#کلام_علما
💠 مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: حاجتت را مخفی کن و غم و غصهات را بپوشان که خالقت میبیند و قیمتی است و شادیهایت را آشکار کن.
📚 مصباح الهدی ص ۲۲۳
@kimiayesaadat1
#اطلاعیه
اطلاعیه چهلمین روز درگذشت همکار گرامی مرحوم حاج حسینعلی معصومی تدین
@kimiayesaadat1
🔴 #آقایان_بدانند!
💠 آقایان محترم این نکته را فراموش نکنید هیچ وقت نگید من دارم کار میکنم و خانمم داره اینو میبینه و باید بفهمه این یعنی دوست داشتنش!
💠 خانم شما به شنیدن واژههای دوست داشتن و #ابراز علاقه و محبت کلامی نیز نیاز دارد و این مساله همچون نیاز به آب خوردن نیازی همیشگی است.
@kimiayesaadat1
🔴 #خدمتهای_امام_زمانی
💠 یک زائر با معرفت در حرم هر امامی که باشد تلاش میکند به نحوی #عشق، احترام و ادب خود را به امام خویش نشان دهد لذا برای او فرقی نمیکند چه کاری باشد حتّی اگر #نظافت سرویس بهداشتی باشد عاشقانه انجام میدهد و به هر چیز یا کسی که داخل حرم و مرتبط و وصلِ به امام است ارادت دارد. مثلاً اگر در شهر خود #مسافری ببیند و متوجّه شود ساکن کربلاست فقط بخاطر اینکه او در شهر سیّدالشهدا علیهالسلام و در جوار حرم اربابش زندگی میکند ارادت خاصّی به او نشان میدهد.
💠 تا حالا به این فکر کردهاید که همسرتان شیعهی همان #امام است؟ شیعهای که امام باقر علیهالسلام دربارهاش فرمودند: "به خدا قسم من #بوی بدن شما و جان شما را دوست دارم."(۱) یعنی همان شیعهای که ممکن است #خطاکار باشد امّا امام زمان علیهالسلام او را عمیقاً دوست دارد.
💠 از امروز برای عرض ارادت به امام زمان علیهالسلام و ثابت کردن عشق و #ادب خود، تصمیم بگیریم به شیعهی او یعنی همسرمان خدمت کنیم. پس با این نگاه که همسرم نامش در #لیست محبّان اوست به او توجّه و رسیدگی کنم. و با این نگاه نسبت به ناراحتیهایش #حسّاس شوم تا نکند شیعهی امام زمانم از دست من دلخور باشد چرا که او دوست امام زمانِ من است.
📙 (۱) الکافی، ج۲، ص ۱۸۷
@kimiayesaadat1
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه دوم
* ادامه داستان....
* عنایتی که در کودکی شامل حالم شد
* نذر مادرم
* نیاتی که داشتم را می دیدم.
* ارزش هر عمل را نشانم می دادند
* احساس بر شکستگی به من دست می داد
* صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد
* اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند.
* نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم.
* عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند
* جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد.
* ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد
* هیچ عمل خالصی نداشتم
* مثالی جالب برای عمل خالصانه
* شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود.
* دغدغه ای که خدا از من خرید.
* اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی.
* چه شد که برگشتم.
⏰ مدت زمان: ۳۹:۵۹
#نیت
#عمل
#امام_زمان
@kimiayesaadat1
#قصه_دلبری
قسمت هفتاد و نهم
انگار همه بیتابی و پریشانیام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم. بدنم شل شد. بی حس بی حس . احساس میکردم که یکی آرامشم داد. جسمم توان نداشت ولی روحم سبک شد. ما را بردند فرودگاه. کمکم خودم را جمع کردم. بازیها جدی شده بود، یاد روزهایی افتادم که فیلم آن مادر شهید لبنانی را میگرفت جلویم که تو هم اینطور باش، محکم. حالا وقتش بود به قولم وفا کنم. کلی آدم منتظرمان بودند. شوکه شدند که از کجا باخبر شدهایم. به حساب خودشان میخواستند نرم نرم به ما خبر بدهند.
خانمی دلداریم میداد بعد که دید آرام نشستهام، فکر کرد بهتزدهام. میگفت اگه مات بمونی دق میکنی. گریه کن داد بزن جیغ بکش. با دستش شانههایم را تکان میداد: چیزی بگو.
میگفتند خانواده شهید باید برن. شهید رو فردا صبح زود یا نهایتاً فردا شب میاریم. از کوره در رفتم. یک پا ایستادم که بدون محمدحسین از اینجا تکون نمیخورم. هرچه عز و جز کردن به خرجم نرفت. زیر بار نمیرفتم با پروازی که همان لحظه حاضر بود برگردم. میگفتم قرار بود با هم برگردیم. میگفتند شهید هنوز تو حلب توی فیریزه. گفتم میمونم تا از فیریز درش بیارن. گفتند پیکر رو باید با هواپیمایی خاصی منتقل کنند، توی هواپیما یخ می زنی. اصلاً زن نباید سوارش بشه. همه کادر پرواز مرد هستند. میگفتم این فکر رو از سرتون بیرون کنین که قراره تنها برگردم. مرتب آدمها عوض میشدند، یکی یکی می آمدند راضیم کنن، وقتی یکدندگیام را میدیدند، دست خالی برمیگشتند.
ادامه دارد...
#قصہ_دلبرے ❤️
روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️
و قلم محمد علی جعفری
@kimiayesaadat1
✅ با تقویت مهمترین مهارت معنوی یعنی توجه دائمی به نیت.
👈 اگه ما همیشه به نیتهامون توجه داشته باشیم کم کم به خوبی میبینیم که انگار یه نفر کنارمون هست و مدام بهمون یادآوری میکنه.
تا میخوایم یه کار بد یا بیفایده انجام بدیم سریع میگه صبر کن!
💢 الان این کاری که میخواید انجام بدی آیا تو رو به خدا نزدیک میکنه؟ ☺️
@kimiayesaadat1