eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.6هزار دنبال‌کننده
832 عکس
314 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وصیت‌نامه بسیار زیبای سردار شهید شجاعیان با صدای خودش از دست ندین... بسیار زیباست ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
💢دانشجویی که از کودکی نخبه بود؛ و مورد تمجید آقای قرائتی قرار گرفت... چند خاطره از شهید سیدسعید وطن‌پور 🌼|توی هشت ماهگی زبون باز کرد و با گفتنِ جمله‌ی"طوطو رفت" باعث تعجب ما شد. از یکسال و نُه ماهگی هم کامل و بدون اشتباه حرف می‌زد... 🌼|پنج‌سال و نیمه بود که رفت دبستان. کلاس سوم هم آیت الکرسی رو حفظ کرد. گفتم: ممکنه بابت حفظ قرآن بهت جایزه ندن؛ گفت: مهم نیست؛ همین که حفظ شدم جایزه‌ی منه... 🌼|شب نیمه‌شعبان اهواز بودیم و رفتیم جشن. سعید اونجا بهم گفت: من می‌خواهم سخنرانی کنم و به این افراد بفهمونم که امام زمان (عج) زنده هستند و ما باید مواظب اعمال و رفتار خود باشیم... 🌼|در سخنرانی کردن عین آقای قرائتی بود و در حضور ایشون سخنرانی کرده بود. آقای قرائتی گفته بود: این آقا سعید خود قرائتی است. یکی از دوستانش هم بهش گفته بود: من قلم استاد مطهری رو در دستان شما می بینم. 🌼|خیلی اخلاق و رفتار کریمانه‌ای داشت. رفت از پیرمردی که جوراب پشمی می‌فروخت؛ خرید کرد. گفتم: مامان! شما که احتیاج به خریدن این جوراب‌ها نداشتی. گفت: می دونم مامان! ولی می‌خواستم این آقا انگیزه‌ای برای کارش پیدا کنه. 🌼|خیلی به این مسئله اهمیت می داد که اگر کاری برای دیگران مى‌تونه انجام بده؛ دریغ نکنه. همیشه دنبال دارو و درمان دیگران بود. از پول تو جیبی‌هایی که بهش داده بودیم، به یک مرکزی کمک کرد... 📚 منبع:کنگره شهدای دانشجو ‌‌‌ ________________ @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🎥 توکل؛ رشادت و نحوه‌ی شهادت حاج‌حسین بادپا به روایت شهید مصطفی صدرزاده... 🇮🇷۳۱ فروردین سالروز شهادت سردار حاج حسین بادپا گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید کجباف: حس می‌کنم جسدم هم سوریه باشه، مفیده... فیلمی از پاسخ سردار شهیدحاج‌هادی کجباف به کسانی که می‌گفتند: دیگه سوریه نرو ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸 رفتار جالب شهید حاج‌حسین بصیر؛ زمانِ دریافتِ حکم فرماندهی تیپ |چند نفر از لشکر اومدند و به حاج‌حسین گفتند: «از طرف فرماندهی لشکر ابلاغيه‌ای اومده مبنی بر اينكه شما از اين پس؛ به فرماندهی تيپ يكم لشکر منصوب شده‌ايد» حاجی ابتدا قبول نكرد؛ ولی بعد از اصرار زياد دوستانِ لشکر، بهشون گفت: «من بايد فكر كنم» اونا هم قبول کرده و رفتند... فردای همون‌روز دوباره اومدند و از حاج‌حسین پاسخ خواستند. حاجی اين بار بهشون جواب مثبت داد. من كه از اين قضيه متعجب شده بودم، به حاج‌حسین گفتم: «حاجی! چرا همون ديروز این مسئولیت رو قبول نکردید؟» ایشون در جوابم گفت: «ديروز توی اون حالت نمی‌تونستم فكر كنم و تصميم بگيرم. راستش رفتم و با خودم فكر كردم «امروز كه من رو به فرماندهی تيپ منصوب كردند؛ اگه چند روز ديگه بخواهند اين مسئوليت رو ازم بگيرند و بگويند از اين پس بايد به عنوان يه تيرانداز [سرباز ساده] توی جبهه خدمت كنی؛ من چه عكس‌العملی نشون میدم؟ آیا ناراحت میشم یا نه؟ اگه ناراحت و غمگين شدم؛ پس معلوم میشه برا رضای خدا اين مسئوليت رو قبول نكردم؛ ولی اگه برام فرقی نداشت، پس مشخص ميشه كه اين مسئوليت رو برا رضای خدا قبول كردم؛ و فرقی نداره كجا خدمت كنم... [خلاصه فکر کردم و] ديدم اگه بخواهند مسئوليت فرماندهی تيپ رو ازم بگيرند، برام فرقی نمی‌كنه؛ لذا این مسئولیت رو قبول كردم» 👤راوی: برادر سردار شهید حاج‌حسین بصیر 📚منبع: نویدشاهد "پایگاه اینترنتی بنیاد شهید و امور ایثارگران" ‌‌‌ @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🌼|رژیم‌ شاه برا عوام‌فریبی، قاب عکس شاه‌ملعون رو در حال احرام، توی مسجد شاهرود نصب کرده بود. حسین با دو نفر از دوستاش شبونه وارد مسجد شده و عکس رو از بین بردند؛ اما قاب عکس رو سالم داخل یکی از کمدهای مسجد پنهان کردند. جالب اینجاست که حسین عکس رو از بین می‌بره، ولی قابش رو چون متعلق به مسجد بوده، سالم میذاره توی مسجد... 🌼|مادرشهید میگه: یه روز با خودم گفتم: "چرا فرزندم رو قبل از شهید شدن داماد نکردم؟ " تا اینکه بعد از مدتی در عالم خواب عروسم رو بهم نشون دادند. خواب دیدم بیرونِ خونه یه ماشین قهوه‌ای پارک شده. یه سید هم جلوی ماشین ایستاده بود. عروس چادر رو صورتش بود. با خودم گفتم: "کاش چادرش رو کنار بزنه و من عروسم رو ببینم که از چه طایفه‌ایه؟" تا اینکه رویش رو کنار زد و دیدم عروس دختری از تبار ساداته... 🌼|مجروح شده بود. وقتی زخمش رو دیدم؛ گفتم: مادر! اگه تیر به سینه‌ات می‌خورد؛ زنده نمی‌موندی ... حسین هم در جوابم گفت: فدای سر امام حسین(ع) 🌼|وقتی مجروح شد، توی دستش ميله‌ای كار گذاشتند كه دو سرش بيرون بود. حسین دست مجروحش رو زیر لباس مخفی می‌کرد تا کسی نبینه و بخاطر جانباز بودن ازش تعریف و تمجید نکنه. همون ایام رفتند زيارت حضرت رضا(ع). مادرش گفت: حرم شلوغه. دستت رو بیار بیرون تا مردم ببینن و بهت برخورد نکنن که اذیت بشی.. حسین قبول نکرد و گفت: «دستم رو بالا نگه دارم كه مردم بگن مجروح جنگیه؟ نه من اينكار رو نمی‌كنم.» 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸گفت می‌سازیم.... و ساخت |جنگ بود و کمبود اسلحه و مهمات بیداد می‌کرد. به خاطر تحریمی که بودیم، هیچ کشوری هم حاضر نمیشد تجهیزات جنگی به ما بفروشه، اگه کسی هم پیدا می‌شد، با هزار ترس و لرز، تجهیزات اولیه‌ای مثل سیم خاردار بهمون می‌داد. توی همچین شرایطی که اکثر بچه‌‌های جنگ فقط به کلاش و ژ-۳ و توپ ‌های غنیمتی فکر می‌کردند، حسن به فکر ساخت قبضه ی توپ افتاده بود. کاری که تا اون موقع هیچ کدوم از بچه‌های سپاه پیشنهاد نکرده بودند. کارخانه ماشین‌سازی اراک، میزبان یه قبضه توپ ۱۲۲ میلی متری شد که قرار بود با مهندسی معکوس ازش نمونه سازی کنیم. هر کسی می فهمید فکرمون چیه، شروع می کرد به آیه یاس خوندن، نمونه‌ش مسئول کارخانه‌ی ماشین‌سازی بود که مرتب می‌گفت: این کار نشدنیه. حسن یه تنه در مقابل تمام این حرفهای نا امید کننده ایستاد و محکم گفت:ما این کارو انجام میدیم. چیزی نگذشت که با تلاش شبانه‌روزی بچه‌ها تونستیم اون کار نشدنی رو انجام بدیم. ساخت این قبضه، زمینه ای شد که بعدها بتونیم کاتیوشای ۱۲۲ رو هم نمونه سازی کنیم. شهید حسن تهرانی‌مقدم هم در رکاب همین خودباوری‌های حسن‌آقای شفیع‌زاده رشد کرد، و به جایی رسید که تبدیل شد به کابوس اسرائیل... 