eitaa logo
کوچه های آشنا
447 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
158 ویدیو
23 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام قدرت‌اله افشاری‌راد دو فرشته بنام ابرا
خاطره: از روحی بزرگ و لطیف برخوردار بود، بعد از که دو سال از آن روز نگذشته بود، می‌گفت بغض گلویم را گرفته و فشار می‌دهد و می‌خواهم فریاد بزنم، می‌خواهم گریه کنم و به آسمان پناه ببرم، می گفت نباید بر روی زمین بماند، با اینکه دیگرم نیز در بودند آقا مسعود و آقا اصلان، اما او طاقت نمی‌آورد و می‌گفت من هم باید به بروم و واسطه می‌فرستاد تا من اجازه بدهم، من هم چون دست تنها بودم می‌گفتم صبر کن یکی از برادرهایت بیایید بعد برو، ولی قبول نمی‌کرد. و در ثبت نام کرده بود، و بالاخره تابستان به جبهه شد، دوره دیده بود و در در رود به دریا زد و به درجه رفیع نائل آمد. راوی: ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
هرگز به غیر جانان "ما جان نمی فروشیم جان می دهیم اما "جانان نمی فروشیم دشمن اگر ببخشد "کاخ سفید خود را یک تار موی رهبر "بر آن نمی فروشیم ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅───── دیگر است
﷽ شهیدی که؛ با یک نیروی تحت امر هفده بعثی تا دندان مسلح را به اسارت گرفتند ✨او میگفت؛ یکی از عملیاتهای لشگر هفده علي ابن ابیطالب عليه السلام بود، از پشتیبانی های غیبی، و رعبُ وحشتی که خداوند به دل عراقی هاانداخته بود می کرد. 🔻بعد از با فرمانده تیپ دوم هفده علی ابن ابیطالب با موتور سیکلت جلوی نیروهای جهت پاکسازی منطقه به پیش می رفتیم، به یک ای رسیدیم و متوجه شدیم که بیست و پنج، سی نفری از نیروهای بعث عراقی در خودشان آماده هجوم و تیراندازی هستند!... ▫️متوجه شدیم که نه راه فرار داریم ونه می توانستیم بجنگیم، فورا از موتور پیاده شدیم و به عراقی ها بصورت دست و پا شکسته "عربی،فارسی" اعلام کردیم، که شما 📢در محاصره نیروهای ایرانی هستید!... 📢سریعاً خودتان را تسلیم کنید!... تا کشته نشوید!... ✨ حاج میرزاعلی می گفت کل نیروهای عراقی با تجهیزات خودشان را تسلیم کردند؟!... 🔸ودو نفری اسرای بعثی‌ را به جلو انداختیم و به عقب (خط خودی) انتقال دادیم، بعد از اینکه آب و غذا در اختیارشان قرار دادیم، 🔹افسر عراقی بمن گفت؛ ما فکر می کردیم نیروهای اطراف مارا گرفته وراه فرار نداریم به همین خاطر خودمان را تسلیم کردیم. وگر نه تسلیم نمی شدیم !... سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج میرزاعلی رستم خانی،فرمانده تیپ اول لشگر ۳۱ مکانیزه عاشورا فرزند حاج سیفعلی میلاد ۱۳۳۲/۰۱/۰۴ معراج ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا https://eitaa.com/koochehhayehashena
در واژه نمى گنجد و معنا نشود عاشقى با اگر و شايد و اما نشود شرط اول قدم آنست كه باشيم هر كسى دربدر خانه ليلا نشود دير اگر راه بيفتيم به يوسف نرسيم سر بازار كه او منتظر ما نشود لذت عشق به اين حس بلا تكليفى ست لطف تو شامل ما يا بشود يا نشود... ... یاد و خاطره شهدای بیست و یکم آبان ماه استان گرامی باد. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
