eitaa logo
خانواده خوب 🏠
45 دنبال‌کننده
948 عکس
492 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نخونی ضرر کردی واقعا 👇😍 🧕🏻 ☝🏻سوال یک دختربچه 🙋🏻‍♀️ ۹ساله شیعه ازمدیر خود 🤔 که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند: 🤐 👈ما درکلاس ۲۴نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره🚶🏻‍♂️ به من میگه : خانم محمدی ، شما مبصر باش👀✍️ تا نظم کلاس بهم نریزه . . . وبه بچه ها میگه: بچه ها ، گوش به حرف مبصر کنید ، تا برگردم .👂🏻 شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت وکسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد ، آیا پیامبر(ص) ، به اندازه معلم ما ، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه . . . اسلامی به هم نریزد ؟!🤔 🙅‍♀️♂🙅🏻‍♀️ جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولی ات بیا کارش دارم ، 👨👧 دانش آموز رفت وفرداش با دوستش اومد.👭 مدیرگفت: پس چرا ولیتو نیاووردی ، مگه نگفتم ولیتو بیار ؟ دانش آموز گفت: این ولیه منه دیگه .😉 مدیر عصبانی شدوگفت:😡 منظور من از ولی سرپرسته ، پدرته ، رفتی دوستتو آوردی؟👨🏫 دانش آموز گفت: نشد دیگه اینجا میگی ولی یعنی سرپرست ، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست . 👌🏻 بنازم به این بچه شیعه . اگر شیعه ای وعاشق علی و ولایت علی هستی تا میتونی این مطلب رو ارسال کن "یاعلی قول میدی اگه خوندی تو هر گروه هستی پخش کنی. .☺️☺️☺️✌️✌️✌️
➖⃟♥️•• 𝗬𝗢𝗨𝗥 𝗣𝗥𝗘𝗦𝗘𝗡𝗖𝗘 ʙᴇᴄᴀᴍᴇ ʟɪᴋᴇ ᴘᴇᴀᴄᴇ ғᴏʀ ᴍʏ ʜᴇᴀʀᴛ « بودنت شد آرامش دلـــم...» ‌‌‌
🔴 💠 در مراسم عروسی، در گوشه‌ی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سال‌ها قبل، گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه‌ی دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان را بسته بودم. 💠 گاه با تغافل از خطاهای طبیعی یکدیگر، زمینه‌ی رشد و تربیت را در خود و همسرمان ایجاد کنیم. تغافل، عامل مهمی در تکریم همسرتان و محبوبیّت و عزّت شماست.
🔴 💠 برخی کارها تنوع خوبی برای ایجاد علاقه و جدید در قلب همسر است. 💠 گاهی سر سفره بگیرید و به همسرتان بگویید: این لقمه‌ی و عشق است لقمه‌ای مخصوص همسر . 💠 یا بگویید امروز دلم میخواد بهت باشم. پس بیا داخل یک بشقاب بخوریم. 💠 مهم این است که گاهی از تکراریهای زندگی خارج شوید تا جدید از همسرتان ببرید.
موقع دعوا باید احساس و رفتارت رو مدیریت کنی ۱.ناراحتی و غمگین بودنتون رو استوری نکنید،که بقیه بگن باز اینا دعوا کردن ۲. موقع دعوا سر همسرتون داد نزنید،چه آقا سر خانوم چه خانوم سر آقا ۳.هرگز هرگز و هرگز به خانواده های هم ناسزا نگید ۴.از برخورد فیزیکی و کتک بپرهیزید ۵.به هیچ وجه در جمع جروبحث و دعوا نکنید، این کار هم شخصیت خودتون رو خرد میکنه هم همسرتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: درب زندان‌هایمان را باز می‌کنیم به شرط اینکه ما هم از زندان‌های شما بازدید کنیم رئیس قوه‌ قضاییه : 🔹آمادگی داریم درب زندان‌هایمان را برای بازدید هر کسی که ادعا می‌کند حقوق بشر در ایران رعایت نمی‌شود باز کنیم به شرط اینکه ما هم از هر زندانی که بخواهیم بازدید کنیم. 🔹هر کشوری در جهان که زندانی‌هایش به میزان جمهوری اسلامی ایران از عفو و رحمت برخوردار شده‌اند اعلام کند.
پيامبر صلي الله عليه و آله : فَنَيرِزُوا إن قَدَرتُم كُلَّ يَومٍ يَعني تَهادَوا و تَواصَلُوا فِي اللّه ِ ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله : اگر مى توانيد هر روز را نوروز كنيد ؛ يعنى در راه خدا به يكديگر هديه بدهيد و با يكديگر پيوند داشته باشيد . دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 326 .
AUD-20210217-WA0207.
8.01M
بفرست 👆👆برای بانوی روزهای سخت زندگیت❤️😍❤️
🔸️﷽🔸️ ⚡(۴۹) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۲۲_اعمال ص ۷۳ 🔹...️من اين گفتگو(با جوان پشت میز)را به ياد داشتم. تا اينكه سال بعد در يك جلسه فاميلي، يكي از افراد ثروتمند بي ايمان را ديدم. درست مصداق همان كلام بود. او اهل نماز و عبادت نبود، اما مي گفت هر چه از خدا بخواهم سريع مي دهد! به او گفتم: كدام كشورها رفته اي؟ 🔹️گفت: بيشتر كشورهاي دنيا را رفته ام و همين طور اسم كشورها را برد.گفتم: چند بار تا حالا رفتي؟ چند سفر رفتي؟ 🔹️خنده اي از سر تمسخر كرد و گفت: كربلا كه فعلا امنيت ندارد. اما اگر بخواهم يك قطار را كامل مي خرم و همه را مشهد مي برم. 🔹️دوباره سؤالم را تكرار كردم: چندبار تا حالا مشهد رفتي؟گفت: يك بار براي پروژه اقتصادي رفتم، اما زود برگشتم. 🔹️گفتم: حرم امام رضا(ع)هم رفتي؟گفت: فرصت نشد. اما اراده كنم مي روم. بعد يكي از بزرگترهاي هيئت فاميلي را صدا كرد وگفت: حاجي، امسال هزينه غذاي ده شب رو به حساب من بذار. اين را گفت و بلند شد و رفت. 🔹️درست يكي دو شب به محرم، اعضاي هيئت به سراغ او رفتند كه هزينه غذا را بگيرند، اما خارج از كشور بود! اين آقا بعد از عاشورا برگشت. 🔹️باز مثل هميشه، مردمان عادي هزينه محرم را پرداخت كردند.خبر دارم كه هنوز اين شخص زيارت را پيدا نكرده!
🔸️﷽🔸️ ⚡(۵۰) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۲۳_يازهرا(س) ص ۷۴ 🔹️خيلي سخت بود. حساب و كتاب خيلي دقيق ادامه داشت. ثانيه به ثانيه را حساب مي كردند. 🔹️زمان هايي كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلي با دقت بررسي مي كردند كه به خسارت زده ام يا نه!؟ 🔹️خدا را شكر اين مراحل به خوبي گذشت. زمان هايي را كه در و حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از عمرت را اينگونه گذراندي كه جزو عمرت نمي كنيم. 🔹️يعني بازخواستي ندارد و مي تواني به راحتي از اين دو سال بگذري.در آنجا برخي دوستان همكارم و حتي برخي آشنايان را مي ديدم، 🔹️بدن مثالي آنهايي را در آنجا مي ديدم كه هنوز در دنيا بودند! مي توانستم مشكلات روحي و اخلاقي آنها را ببينم. 🔹️عجيب بود كه برخي از دوستان همكارم را ديدم كه به عنوان راهي مي شدند و بدون حساب و بررسي اعمال به سوي مي رفتند! چهره خيلي از آنها را به خاطر سپردم. 🔹️جواني كه پشت ميز بود گفت: براي بسياري از همكاران و دوستانت، را نوشته اند، به شرطي كه خودشان با اعمال اشتباه، را از بين نبرند. 🔹️به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم: چكار مي توانم بكنم كه من هم داشته باشم. او هم اشاره كرد و گفت: در زمان غيبت امام عصر(عج) زعامت و رهبري شيعه با است. به دست اوست. 🔹️همان لحظه تصويري از ايشان را ديدم. عجيب اينکه افراد بسياري كه آنها را مي شناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش مي كردند تا به ايشان صدمه بزنند، اما نمي توانستند! 🔹️من اتفاقات زيادي را در همان لحظات ديدم و متوجه آنها شدم. اتفاقاتي كه هنوز در دنيا رخ نداده بود! خيلي ها را ديدم كه به شدت گرفتار هستند. 🔹️ ميليونها انسان به گردن داشتند و از همه كمك مي خواستند اما هيچ كس به آنها توجه نمي كرد. مسئوليني كه روزگاري براي خودشان، كسي بودند و با خدم و حشم فراوان مشغول گذران زندگي بودند، حالا غرق در گرفتاري بودند و به همه التماس مي كردند...