💢 ۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید حسن شفیع‌زاده [فرمانده توپخانه سپاه] گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸خواب عجیبِ یک مادر شهید بعد از شهادتِ حسن شفیع‌زاده |وقتی مراسم خاکسپاری پیکر مطهر حسن‌آقا انجام شد و اطراف مزارش خلوت‌تر شد؛ مادری جلو اومد و پرسید: این شهید کیه و چه مسئولیتی در جبهه داشته؟ گفتیم: فرمانده توپخانه سپاه بوده؛ چطور؟ این مادر عزیز جواب داد: «چون من می‌دونم این شهید خیلی مقام عالی داره.» گفتیم: «شما از کجا می‌دونید؟» گفت: «من مادر همین شهیدی هستم که شهید شفیع زاده رو کنارش دفن کردید. دیشب فرزند شهیدم رو در خواب دیدم که با وضع و لباس مرتب اومده بود. سوال کردم چه خبره مادر؟ پسرم گفت: مگه شما نمی‌دونید که یکی از فرماندهان والامقام مهمون ماست؟ ما همگی به استقبال ایشون اومدیم. شهید بهشتی، شهید مدنی، شهید چمران و ... همه بزرگان ما هم برای پیشواز ایشون اومدند ... من دیشب این خواب رو دیدم و امروز اومدم ببینم اون شهید والامقامِ شهرمون کیه... 💢 ۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید حسن شفیع‌زاده [فرمانده توپخانه سپاه] گرامیباد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸 تلاش شهید برای بازگشایی و بازسازی مرقد ائمه‌ی بقیع؛ که نیمه‌کاره ماند... |سالها بعد از تخریب مرقد ائمه‌ی بقیع توسط وهابیت و آل سعود؛درب بقیع هم بر روی زائران بسته شد و کسی حق ورود به بقیع برای زیارت قبور ائمه(ع) رو نداشت. آیت‌الله سیدحسن حسینی‌شیرازی از این اتفاق خیلی ناراحت شد و به تکاپو افتاد، تا برای باز کردن درب قبرستان و بازسازی قبور و ساخت بارگاهی مجلل بر آن، کاری کند. به همین خاطر بارها با ملک فیصل بن عبدالعزیز [پادشاه وقتِ آل سعود] ملاقات کرد. در یکی از دیدارها سیدحسن به ملک فیصل گفت: «شما برای کسی که منتظر اتوبوس است و می‌خواهد به خانه برگردد و یا به سرکار رود، سایبان درست می‌کنید تا زیر آفتاب سوزان اذیت نشود؛ اما مسلمانان که برای زیارت قبر مسلمانان صدر اسلام می‌روند با درهای بسته روبرو شده و هیچ سایبانی وجود ندارد که به آن پناه ببرند؛ درحالیکه زیارت قبور در تمام مذاهب جزو مستحبات است. از طرفی تخریب نوعی اهانت و پرخاش به بزرگان محسوب می‌شود؛ و اینجا ۴ تن از بزرگان اهل‌بیت(ع) دفن هستند. پس سزاوار است حاکمیت عربستان بر تجدید بنایی در بقیع رضایت دهد». ملک فیصل با سخنان سیدحسن قانع شد و دستور داد درب بقیع را بر زائران باز کنند. ولی برای بازسازی از سید خواست که بزرگان وهابیت را قانع کند؛ اگر آن‌ها قبول کردند او نیز با بازسازی موافقت می‌کند. درب‌های بقیع بر زائران باز شد؛ اما با دخالت کینه‌توزان؛ بازسازی بقیع راه به جایی نبرد ‌‌‌‌ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خلبان نابغه‌ای که نفسِ صدام رو بُریده بود... واو به واو روایتِ این کلیپ بسیار شنیدنی است 🏴۳۰تیرماه سالگرد شهادت خلبان شهید عباس دوران گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
|وقتی امام‌رضا علیه‌السلام عنایت فرمود و مین‌ها عمل نکرد... |روز اعزامِ شهیدعلیمردانی به جبهه؛ رفتم راه آهن برا خداحافظی. شهیدعلیمردانی بهم گفت: این دفعه آخره و برگشتی در کار نیست؛ ان شاا... شهید میشم بهش گفتم: این‌همه جبهه رفتی؛ می‌خوام چیزی رو برام بگی که تا حالا به کسی نگفتی؟ گفت: یه مطلب بهت میگم اما تا زنده‌ام برا کسی تعریف نکن: " توی عملیاتِ فتحِ ارتفاعاتِ الله‌اکبر؛ وقتی شب بهمراهِ نیروهام به میدان مین برخوردیم؛ دیدم هیچکاری نمی‌تونیم کنیم و حتی فرصت خنثی کردن مین‌ها رو هم نداریم. آهسته از نیروها فاصله گرفتم و برگشتم سمت حرم امام رضا(ع)؛ به ایشون متوسل شدم و عرض کردم: آقا جان! اینها بچه‌های مشهد هستند؛ ما جز شما کسی رو نداریم.‌‌.. یک آن انگار صدایی میان آسمان و زمین پیچید و گفت: فلانی! امشب این مین‌ها عمل نمی‌کند... سریع به سمت نیروها رفتم و به آنها گفتم: این مین‌ها خنثی شده و معبر برای عبور باز شده... بعد خودم جلوی همه شروع به حرکت کردم و از میدان مین گذشتیم، بدون اینکه حتی کوچکترین اتفاقی بیفته... یادمه بعد از عملیات، دوباره با نیروها توی مسیر برگشت، به همون میدان مین رسیدیم؛ عده‌ای از بچه‌ها گفتند: چرا ایستادی و از میدان رد نمیشی؟ بهشون گفتم: این میدان مین قرار بود دیشب عمل نکنه... بعد با عده‌ای از دوستان مشغول خنثی سازی میدان مین شدیم. بعد از اینکه تعداد خیلی زیادی از مین‌ها رو خنثی کردیم، تازه تونستیم از اونجا عبور کنیم... 👤راوی:سردار احمدی؛ دوست شهید @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸 تلاش شهید برای بازگشایی و بازسازی مرقد ائمه‌ی بقیع؛ که نیمه‌کاره ماند... |سالها بعد از تخریب مرقد ائمه‌ی بقیع توسط وهابیت و آل سعود؛درب بقیع هم بر روی زائران بسته شد و کسی حق ورود به بقیع برای زیارت قبور ائمه(ع) رو نداشت. آیت‌الله سیدحسن حسینی‌شیرازی از این اتفاق خیلی ناراحت شد و به تکاپو افتاد، تا برای باز کردن درب قبرستان و بازسازی قبور و ساخت بارگاهی مجلل بر آن، کاری کند. به همین خاطر بارها با ملک فیصل بن عبدالعزیز [پادشاه وقتِ آل سعود] ملاقات کرد. در یکی از دیدارها سیدحسن به ملک فیصل گفت: «شما برای کسی که منتظر اتوبوس است و می‌خواهد به خانه برگردد و یا به سرکار رود، سایبان درست می‌کنید تا زیر آفتاب سوزان اذیت نشود؛ اما مسلمانان که برای زیارت قبر مسلمانان صدر اسلام می‌روند با درهای بسته روبرو شده و هیچ سایبانی وجود ندارد که به آن پناه ببرند؛ درحالیکه زیارت قبور در تمام مذاهب جزو مستحبات است. از طرفی تخریب نوعی اهانت و پرخاش به بزرگان محسوب می‌شود؛ و اینجا ۴ تن از بزرگان اهل‌بیت(ع) دفن هستند. پس سزاوار است حاکمیت عربستان بر تجدید بنایی در بقیع رضایت دهد». ملک فیصل با سخنان سیدحسن قانع شد و دستور داد درب بقیع را بر زائران باز کنند. ولی برای بازسازی از سید خواست که بزرگان وهابیت را قانع کند؛ اگر آن‌ها قبول کردند او نیز با بازسازی موافقت می‌کند. درب‌های بقیع بر زائران باز شد؛ اما با دخالت کینه‌توزان؛ بازسازی بقیع راه به جایی نبرد... ‌‌‌‌_______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: