eitaa logo
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
115 دنبال‌کننده
75 عکس
9 ویدیو
41 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه سوم.mp3
16.09M
🔺 | حلقه کتابخوانی "در امتداد قیام حسینی" | 🔹 جلسه سوم: کتاب قیام‌حسین (اثر مرحوم دکتر شهیدی) ؛ بخش‌های ششم تا دوازدهم تذکر: دو نفر از حاضرین در جلسه شش قسمت مورد بحث را ارائه کردند که در صوت موجود نیست و صرفا نکات و توضیحات بنده در صوت حفظ شده است. @konashmirrokni
20180214090914-9796-119.pdf
810.4K
🔺 | کلینی و حوزه حدیثی قم | ✍ عبدالرضا حمادی سیدعلیرضا حسینی بعض از مستشرقین به اشتباه کلینی را متعلق به حوزه حدیثی بغداد دانسته‌اند(نظیر تمیمه بیگم‌دائو). پژوهش فوق با تحقیقی دقیق در اسناد و طریق تحمل روایات کافی نشان داده است که کافی قطعا متعلق به حوزه قم است. البته خوب است توجه کنیم که کافی گویی در نقطه جمع تمامی جریانات مختلف حدیثی قم است، بطوری که نمایندگان جریانات مختلف در آن حضوری پررنگ دارند؛ از احمد بن محمد بن عیسی گرفته تا احمد بن محمد بن خالد برقی و نیز جریانی که سهل‌بن‌زیاد نماینده آن است. این پژوهش نمونه خوبی است از تحقیق غیررجالی در اسناد روایات و نشان می‌دهد که چطور می‌شود صرف‌نظر از افادات رجالی، به لحاظ تاریخی اسناد روایات را مدّنظر قرار داد. @konashmirrokni
جلسه چهارم.m4a
35.04M
🔺 | حلقه کتابخوانی "در امتداد قیام حسینی" | 🔹 جلسه چهارم: جمع‌بندی کتاب قیام‌حسین (اثر مرحوم دکتر شهیدی) @konashmirrokni
4_6010471336755857644.pdf
1.51M
🔺 | مقدمات یادگیری فلسفه ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی | ✍ مریم سالم این مقاله با تمرکز بر رساله "فی ما ینبغی ان یقدم قبل تعلم الفلسفه" از فارابی نوشته شده است. چنانکه در پاورقی ترجمه این رساله توضیح داده‌ام، نگارش چنین متن‌هایی گویی رسمی اسکندرانی بوده است که همه فیلسوفان در هنگام ورود به کتاب قاطیغوریاس (مقولات) آن را بجا می‌آورده‌اند. در آن پاورقی رساله ابوالفرج طبیب را به عنوان نمونه معرفی کرده‌ام. اما نویسنده این مقاله بخوبی با مقایسه این رساله با رساله آمونیوس در همین باب، توانسته ریشه‌های قدیم‌تر این رسم را نشان دهد. نکته حائز اهمیت این است که بنده در آن پژوهش با استفاده از شواهدی که در متون اسلامی یافته بودم، تاکید کرده بودم که قاطیغوریاس برای مسلمین آغاز فلسفه است و این متن فارابی قطعا مقدمه او بوده است بر کتاب مقولاتش. این پژوهش نشان می‌دهد که نوشته آمونیوس نیز مقدمه او بوده است بر کتاب مقولاتش(قاطیعوریاس). بنابراین حدسی که انجا اورده بودم، اینجا تقویت می‌شود. @konashmirrokni
جلسه پنجم.mp3
24.07M
🔺 | حلقه کتابخوانی "در امتداد قیام حسینی" | 🔹 جلسه پنجم: کتاب عاشورا (اثر مرحوم صفائی حائری) @konashmirrokni
🔺| مجلسی؛ مقدمه خمینی | تعلیقه بر کتاب «حکمت شهادت سیدالشهداء(ع) » - مجله کتاب فردا 🔹 رساله حکمت شهادت سیدالشهدا (ع) اثری است از مجلسی دوم که در ماه‌های اخیر تصحیح و چاپ شده است. ▪️از متن یادداشت: این درک جامع از اصل «عمل» که هم مقاصد توحیدی را قصد می‌کند و هم جهات سیاسی را دنبال می‌نماید، جوهره فهم فقهای شیعه از کارسیدالشهدا (ع) است. اگر در شخصیت و در کنش امام خمینی -و یا بطور کلی در تحقق انقلاب اسلامی،- جمعی حقیقی میان «سیاست و معنویت» و «ریاضت و مجاهدت» می‌بینیم، همگی مرهون درکی است که کسانی چون مجلسی برای ما حفظ و ذخیره کرده اند. انقلاب خمینی و درک امروزین ما از عاشورای سیاسی ، رها شدن نیرویی است که فقهایی چونان مجلسی آن را ذخیره کرده بودند. تنها با این مقدمه است که ما امروز میتوانیم از حرکت تماما الهی سیدالشهدا (ع) درکی چنین سیاسی داشته باشیم. متن کامل 👇 https://bookroom.ir/mag/content/235/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D9%87-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%A1-%D8%B9 @konashmirrokni
🔺| نشست "نقش و عملکرد تشکل‌های دانشجویی در تقویت بنیه فکری دانشجویان" | هجدهمین نشست گفت‌وگو‌های تشکّلی کانون اندیشه جوان چندی قبل به دعوت کانون اندیشه جوان در گفت‌وگویی خودمانی حاضر شدم. سعی کردم با توضیح مسئله "تربیت عمومی" به عنوان جوهره تشکیلات دانشجویی، درباره انگاره "نقویت بنیه فکری" نکاتی عرض کنم و از قبل آن فرم‌های رایج تشکل‌ها را بررسی کنم. فیلم کامل گفت‌وگو در لینک زیر موجود است👇 http://www.canoon.org/speak/نقش-عملکرد-تشکل-های-دانشجویی-تقویت/ @konashmirrokni
🔺 آزادی و بنیان حق به نزدیک هگل تلخیص فصل آزادی و بنیان حقّ از کتاب فردریک بیزر به پیشنهاد یکی از اساتیدم چند ماه پیش تلخیصی از این بخش ارائه کردم. این خلاصه در مجله دانش‌پژوهان دانشگاه مفید منتشر شدخ است. فکر می‌کنم برای آشنایی اجمالی با مواضع خوانده شده هگل متن مناسبی باشد. فایل پی‌دی‌اف نشریه دانشجویی "دانش‌پژوهان" 👇 @konashmirrokni
دانش-پژوهان.pdf
3.75M
نشریه دانشجویی دانش‌پژوهان : دفتر فلسفی . دانشگاه مفید @konashmirrokni
🔺 | توجهی به راه شریعت در "ترجمه‌الشریعه" فیض | (۲):[ تعلیقه بر جملاتی از ترجمه‌الشریعه اثر ملامحسن فیض کاشانی] ✍حمیدرضا میررکنی‌بنادکی @konashmirrokni
🔺 |توجهی به راه شریعت در ترجمه الشریعه فیض| تعلیقه بر اسناد(2): [تعلیقه بر جملاتی از ترجمه الشریعه اثر ملامحسن فیض کاشانی] ✍ حمیدرضا میررکنی‌بنادکی چندی قبل در خصوص طرح «فقه چونان طریق دسترسی به حقیقت» توضیحاتی داده شد. اینکه این طرح دقیقا به لحاظ تاریخی به کدام نقطه از تاریخ باز میگردد، نه چندان اهمیت دارد و نه چندان قابل پژوهش است. اما تقریبا به طور قطع میتوان گفت در تاریخ علمای شیعه کسی به اندازه ملامحسن فیض در تصریح این طرح تلاش نکرده است. در تعلیقه ای که بر نقلی در باب شمس الدین لاهیجی زدیم، معلوم شد که چنین طرحی در ضمن دستورات سلوکی لاهیجی -که از اقطاب مهم صوفیه زمان خود بوده است -حضور داشته. اما فیض موفق شده است که این طرح را در خود شریعت اظهار کند. نزد ملامحسن فیض شریعت سلسله ای از احکام و قوانین نیست؛ تا این قوانین و احکام منجر به صفای باطن و ثواب اخروی شود؛ بلکه شریعت در یک کلام، راه است. او در کتاب ترجمه الشریعه - که به خواست شاه عباس ثانی نوشته شده است؛ - متکفل بیان شرایع دین است؛ اما به سان استاد خود شیخ بهائی(در کتاب جامع عباسی) به دنبال ترجمه ابواب فقهی به الفاظ فارسی نیست؛ بلکه او در پی توضیح اساس انسانی و الهی شریعت است. از این رو ابتدا در بیانی کلی اساس شریعت را روشن میکند؛ «عبادت خدای عزوجل فی الحقیقه سپردن و پیمودن راه سعادت است، و بندگی او جل شانه سفر کردن است به سوی آزادگی و فرخندگی، و فرمانبری او سبحانه روی آوردن است بجانب پادشاهی و فرمانروایی. از این جهت است که تکالیف شرعیه را شریعت و سنت نام کرده، چه شریعت و سنّت به معنی راه است و سیرکردن راه ناچار راهرو را به مقصد می رساند، اگر بر استقامت رود.»(ترجمه الشریعه.27) به نزد او کار شریعت دیندار کردن و متشرع کردن نیست، بلکه کار او فراخواندن مردمان است به آزادگی و فرخندگی و پادشاهی؛ و این راهی دارد که با استقامت طی شدنی است و آن راه سنّت اولیا و شریعت و راه خدا است. شریعت خود مقدمه راهی نیست که طریقتش میخواندند، بلکه خودِ طریق است اگر به غایات و مقاصدش خوانده و برپا شود. همواره درکار بودن این مقاصد و غایات، همان چیزی است که اهل شریعت را محتاج داشتن چیزی میکند که فیض آن را «بصیرت» مینامد: «در سفر معنوی روحانی نیز کسی که بصیرت در عمل ندارد به مقصد نمی رسد... مَثَلِ کسی که عبادت کند و بینایی نداشته باشد در آنچه میکند مثل کسی است که بر غیر این راه رود، هرچند می رود از مطلوب دور می شود.»(همان.ص28) چشمان باز و بینا شرط اصلی راهی است که فیض همچون شریعت معرفی کرده است. طرح شریعت همچون راه ، ترجمه الشریعه را به کتابی در آداب بدل میکند؛ همنشینی «ریاضت» و «مجاهده» (که یادآور آداب الصوفیه نجم الدین کبری، اسرار التوحید و کشف المحجوب سلمی است)-، درکار آمدن فصلی در «زیارت مومنین»،«دوستی با مومنین»،«شادکردن مومنین» و تذکر قاطع کتاب به مسئولیت عمومی تک تک مسلمین در اهتمام به امور همه مسلمین و ... نقاط دیگری از کتاب فیض است که طرح تازه او را در فقه و اخلاق شیعه نمایان میکند؛ بنظر میرسد به نزد او این راه (شریعت) بطور جمعی سیر میشود و اصلا به جماعت برپا است(فتوای فیض در حرمت ترک جمعه و جماعت را هم باید در این افق خوانده شود.). این ها مطالبی است که لازم با باز و تفسیر شوند. اما آنچه اجمالا میشود به آن توجه کرد همین تصریح فیض به «راه» بودن سنت و شریعت است؛ درکی که بنظر میرسد در مکتب اخلاقیون متاخر نجف (شاگردان ملاحسینقلی همدانی) به اوج خود رسیده است. 🔹 توضیح اضافه: (علت توجه فراوان اهل این مکتب به فیض را هم باید در همین جا جست؛ نقل است که میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که در بدایت تاریخ مکتب نجف حضور دارد، درس فقه خود را بر اساس کتاب مفاتیح الشرایع فیض پیش میبرده است، چه بسا ریشه بعضی از فتاوای فقهی شاذ مرحوم تبریزی هم در انس او با فقه فیض باشد. ایت الله علی پهلوانی(سعادت پرور) صاحب کتاب پاسداران حریم عشق هم یکی از مفصل ترین فصول کتاب خود را به ملامحسن فیض کاشانی اختصاص داده است و چیزی در حدود یک سوم رساله زادالسالک فیض را عینا از او نقل نموده است. باپیجویی همین درک از فقه معلوم میشود که چگونه دستورات سلوکی و اخلاقی این طریقه همگی شرعی است؛ به واقع سلوک نزد ایشان سلوک راه شریعت است؛ نه جز آن.) @konashmirrokni