🔹مخالف مصنوعی🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
حتی در محیطهایی که هیچ مخالف وجود ندارد، اگر بشود در یک شرایط کنترل شدهای مخالف مصنوعی درست کرد، باز وجودش برای تنقیح و اصلاح عقاید حق مفید است. به طور کلی اختلاف و تنوع برای پیشرفت لازم و ضروری است. در کشورهای دموکراتیک هم که میبینید، مسئله اکثریت و اقلیت مطرح است، اگر اکثریت و اقلیتِ واقعی باشد، واقعاً وجود اقلیت را مفید میدانند، حتی به حال اکثریت، نه این که وجود اقلیت فقط به حال طرفداران اقلیت مفید است، بلکه اصلا وجود اقلیتِ واقعی و منتقد و مخالف برای همه جامعه مفید است و از آن جمله برای خود اکثریت.
بنابراین در عین اینکه باید عقاید عامه مسلمین را حراست و حفاظت کرد و افرادی را که ضعیف هستند و تاب مقاومت در مقابل افکار مخالف را ندارند، دور نگه داشت و تقویت کرد و وقتی که آنقدر نیرو گرفتند که بتوانند مقاومت کنند و یک نوع مصونیت روحی پیدا کردند تماس میان آنها و افکار مخالف برقرار کرد؛ در عین اینکه این گونه تدابیر باید به کار برده شود ولی به نظر من اگر کسی عقیدهای را روی فکر خودش اظهار میدارد و مخالف است، دلیلی نداریم بر اینکه ما باید جلوی اصل اظهار عقیده او را بگیریم.
📚 جهاد اسلامی و آزادی عقیده، ص ۹۷ - ۱۰۰
#شهید_مطهری
#آزادی_اندیشه
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹مباحثه و مجادله🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
مجادله این است که یک یا هر دو طرف بحث آن وقتی که با هم حرف میزنند در مسیر کاوش مشترک نیستند. نمیخواهند به کمک هم به حق نزدیکتر شوند. بلکه هر یک با یک رأی و نظرگاه قبلی در برابر هم قرار گرفتهاند فقط به این قصد که او بگوید آنچه من قبلاً حق میدانم حتماً همان درست است، از همان اول با جبههگیری و رد کردن در مقابل دیگری ظاهر میشود و آن یکی هم همین طور. این هرگز نمیتواند انسان را به سیر تکامل انسانی و حقپرستانهاش برساند. اگر خوب دقت کنیم میبینیم این درست غرق شدن و فرو رفتن هر چه بیشتر در خودپرستی است و نه حقپرستی. بنابراین شرط اول بحث مشترک، مباحثه و مناظره باید این باشد که به راستی با هم صحبت کنیم، نظرگاههامان را با هم در میان بگذاریم تا به کمک یکدیگر از روی حق و حقیقت و واقعیت بیشتر پرده برداریم. فرق نمیکند، چه در شناخت واقعیت و چه در شناخت حقیقت، بحث سازندۀ بیغرض و از روی احساس فطری حقپرستی میتواند بسیار مفید واقع شود. عرض کردم هم در شناخت واقعیت، هم در شناخت حقیقت، هم در شناخت آنچه هست، هم در شناخت آنچه باید باشد. با هم که بحث میکنیم، به منظور کمک کردن به یکدیگر در راه شناخت بیشتر این دو، مثل هر همکاری و تعاون دیگر میتواند مفید واقع شود. پس مباحثه ساختن است و مجادله تخریب. مباحثه جمع شدن است و مجادله پراکنده کردن.
