eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشتیپ آسمانی
‌🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت38 #آن_بیست_و_سه_نفر حسن گفت:«قرار نبود بری جبهه» گف
‌🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 در روستای ما جوانان بالا بلند زیاد بودند ؛اما هیچکس اکبر نمی شد. قدی بلند داشت و چهره ای جذاب با ابروهای پیوندی و چشمان درشت. وقتی از جبهه برگشتیم اکبر رفته بود پادگان ۰۵کرمان برای آموزش . اما،در میانه دوره آموزشی، مادرش قاصد فرستاده بود که به اکبر بگوید :«تو حالا مرد خونه ای. بعد مرگ پدرت ،دلخوشی من ودو خواهر و سه برادر کوچیکت به توست. اگه رفتی و شهید شدی ،تکلیف ما چیه؟ ما رو به کی می‌ سپاری ؟» قاصد،که منصور،برادر کوچک اکبر ، بود ،این پیغام را به انضمام چند قطره اشک از سر دلتنگی ب اکبر رسانده بود و اکبر، با همه عشقی که برای جبهه رفتن داشت،آموزش را رها کرده بود و داشت ب روستا برمی گشت که در کرمان به من و حسن برخورد. یک شب با هم بودیم. روز بعد برادر کوچکش را به روستا فرستاد و همراه ما عازم جبهه شد! دانشکده فنی کرمان آن روز ها محل اعزام نیروها به جبهه شده بود . از همه شهرستان های استان کرمان بسیجی های آماده نبرد، در ساختمان دایره شکل دانشکده فنی ، جمع شده بودند. روز اعزام رسیده بود و ، (حاجی خودمون میگه😔 لعنت بر آمریکا ) که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