eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
2.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.1هزار ویدیو
61 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
سفر عشق ؛ قسمت چهل و پنجم ، طواف حرم ، آبانماه ۱۳۸۱ غروب روز دوشنبه است و دقیقاً هنگام اذان مغرب به صحن و سرای حضرت سیدالشهداء وارد شدیم ، آنقدر شیرین و عرفانی بود که قدرت توصیفی بر آن نیست ... فقط می دانم که جسمی در کار نبود و فقط روحمان بود که سبُک به پرواز در آمده بود و به پیشگاه مولایمان عرض ادب و احترام و خاکساری می کرد . قبل از ورود به حرم و زیارت قُبّه مبارکه ، مقابل ناودان طلا ایستادیم و نماز مغرب و عشا را به جماعت برگزار کردیم و سجده شکری به درگاه الهی که در چنین مکان با عظمتی هستیم ... و بلاخره وارد حرم سیدالشهداء شدیم ؛ چون تشنگانی که سالیان سال در کویرهای داغ و تفتیده ، دویده ایم و هم اکنون به سرچشمه آب رسیده ایم . سیراب از عطر الهی شده بودیم و مست و بیهوش از فیضی که شامل حالمان شده بود ... حرم شش گوشه !!!😥 باور کردنی نبود ، خوابی که دیده بودم در ذهنم تداعی شد ، پاهایم سستِ سست بود و نمی دانم چه کسی و چگونه مرا پیش می برد ، از امام زمان کمک می خواستم که یاریم کند ... در و دیوار و پرده های حرم را یک به یک می بوسیدم ...به در گاه اصلی رسیدم ، ناتوان و از خود بیخود شده ، خم شدم زمین درگاه حرم را به شکرانه الهی بوسیدم ، علیرغم شلوغی ، هیج کس را نمی دیدم مست از عشق الهی و قُرب اهل بیت پیش می رفتم ، تمام اصطلاحات عرفانی که در دانشگاه خوانده بودم اینجا برایم معنا شده بود : حیرت ، وجد ، حال ، وقت ، فنا ... ساعت ها بدون احساسِ گذشتِ زمان ، همچون پروانه ای به دور شمع ، دور حرم طواف کردیم و اشک ریختیم... هیچ از خدا نمی خواستم و همین که دستم را در دست مولا می دیدم برایم کافی بود ، شلوغی جمعیت را نمی دیدم و حتّی نگاههای غضبناک مامورین عراقی را هم نمی دیدم ، مست عشق مولایم تب دارِ تب دار ...دور حرم می چرخیدم در عشقی وصف ناپذیر ، غوطه ور بودم ... گاهگاهی در بین طواف ، من و همسرم به هم می رسیدیم و همراه هم دست در ضریح ، نجوا می کردیم : مولا جان زندگیمان ، جوانیمان ، فرزندانمان ، همه و همه فدایت ... مولا جان هیچ نمی خواهیم فقط ما را در عشق خودت بسوزان و سوز و گدازِ عشق الهی را چنان نصیبمان کن که در این عشق فنا شویم... ( لازم به ذکر است که آن زمان قسمت مردانه و زنانه جدا نبود و همه می توانستیم دور حرم را کامل طواف کنیم) . @khodaye_man313