eitaa logo
خاطرات سمی خواستگاری
82.6هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
452 ویدیو
8 فایل
🖐️خاطرات خواستگاری خودتون رو برای ما ارسال کنید 👈ادمین @admin_khastegarybazi کانال دوم به نام ناشناس‌های ازدواجی https://eitaa.com/joinchat/569574085C8be2fd5c89 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/224199022C2753a108e9
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام سلام شبتون بخیر برامون بگید چه رو توی خواستگاری پرسیدید و بعدش پشیمون شدید! و یا نپرسیدید و بعدش گفتید کاش می‌پرسیدم؟ چرا؟👇 @admin_khastegarybazi
سلام وقت بخیر من چون همسرمو دوست داشتم تو خاستگاری ازش هیچی نپرسیدم! فقط میخواستم زودتر بهش برسم 🥴 الان پشییییییمون از اینکه چرا هیچی نپرسیدم. جالبه ما از دو فرهنگ متفاوت بودیم خوردنمون، پوشیدنمون،سبک زندگیمون ، فرهنگمون حتی نوع نگاهمون به زندگی از زمین تا آسمون فرق داشت مثال : اونا چون چادر بندری باید بپوشن من که مانتو شلواری بودم هرجا با هم میرفتیم بیرون می‌گفت باید چادر بندری بپوشی. فقط تصور کنین مانتو شلوار خاکستری و مقنعه مشکی با چادر نازک نارنجی ،زرد 🤦‍♀ الان اگه برگردم ۱۵ سال پیش روز خاستگاری با دانسته های الانم میگم نه ما کلی با هم فرق داریم و همو نمیتونیم درک کنیم. میرفتم سراغ زندگیم 😄 بلکم با انتخاب عجولانه ام آنقدر خودمو گرفتار نمیکردم. کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
پشیمونم از اینکه وقتی اومدن و گفتن پسر ما جوشیه! نپرسیدم دقیقا یعنی چی؟ و چه کار میکنه که میگید جوشیه؟ زیاد عصبانی میشه؟ موقع عصبانیت چه کار میکنه؟ و یکی دیگه هم پشیمونم از اینکه خودم موقع صحبت کردن گفتم من با ۱۴تا سکه موافقم؛ ولی بعدا بابام قبول نکرد و بیشتر گفت و این هنوزم برام حرف و سرکوفته... کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
سلام. من موقع خواستگاری خودم شاغل بودم و درآمد داشتم. شوهرم هم درآمد داشت؛ ولی موقع خواستگاری درمورد نحوه تامین مخارج خونه با همسرم صحبتی نکردم. می‌گفتم این حرفا چیه! 🙄 پول دوتامون هم برای خونه‌س! ولی بعدها خیلی اذیت شدم.. برای خرج کردن پول خودم بایداز شوهر اجازه میگرفتم و خیلی اذیت میشدم و سر مخارج کلی دعوا و بحث پیش می‌اومد. 😞 بعد بیست سال تونستم اختیار کامل پول خودم رو داشته باشم. هرچند برای خونه خرج میکنم ولی دیگه برای خرید یک لباس یا وسیله دلخواهم ازشوهرم اجازه نمی‌گیرم. دخترخانم‌های شاغل موقع ازدواج حتما مسایل مالی رو مطرح کنند. کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
خیلی رو ادامه تحصیلم جلو خواستگارهام گیر می‌دادم و .... هر چند هنوز دوست دارم ادامه تحصیل بدم؛ اما بعد از ازدواج انقدر غرق زندگی و شوهرداری و بچه‌داری شدم که فهمیدم اولویت زندگی مشترک نیست و انقدر گیر و توجه لازم نبوده.. کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
پشیمونم از اینکه قبول کردم با همسرم برای زندگی به یه شهر دیگه بریم. من تصورم از زندگی چیز دیگه‌ای بود و الان با چیز دیگه‌ای مواجه شدم!😞 فکر می‌کردم همه مثل ما هستن و خانواده براشون اولویته. 🙂 اما برای خانواده همسرم اولویت آخره.🤦‍♀️ خيلي دیر فهمیدم که نباید برای کسی همه چیزتو بدی...😔 خوب دقت‌ کنید ببینید خانواده براشون چقدر مهمه، تو این زمینه باید مثل هم باشید، شاید بیشتر از چیزای دیگه. شاید بشه با وضع مالی متفاوت، با اصل و نسب متفاوت و... ساخت، ولی وقتی یک طرف عاشق خانوادست و طرف دیگه کاملا زندگی و علایق و برنامه‌های شخصی داره ساختن خیلی سخت میشه... کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
من فکر می‌کردم اینکه همسرم از چه غذایی بدش میاد و از چی خوشش میاد چرت و پرته و مهم نیس. ولی الان فهمیدم که مهمه. 🥲 همسر من پیاز نمیخوره (البته این مهم نیس و من کل غذاهامو بدون پیاز درس می‌کنم و خیلی خوشمزه‌س) و کلا هیچ مدل کوکو نمیخوره و خیلی بدغذاس😣 والان دخترم هم مثل همسرمه و این خیلی سخت و بده. حتی غذاهای جدید هم به سختی میخورن. اگه از اول میدونستم یا قبول نمیکردم یا مجبورش میکردم. ☹️ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
آقا خاطره من برای اولین خواستگاریه که حضوری اجازه دادیم بیان. منم بی‌تجربه.🤦‍♀ دوماد و مادر و خواهرش رو مبل روبرو نشستن. من و مادر و داداشمم روبروشون. 😌 مادر دوماد گفت اگه اجازه بدید دختر پسر برن باهم صحبت کنن. ماهم ی اتاق بیشتر نداشتیم اونم انباری بود🥲🥺 مامانم طفلک یهو هول شد گفت نههه صحبت نکنن 😐 مادره گفت وا چرااا؟! مامانم گفت خب برن تو حیاط 😐😂 آقا من هول شدن ِمامانمو که دیدم خودمم دستپاچه شدم. همونجا که نشسته بودم و داداشمم کنارم بود، رو کردم به شازده پسر گفتم: ببخشید شما از اخلاق خودتون راضی هستین؟؟😃 واااااای داداشم میخواست مبل رو گااااز بزنه پوکیده بود از حرف من😂😂😂 مامانم طفلک داشت آب میشد از خجالت پسره ام خندش گرفت🤣🤣 اینم قیافه خودم : 🙄😬😇🥲😛😢 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
هِچ نگران نباشید. اینا برا جلسه اول کاملا عادیه. 🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👧🏻: می‌گما! شما از اخلاق خودتون راضی هستین؟؟☺️ 👨🏻: تف تو ریا، بله حاج خانم. 🙊 👧🏻: وای خدااا ازتون راضی باشه. بععععله! ☺️ 👨🏻: موش شما رو تناول کنه حاج خانم. 🙈 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
من برای اینکه بدونم طرفم خسیس هست یا نه، بهش گفتم من در ماه دوتا مانتو میخوام 😐 و پرسیدم مسافرت می‌رین میرین‌ هتل؟ مسافرخونه؟ یا چادر می‌زنین؟ 😐 غذا از بیرون می‌گیرین یا خودتون درست می‌کنین؟ 👀 درصورتی که واقعا اینجوری نیستم. در ساااال دوتا مانتوام‌ به زور می‌خرم. کلا حوصله خرید ندارم. 😑 نتیجه خواستگاری رو بگم یا متوجه شدین؟ 🚶🏻‍♀️ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
سلام دوستان❤️ من و همسرم بعد از ۶ سال به‌سختی به هم رسیدیم؛ بخاطر همین تو خواستگاری دو کلمه هر کدوممون دقیقا دو کلمه نه بیشتر شرط گذاشتم فقط. 😐🤦‍♀ ایشون گفتن دوست دارم حجاب داشته باشی و حتما چادر بپوشی. منم شرط گذاشتم که درسمو ادامه بدم. حالا دو ساله عقدیم. من پای چادرم موندم؛ ولی ایشون اجازه ندادن دانشگاه برم.😐 گفتم چرااا؟ خودت گفتی باشه ادامه بده تا هر وقت خواستی حالا چی شد؟ 😕 میگه خرم از رو پل رد شد. 😝😐 خلاصه که اگه بر می‌گشتم به اون روز سند کتبی می‌گرفتم از ایشون ولی خوب ایشون کلا با ادامه تحصیل موافق نبودن پس بیشتر فکر می‌کردم. 🥲 پدر عاشقی بسوزه که اون لحظات همه‌ی عقل و منطق رو از آدم می‌گیره ... 😩 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
I said inshallah..🚶🏻 این داستان: گذر خر از پل @khastegarybazi
سلام ما خانوادگی خیلی اهل رفت‌وآمد فامیلی نیستیم. فقط ایام عید و اگه مراسمی باشه همو می‌بینیم و واقعا از رفت‌وآمد فامیلی خوشم نمیاد. 🙄 بعد از شوهرم تو خواستگاری پرسیدم: شما رفت‌‌وآمدتون با فامیل چقدره؟ گفت: معمولی! زیاد رفت‌وآمد نداریم. 😕 و من اشتباه کردم نپرسیدم منظورت از معمولی چیه؟ 😐 به‌نظر ایشون ماهی یکبار جلوس و دیدوبازدید از کل ۴۰ نفر فامیل کاملا معمولیه و زیاد نیست. 😑 ولی من نمی‌کشممم. 😩 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
سلام من شنیده بودم اگر می‌خواید بفهمید طرف مهارت کنترل خشم داره یا نه، عصبانی بکنیدش به هر روشی. بعد ببینید عکس‌العملش چیه.😐 که خب الان فکر می‌کنم اشتباه بود. ؟! ؟ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
نصف پیام‌ها شده این: می‌شه بپرسید چجوری عصبانی‌شون کنیم؟ 🚶🏻‍♀🚬 ...
من اولین خواستگارم که اومد رفتم از اینترنت سوالات خواستگاری رو جستجو کردم.😑 اونجام کلی سوال با دلیل پرسیدنش نوشته بود. مثلا گفته بود بپرسید چرا می‌خواید ازدواج کنید؟؟ بعضی‌ها ممکنه برای فرار از خونه ازدواج کنن. منِ ساده‌ام راست‌راست اینو گفتم به خواستگار که: آیا هدفتون از ازدواج فرار از خونه‌ست؟؟ 🤨😐 بیچاره فکر کنم سکته زد با این سوالام. سوالای چرت دیگه‌م بود که نگم بهتره.🤦🏻‍♀ از این‌که اون بنده خدا نشد و همسر خودم قسمتم شد، خیلییی خوشحالم؛ ولی برام تحربه شد که هر چی‌و هرجا نگم. کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
عیدتون مبارک 🌱 دعاگو و نائب‌الزیاره‌ی همه‌ی اعضای کانال... 💚 @khastegarybazi
یه خاطره‌ی عید غدیری برامون فرستادین، مناسبتی بذارمش. 😃👇
عید غدیر سال ۹۲ روزه گرفتم و موقع افطار یه همسر خوب و با دین و ایمان از خداوند متعال خواستم. 🙈 دقیقا یک ساعت بعد، یه بنده خدایی که واسطه بود زنگ زد برای خواستگاری. اجازه صادر شد و فردای عید غدیر اومدن خونه‌مون. ☺️ جمعه ۲ آبان سال ۹۲ 🥲 الان ۱۰ سال از ازدواجمون می‌گذره... و خدایا شکرت... 🤲🏻 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
چیزی که وااقعا پشیمونم که نپرسیدم از همسرم موضوع تفریحاته. این‌که دوست داره چجوری باشه و کلا دیدگاهش چیه؟ ایشون به شدت علاقه به فیلم و سریال دیدن دارن و قبل از ازدواج ۲۰ سال بود که سفر نرفته بودن 😐 در حالی‌که ما خونوادگی سه روز تعطیلی پشت سرهم باشه بساط رو جمع می‌کردیم و می‌رفتیم سفر. الان وااقعا قلبم می‌گیره از این همه توی خونه بودن. الانم آخرین بار دو سال پیش با وساطت خانواده و کلی گریه‌زاری رفتیم سفر. همه‌ش می‌گه براتون بلیط و همه چی می‌گیرم خودتون برید.😐 دیروز البته بعد از دوازده سال، با دو تا بچه اولین پیک‌نیک خونوادگی‌مونو رفتیم تا یه باغ خارج از شهر. 🤲🏻 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
درمورد سفر نرفتن دوستمون پس من چی بگم؟😂 همسرم تو فرایند آشنایی گفتن یه دفعه ممکنه ساعت ۱۱،۱۲ شب بگم جمع کن بریم سفر. پایه‌ای دیگه؟؟ 😎 منم که دَدَری. گفتم آره بابا! 😍 اون‌وقت الان، اگر جایی بریم، تازه اونم اگر قرار باشه بریم نه یهویی 😂و آخر شب که هیچی اول صبح، با لگد بلندش می‌کنم. ۱۲ ساله براین منوالیم. 😁 البته با وجود بچه‌ها یکم از تعداد لگدها کمتر شده. بچه رو می‌ندازم رو سرشون. 😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
از تنها چیزی که پشیمونم نپرسیدم میزان گیجی آقاست. 🙄 چون مدام دنبال وسایلش می‌گرده و به ما می‌گه گذاشته‌بودم این‌جا. شما برداشتید. 😕 بعد از جیب آقا درمیاد.🙄 کلیدو می‌ذاره رو در، در ماشینو باز می‌ذاره، سوئیچ رو می‌ذاره رو ماشین و... یعنی من و طفلی بچه‌هام مدام آماده‌باشیم تا دنبال وسایل آقا بگردیم که آخرشم از جیبش درمیاد. 😕😐 عمرمون هدر شد. 🤦‍♀😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
من معمولا دختری هستم که تو جمعی که بزرگتر نشسته و بحث خیلی جدیه حرف نمی‌زنم.🙂 از آشناهامون واسم خواستگار اومده بود. گفتن دختر پسر با هم حرف بزنن.😖 خلاصه یکم حرف زدیم اومدیم نشستیم که گفتن نتیجه؟ شیرینی بخوریم یا نه؟ 😜 منم گفتم اجازه می‌خوام فکر کنم.🥺 یهو پسرعموی داماد شروع کرد به تعریف و تمجید از پسرعموش که یه تیکه جواهره. تو دنیا لنگه‌ی این پسر وجود نداره ووووو😵‍💫 منم ناخواسته گفتم اگه انقد قبولش داری و خوبه چرا وقتی اومد خواستگاری خواهرت ردش کردی؟؟ 🤔😐 بندگان خدا بلند شدن رفتن 😂 پسر عموی داماد 🤬 داماد 😠 خانوادم 🤯 من 🤠 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
همسرم گفتند کم‌شنوا هستند. وقتی تو اتاق صحبت می‌کردیم، تمام سوالاتی که می‌پرسیدم جواب می‌دادند؛ جوری که اصلا به نظر نمیومد کم‌شنوا هستند. وقتی دیدم همه‌ی صحبت‌ها را کامل می‌شنون گفتم اشکالی نداره. وقتی ازدواج کردیم فهمیدم تمام صحبت‌ها را لب‌خوانی می‌کنن. الان همه‌ی حرف‌هام رو نمی‌شنوه. سمعک هم حاضر نیست بزاره. 😑 پشیمونم چرا دراین مورد ازش نپرسیدم که خوب حاضری سمعک بزاری؟ حداقل همان موقع که خرم می‌رفت، 😉 مجبورش می‌کردم سمعک بزاره. 🚶🏻‍♀ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
یکی از آشناهامون رفته بود خواستگاری دختره ازشون پرسیده هدفتون از ازدواج چیه؟؟ ☺🤨 ایشون هم فرمودن: آزادسازی قدس 😐😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi