💢 آنگاه که امید آسیب می زند🧐🧐
✍️ شاید تعجب کنید که امید هم می تواند به روان ما آسیب بزند ولی این اتفاق بسیار برای ما اتفاق می افتد.
✍️ انگاه که امید به برطرف کردن نیازمان توسط دیگران داشته باشیم و او در دسترس نباشد و نتواند پاسخگو باشد، دقیقا زمانیست که امید داشتن به ما آسیب میزند چرا که چیزی را انتظار داریم که دیگران نمی توانند و یا نمی خواهند به ما بدهند.
✍️انتظار بی پاسخ که به دلیل امید کاذب به دست می آید به شدت به روان ما فشار می اورد همانند فرد تشنه ای که در بیابات سراب می بیند اما وقتی به مکان مورد نظر می رسد خبری از آب نیست.
✍️ این انتظار علاوه بر ایجاد فشار به روان ما باعث می شود تا در یک اتفاق و حتی انتظار از دیگران ماه ها و سالها گیر کنیم و مدام با خودمان بگوییم چرا فلانی اینکار را برای من نکرد، چرا امروز فلان اتفاق افتاد و...
✍️ تنها راه خلاصی از این فشار و گیر کردن، نامیدی از کمک دیگران و کمک گرفتن از خودمان است....
#یادداشتهای_یک_روانشناس
#نامیدی
#دکتر_خاتمی
غول اعتماد به نفس
گاهی تصور میکنیم تنها چیزی که کم داریم، اعتمادبهنفس است. فکر میکنیم اگر آن را به دست بیاوریم، همهچیز حل میشود؛ تصمیمها آسانتر میشوند، صدایمان محکمتر شنیده میشود، و جایمان را در جهان محکمتر پیدا میکنیم. اما واقعیت این است که گاهی حتی خودِ اعتمادبهنفس هم میتواند ترسناک باشد.
چرا؟ چون اعتمادبهنفس فقط یک احساس خوشایند نیست؛ بهایی هم دارد. بهمحض اینکه احساس میکنیم توانایی انجام کاری را داریم، مسئولیتی نادیده بر دوشمان گذاشته میشود. دیگر نمیتوانیم پشت ناتوانی یا تردید پنهان شویم. دیگر نمیشود با جملهی «من نمیتونم» یا «من بلد نیستم» از زیر بار عمل فرار کرد. اعتمادبهنفس یعنی حالا باید دست به کار شوی. باید انتخاب کنی، باید جلو بروی، باید خطر کنی. و همین مسئولیت، همین «باید»هایی که پشت احساس توانمندی پنهاناند، برای بسیاری از ما دلهرهآور است.
در ظاهر شاید بگوییم دلمان میخواهد اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشیم، اما در عمق روانمان، گاهی چیزی در برابر آن مقاومت میکند. چون اعتمادبهنفس ما را به چالش میکشد؛ به خروج از منطقهی امن دعوتمان میکند، به روبهرو شدن با ترسها، به حرکت، به تغییر. و تغییر همیشه با اضطراب همراه است.
در بسیاری از موارد، این ترسها پنهان و ناآگاهانهاند. خودمان هم متوجه نمیشویم چرا در مسیر ساختن اعتمادبهنفس گیر میکنیم یا مدام عقبنشینی میکنیم. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، میبینیم که مسئله فقط نداشتن اعتمادبهنفس نیست، بلکه گاهی نخواستن آن است. چون اعتمادبهنفس داشتن، ما را از پناهگاه امن ناتوانی بیرون میکشد و با دنیایی روبهرو میکند که در آن دیگر بهانهای برای ایستادن نیست.
شاید به همین دلیل است که رشد شخصی همیشه با ترس و تردید همراه است. ما همزمان که آرزوی قویتر شدن داریم، از بار مسئولیتهایی که قدرت برایمان به همراه میآورد، واهمه داریم. و تنها راه روبرو شدن با ترس ها از طریق رواندرمانی، کارگاه و با حتی مطالعه کتاب است.
#یادداشتهای_یک_روانشناس https://eitaa.com/kolbehh_ir/6482
✍️✍️ آینه باشگاه (بخش اول)
امروز صبح باشگاه رفته بودم که آیینه های باشگاه توجه منو به خودش جلب کرد و این سوال در ذهن من ایجاد کرد که این آینه ها چه کارکردی برای روان ما دارد؟
حالا می خوام جواب این سوال اینجا بگم که البته می دونم برای تو هم جالبه
ما وقتی خودمان را در حال ورزش کردن میبینیم—چه از طریق آینه، فیلم، یا حتی در ذهنمان تجسم میکنیم—این کار بیشتر از یک نگاه ساده است. در واقع، مغز ما واکنشهای پیچیدهای نشان میدهد که میتواند انگیزه، احساس توانمندی و حتی عملکرد ما را بهتر کند.
یکی از دلایل این اثر، وجود چیزی به نام نورونهای آینهای در مغز است. این نورونها زمانی فعال میشوند که ما یک رفتار را میبینیم، حتی اگر خودمان انجامش ندهیم. بهعبارتی، وقتی خودمان را در حال دویدن یا تلاش کردن میبینیم، مغز ما طوری واکنش نشان میدهد که انگار خودش واقعاً در حال انجام آن کار است. این واکنش به یادگیری و هماهنگی بدنی کمک میکند.
علاوه بر این، دیدن خود در حال تلاش باعث میشود احساس کنیم که «میتوانیم»—که به آن خودکارآمدی گفته میشود. وقتی خودمان را در حال تحمل سختی، عرق ریختن یا تمام کردن یک تمرین سخت میبینیم، ذهن ما این پیام را دریافت میکند که: "من توانش رو دارم." این باور یکی از مهمترین پایههای انگیزه است.
#یادداشتهای_یک_روانشناس
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6498
✍️✍️ آینه باشگاه (بخش دوم)
نکته جالبتر این است که دیدن این تلاشها نوعی بازخورد درونی ایجاد میکند. چهره خسته، نفسهای سنگین یا حرکتهای سنگین، مغز را قانع میکند که ما واقعاً داریم زحمت میکشیم، و همین باعث میشود احساس رضایت، معنا و حتی ترشح مواد شیمیایی مثبت مثل دوپامین بیشتر شود.
در همین فرآیند، تصویری از خود در ذهنمان شکل میگیرد—شخصی که با اراده، مقاوم و با پشتکار است. این تجربه شبیه این است که از بیرون خودمان را تماشا میکنیم، و همین تماشای بیرونی میتواند به ما انگیزه بدهد تا بیشتر تلاش کنیم، چون داریم نسخه قویتری از خودمان را میبینیم.
در مجموع، دیدن خود در حال ورزش میتواند هم به ما انگیزه بدهد، هم اعتماد به نفسمان را بالا ببرد، و هم به ما یادآوری کند که توان انجام کارهای سخت را داریم. به همین دلیل، استفاده از آینه، ضبط ویدیو، یا حتی تجسم ذهنی خودمان در حال ورزش، میتواند ابزار مفیدی برای ادامه دادن و ساختن یک سبک زندگی سالمتر باشد.
#یادداشتهای_یک_روانشناس
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6500
✍️ روان ما در روزهای جنگ
وقتی صدای جنگ میآید،
قبل از هر چیز، ترس است که از راه میرسد.
ترسی غریزی، عمیق و فلجکننده؛
ترس از اینکه امنیتمان از بین برود،
از اینکه آینده نامعلوم شود،
و از اینکه عزیزانمان را از دست بدهیم...
اما ماجرا فقط ترس نیست.
در دل این ترس، سوگ هم هست؛
سوگ از دست دادن...
از دست دادن هموطن، دوست، فرمانده، خانواده...
سوگی که شاید جرات نکنیم دربارهاش حرف بزنیم،
اما در سکوت، استخوان روان را میساید.
و اینجاست که روان آدمی دیگر فقط «ناراحت» یا «ترسیده» نیست.
هیجانات، تودرتو و درهمپیچیده میشوند:
اندوه با خشم درمیآمیزد،
ترس با شرم قاطی میشود،
و حس بیپناهی مثل مهی غلیظ، همهچیز را میپوشاند...
ذهن میخواهد بفهمد چه خبر است،
دل میخواهد فقط آرام شود،
و جسم، زیر بار این فشار روانی، کمکم فرسوده میشود.
اما در میانه این همه پیچیدگی،
چه میتوان کرد؟
🔹 اول: هیجانها را ببین، انکارشان نکن.
اگر غم داری، بگذار اشک بریزد. اگر ترسیدهای، به خودت حق بده.
هیجانات سرکوبشده، به جای خاموش شدن، زیرپوستی شعلهور میشوند.
🔹 دوم: به احساساتت معنا بده.
مثلاً بگو:
«من میترسم، چون جان انسانها برایم ارزشمند است.»
یا
«من غمگینم، چون داغی بر دل دارم که نمیشود نادیدهاش گرفت.»
🔹 سوم: تنها نمان.
هیچکس برای تاب آوردن در تنهایی ساخته نشده.
به آغوشی امن پناه ببر؛
به دوستی، خانوادهای، جمعی که تو را میفهمد..
✍️این پیام مهمه بفرستید برای دوستانتون
#یادداشتهای_یک_روانشناس
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6557