بعد از خداحافظی، اشکریزان گفت: «مطمئنم وقت جون دادن، آقا #امامزمان (عج) بالای سرم میاد. من وقتی بخوام جون بدم، میخندم😊».
مدام پشت سر هم میگفت: «خداحافظ، من رفتم✋».
ناگهان صدای وحشتانگیز سوت خمپارهای مرا در جایم میخکوب کرد. دود و غبار در یک آن، تمام فضا را پر کرد. به بیرون سنگر آمدم و فریاد زدم:
مصطفی … مصطفی…
دود و خاک، آرام آرام بر زمین مینشست. سرش را که از پشت مورد اصابت ترکش قرار گرفته و متلاشی شده بود، دیدم. مثل گل سرخی شکفته بود؛ سرخ و خونین.
هنوز زنده بود. سرش را در میان دستهایم گرفتم. با گریه و التماس😭 از او خواستم چیزی بگوید. ابروهایش را حرکت داد. خواست چشمهایش را باز کند، ولی نتوانست. خواست چیزی بگوید، اما نشدو با لبخندی زیبا به سوی حق شتافت.
#شهیدمصطفیکاظمزاده
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد.
هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد.
اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد.
می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم ❓چرا به خودت زحمت می دی❓
می گفت: « #احترامبهوالدین، دستور خداست😊».
#شهیدعلیماهانی
#احترامبهپدرومادر
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ استاد پناهیان
🌸این کلیپ عالی رو از دست ندید
ادم را تکان میدهد
🙏لطفا برای دوستانتان ارسال کنید تا شما هم در وصل کردن حتی ۱نفر به امام غریبتان شریک باشید
@emam_mahdi_313
سر مزار اميرنشسته بودم که يه جوانی آمدو گفت:شما بااين #شهيد
نسبتي دارين❓
گفتم: بله❗️ من برادرش هستم.
گفت:راستش من مسلمان نبودم.
بنابه دلايلي به زورمسلمان شدم❗️
اماقلباً اسلام نياوردم...
يه روز اتفاقي عکس برادرتون رو ديدم،حالت عجيبي بهم دست داد.
انگار عکسش باهام حرف ميزد.
با ديدنش
عاشق اسلام شدم ❗️قلباً ❤️ايمان آوردم...
راوي: برادر شهيدامير حاج اميني
#شهیدامیرحاجامینی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه.
نگهبان سردخانه تعریف می کرد یکی از #شهدا آمد به خوابم و گفت: «جنازه من رو فعلا تحویل خانواده ام ندید❗️» از خواب بیدار شدم.
هرچه فکر کردم کدامیک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن، خواب بوده دیگه.
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت.
این بار فورا اسمشو پرسیدم. گفت: « #امیرناصرسلیمانی» از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه ها.
روی سینه یکی شان نوشته بود « #شهیدامیرناصرسلیمانی».
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ. خانواده اش در تدارک مراسم #ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره❗️❗️
#شهیدامیرناصرسلیمانی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ😓 شد.
رد نگاهش رو دنبال کردم،
چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...
ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:
غیرت شوهرش کجا رفته❓
غیرت پدرشکجا رفته❓
غیرت برادرشکجا رفته❓❗️❗️
بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باشکه ما حاضر نیستیم چنین صحنههایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم،
نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی❓
#سردارشهیدابراهیمامیرعباسی
🔹شهیدبزرگوارنفردوم از سمت راست تصویر👆
📚کتاب ساکنان ملک اعظم5 « منزل امیرعباسی»
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فیلم تکان دهنده از #شهیدمجیدسلمانیان قبل از شهادت
اگه #شهید نشدم فیلم رو پخش نکنید
ماجرای اعجاز حضرت زینب (سلام الله علیها )😭😭😭
حتمااااا بببینید
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
وقتی میخواستند به سوریه برونداصلاً ندیدم زینب را بغل کند و ببوسد❤️ و با دخترش خداحافظی کند.
مأموریتهای قبلی اینطوری نبود.
حتی اگر زینب خواب هم بود، میرفت بغلش و بوسش میکرد.👧
بعداً متوجه شدم که این کارش برای این بود که نکند لحظه آخری زینب زمینگیرش کند.
نکند یک وقت دلش بلرزد و از قافله جا بماند، محمد وقتی رفت، دلم💕 را همراه خودش برد.
#همسرشهید
#شهیدمحمدتقیسالخوده
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣من دخـــــــتر شهــــــــیدم
خواب دیدم بابامو لپـشو😊 بوس کردم گفتم من #بهتـــرینبابایدنــــیا رو دارم❤️
اونم خندید گفت منم بهترین زیـنب جون دنیا رو دارم👧
خیلی خوشگل😍 میخندید
من خیلی قربون صــدقه بابام میرم
#عاشقانههایشهیدسالخوردهودخترش
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
زن های همسایه حرصشون در اومده بود
میگفتند این ابراهیم خیلی خودشو میگیره❗️❗️
نگو وقتی از کوچه رد میشه و میبینه خانم ها سر کوچه هستند سرش رو میندازه پایین😌 تا نگاهش به اونها نیفته...
خواهرش هم بهشون گفته بود :ابراهیم بین خودشو و نامحرم یک #خطقرمز کشیده....
#شهیدابراهیمامیرعباسی
#نامحرم
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28