✨﷽✨
✅هیچ کار خداوند بیحکمت نیست ...
✍پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون یکی بود یکی نبود
🇮🇷 شهید جواد فکوری
@kodak_novjavan1399
🔰📖 #قرآن_کریم 📖🔰
روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
💠🔹حضرت موسی علیه السلام گفت:
یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم.
روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم:
ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بهسوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود. میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
⚠️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد،
بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
🕋 و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
🔸و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.
📖سوره زخرف آیه۳۶
@kodak_novjavan1399
💠🌟💠
نگاه نکردن به #نامحرم فایده ای هم دارد؟
🔻1⃣رهایی #قلب از حسرت💔
👈کسی که چشم👀 خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش💘 بیشتر می گردد.
👈آنچه را چشم به قلب انتقال🔃میدهد مضر است، چون چشم چیزهایی را می بیند که رسیدن به آن، مقدور نیست❌ او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.😭
🔻2⃣نورانی شدن قلب💖
👈چشم پوشیدن🙈 از نامحرم قلب را روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی دیگر اعضای بدن نمایان می گردد.
🔻3⃣غلبه💪بر نفس
👈این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی #شیطان👹 قهر نموده، #شهوت خود را لبیک نگفته🔞 و بر نفس خود غالب آمده است.
@kodak_novjavan1399
38.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود
🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی
🇮🇷 قسمت سوم
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🍃✨🍃✨🍃✨
قسمت اول زندگینامه حضرت ابراهیم(ع)
🍃✨🍃✨🍃✨
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 دربارنمرود که وظیفه آنها بررسی اوضاع کواکب و پیش بینی آینده شاه و دربار و مسائل مملکتی بود و بخیال خود میتوانستند حوادث خوب و بد را پیشگوئی کنند ، به شاه خبر دادند که اوضاع کواکب نشان میدهد که بزودی پسری قدم بجهان هستی میگذارد که تخت و تاج تو را بر باد خواهد داد .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 نمرود بن کنعان فرمانروای بابل ، اولین کسی بود که پس از رسیدن به سلطنت و بدست گرفتن قدرت ، ادعای خدائی کرد و مردم را به پرستش خود دعوت نمود .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 او که به مقام و موقعیت خود بشدت علاقه مند بود و هیچ مخالفتی را نمیتوانست تحمل کند ، از شنیدن سخن ستاره شناسان سخت دچاروحشت واضطراب شد و با نگرانی پرسید :
آیا این پسر هنوز بدنیا نیامده است ؟
گفتند : نه .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 نگرانی نمرود بیشتر شد و دستور داد مراقب زنان باردار باشند و هر نوزاد پسری که قدم بجهان میگذارد ، بلافاصله او را بکشند .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 آن ابله درمانده تصور میکرد که با این تلاشها میتواند جلو مقدرات الهی را بگیرد و مانع تحقق قضاء قطعی پروردگار شود .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 بدون آنکه در مادر بزرگوارش ، اثر حمل نمایان باشد ، دوران حمل سپری شد و هنگام وضع حمل ، مادرش به غار کوهی که در اطراف شهر بود رفت و ابراهیم در آن غار ، دیده بجهان گشود .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨🌺 مادر ، او را در قنداقه ای پیچید و مقداری او را شیر داد و ساعتهائی با او گذرانید و سپس او را در محل مناسبی در درون غار گذاشت و درب غار را با چند قطعه سنگ بست و بشهر بازگشت .✨🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ادامه داستان در قسمت بعد ..
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
منبع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
43.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود
🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی
🇮🇷 قسمت چهارم
@kodak_novjavan1399
✍ راهکار شهید همت برای خودسازی و پاکیِ درون
#متن_خاطره
محمد ابراهیم داشت محوطه رو آب و جارو جارو می کرد. رفتم و به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ایشان هم ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه... کار هر روزش بود ، کار هر روز صبحِ یک فرماندهی لشکر...
📌 خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همت
📚منبع:یادگاران۲ «کتاب شهید همت» ، صفحه ۲۷
#شهیدهمت #خودسازی #اخلاص #تواضع
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️به دی ماه خوش آمدید ❄️
#گیف 🎬
༺🦋 @kodak_novjavan1399
🌾 راهکار افزایش روزی
🔻امام كاظم(علیهالسلام):
مَنْ حَسُنَتْ نیتُهُ زیدَ فی رِزْقِهِ
🔅 هر كه فكر و نیتش نیك باشد، در روزیاش توسعه خواهد بود.
📚 تحف العقول: ص ۳۸۸، س ۱۷
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
⚠️ #تــلـنـگـــر
👌گناه زیاد سنگینی میآورد...
🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز
صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها
افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل
اینکه بختک روی آنها افتاده است.
⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️
💠 امام علی (ع) میفرمایند:
🔹اگر میخواهید اثرات گناه از
بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و
مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛
از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل
گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان
کن....
#مهم_این_است‼️👇
هر کس هرچه پرسید؟
بگو الحمد لله
همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و
مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند...
@kodak_novjavan1399
〰❁🍃❁ 🌺 ❁🍃❁〰
💢 هفت گروهی که از شرورترین مردم هستند‼️
💠 حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمودند: آیا شما را از بدترین و شرورترینتان خبر بدهم که کدامند؟
✨ گفتند: آری، یا رسولالله.
💠 حضرت فرمودند:
❶. کسانی که بین مردم نمّامی و سخنچینی میکنند.
❷. کسانی که بین دوستان تفرقه و جدایی میافکنند.
❸. کسانی که برای انسانهای پاک و بیعیب، عیبجویی و عیبتراشی میکنند.
❹. کسانی که اهل عفو و بخشش نبوده و عذر و تقصیر دیگران را نپذیرند.
❺. کسانی که به زیردستان خود ستم کنند.
❻. کسانی که خیرشان امیدی نیست و از شرشان ایمنی نباشد.
❼. کسانی که فحاش و بدزبان باشند و دیگران را همیشه و بیجهت سبّ و لعن نمایند.
📚 کافی/ خصال / مکارم الاخلاق / مستدرک الوسایل
@kodak_novjavan1399
4_5857011657053570077.ogg
73.9K
🔰#صلوات_قرآنی
📜الله سبحان / الله حمدلله (2)
📜الله یا منان / الله یا سبحان (2)
❣️ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️روش هاى تربيت فرزندان
بخش سوم
🔸️روش آماده سازی کودکان جهت تربیت پذیری
#روش_های_تربیت_فرزندان
┄┅┅🍃✿۷❀🌺❀🍃✿┅┅┄
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها
🇮🇷 این قسمت : حسنا کوچولوی تنها
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
قسمت دوم زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃از تولد ابراهیم و سرگذشت او ، کسی جز مادر اطلاع نداشت . مادر همه روزه به غار می آمد و فرزند عزیزش را پرستاری میکرد و شیر میداد و شب هنگام درب غار را می بست و بشهر بازمیگشت .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃رشد جسمانی ابراهیم غیر عادی بود و هر روز که بر او میگذشت ، قوی تر بزرگتر و توانمندتر میگردید .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃کم کم راه رفتن را از مادر آموخت بود . با اینکه زندگی در آن غار برای او کاملا عادی بود ولی روزها هنگامیکه مادر میخواست او را تنها بگذارد میگفت : کجا میروی ؟ مرا هم با خودت ببر .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃مادر برای حفظ جان ابراهیم جرئت نمیکرد او را با خود به شهر بیاورد تا مبادا توجه ماءموران جلب شود و جان او بخطر افتد .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃اما رفته رفته ابراهیم بصورت نوجوانی برومند در آمد و هیچکس تصور نمیکرد که او مولود بعد از دستور نمرود باشد .🍃🌸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃مادر هم در مقابل اصرار ابراهیم دیگر توان مقاومت نداشت و بالاخره در یکی از شبها ، مخفیانه او را بخانه آورد و گویا خداوند چشمان دشمنان را از دیدن او نابینا کرده بود .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃توجه هیچکس را جلب نکرد و سوءظنی را بر نیانگیخت و بدین ترتیب خداوند قدرت خود را نشان داد و ناتوانی بشر را در مقابله اراده خود ، به نمایش گذاشت .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃سالها یکی پس از دیگری میگذشت و ابراهیم برای رسالتی که خداوند برایش مقدر فرموده بود آماده میشد .🍃🌸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃آزر عموی ابراهیم ، هم بت تراش بود و هم بت پرست . پسران او بتهائی که پدرشان میتراشید برای فروش بمردم عرضه می کردند ولی ابراهیم همواره از کار آنها انتقاد میکرد و بت پرستی را نادرست میدانست و برای بتها ارزش و احترامی قائل نبود .🌸🍃
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃بالاخره روزی که ابراهیم باید پیام الهی را بمردم ابلاغ کند فرا رسید و او طبق دستور خداوند دعوت خود را آشکار کرد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ادامه داستان در قسمت بعد ....
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
منبع : دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
🍃
🏴 🍃 @kodak_novjavan1399
40.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود
🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی
🇮🇷 قسمت پنجم ( آخر )
@kodak_novjavan1399
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت هفتم
🌟 ناگهان دیدم که دیوار کعبه شکافت .
🌟 فاطمه دختر اسد کمی به عقب برگشت .
🌟 سپس نوری از میان شکاف ، بیرون آمد .
🌟 فاطمه در میان آن نور ، فرشته هایی را دید
🌟 که او را به داخل شدن درون خانه خدا ،
🌟 دعوت می کردند .
🌟 و سپس دوباره شکاف ، بسته شد .
🌟 فاطمه دختر اسد و شوهرش ابوطالب ،
🌟 خیلی در میان مردم ، عزیز و محبوب بودند
🌟 به خاطر همین با دیدن شکاف کعبه
🌟 و غیب شدن فاطمه ،
🌟 نگران و ترسان از اتفاقات بد شدند .
🌟 مردم خیلی سعی کردند
🌟 تا در کعبه را باز کنند
🌟 ولی به هیچ وجه موفق نشدند .
🌟 به ابوطالب و دوستانش خبر دادند
🌟 اما هیچ کس و هیچ کلیدی نتوانست
🌟 در کعبه را باز کند .
🌟 فهمیدند که این ماجرا ،
🌟 خارج از دست بشر است .
🌟 و ماندن فاطمه در کعبه ،
🌟 حکمت و خواست خدای قادر است .
🌟 سپس فرشته هایی را دیدم ؛
🌟 که از آسمان فرود آمدند .
🌟 و داخل کعبه شدند .
🌟 روی چهار فرشته مقرب خدا ،
🌟 چهار بانو سوار شده بودند .
🌟 همین که فاطمه درون کعبه شد ؛
🌟 آن چهار بانو نزد او آمدند .
🌟 لباسی همچون حریر سفید ، بر تن داشتند .
🌟 و عطری خوش تر از مشک ناب ،
🌟 از آنان به مشامم می رسید .
🌟 کمی که با دقت نگاه کردم ؛
🌟 آن چهار زن را شناختم .
👈 حوا ، مریم ، آسیه و مادر موسی بودند
🌟 این چهار زن پاک و بزرگ و با برکت ،
🌟 از طرف خداوند عزوجل ،
🌟 برای کمک به ولادت حضرت هیدرا ،
🌟 فرستاده شدند .
🌟 خداوند عزوجل با فرستادن آن زنان پاک ،
🌟 شاید نمی خواست که زنان ناپاک مکه ،
🌟 در ولادت چنین مولود مطهری ،
🌟 حضور داشته باشند .
🌟 آن چهار زن ، رو به فاطمه کردند و گفتند :
🌹 سلام بر تو ای بانویی که ،
🌹 از اولیای خدا هستی .
🌟 فاطمه نیز جواب سلام آنان را داد .
🌟 آنگاه زنان بهشتی ،
🌟 رو به روی او نشستند .
🌟 و هر یک ظرف عطری از نقره ،
🌟 در دست داشتند .
🌟 مدتی گذشت و حضرت هیدرا ، متولد شد .
🌟 فرشته ها ، در بالای کعبه ،
🌟 به شادی و هلهله پرداختند .
🌟 حضرت حوا ، بچه را از زمین برداشت ؛
🌟 و در آغوش گرفت .
🌟 هیدرا کوچولو ، نگاهی معصومانه ،
🌟 به صورت حوا انداخت .
🌟 ناگهان زبان باز کرد و با بیانی رسا گفت : سلام بر تو ای مادر !
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
40.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی حضرت سموئل نبی
🇮🇷 قسمت اول
🍀🌸 @kodak_novjavan1399🍀🌸
#کارتون #پیامبران #فرمانروایان_مقدس #سموئل