eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
38.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود 🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی 🇮🇷 قسمت سوم @kodak_novjavan1399
🍃✨🍃✨🍃✨ قسمت اول زندگینامه حضرت ابراهیم(ع) 🍃✨🍃✨🍃✨ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 دربارنمرود که وظیفه آنها بررسی اوضاع کواکب و پیش بینی آینده شاه و دربار و مسائل مملکتی بود و بخیال خود میتوانستند حوادث خوب و بد را پیشگوئی کنند ، به شاه خبر دادند که اوضاع کواکب نشان میدهد که بزودی پسری قدم بجهان هستی میگذارد که تخت و تاج تو را بر باد خواهد داد .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 نمرود بن کنعان فرمانروای بابل ، اولین کسی بود که پس از رسیدن به سلطنت و بدست گرفتن قدرت ، ادعای خدائی کرد و مردم را به پرستش خود دعوت نمود .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 او که به مقام و موقعیت خود بشدت علاقه مند بود و هیچ مخالفتی را نمیتوانست تحمل کند ، از شنیدن سخن ستاره شناسان سخت دچاروحشت واضطراب شد و با نگرانی پرسید : آیا این پسر هنوز بدنیا نیامده است ؟ گفتند : نه .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 نگرانی نمرود بیشتر شد و دستور داد مراقب زنان باردار باشند و هر نوزاد پسری که قدم بجهان میگذارد ، بلافاصله او را بکشند .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 آن ابله درمانده تصور میکرد که با این تلاشها میتواند جلو مقدرات الهی را بگیرد و مانع تحقق قضاء قطعی پروردگار شود .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 بدون آنکه در مادر بزرگوارش ، اثر حمل نمایان باشد ، دوران حمل سپری شد و هنگام وضع حمل ، مادرش به غار کوهی که در اطراف شهر بود رفت و ابراهیم در آن غار ، دیده بجهان گشود .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨🌺 مادر ، او را در قنداقه ای پیچید و مقداری او را شیر داد و ساعتهائی با او گذرانید و سپس او را در محل مناسبی در درون غار گذاشت و درب غار را با چند قطعه سنگ بست و بشهر بازگشت .✨🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان در قسمت بعد .. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ منبع : دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
43.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود 🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی 🇮🇷 قسمت چهارم @kodak_novjavan1399
✍ راهکار شهید همت برای خودسازی و پاکیِ درون محمد ابراهیم داشت محوطه رو آب و جارو جارو می کرد. رفتم و به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ایشان هم ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدی‌های درونم هم جارو میشه.‌‌.. کار هر روزش بود ، کار هر روز صبحِ یک فرمانده‌ی لشکر... 📌 خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همت 📚منبع:یادگاران۲ «کتاب شهید همت» ‌، صفحه ۲۷ 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾 راهکار افزایش روزی 🔻امام كاظم(علیه‌السلام): مَنْ حَسُنَتْ نیتُهُ زیدَ فی رِزْقِهِ 🔅 هر كه فكر و نیتش نیك باشد، در روزی‌اش توسعه خواهد بود. 📚 تحف العقول: ص ۳۸۸، س ۱۷ ‌ ‌ @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ ⚠️ 👌گناه زیاد سنگینی‌ می‌آورد... 🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل اینکه بختک روی آنها افتاده است. ⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️ ✨آیت الله مجتهدی تهرانی آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️ 💠 امام علی (ع) میفرمایند: 🔹اگر میخواهید اثرات گناه از بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛ از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان کن.... ‼️👇 هر کس هرچه پرسید؟ بگو الحمد لله همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند... @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰❁🍃❁ 🌺 ❁🍃❁〰 💢 هفت گروهی که از شرورترین مردم هستند‼️ 💠 حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمودند: آیا شما را از بدترین و شرورترینتان خبر بدهم که کدامند؟ ✨ گفتند: آری، یا رسول‌الله. 💠 حضرت فرمودند: ❶. کسانی که بین مردم نمّامی و سخن‌چینی می‌کنند. ❷. کسانی که بین دوستان تفرقه و جدایی می‌افکنند. ❸. کسانی که برای انسان‌های پاک و بی‌عیب، عیب‌جویی و عیب‌تراشی می‌کنند. ❹. کسانی که اهل عفو و بخشش نبوده و عذر و تقصیر دیگران را نپذیرند. ❺. کسانی که به زیردستان خود ستم کنند. ❻. کسانی که خیرشان امیدی نیست و از شرشان ایمنی نباشد. ❼. کسانی که فحاش و بدزبان باشند و دیگران را همیشه و بی‌جهت سبّ و لعن نمایند. 📚 کافی/ خصال / مکارم الاخلاق / مستدرک ‌الوسایل @kodak_novjavan1399
4_5857011657053570077.ogg
73.9K
🔰 📜الله سبحان / الله حمدلله (2) 📜الله یا منان / الله یا سبحان (2) ❣️ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️روش هاى تربيت فرزندان بخش سوم 🔸️روش آماده سازی کودکان جهت تربیت پذیری ┄┅┅🍃✿۷❀🌺❀🍃✿┅┅┄ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 قسمت دوم زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃از تولد ابراهیم و سرگذشت او ، کسی جز مادر اطلاع نداشت . مادر همه روزه به غار می آمد و فرزند عزیزش را پرستاری میکرد و شیر میداد و شب هنگام درب غار را می بست و بشهر بازمیگشت .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃رشد جسمانی ابراهیم غیر عادی بود و هر روز که بر او میگذشت ، قوی تر بزرگتر و توانمندتر میگردید .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃کم کم راه رفتن را از مادر آموخت بود . با اینکه زندگی در آن غار برای او کاملا عادی بود ولی روزها هنگامیکه مادر میخواست او را تنها بگذارد میگفت : کجا میروی ؟ مرا هم با خودت ببر .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃مادر برای حفظ جان ابراهیم جرئت نمیکرد او را با خود به شهر بیاورد تا مبادا توجه ماءموران جلب شود و جان او بخطر افتد .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃اما رفته رفته ابراهیم بصورت نوجوانی برومند در آمد و هیچکس تصور نمیکرد که او مولود بعد از دستور نمرود باشد .🍃🌸 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃مادر هم در مقابل اصرار ابراهیم دیگر توان مقاومت نداشت و بالاخره در یکی از شبها ، مخفیانه او را بخانه آورد و گویا خداوند چشمان دشمنان را از دیدن او نابینا کرده بود .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃توجه هیچکس را جلب نکرد و سوءظنی را بر نیانگیخت و بدین ترتیب خداوند قدرت خود را نشان داد و ناتوانی بشر را در مقابله اراده خود ، به نمایش گذاشت .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃سالها یکی پس از دیگری میگذشت و ابراهیم برای رسالتی که خداوند برایش مقدر فرموده بود آماده میشد .🍃🌸 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃آزر عموی ابراهیم ، هم بت تراش بود و هم بت پرست . پسران او بتهائی که پدرشان میتراشید برای فروش بمردم عرضه می کردند ولی ابراهیم همواره از کار آنها انتقاد میکرد و بت پرستی را نادرست میدانست و برای بتها ارزش و احترامی قائل نبود .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃بالاخره روزی که ابراهیم باید پیام الهی را بمردم ابلاغ کند فرا رسید و او طبق دستور خداوند دعوت خود را آشکار کرد ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان در قسمت بعد .... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ منبع : دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی 🍃 🏴 🍃 @kodak_novjavan1399
40.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی جاسم به جبهه می رود 🇮🇷 کمدی ، طنز ، اکشن ، جنگی 🇮🇷 قسمت پنجم ( آخر ) @kodak_novjavan1399
🌸 " هـیـدرا " 🌸 قسمت هفتم 🌟 ناگهان دیدم که دیوار کعبه شکافت . 🌟 فاطمه دختر اسد کمی به عقب برگشت . 🌟 سپس نوری از میان شکاف ، بیرون آمد . 🌟 فاطمه در میان آن نور ، فرشته هایی را دید 🌟 که او را به داخل شدن درون خانه خدا ، 🌟 دعوت می کردند . 🌟 و سپس دوباره شکاف ، بسته شد . 🌟 فاطمه دختر اسد و شوهرش ابوطالب ، 🌟 خیلی در میان مردم ، عزیز و محبوب بودند 🌟 به خاطر همین با دیدن شکاف کعبه 🌟 و غیب شدن فاطمه ، 🌟 نگران و ترسان از اتفاقات بد شدند . 🌟 مردم خیلی سعی کردند 🌟 تا در کعبه را باز کنند 🌟 ولی به هیچ وجه موفق نشدند . 🌟 به ابوطالب و دوستانش خبر دادند 🌟 اما هیچ کس و هیچ کلیدی نتوانست 🌟 در کعبه را باز کند . 🌟 فهمیدند که این ماجرا ، 🌟 خارج از دست بشر است . 🌟 و ماندن فاطمه در کعبه ، 🌟 حکمت و خواست خدای قادر است . 🌟 سپس فرشته هایی را دیدم ؛ 🌟 که از آسمان فرود آمدند . 🌟 و داخل کعبه شدند . 🌟 روی چهار فرشته مقرب خدا ، 🌟 چهار بانو سوار شده بودند . 🌟 همین که فاطمه درون کعبه شد ؛ 🌟 آن چهار بانو نزد او آمدند . 🌟 لباسی همچون حریر سفید ، بر تن داشتند . 🌟 و عطری خوش تر از مشک ناب ، 🌟 از آنان به مشامم می رسید . 🌟 کمی که با دقت نگاه کردم ؛ 🌟 آن چهار زن را شناختم . 👈 حوا ، مریم ، آسیه و مادر موسی بودند 🌟 این چهار زن پاک و بزرگ و با برکت ، 🌟 از طرف خداوند عزوجل ، 🌟 برای کمک به ولادت حضرت هیدرا ، 🌟 فرستاده شدند . 🌟 خداوند عزوجل با فرستادن آن زنان پاک ، 🌟 شاید نمی خواست که زنان ناپاک مکه ، 🌟 در ولادت چنین مولود مطهری ، 🌟 حضور داشته باشند . 🌟 آن چهار زن ، رو به فاطمه کردند و گفتند : 🌹 سلام بر تو ای بانویی که ، 🌹 از اولیای خدا هستی . 🌟 فاطمه نیز جواب سلام آنان را داد . 🌟 آنگاه زنان بهشتی ، 🌟 رو به روی او نشستند . 🌟 و هر یک ظرف عطری از نقره ، 🌟 در دست داشتند . 🌟 مدتی گذشت و حضرت هیدرا ، متولد شد . 🌟 فرشته ها ، در بالای کعبه ، 🌟 به شادی و هلهله پرداختند . 🌟 حضرت حوا ، بچه را از زمین برداشت ؛ 🌟 و در آغوش گرفت . 🌟 هیدرا کوچولو ، نگاهی معصومانه ، 🌟 به صورت حوا انداخت . 🌟 ناگهان زبان باز کرد و با بیانی رسا گفت : سلام بر تو ای مادر ! 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🦋🍃 بسیار عجیب و شگفت انگیز ✨ مردی از حضرت علیه السلام درخواست کرد که برای من کن تا خداوند فلان حاجتم را که خودش می داند برآورد. 🌷حضرت موسی (ع) دعا کرد. 💠✨ساعتی پس از دعا، درنده ای به آن مرد حمله کرد و به شکل فجیعی او را درید و گوشت بدنش را خورد و او را کشت حضرت موسی (ع) با تعجب عرض کرد: ✍🏻خدایا، راز این حادثه چه بود؟ خطاب رسید ای (ع)، این مرد از من درخواست درجه_ای از مقامات کرد و می دانم که او به آن درجه با اعمالش نمی رسید. او را گرفتار آن درنده کردم که دیدی، تا همین گرفتاری را وسیله ای برای رسیدن او به این درجه نمایم. ✍🏻 بسیاری از بلایایی که بر وارد می شود، یا برای بخشش و یا برای ترفیع رتبه و مقام در است... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
🌸جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته بود یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قرآن سوالی ازموبایل میکنه " * چرا اینجا انداختنت ؟ 📱موبایل:این اولین بار است که منو فراموش میکنه 📖قرآن : ولی من رو همیشه فراموش میکنه 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من 📖قرآن:منم همیشه بااون حرف میزنم ولی اون نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه * 📱موبایل:آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم.. 📖قرآن:من هم پیام و بشارتها دارم و وعده های زیبا دارم ولی فراموشم میکنند* 📱موبایل:از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه.. 📖قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ،از من دوری میکنه 📱موبایل:از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه 📖قرآن:من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه.. دراین بین صدای پای جوان امد که " موبایلم یادم رفته " 📱موبایل: با اجازه شما ،اومد منو ببره،من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه.... واقعا به کجا داریم میریم❓ @kodak_novjavan1399
28.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی 🇮🇷 قسمت پنجم : عمو مذاکره می کند . 🔮 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ ✅داستان راستان سید محمد باقر شفتی فقیر محض بود! یه مرتبه گوشت خرید، شب بیاد بار بزاره بعد از مدتها یه دلی از عزا دربیاره...! تو راه که داشت میومد، دید یه سگی کنار کوچه انقد لاغر هستش که اصلا انگار استخوناش از زیر پوست پیداست این توله هاش هم چسبیدن به سینه های مادرش! شیر نداره بده بی رمق افتاده...! ایشون این گوشتی که دستش بود صاف انداخت جلوی این سگ! یعنی واینساد که فکر بکنه و محاسبه بکنه، معامله بکنه باخدا! یعنی بگه من این رو میدم در عوض تو اونو بمن بده! از اون به بعد زندگی سید شفتی زیر و رو شد. این مجتهد مسلم حکومت داشت تو اصفهان. ثروتش به قدری بود که یک روز رو وقتی اعلام میکرد فقرا وقتی میومدن در خونش چنگه چنگه پول میداد بهشون...!!نمی شمرد..!! ثروت عجیبی خدا بهش داد.. مردم فوق العاده دوسش داشتن.. حکومت قاجار بدون اجازه ایشون تو منطقه اصفهان نمی تونست کاری بکنه انقدر محبوب بود...! این همون آدم فقیر یه لا قبایی بود تو نجف که هیچی نداشت! یه کار یه عمل صالح تو یه لحظه..اینجوری زیر و رو شد. @kodak_novjavan1399 ____________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به خدای یکتا❤ سلام به دی ماه❄️ سلام به شروع وتازگی🌨 سلام به امیدوزندگی❄️ سلام به مهرومهربانی🌨 سلام به دوستان باوفا❄️ فصل جدید و🌨 ماه جدید مبارک❄️ ❄️ @kodak_novjavan1399
📌📖 📌 ۹۹حجر👇 و اعْبُد رَبَّکَ حَتّی یَأتِیَکَ الیَقین 📍بنده باش! 📍 آب باید برود توی برگ تا سبز و شاداب باشد؛ و گرنه روی برگ که فایده ای ندارد و بدتر آن را می پوساند، می گویی نه؟ امتحان کن! از درخت توت یک برگ بچین و بگذار توی یک ظرف آب، چند روز دیگر بیا و تماشا کن! 🍁🌾 مثل آب است، آب حیات، و ما مثل همان برگ. پس اگر قرآن را فقط در شبهای قدر روی سر بگذاریم که سبز نمی شویم، حیات پیدا نمی کنیم. باید بیاید توی سر، وتوی ذهن و زندگی ما و در یک کلمه هر چه قرآن می گوید ما باید بگوییم چشم! اسم این کار را بندگی می گذارند و از ما همین را می خواهد: وَ اعْبُد رَبِّک؛ بندگی کن پروردگارت را. 📚سی تدبر،سی تلنگر،محمدرضا رنجبر  @kodak_novjavan1399