکلات مالی نسبت به لقمه حلال بسیار حساس بود..... به گواهی همسرش همیشه قبل از اذان صبح از خواب بیدار می شد و با خدا می کرد...... بعد از شنیدن اخبار سوریه و بی حرمتی عمال صهیونیست نسبت به ناموس مسلمانان زندگی را تنگ دانست..... می گفت: به دور از غیرت است که زنان مسلمان بی پناه باشند و و سلام ا… علیها در معرض تهدید باشد و من در خانه و کنار فرزندانم بی تفاوت باشم به همین علت چند بار در اهواز و حتی تهران درخواست اعزام به سوریه را داشت که با اعزام ایشان موافقت نگردید. اما منصور نا امید نشد و از طریق دوستان افغانی اش که در کارگاه بازیافت مواد همکارش بودند به سفر کرد و به همراه که متشکل از رزمندگان افغانی هستند مقدمات اعزامش به سوریه مهیا گردید و سرانجام آبان ماه سال ۱۳۹۲ درحالی که زخمی بود و جان دربدن داشت توسط داعشیان کافر و عمال صهیونیستی زنده زنده در آتش شد تا با مظلومیت تمام به فیض نائل آید. پیکر مطهرش در پنجم آذر با گمنامی و مظلومیت تمام و بدون کمترین اطلاع رسانی به مردم تشییع و در قبرستان امامزاده سید هادی به خاک سپرده شد... روحمان با یادش شاد ...... @khademinekoolebar
•صلۍ‌الله‌علیڪ‌یارقیہ‌بنت‌الحسین• با چشم به هم زدنی، محرم امسال هم تموم شد و ما موندیم و حسرت لحظه هایی که از دست دادیم و نتونستیم خوب نوکری کنیم.. دلمون نیومد به این راحتیا با محرم خداحافظی کنیم. دلمون نیومد از محرم دل بکنیم.. شهادت بی بی رقیه بهونه ای شد برای دور هم جمع شدن.. برای فریاد کردن بغض هایی که تو سینه مونده بود. برای چشم هایی که چشمه ی اشکشون میجوشید.. به عشق سه ساله ی ابی‌عبدالله با دل و جون اومدیم پای کار، تا به خانم‌رقیه بگیم: شما که خودتون حال ما رو میدونید.. میدونید جاموندن از قافله یعنی چی.. نذارید ما امسال جا بمونیم.. به دستای کوچیکتون امید داریم چون میدونیم گره های بزرگیو باز میکنن... گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کرب و بلای همه را باز کند (:💔 ✌️🇮🇷 📌گزارش تصویری برپایی و همکاری توسط کمیته‌خادم‌الشهداء‌خواهر‌شهرستان‌سمنان محتوای سفره شامل: -لقمه -حلوا -خرما -شربت -کلوچه -شله‌زرد -مشکل‌گشا -دستمال‌اشک با سخنرانی: -سرکارخانم‌عارفی‌نیا بانوای: سرکارخانم‌دوستمحمدی یکشنبه‌۲۱شهریورماه۱۴۰۰ امامزاده‌یحیی،شبستان‌اعظم @khademeshohada_semnan