ازراست ناشناس ، محمدعلی حاتمی ، جعفر بیات ، نادر عسگری ، کلام اله حمدی ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام رسول افشاری دو فرشته بنام اکبر و فيروزه خانم به مورخ بیستم آبان ماه ۱۳۴۳ در روستای فیله ورین شهرستان خرمدره صاحب فرزندی آسمانی بنام رسول شدند. که در لباس مقدس خاکی همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۴ از ابوغریب به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: ای و عزیزم که در و در صف و در ها، را نگه داشته اید ما هم با برادران اسلامی در سنگرها جان بر کف آماده هر نوع جانبازی هستیم، ای و ای اگر من شدم گریه نکنید مرگ حق است چه بهتر که در و ... باشد، تو ای بعد از من گریه نکنید مگر در شهادت عباس گریه کرد مگر ابراهیم خلیل ا... از عزیز ترین فرزند خود نگذشت پس دیگر چه غمی و چه ملالی، دیگر چه گریه ای، ای جان سرت را در جامعه بالا بگیر، سینه ات را سپر کن، شاد باش و با زبانت بگو که امانتی داشته ام از طرف ، اینک این امانت را در به خدا می دهم به بگو را فراموش نکنند. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
حسن طهرانی مقدم وقتی حرف از می شد می گفت ما با زنده ایم تا با هم محشور بشیم اگه ما نسبت به اونها غریبه باشیم اون طرف هم حتما غریبه ایم. با اینها باش تا با این ها بشی ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅───── برگرفته از کتاب «یادگاران
گاهی رنج و زحمتِ نگهداشتن خون شهید، از خود کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ رفقای عزیز همه ما در کانال ها و گروه های زیادی عضو هستیم، با ورود ، حضور ، معرفی و مطالعه در زندگی و سیره شهدا "ره پنجاه ساله را در یک شب طی کنیم. با و کمک به عضویت در کانال کوچه های آشنا ، به نشر کمک کنیم
مُزد حضور هشت سال جنگ را در لبنان گرفت دو فرشته بنام مسیب و طوبا به مورخ دوم اسفند ماه ۱۳۳۸ در روستای حصار از توابع صاحب فرزندی آسمانی بنام اباصلت شدند. که سرانجام در رکاب ولی زمانش به مورخ سوم مرداد ماه ۱۳۶۸ از منطقه بَعَلبَک کشور به مقصد بهشت پر کشید https://eitaa.com/koochehhayehashena هفت ماه پس از پذيرش قطعنامه به لبنان اعزام شد. قبل از اعزام به نزد مادرش رفت و بدون ذكر محل ماموريت، عاجزانه از او خواست كه براى شهادتش دعا كند. آقاى حسين نصيرى كه همراه او به لبنان اعزام شده بود، مى ‏گويد: "در آنجا به آموزش نيروهاى لبنانى مى ‏پرداخت. در روز شهادت از خوردن غذا خوددارى كرد. وقتى دليل اين امر را پرسيدم گفت: ندايى به من مى ‏گويد: "نخور و نمان و زود حركت كن." قرار بود براى پاكسازى ميدان مين به منطقه‏ اى حركت كنيم، قبل از حركت به سوى منطقه مين‏ گذارى شده با تمام بچه ‏ها با زبان عربى خداحافظى كرد، گفتم: "تو كه زبان عربى نمى ‏دانستى؛" گفت: "اين زبان يك نعمت الهى است كه خداوند بر زبانم جارى كرده است." در مسير حركت به سوى محل ماموريت گفتم: حال كه غذا نخوردى، آب ميوه بخور؛ در پاسخ گفت: "مى‏ شود هم تشنه و گرسنه به لقاى حق برسم؟" در اين زمان با تمام وجود حس مى ‏كردم كه باقرى شهيد خواهد شد. وقتى به منطقه مورد نظر رسيديم، باقرى روى مين رفت و بر اثر انفجار آن به شهادت رسيد. شهادت وى سبب مطلع شدن ساير نيروها از محل مينها شد و در نتيجه 130 نفر جان سالم به در برند.
در میان برف و بوران با دل و جان میروند... خود بر کف به سوی حی جانان میروند... ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────