بر قلب وطن دوباره داغ افتاده
آهنگ خزان به جان باغ افتاده
قطعا که نشان ذلت دشمن ماست
این لاله که در شاهچراغ افتاده
#مهدی_صوفی_فریمان
شاعر غزلی به اشک سرشار نوشت
کاتب سخنی به حالتی زار نوشت
اینبار خدا وصلِ اباعبدالله (ع)
در دفتر عمر ماهرخسار نوشت
#مهدی_صوفی_فریمان
ضمن عرض تسلیت بمناسبت آسمانی شدن بلبل خوشنوای اهلبیت «حاج سید جعفر ماهرخسار»
شادی روح این پیرغلام باصفای اهلبیت صلوات هدیه بفرمایید
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
◼️◼️◼️یافاطمةالزهرا(س)◼️◼️◼️
من از شهر مدینه.. از فراق یار میترسم
ازآن تاریکی و این غربت غمبار میترسم
چگونه خوردسیلی مادرسادات در کوچه؟
غم مادر شده بر سینه ام آوار میترسم
رسیده وقت هجران وعلی(ع)درسینه غم دارد
امان ازسینه ی خونین ،من از مسمار می ترسم
شده بین در و دیوار یاس مرتضی پرپر
من از خونی که پاشیده بر آن دیوار میترسم
تنِ مجروح مادر را چگونه غسل خواهد داد
که از چشمانِ طفلانش که شد خونبار می ترسم
شده نامهربانی در مدینه رسم این مردم
من از اشک روانِ حیدر کرار(ع)می ترسم
چه تاریکست شبهایی که بی زهرا(س) سحر گردد
من از تنهایی مولا به شام تار میترسم
به جان مرتضی افتاده دردی آسمان افکن
از آن آتش که حیدر را کند بیمار میترسم
من از آن استخوانی که گلوگیر علی(ع) گشته
و از چشمی که آزرده شده از خار میترسم
علی(ع)شد ذوب در فتنه،خجل ایّوب از او شد
از آن چاهی که میگوید به او اسرار می ترسم
علی(ع)حیران میان کوچه بازارست بی زهرا(س)
من از حال حسن(ع) در کوچه وبازار میترسم
چه ظلمی رابه زهرا(س)وعلی(ع)کردند نامردان
من از یادآوری آنهمه آزار میترسم
علی سرّ خداوندست بین هردو دنیایش
و من از گریه های مخزن الاسرار میترسم
علی(ع)از بی بصیرتهاهمیشه خورده خون دل
من از خون دلی کز دیده شد سرشار میترسم
اگر ازما بگیری بارالها حب زهرا(س) را
تمام حال ما گردد عذاب النار ...میترسم
#مهدی_صوفی_فریمان
تقدیم به ساحت شهید #یونس_استاد_سرایی
معروف به
#سردار_جنگل
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
برشانه هایش میکشید آوار جنگل را
وقتی خزان پژمرد برگ و بار جنگل را
هر سرو آزادی به نامش سر فرو می برد
پر کرد از گلواژه ها دیوار جنگل را
هرچند تن را نذر بیداریّ جنگل کرد
مرهم نهاد آخر تن بیمار جنگل را
غیرت،دیانت،همت و آزادگی،عزت
فریاد زد بر قله ها ایثار جنگل را
بزم و بساط ظلم را چون برنمی تابید
پُر کرد از عشق وطن بازار جنگل را
سر داد اما پیش دشمن سرو قامت ماند
خورشید شد اینگونه شام تار جنگل را
آزادگان هر جای دنیا می شناسندش
آزاده مرد رشت را...سردار جنگل را
#مهدی_صوفی_فریمان
یکباردیگر کوچه های شهر لبریز از عطر شهیدان شد
تیتر خبر ها ناگهان شدسرخ.. خونین غروب شهر کرمان شد
همراه اشک از دیده خون بارید.. آتشفشان سینه ها جوشید
با انفجار کور بزدلها... فرش خیابان لاله ها باران شد
خون زنان و کودکان میریخت با مکر ناپاک یزیدی ها
آلوده چنگال حرامی ها،با خون سرخ بی گناهان شد
قطعاکه آمریکای مستکبر طراح این خونریزی شوم است
اما بداند دشمن نادان..کرمان از این آتش گلستان شد
جان وطن آتش گرفت آنروز.. ازطعنه و لبخند کرکس ها
این واقعه اما برای ما فصل جدیدعهد و
پیمان شد
با آن لباس صورتی رنگش..قلب وطن شد گوشوار او
گرچه دوسالش بود این دختر... ریحانه اینجا مرد میدان شد
همچون رقیه بود دردانه.. نام قشنگش بود ریحانه
قلبم شد از این غصه ویرانه.. این نازدانه ماه ایران شد
عادل میان روضه ی آخر..مهر قبولی را بدست اورد
ازبس شهادت را تقاضا کرد..در سفره ی سردار مهمان شد
از جاده ی آرامگاه عشق... قاسم دوباره معبری وا کرد
یک قافله شد میهمان او،آرامگاهش کوی رضوان شد
این حادثه اما نقاب انداخت،از روی ناپاک حرامیها
آن بیشرفهایی که شیطان هم.. از سیرت آنها گریزان شد
صهیون بداند انتقام ما..ویران گرکاخ تلاویوست
تیتر خبرها میشود یکروز.... حیفایتان سجیل باران شد
#مهدی_صوفی_فریمان۱۶دیماه۱۴۰۲
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_حادثه_تروریستی_کرمان
#شهیده_دوساله_ریحانه_سلطانی_نژاد
🌹 برای عضویت بزنید رو لینک 👇
@khaneh_isar_shehadat_fariman
خانه ایثار و شهادت فریمان🌷
ماه زانو زده در پیش قدمهای حسن(ع)
دیده خورشیدنهاده ست کف پای حسن(ع)
دیده ی فاطمه روشن شده ازاین مولود
مرتضی رفته دلش بر قد و بالای حسن
بر لب حضرت مولاست سلام و صلوات
ذکر قرآنی زهراست به لبهای حسن
مجتبی در بغل فاطمه چون خورشیدست
بانوی هردو جهان محو تماشای حسن
جبرییل آمده از عرش به استقبالش
برده دل از کف او چهره ی زیبای حسن
شک ندارم که دخیلست به چشمش عیسی(ع)
دم او گشته مسیحا به مسیحای حسن
ملک عرش همه در قدمش صف بستند
بی گمان حضرت خالق شده شیدای حسن
پسر فاطمه دریای کرامات خداست
عالمی غرق شود در دل دریای حسن
معنی جود و سخاوت همه در اوجمع ست
نیست در پهنه ی عالم کسی همتای حسن
اشبه الناس به پیغمبراسلام است او
و محمد(ص)همه پیداست به سیمای حسن
کاش بر ریشه ی وهابیت آل سقوط
بزند ضرب تبر دست توانای حسن
کاش یارب به شب نیمه رمضان بخورد
پای پرونده ی سنگین من امضای حسن
#مهدی_صوفی_فریمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"خانه ایثار و شهادت فریمان" 🍃🌼🍃
@khaneh_isar_shehadat_fariman 🌷
. به ما بپیوندید 👆⚘️⚘️
چون کرببلاست ماجرای غزه
صهیون شده شمرکربلای غزه
درجمعه روزقدس چون دریاییم
طوفانی وخشمگین #برای_غزه
◼️◼️
#مهدی_صوفی_فریمان
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
#حاج_قاسم_سلیمانی
هرجا که پای دادن سر بود،ذکر شهیدان نام مادر بود
بزم نماز شب مهیا و ،روضه بپا درکنج سنگر بود
امر امامِ ما اطاعت شد،ایران سراسر کوه غیرت شد
اینگونه مجنونِ شهادت شد،آنکه مطیع امر رهبر بود
شیران روز و زاهدان شب،فهمیده های سیزده ساله
لشکر به لشکر راهی جبهه،از اشکشان جبهه معطر بود
دنیا همه با نیزه ها آن سو،این سو خمینی(ره)با جوانانش
کربُبلای جبهه ها آن روز..میدانِ جنگی نابرابر بود
کرببلایی راه افتاد و خیلِ حسینی ها سفر کردند
بیتاب آغوش خدا بودند..سربندشان عباس(ع) و حیدر(ع) بود
آنجا یزیدی ها همه بودند در لشکرِ ناپاک صدامی
تاریخ شد تکرار صدها بار،جبهه پُر از گلهای پرپر بود
بعثی وحشی شمرِ دون بود و مزدور آمریکای مستکبر
ایران علی اکبر فراوان داشت،صحرای جبهه پُر کبوتر بود
دیدند در آن هشت سالِ جنگ،خیل شهیدان روی مولا را
شیرینی این استجابت هم،از روضه های ناب مادر بود
میدان مین بود و تن صدچاک،خمپاره بود و پیکر بی سر
بزم و بساط عشق بر پابود،هرکس پی لیلا و دلبر بود
از بین خاک و خون گذر کردند،سیمرغ گونه تا خدا رفتند
هرجا شهیدی در طریق دوست،درخون سرخ خود شناور بود
*میگویم از آن ماه پیشانی،از حاج قاسم مالک ثانی
محبوب قلب ما سلیمانی،آنکه وجودش همچو گوهر بود
ازدست مولا عاقبت نوشید،شهد گوارای شهادت را
دیدیم اورا ارباً ارباشد،دیدیم پاره پاره پیکر بود
در سینه اش اخلاص جریان داشت،با دشمنان خشمی چو طوفان داشت
در راه حق جنگید تا جان داشت،سردارِ ما بی دست و بی سر بود
مانند دوران از تبار عشق،صیادگونه در مدار عشق1
چون کاظمی آموزگار عشق،مقداد و سلمان و ابوذر بود
او با دعای حضرت زهرا،شد ذوالفقار سید دلها2
محبوب شد در منظر مولا،از هجر او چشم وطن تر بود
شد دفتر شعر حسینی باز،هرکس رقم زد بیتی و رقصید
شعر شهادت خوش درخشید و زیباتر از هرجای دفتر بود
شد جبهه دانشگاه عشاقُ وعشق حسین(ع)آنجا تجلی یافت
شد فارغ التحصیل عاشورا.. آنکس که با این عشق مضطر بود
#1شهیدان_عباس_دوران_صیادشیرازی_حاج_احمدکاظمی
#2امام_خامنه_ای_حفظه_الله
#مهدی_صوفی_فریمان
امشب همه غرق ذکر یا اللهیم
مضطر شده ایم و ازخدا میخواهیم
تا حضرت دوست عمر تازه بدهد
بر مرد دلیر بت شکن... ابراهیم
#مهدی_صوفی_فریمان
#رییس_جمهور_رییسی
بر دل رنجور محرومان محبت داشتی
کوهی از اخلاص را در راه خدمت داشتی
شیرمرد جبهه بودی خستگی دور ازتو بود
درمسیر خدمتت کی استراحت داشتی؟
افتخارت بود سربازی برای رهبری
سعی در انجام دستور ولایت داشتی
رهنمود رهبری همواره بر چشم تو بود
اهتمام ویژه ای بر این اطاعت داشتی
از تو ابراز رضایت میکند سید علی
چون همیشه سعی در کسب رضایت داشتی
سیدابراهیم کردی عمر را وقف وطن
در میان قلب این مردم اقامت داشتی
هرچه برتو افترا بستند بخشیدی و رفت
تو صبوری کردی ازبس که نجابت داشتی
بیشرفها تا که میگفتند حرف ناسزا
تو به دریای سکوت خود شرافت داشتی
خرج کردی آبرویت را برای کشورت
سید آل علی بودی و غیرت داشتی
خادم دربار شاه توس بودی سالها
بر امام مهربانی ها ارادت داشتی
حاج قاسم را همیشه یاد میکردی به اشک
سالها با مالک دلها رفاقت داشتی
سیدابراهیم چون ققنوس بودی در زمین
دیرفهمیدیم آهنگ شهادت داشتی
◾️🖤🖤🖤
از دل آتش به جنت معبری واکرده ای
چونکه در قلب دعایت استجابت داشتی
#مهدی_صوفی_فریمان۳۱اردیبهشت۱۴۰۳
#شهادتت_مبارک_سیدمحرومان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"خانه ایثار و شهادت فریمان" 🍃🌼🍃
@khaneh_isar_shehadat_fariman 🌷
. به ما بپیوندید 👆⚘️⚘️
دم میزند هرلحظه از نهج البلاغه
آنکس که بازار دروغش داغ داغه
آنکه اهانت کرد بر سردار دلها
شٱنش یقینا کمتر از موی دماغه
#شهیدجمهور
#شهید_سلیمانی_خار_چشم_دشمن_بود
#مهدی_صوفی_فریمان
◼️◼️◼️یافاطمةالزهرا(س)◼️◼️◼️
#فاطمیه_پشت_مولا_را_شکست◾️◾️
من از شهر مدینه.. از فراق یار میترسم
ازآن تاریکی و این غربت غمبار میترسم
میان کوچه ها خورده زمین از ضربه سیلی
غم مادر شده بر سینه ام آوار۔۔ میترسم
نشسته کوه غم بر سینه ی حیدر۔۔۔خدا۔۔رحمی
امان ازسینه ی خونین ،من از مسمار می ترسم
شده بین در و دیوار یاس مرتضی پرپر
من از خونی که پاشیده بر آن دیوار میترسم
تنِ مجروح مادر را چگونه غسل خواهد داد
من از چشمانِ زینب که شده خونبار می ترسم
شده رسم مدینه با علی و فاطمه نامهربان بودن
من از اشک روانِ حیدر کرار(ع)می ترسم
چه تاریکست شبهایی که بی زهرا(س) سحر گردد
من از تنهایی مولا به شام تار میترسم
به جان مرتضی افتاده دردی آسمان افکن
از آن آتش که حیدر را کند بیمار میترسم
من از آن استخوانی که گلوگیر علی(ع) گشته
و از چشمی که آزرده شده از خار میترسم
علی(ع)شد ذوب در فتنه،خجل ایّوب از او شد
از آن چاهی که میگوید به او اسرار می ترسم
علی(ع)حیران میان کوچه بازارست بی زهرا(س)
من از حال حسن(ع) در کوچه وبازار میترسم
چه ظلمی رابه زهرا(س)وعلی(ع)کردند نامردان
من ازیادآوری آنهمه آزار میترسم
علی سرّ خداوندست بین هردو دنیایش
و من از گریه های مخزن الاسرار میترسم
علی(ع)از بی بصیرتهاهمیشه خورده خون دل
من از خون دلی کز دیده شد سرشار میترسم
اگر ازما بگیری بارالها حب زهرا(س) را
تمام حال ما گردد عذاب النار ...میترسم
#مهدی_صوفی_فریمان