🔸 کانال آرایههای ادبی:
📍@arayehha
🔹 کانال نبض قلم،
اشعار خانم صفیه قومنجانی:
📍@nabzeghalam
#امام_زمان
یک شب که طلوع میکند دنیا را
وادار خضوع میکند دنیا را
اینها که مقدمه است، او میآید
یک صبح شروع میکند دنیا را
#رباعی
#سیداحسان_گلپر
#امام_زمان
با درد فراق عمر را سر کردی
پاییزترین بهارِ سرخ و زردی
هرچند که در عالم غیبت باشی
من معتقدم به اینکه برمیگردی
#رباعی
#صفیه_قومنجانی
#امام_زمان 🌱
خورشید بدون نور او تاریک است
دنیای حضور او سراسر نیک است
دور اسـت اگـرچـه پـیـشِ نـابـاورهـا
در بــاور ما ولی فــرج نزدیک است
#جواد_محمدی_دهنوی
هدایت شده از جافکری
پادکست جافکری فصل ۲۳ (۰۱).mp3
61.15M
🎙 پادکست جافکری
⏯ فصل بیست و سوم
✍🏻 قسمت اول
موضوع: مفاهیم اقتصادی پایه
☞ @jafekri_Podcast
هدایت شده از پرویزن
"شعر و تمثیل برف"
اغلب ما از دور یا نزدیک، کوهها و قلههای برفگیر را دیدهایم. اگر شعر و گونههای آن را از منظر پیوند با مخاطب و مقبولیت، با برف باریده بر کوه مقایسه کنیم، با سهدسته شعر و شاعر روبهروییم.
شاعران عام چون برفهای باریده بر دامنهی کوهند. زودیاب و در دسترس. مخاطبان سهلانگار به سرعت فریفتهی آن میشوند، به نشاط و برفبازی با آن مواجهه پیدا میکنند و پس از چند روز، برف پایین کوه یا آب میشود و در خاک گم میشود یا پایمال و سیاهروی مخاطبان.
شعر عامهگرا و شاعر آن، خود را در دسترس مخاطب قرار میدهد و عمری به بلندای چندروز و چند هفته دارد. بهزودی فراموش میشود و جز ذوق زودگذر محفلها و مخاطبان عام، چیزی به یادگار نخواهد گذاشت.
برخی شعرها، چون برف میانهی کوهند، دوردسترستر از برف دامنه، کمی خاصتر و باب سیر و تفرج مخاطبان نیمهحرفهای، چندماهی دیرپایی دارند و تا بخشی از سال، رخ نشان میدهند. گاه گرما بر آنان میتابد و جویباری کوچک از آنان شکل میگیرد و گاه سرآغاز رود میشوند و به آن میپیوندند.
شاعران بزرگ اما چون برف بالای قلهاند، دیرسال و همواره در دوردست چشمها، هرکس را توانایی مواجهه با آنان نیست، اما همیشه میتوان نگاهی به شکوه آنان انداخت و حظی شاعرانه برد، در تابستان چشمهها و جویبارها را سیراب میکنند و مخاطبان میانه و دامنه از زلال مضامین و زبان آنها، جان میگیرند. البته باید در نظر گرفت که شعر خاص، اگر در عمق شکاف و سرما و دور از دسترس کامل شکل بگیرد، به یخچالی طبیعی و دور از دسترس تبدیل میشود و تنها مخاطب آن پژوهشگران و کوهنوردان حرفهای خواهد بود که پس از سالی با قرنی به فراسوی آنان سرک بکشد؛ با این حال شعر خاصِ خاص، همچنان امید دارد که از پس تاریخ پنجرهای روبهروی مخاطبان بگشاید.
حال این انتخاب ما شاعران است که برف قلههای دیرسال باشیم یا برف گلآلودهی پایین دامنه و اختیار مخاطب است که برای کشف شکوه برف زلال و سپید به قله سفر کند یا دست کم منتظر زلال جاری از آن باشد یا به برفبازی یکساعته در دامنه مشغول شود و شعر را چون برف تابستان، بازیای بداند که در پنجههای بیحوصلهاش آب میشود.
#مخاطب_شعر
#نقد_شعر
#محمد_مرادی
مرزی نمانده بین عزاها و عیدها
در چرخشِ فلکزدهٔ سررسیدها
فریادِ بیصدای زمیناند سروها
بیتاب، در تصرّفِ بادند بیدها
سرها به نیزه رفته و در چرخشاند باز
تسبیحهای بیثمرِ بایزیدها
پیدا نمیکنیم در این شهر خویش را
گم میشوند کوچهبهکوچه شهیدها
خالی مباد دفترتان از خروش و موج
توفان بهپا کنید غزلها! سپیدها!
📘 مرز ما عشق است
✏️ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
باران از شوق تو هیاهو میکرد
گل دفترِ شعرِ تازهای رو میکرد
یک گوشهٔ خانقاهِ گیسویت باد
در چلّه نشسته بود و هوهو میکرد
#رباعی
#سیدمحمدمهدی_شفیعی