eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
65.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
23.9هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ندای آسمانی روایتی شنیدنی از تجربه مشترک مهمانان برنامه زندگی پس از زندگی کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پارک گل در هوکایدو ، ژاپن. .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دوربین یک بلاگر آمریکایی این سفر رو تجربه کنید... .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جااان اولين باره كه مامانشو ميبينه🥰 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
امروز 182 روز از سال 1401 گذشته و 182 روز از سال باقیمانده ... امروز وسط ترین روز ساله ...😍👏 بهانه ایی هست برای اینکه برای هم آرزو های خوب بکنیم ...🤗❤️ تو گیر و دار زندگی... یادمون باشه که سال به نصف رسید! امیدوارم در باقیمانده سال خدا بهترین روزها ❤️ و بهترین سرنوشت رو براتون رقم بزنه... ❤️ .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
شادی و نکات مومنانه
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ نفوذ مخفی داعش ۲ ➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن،
🥀ـ﷽ـ🥀 ۴ مننژیت ▫️ در اورژانس یادم هست که یک دکتر بالای سرم آمد و مرا تکان داد و گفت: الان دقیقا چه مشکلی داری؟ نمیدانم چه کسی به زبانم انداخت که گفتم: فکر کنم مننژیت دارم. دکتر سکوت کرد. ▫️ شرایط مرا که بررسی کرد، حدس زد درست گفته باشم. بلافاصله مقدمات لازم را فراهم کرد. یک ماسک به صورتم زد و مرا به یک اتاق کوچک ایزوله انتقال دادند و مشغول گرفتن آزمایش ها شدند. به شدت سردرد داشتم. چشمانم هیچ جا را نمی دید. هیچ دستگاهی به من وصل نبود. ▫️ همسرم که تازه شیمی درمانی کرده بود داشت کارهای بستری شدن مرا انجام میداد. اورژانس شلوغ بود و به غیر از من، چند مریض دیگر در بخش بودند. صدا و نور خیلی مرا اذیت می کرد. من به یک اتاق مخصوص یک تخته منتقل شدم. از شدت سردرد سرم را به تخت فشار میدادم و ذکر می گفتم. صدای دکتر که به همسرم در مورد وضعیت وخیم من توضیح میداد را شنیدم. ▫️ می گفت: چرا این قدر دیر مریض رو رساندید!؟ اما وقتی شرایط همسر مرا دید دیگر حرفی نزد. من این قدر درد داشتم که به مرگم راضی بودم. صدای قلبم هرلحظه شدیدتر میشد. دیگه صدای بیمارستان رو نمی شنیدم. فقط صدای تپش قلبم بود. تا اینکه یکباره تنفس من قطع شد! برای کمتر از چند ثانیه صدای قلبم نیز قطع شد! ▫️ سالها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زیر آب گیر کردم و نزدیک بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه می‌کردم، خورشید را مانند یک گوی نورانی بر سطح آب میدیدم که هر لحظه آرزو داشتم به آن نزدیک شوم. آنجا مسیر نور خورشید را شبیه یک دالان نورانی به سمت بالا میدیدم. ▫️ حالا پس از سالها که از آن روز می گذشت، یک بار دیگر همان اتفاق افتاد! تمام دنیا سیاه شد. فقط بالای سرم را می دیدم که یک نقطه بسیار روشن می درخشید. ▫️ در همان اتاق کوچک بیمارستان، احساس کردم سی متر زیر آب دریا قرار دارم و می خواهم خودم را به سطح آب برسانم. خورشید را همانند قبل، مثل یک گوی یا دالان نورانی بر روی آب میدیدم و می خواستم به سویش بروم. با تلاش می خواستم به سطح آب برسم که صداهای مبهمی به گوشم خورد. ▫️ صدای مادربزرگ مرحوم خودم را کامل شناختم که از شخص نامعلومی می پرسید: هنوز وقتش نشده که فلانی بیاد؟ دیگری می گفت: الان می یاد پیش ما و... بعد صدای همهمه ای آمد که گویی تعداد زیادی در آن سوی نور منتظر من هستند! من صدای گفتگوی اموات فامیل را شنیدم. پدر بزرگ، مادر بزرگ و... ▫️ دکتر منتظر جواب آزمایش ها بود و هنوز هیچ دستگاهی برای بررسی وضعیت، به من وصل نشده بود. من دردی را حس نمی کردم. صدای تپش قلبم را هم نمی شنیدم و انگار راحت شده بودم. در همین حین که تلاش می کردم به سطح آب بیایم، احساس کردم سینه ام سنگین شد! چنان سنگین که گویی یک بار سنگین را روی آن قرار داده اند؟ 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
❣خانم خونه؛ تموم انرژی و وقتتون روبرای کارهای خونه هزینه نکنید! 🔻مهم ترین وظیفه شما؛ تامین عاطفی همسر وفرزندان تونه. براشون وقت وانرژی کافی،داشته باشین😊 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمین رو از این زاویه دیده بودین؟! هیجان انگیزه👌 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
حدودا دو ماه پیش بود رفته بودم تهران هوا خیلی گرم بود و دستام پر بار نتونستم خوب کنترل کنم شالم کنار رفته بود گردنم معلوم شده بود ماشین گشت ارشاد کنارم ایستاد دوخانم محجبه با احترام پیشم اومدن گفتن که شالتون کنار رفته درستش کنید من بلافاصله سریع بارها رو زمین گذاشتم و درست کردم شالمو. بعدشم ازشون تشکر کردم و گفتم بخدا متوجه نشده بودم ببخشید قصد بی حجابی نداشتم یکی از اون خانم ها پیشونی منو بوسید گفت متوجه شدیم . تعظیم کردم و رفتم. اصلا با من بدرفتار نکردن حتی یکی از اقایان گفت می خواین واسطون اسنپ بگیریم من تشکر کردم. هیچ بی احترامی هیچ فشاری هیچ توهینی ندیدم و نشنیدم نسبت به خودم. بلا نسبت بعضیا. بعضیا سروصدا میکنن توهین میکنن داد میکشن سنگ پرتاپ میکنن و حجابشونو درست نمیکنن چون خودم تجربه اش کرده بودم گذاشتم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 آیا اهل بیت با کاری نداشتند؟! 🎙 پاسخ .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
شادی و نکات مومنانه
#سفر_پرماجرا ۷ سفر دیگران را به نظاره می ایستی، اما.... از تصورِ این لحظه برای خودت؛
CQACAgQAAxkBAAF58shjGAwnDq3wfz2gT5fnRJCxW6OLcwACrgUAAoJX2FKkvpd8bJxE7CkE.mp3
8.78M
۸ پُرهزینه ترین روزهای عُمر تو؛ پس از تولدت به برزخ آغاز می شود. تمامِ سرمایه ات را خرجِ دنیا نکن! برای آنروز، تا می توانی پیش فرست. 🎤 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
✍خیلی‌ها دوست دارند اینگونه جان بدهند؛ بخوانید و لذت ببرید : در فاصلۀ چند متری ، با عراقی‌ها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو ... بهش گفتم: تو رو می رسونم بیمارستان ... اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید... . 🌷خاطره‌ای از زندگی سردار شهید کاظم خائف 📚منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه 178 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سیم‌خاردار نفست عبور کن... .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
توپمون دو لایه بود ، ساندویچمون دو نونه بود اما مرام و معرفتمون دو روزه نبود . .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقات اسب سواری تو آفریقا اینجوریه که صدنفر تو مسابقه شرکت می‌کنند و آخر سر هرکی زنده موند قهرمان میشه!! اگرم همه مُردن که آرای باطله برنده میشه. .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
شادی و نکات مومنانه
ـ﷽ـ #شنود ۱ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مصاحبه ای متفاوت 📌 چهارشنبه سوم تیر ماه ۱۳۹۹ بود. صبح برای کار
🥀ـ﷽ـ🥀 ۲ نفوذ مخفی داعش ۱ ➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در یکی از دستگاه های امنیتی کشور کار می کردم. ➰ بیشتر تمرکز ما بر روی گروههای مسلح برانداز بود که قصد فعالیت در خاک ایران داشتند. ➰ لذا بیشترین حضور ما در مرزهای جنوب شرقی و غربی کشور به حساب می آمد. از طرفی به خاطر شرایط کاری، اوضاع کشورهای منطقه، به خصوص عراق و سوریه را زیر نظر داشتیم. ➰ ناآرامی ها در عراق، به طرز سؤال برانگیزی زیاد شده بود. یقین داشتیم که آمریکاییها پشت سر این ناآرامی ها قرار دارند. ➰ از طرفی تشکیل حکومت داعش در خاک سوریه و آزادی ارتباط آنها با استان های غربی عراق، خطر را برای حکومت مرکزی عراق دو چندان می کرد. ➰ هر لحظه احتمال حمله نیروهای سلفی و تندروی داعش به مناطقی از عراق وجود داشت. این اتفاق در اواخر بهار همان سال رخ داد و موصل و چندین شهر شمالی عراق سقوط کرد. ➰ تصور نمی کردیم که ارتش و دولت مرکزی عراق در آن زمان، در مقابل این ماجرا این قدر ضعیف عمل کنند. بعدها مشخص شد که دست های پشت پرده، کار خودش را کرده! ➰ گزارش هایی به ما رسید که داعش، با دلارهای مرتجعین عرب منطقه در حال جذب نیرو از دیگر کشورهای اسلامی است. ➰ آنها به سلاح های روز دنیا مجهز میشدند و نیروهای خود را از لحاظ معنوی برای نبردی انتحاری آماده می کردند. ➰ هر روز اخبار آنها را رصد می کردم. دهها هزار جنگجو از آفریقا، آسیای میانه و آسیای شرقی به آنها ملحق شده بودند. حتی داعش توانسته بود از دیگر کشورهای همسایه، حتى از لبنان و فلسطین نیرو جذب کند؟ ➰ آنها به سرعت به سوی مرزهای ایران و استان دیاله عراق نزدیک می شدند. ➰ یک روز صبح که به محل کار آمدم، گزارشی هرچند ناقص به دستم رسید که در شهرها و روستاهای مرزی ما، جلساتی مخفی برگزار می شود و به بهانه جهاد در راه خدا و به طمع دلار، جوان های ایرانی را راهی سوریه و عراق می کنند؟ به واحد سایبری رفتم و پیگیری کردم. متوجه شدم آنچه شنیده ام صحت دارد. ➰ سلفی ها و وهابیت، با سرعت در لایه های پایین جامعه و در مناطق مرزی حتی مرزهای شرقی ایران فعالیت خود را گسترش داده اند. ➰ اما این موارد برای عوامل استانی ارسال شده و آنها مشغول پیگیری بودند. بلافاصله با دو نفر از نیروهای همکار راهی مأموریت شدیم. ➰ آیا این ماجرا، با این گستردگی که اشاره شده واقعیت دارد؟! ➰ دو هفته در مأموریت بودیم. به چهار استان سرکشی کردیم. به گزارش نهادهای امنیتی استان ها اکتفا نکردم و گفتم: خودم باید بررسی کنم. برای همین با لباس مبدل به روستاهای مرزی رفتم. ➰ با آنچه آموخته بودم مشغول فعالیت و رصد اطلاعاتی شدم. برخی مسئولین استانها واقعا در خواب بودند. کارشان شده بود نوشتن گزارش های تکراری و ارسال به مرکز؛ برخی از آنها از پشت میز کارشان تکان نخورده و در میان مردم حضور نداشتند و در گزارش های ارسالی، همه چیز را گل و بلبل نشان میدادند؟ ➰ از آنچه شنیدم و تحقیق کردم، متوجه شدم که ماجرا بسیار پیچیده و گسترده تر از آن است که فکر می کردم! دشمن داعشی از فقر فرهنگی و اقتصادی مناطق مرزی استفاده کرده و عقیده سلفیت جهادی و تکفیری را در آن مناطق گسترش میداد! ➰ گزارش های متعدد از منابع محلی و برخی همکاران بومی به دستم می رسید که من و دوستانم را بسیار نگران می کرد. در مساجد برخی روستاها، به نام جلسات قرآن، افراد خاصی رفت و آمد داشتند؟ ➰ هرطور بود در برخی از آن جلسات، منابع خودمان را نفوذ دادیم. 🖌ادامه دارد... منتظر باشید http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
قسمت دوم شنود که جا افتاد عذرخاهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سیلی برای زندگی تجربه‌گری که برای زنده ماندن 50 ضربه سیلی خورد کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از یک عنکبوت بامزه که مثل یه پیرمرد به دوربین نگاه میکنه حسابی توی فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این اسباب‌بازی های کاغذی ساخته هنرمند خلاق ژاپنی هاروکی ناکامورا است و هرکدام سورپرایز خاص خود را دارند. .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
‏یک فریم از خاطرات کودکی .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
‏انتظاری که از پنجره اتاقم دارم😍 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak