eitaa logo
خوبان پارسی‌گو
1.4هزار دنبال‌کننده
880 عکس
359 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌شوم دیوانهٔ دیوانه وقتی نیستی
گنجشک کوچکی شده‌ام در پناه تو خو کرده‌ام به سایهٔ چشم سیاه تو ای کاش در مسیر رسیدن به خانه‌ات باشد درخت کوچک من تکیه‌گاه تو‌ برعکس من، در آینه بوسیده‌ای مرا این بود عاشقانه‌ترین اشتباه تو خاری به چشم من شده زیبایی‌ات؛ ولی این‌ها فدای یک سر سوزن نگاه تو تنگ غروب پلک زدی، آفتاب رفت زل می‌زنم به پنجرهٔ پابه‌ماه تو
کنج اتاق، مویه‌کنان‌، منزوی بخوان فرجام انزوا به جز افسردگی نبود...
نماز صبح دوبیتی، نماز ظهر غزل همیشه پشت سر شاعران نماز بخوان
عمر خود را اگرچه باخته‌ام دشمن و دوست را شناخته‌ام سنگ زیرین آسیا شده‌ام با بد و خوب خلق ساخته‌ام مثل آتشفشان تنگ غروب ساکتم، از درون گداخته‌ام مانده‌ام در مصاف خوف و رجا مثل شمشیر نیمه‌آخته‌ام دوستانم ملامتم کردند دشمنان را چرا نواخته‌ام؟ دشمن و دوست را رها کردم با نهیبی به خویش تاخته‌ام | صفحهٔ شاعر
دنبال تو گشتیم به هر گوشۀ بامی برقع بزنی یا نزنی ماه تمامی!
برای دیدنم این‌بار هم مُردّد بود گناه او که نبود، استخاره‌ها بد بود
از خیابان گذشت مکثی کرد، گفت تصمیم دیگری دارم تا به کی در نگاه مردم شهر، مثل بازیچه‌ای گرفتارم روسری را کمی جلوتر برد، گره روسری کبوتر شد تا که چشمش به سمت گنبد رفت، گفت شرمنده‌ام که رفتارم... بین آیینه‌ها خودش را دید، ولی این‌بار جور دیگر بود مثل عکس جوانی مادر «مادرش گفته بود بیمارم...» چشم‌هایش چقدر بارانی، چادرش مثل ابر می‌بارید گفت حرف نگفته بسیار است، من پر از قصه‌های غمبارم گفت یک بار دیگر آمده‌ام، شوق معصومیت به من بدهی سال‌ها گم شدم، تو می‌دانی از تمام گذشته بیزارم رفت کنجی نشست رو به ضریح، گفت تصمیم آخرم این است به خودم قول داده‌ام دیگر، چادرم را کنار نگذارم
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌شوم دیوانهٔ دیوانه وقتی نیستی
راهی شده‌ام، نشان برایم بفرست یک تکّه از آسمان برایم بفرست دیر است برای آشتی کاری کن هی بوسۀ بی‌امان برایم بفرست