📚 وبسایت تاریخ ایران، مناظره آیتالله بهشتی با اعضای انجمن دانشجویان مسلمان، ۱۳۵۸/۱۲/۲۲
#شهید_بهشتی
#مباحثه_مجادله
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹خدمت می کنم🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
روزی چند طلبه کرمانی وارد مدرس حاج ملا هادی سبزواری می شوند و هنگامی که حاج ملا هادی وارد می شود، شاگردان ادای احترام می کنند و از جا بر می خیزند و این چند طلبه هیچ حرکتی نمی کنند و مشغول پچ پچ و حرف زدن با یکدیگر می شوند و ملا هادی هم طبق معمول شعر را می خواند و درس را شروع می کند. طلبه های کرمانی هم تا آخر درس پیوسته با یکدیگر پچ پچ می کردند، به گونه ای که شاگردان دیگر حواسشان پرت می شد. وقتی درس تمام شد و ملا هادی رفت، شاگردان با ناراحتی به آنها اعتراض می کنند که چرا چنین رفتار خلاف ادبی را مرتکب شدید؟ عالم بزرگواری وارد شد، ولی شما هیچ احترام نکردید و علاوه بر اینکه خودتان از درس استفاده نکردید، نگذاشتید سایرین از درس استفاده کنند؟
طلبه های کرمانی می گویند: واقع مطلب این است که ما در کرمان در فلان مدرسه مشغول تحصیل بودیم و نزد امام جمعه کرمان درس می خواندیم. در آن وقت جزوه هایی از ملا هادی سبزواری به دست ما رسیده بود و ما با نگاه منتقدانه به آنها اشکال می کردیم. در همان زمان شنیدیم که حجاج از سمت بندر عباس وارد می شوند. بنا گذاشتیم که به استقبال حجاج برویم. بعد از استقبال و مراجعت به مدرسه چون جاده ها خاکی بود، لباس هایمان گردآلود شده بود. مشغول تکاندن لباس هایمان بودیم که مرد مسنی وارد شد و گفت: محل زندگی من خیلی دور است و من مریضم و اگر بخواهم با این حال مراجعت کنم در راه تلف خواهم شد. اینجا هم پول کافی ندارم که جایی را برای استراحت اجاره کنم. اگر مانعی نیست، اجازه دهید در یکی از حجرات مدرسه اقامت کنم تا بهبود پیدا کنم.
یکی از طلبه ها گفت: این مدرسه وقف طلاب است. اگر طلبه بودی، اشکال نداشت و در غیر این صورت شرعا امکان ندارد.
خادم مدرسه که مش محمد نام داشت، دلش به حال او سوخت و گفت: حجره خادم مستثناست. به حجره من بیا.
آن طلبه گفت: حجره خادم به عنوان خدمت مستثناست و به طور مطلق مستثنی نیست. اگر خدمت می کنید، اشکال ندارد والا ممکن نیست.
آن مرد گفت: مانعی نیست، من خدمت می کنم.
از آن به بعد طلبه های مدرسه برای امور خود به آن مرد دستور می دادند که مثلًا از چاه آب بیاور یا خرید کن. بعد از این قضیه، آن مرد در جمع طلبه ها بود. گاهی جزوههای ملا هادی را مطالعه می کردیم و نمی فهمیدیم و به او بد می گفتیم. یک وقت مش محمد گفت: من از این شخص خوشم آمده است و می خواهم دخترم را به او تزویج کنم.
ما اعتراض کردیم که مناسبتی ندارد که دخترت را به شخص غریب بدهی. خادم زیر بار نرفت و دخترش را به تزویج او در آورد. آن مرد اسهال خونی داشت و گاهی خوب می شد و بیماری اش دوباره عود می کرد. مدت اقامت او در کرمان دو سال طول کشید تا بهبودی کامل پیدا و به شهر خود مراجعت کرد. ما قدری تحصیل کردیم و علممان بیشتر شد و فهمیدیم که در آن وقت کلمات حاج ملا هادی سبزواری را نمی فهمیدیم و از ضعف علمی اعتراض می کردیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم از ملا هادی سبزواری استفاده علمی کنیم و به همین جهت به سبزوار سفر کردیم و در درس ملا هادی حاضر شدیم. دفعتا فهمیدیم که نوکر دو ساله ما در کرمان همین حاج ملا هادی بوده، که در مدت این دو سال هیچ اظهار نکرده بود. ما با دیدن ایشان خودمان را به کلی باختیم و نفهمیدیم چه کنیم و علت این رفتار خلاف ادب این بود.
📚 جرعهای از دریا، ج ۴، ص ۴۱۸ - ۴۲۰
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#حاج_ملا_هادی_سبزواری
#داستانک
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹خودخواهی و خودبینی🔹
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی
نقطهی مقابل احساس عبودیت، خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است؛ منیّت است. این منیّت است که در انسان، منشأ همهی آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آنهاست. منشأ همهی این جنگ ها و کشتارهای عالم، و ظلم هایی که به وقوع می پیوندد و منشأ همهی فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده - و شما خواندهاید، شنیدهاید یا امروز مشاهده می کنید - احساس منیّت و خودخواهی و خودبینی در مجموعهای از انسان هاست که سرچشمهی این فساد و نابسامانی، در زندگی آنهاست. عبودیت نقطهی مقابل این خودخواهی و منیّت و خودپرستی است. اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد - یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد - نتیجهی آن در انسان، طغیان است: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هر کدامِ از ما انسان ها ممکن است در درون خودمان - خدای نکرده - یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و خودبینی داشتن، نتیجهاش عبارت از رشد طغیان در انسان است. اگر این خودبینی در مقابل انسان های دیگر باشد، نتیجهاش می شود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دستدرازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجهاش می شود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق دربارهی مسئلهی محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم، نتیجهی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است.
📚 بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۸۵/۷/۲۱
#رهبر_انقلاب
#خودبینی
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹مبارزه با نفاق🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست، زیرا احمق ابزار دست منافق است. قهراً مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است.
📚 جاذبه و دافعه علی علیهالسلام، ص ۱۵۸
#شهید_مطهری
#جهل
#نفاق
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹نباید اشتباه کرد🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
در سفری که به آذربایجان رفته بودم، به آذرشهر رفتیم. چون میزبان ما آيتالله مدنی بودند، ایشان فرمودند که برای ماندن شب، باغی را در اطراف در نظر گرفته اند که آنجا باشیم و آنجا برویم. من نمی دانستم صاحب باغ کیست. خوب ایشان میزبان بودند و دیگر پرسیدن زیادی درست نبود. خوب فرصت هم نبود که من بپرسم. رفتیم آنجا و دیدیم بله یک آقایی است که یک باغ بزرگ چند هکتاری دارد و آنجا شامی آماده کرده است و با آيتالله مدنی هم آشنایی داشت و پزشک هم بود که گویا در تبریز طبابت می کرد و در آنجا هم باغی درست کرده بود و می آمد. بعدا معلوم شد که این صحیح نبوده. این آقا در محل به عنوان یک آدم پولداری که ثروتش را در راه خدا انفاق نمی کند، شناخته شده است. هیچ لزومی نداشت ما آنجا برویم. اتفاقا بعد موقع خوابیدن ما گفتیم اینجا دیگر نمی خوابیم و برویم. برگشتیم شهر، منزل اخوی ایشان و همان جا استراحت کردیم، چون ایشان خودشان آذرشهراند.
خوب نباید این اشتباه را کرد. چه لزومی دارد؟ بنده معمولا وقتی به جاهایی بروم، سعیم این است که با همین نهادهای انقلابی یا با مردمی که از این قبیل باشند، باشیم. در همین سفر اخیر که دو روزی اهواز رفتم، آنجا در سپاه پاسداران بودیم و شب ها متکا و بالش هم نداشتند. یک پتو تا می کردیم، می گذاشتیم زیر سرمان و می خوابیدیم. نه تشک داشتند، نه بالش داشتند. غذاهایی را هم که در سپاه می پختند، می خوردیم. خیلی خوب بود. فرصت بیشتری هم داشتیم برای اینکه با آنها مانوس باشیم. باید این طور عمل کنیم.
📚 تشکیلات بهشتی، محسن ذوالفقاری، ۷۶ - ۷۷
#شهید_بهشتی
#مدیریت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹اختلاف نکنید🔹
📣 امام خمینی
باید این آقایان همانطوری که مدعی هستند اسلامی هستیم، واقع مطلب این است که باید در عملشان، در قولشان، در خطابههایشان، در حرف هایشان، در نوشتههایشان، در روزنامههایشان نشان بدهند که ما مسلمانیم. این چه مسلمانی است که هر روزنامهای که مال یک طایفه است به طایفۀ دیگر فحاشی میکند؟! ما چی جواب این مردم را بدهیم که هی میآیند از من الآن وقت خواستهاند از بازار تهران که بیایند بگویند این چه خبر است، این آقایان چهشان است با هم؛ این آقای رئیسجمهور با مجلس، مجلس با رئیس جمهور چرا، چرا اینطور رفتار میکنند؟ چرا باید این طور باشد که صدای مردم در آید؟ من نصیحت به آنها میکنم، من از لسان اسلام به آنها نصیحت میکنم که با هم اختلاف نکنید. شما اگر اختلاف بکنید، راه را برای دیگران باز میکنید. شما اختلاف با هم نداشته باشید. سر چه اختلاف میکنید؟ چه میراثی هست که شما میخواهید قسمت کنید و سرش اختلاف میکنید؟ این همه مردم جوان هایشان را دادند، میراث برای شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و این طور توی سر هم بزنید و این طور فساد ایجاد کنید؟! یک قدری با هم رفیق باشید، دوست باشید، برادر باشید.
📚 بیانات در دیدار مردمی، ۱۳۵۹/۵/۱۵
#امام_خمینی
#اختلاف
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹او دیگر وجود ندارد🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
مرحوم آقای حاج آقا رضا همدانی در اواخر عمر رساله اش را جمع کرد و گفت: من حافظه ام را از دست داده ام و نمی توانم فکر کنم و به مراجعه کنندگان می گفت: کسی که از او تقلید می کردید، دیگر وجود ندارد و بدین شکل آنها را رد می کرد.
📚 جرعهای از دریا، ج ۴، ص ۴۰۹
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#حاج_آقای_رضا_همدانی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹تربیت اجباری نیست🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
بعضی از چیزهاست که اجبار بردار نیست و جز از طریق اختیار و انتخاب امکان ندارد. مثلًا تزکیه نفس و تربیت عالی این چنین است. اگر بخواهیم مردمی را به نحو عالی تربیت کنیم یعنی به نحوی تربیت کنیم که این مردم فضیلت ها را به عنوان اینکه فضیلت است بپذیرند و انتخاب کنند و بدی ها را به عنوان اینکه بد است و نقص در انسانیت است اجتناب کنند، مثلًا از دروغ تنفر داشته باشند و برای راستی احترام و اهمیت قائل باشند، این کار به زور شلاق نمیشود. به زور شلاق میشود نگذاشت کسی دزدی کند ولی با زور شلاق نمیشود روح کسی را امین کرد، والا اگر کسی مثلًا احتیاج داشت به اینکه تهذیب نفس بشود و شخصیت اخلاقیاش خیلی عالی بشود، میبردندش یک صد شلاق به او میزدند، بعد میآوردند، تربیتش عالی میشد؛ یعنی در مسئله پرورش به جای همه چیز فقط شلاق میزدند و میگفتند برای اینکه این آقا در عمرش هرگز دروغ نگوید و از دروغ گفتن بدش بیاید یک صد ضربه شلاق به او بزنید که بعد از شلاق خوردن از دروغ گفتن تنفر داشته باشد.
همچنین است دوست داشتن. آیا میشود کسی را با ضرب شلاق وادار کرد، کس دیگری را دوست داشته باشد؟ مهر با زور قابل تحمیل نیست. اینها را میگویند اموری که زور پذیر نیست. اگر تمام نیروهای عالم را جمع کنند و بخواهند محبتی را به زور در دل کسی قرار بدهند یا محبتی را به زور از دل کسی بیرون بکشند ممکن نیست.
📚 جهاد، ص ۷۵ - ۷۶
#شهید_مطهری
#تربیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹مباحثه ساختن و مجادله تخریب است🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
مجادله این است که یک یا هر دو طرف بحث آن وقتی که با هم حرف میزنند در مسیر کاوش مشترک نیستند. نمیخواهند به کمک هم به حق نزدیکتر شوند. بلکه هر یک با یک رأی و نظرگاه قبلی در برابر هم قرار گرفتهاند فقط به این قصد که او بگوید آنچه من قبلاً حق میدانم حتماً همان درست است، از همان اول با جبههگیری و رد کردن در مقابل دیگری ظاهر میشود و آن یکی هم همین طور. این هرگز نمیتواند انسان را به سیر تکامل انسانی و حقپرستانهاش برساند. اگر خوب دقت کنیم میبینیم این درست غرق شدن و فرو رفتن هر چه بیشتر در خودپرستی است و نه حقپرستی. بنابراین شرط اول بحث مشترک، مباحثه و مناظره باید این باشد که به راستی با هم صحبت کنیم، نظرگاههامان را با هم در میان بگذاریم تا به کمک یکدیگر از روی حق و حقیقت و واقعیت بیشتر پرده برداریم. فرق نمیکند، چه در شناخت واقعیت و چه در شناخت حقیقت، بحث سازندۀ بیغرض و از روی احساس فطری حقپرستی میتواند بسیار مفید واقع شود. عرض کردم هم در شناخت واقعیت، هم در شناخت حقیقت، هم در شناخت آنچه هست، هم در شناخت آنچه باید باشد. با هم که بحث میکنیم، به منظور کمک کردن به یکدیگر در راه شناخت بیشتر این دو، مثل هر همکاری و تعاون دیگر میتواند مفید واقع شود. پس مباحثه ساختن است و مجادله تخریب. مباحثه جمع شدن است و مجادله پراکنده کردن.
📚 وبسایت تاریخ ایران، مناظره آیتالله بهشتی با اعضای انجمن دانشجویان مسلمان، ۱۳۵۸/۱۲/۲۲
#شهید_بهشتی
#مباحثه_مجادله
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹این همان شیطان است🔹
📣 امام خمینی
اگر همۀ انبیا جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند، بخواهند دخالت در امور بکنند، هیچ با هم اختلاف پیدا نمیکنند؛ امکان ندارد. برای چه؟ برای اینکه آنها نفْس خودشان را کشته بودند و مبدأ خلاف، نفْس انسان است؛ مبدأ همۀ خلافهایی که پیدا میشود. انسان خیال میکند که نه، من برای مصلحت این کار را میکنم. عمر خودش را انسان نمیفهمد، وضع خودش را انسان نمیفهمد. شما اگر بخواهید مقایسه کنید ـ شمایی که میگویید که من برای مصلحت مسلمین فلان کار را میکنم ـ شما فکر این را در خلوت بکنید که اگر یک کسی دیگر به جای شما بود و بهتر هم مصالح مسلمین را انجام میداد، شما باز همان طور بودید؟ میخواستید خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه، میخواهید که این مصلحت مسلمین ـ به اصطلاحتان ـ به دست شما انجام بگیرد؟ منم که این مصلحت را دارم ایجاد میکنم، این همان شیطان است؛ همان شیطانی که اغوا میکند آدم را. اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازی میدهد، وسوسه میکند در انسان؛ وسوسههای دامنهدار از همه طرف. وسوسه میکند که تو حالا صاحب قدرت هستی، تو حالا صاحب کذا هستی، دیگران چکارهاند؟ شما حالا وزیر هستید، دیگران باید اطاعت بکنند، چشم بسته باید اطاعت بکنند! شما وکیل هستید، دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته هم باشند! این همه برای این است که انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمیآمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمیآمد، از انتقاد بدش نمیآمد.
📚 بیانات در دیدار نخست وزیر و تعدادی از وزرا، ۱۳۵۹/۶/۲۰
#امام_خمینی
#هوای_نفس
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹خود را کامل نکرده ام🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
وقتی آ شیخ محمد حسین مسجد شاهی به اصفهان بر می گردد، خیلی زود مورد توجه عموم قرار می گیرد، زیرا در مباحث علمی نبوغ و بر اقران تفوق داشت و از نظر بیان فوق العاده بود. هم ریاست پیدا کرد و هم مردم را موعظه می کرد. زمانی که مردم را موعظه می کرد، به این موضوع متوجه می شود که هنوز خود را کامل نکرده ام، ولی خود را در جایگاه موعظه قرار داده ام. پس از آن، همه آن ریاست و جایگاه اجتماعی را رها می کند و به عتبات می رود و مشغول تهذیب نفس می شود و انزوا می گزیند.
📚 جرعهای از دریا، ج ۴، ص ۴۳۰
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#شیخ_محمد_حسین_مسجد_شاهی
#تهذیب_نفس
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin