#چندخاطره
🔸شهیدی که با قاتلین خود نیز خوشرفتار بود
🌼 #عاملموفقیت|به بچههاش میگفت: من به هر جا رسیدم بخاطر نماز صبح و نماز اول وقت بوده...
🌼 #توصیه|همیشه به رعایت سه موضوع تاکید و پافشاری زیادی داشت؛ اول اینکه نماز اول وقت رو فراموش نکنیم، همیشه مؤدب باشیم و با دیگران با ادب و احترام برخورد کنیم و سعی کنیم اولین نفری باشیم که در برخورد با کسی سلام می کند.
🌼 #مطالعه|پدرم علاقهى خاصی به مطالعه کتاب داشت و در زمانِ حیاتش چهار هزار جلد کتاب مطالعه کرد.
🌼 #مسئولخاکی|به هیچوجه راضی نبود جایی شغلش مطرح بشه. حتی زمانی که لازم بود بچههاش در فرم مدرسه شغل پدر رو بنویسند، بهشون میگفت: بنویسید من کارمند هستم و یا آبدارچی ادارهام. توی محل کار هم اصلا در اتاقش نبود و مدام جلوی دربِ اداره میایستاد تا اربابرجوع براحتی به ایشون که رئیس اون اداره بود، دسترسی داشته باشه.
🌼 #تلفن|به بچهها میگفت: سعی کنید وقتی گوشی تلفن رو جواب میدین، الو نگید، بگید سلام علیکم.
🌼 #تندینکن|منافقین سه سال دنبال ترورش بودند، و شهید مدام بخاطر شرایط خونهشون رو تغییر میداد. منافقین هم بارها تهدیدش میکردند. گاهی تماس میگرفتند و توهین و تهدید میکردند. اما شهید با ملایمت برخورد کرده و به همسرش میگفت: اگه تماس گرفتند، به هیچوجه تندی نکن و نگران نباش. میگفت: اینا فقط چند جوان خام هستند.
🔸 ۲۱ آذر؛ سالگرد شهادت سردار شهید علیجان همتیفر گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدهمتیفر #شهدای_کرمان #شهدای_ترور #خاکریز_خاطرات
#چندخاطره
🔸چند بُرش از زندگی شهید سعید شاهدی
🌼 #از_نوجوانی|بعد از انقلاب، شبهای جمعه رادیو دعای کمیل پخش میکرد. من و سعید با هم مینشستیم و گوش میکردیم. اون موقع ۱۰، ۱۱ ساله بود، اما از اول تا آخر دعا، هقهق گریه میکرد.
🌼 #امربهمعروف|خیلی امر به معروف میکرد و از هیچی نمیترسید. چندین بار هم بخاطر امر به معروفهاش ریختند سرش؛ خونین و مالین اومد خونه. همسرش میگفت: آخر سر، جونت رو پای امر به معروف میدی. سعید هم جواب میداد: چند سال پایِ جبهه و جنگ، جونم رو گذاشتم، خدا قبول نکرد؛ اگر حالا با یه امر به معروف میخواد طوری بشه، خب بشه.
🌼 #تکلیفگرا|پدرش میگفت: مردم که با یکی دو بار گفتنِ شما درست نمیشن. سعید هم جواب میداد: امام فرموده شما تکلیفتون رو انجام بدین و دنبال نتیجه نباشیدن؛ اینهمه مجروح و شهید و اسیر دادیم؛ نمیتونیم بیتفاوت باشیم.
🌼 #بیتالمال|روی بیتالمال خیلی حساس بود. تا میدید کسی از اتومبیل یا وسایل بیتالمال استفاده میکنه، سریع میگفت: خوب شد امام(ره) اومد تا شما هم ماشیندار و خونهدار بشین؛ وگرنه بدبخت بیچاره بودید!
🌼 #تلفن|وقتی برا تفحص توی منطقه بود، به خانومش میگفت: تو زیاد بهم زنگ بزن. همسرش میپرسید: خب اونجا که تلفن هست،تو چرا زنگ نمیزنی؟ سعید هم جواب میداد: تلفن اینجا از بیتالماله، من نمیتونم زنگ بزنم باهاش.
🌼 #عروج|روزی که شهید شد، روزه بود. برا اینکه کسی نفهمه، موقع صبحونه دراز کشید تا فکر کنن خوابیده. تفحص که شروع شد، توی مسیر زیارت عاشورا میخوند و اشک میریخت. و دقایقی بعد با انفجار مین آسمونی شد.
@khakriz1_ir
#شهیدشاهدی #شهدای_تفحص