eitaa logo
خوشه چین
150 دنبال‌کننده
358 عکس
75 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خودخواهی و خودبینی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی نقطه‌ی مقابل احساس عبودیت، خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است؛ منیّت است. این منیّت است که در انسان، منشأ همه‌ی آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آنهاست. منشأ همه‌ی این جنگ ها و کشتارهای عالم، و ظلم هایی که به وقوع می پیوندد و منشأ همه‌ی فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده - و شما خوانده‌اید، شنیده‌اید یا امروز مشاهده می کنید - احساس منیّت و خودخواهی و خودبینی در مجموعه‌ای از انسان هاست که سرچشمه‌ی این فساد و نابسامانی، در زندگی آنهاست. عبودیت نقطه‌ی مقابل این خودخواهی و منیّت و خودپرستی است. اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد - یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد - نتیجه‌ی آن در انسان، طغیان است: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هر کدامِ از ما انسان ها ممکن است در درون خودمان - خدای نکرده - یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و خودبینی داشتن، نتیجه‌اش عبارت از رشد طغیان در انسان است. اگر این خودبینی در مقابل انسان های دیگر باشد، نتیجه‌اش می شود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دست‌درازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجه‌اش می شود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق درباره‌ی مسئله‌ی محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم، نتیجه‌ی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است. 📚 بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ تهران‌، ۱۳۸۵/۷/۲۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مبارزه با نفاق🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست، زیرا احمق ابزار دست منافق‌ است. قهراً مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است. 📚 جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام، ص ۱۵۸ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹نباید اشتباه کرد🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی در سفری که به آذربایجان رفته بودم، به آذرشهر رفتیم. چون میزبان ما آيت‌الله مدنی بودند، ایشان فرمودند که برای ماندن شب، باغی را در اطراف در نظر گرفته اند که آنجا باشیم و آنجا برویم. من نمی دانستم صاحب باغ کیست. خوب ایشان میزبان بودند و دیگر پرسیدن زیادی درست نبود. خوب فرصت هم نبود که من بپرسم. رفتیم آنجا و دیدیم بله یک آقایی است که یک باغ بزرگ چند هکتاری دارد و آنجا شامی آماده کرده است و با آيت‌الله مدنی هم آشنایی داشت و پزشک هم بود که گویا در تبریز طبابت می کرد و در آنجا هم باغی درست کرده بود و می آمد. بعدا معلوم شد که این صحیح نبوده. این آقا در محل به عنوان یک آدم پولداری که ثروتش را در راه خدا انفاق نمی کند، شناخته شده است. هیچ لزومی نداشت ما آنجا برویم. اتفاقا بعد موقع خوابیدن ما گفتیم اینجا دیگر نمی خوابیم و برویم. برگشتیم شهر، منزل اخوی ایشان و همان جا استراحت کردیم، چون ایشان خودشان آذرشهراند. خوب نباید این اشتباه را کرد. چه لزومی دارد؟ بنده معمولا وقتی به جاهایی بروم، سعیم این است که با همین نهادهای انقلابی یا با مردمی که از این قبیل باشند، باشیم. در همین سفر اخیر که دو روزی اهواز رفتم، آنجا در سپاه پاسداران بودیم و شب ها متکا و بالش هم نداشتند. یک پتو تا می کردیم، می گذاشتیم زیر سرمان و می خوابیدیم. نه تشک داشتند، نه بالش داشتند. غذاهایی را هم که در سپاه می پختند، می خوردیم. خیلی خوب بود. فرصت بیشتری هم داشتیم برای اینکه با آنها مانوس باشیم. باید این طور عمل کنیم. 📚 تشکیلات بهشتی، محسن ذوالفقاری، ۷۶ - ۷۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اختلاف نکنید🔹 📣 امام خمینی باید این آقایان همان‌طوری که مدعی هستند اسلامی هستیم، واقع مطلب این است که باید در عملشان، در قولشان، در خطابه‌هایشان، در حرف هایشان، در نوشته‌هایشان، در روزنامه‌هایشان نشان بدهند که ما مسلمانیم. این چه مسلمانی است که هر روزنامه‌ای که مال یک طایفه است به طایفۀ دیگر فحاشی می‌کند؟! ما چی جواب این مردم را بدهیم که هی می‌آیند از من الآن وقت خواسته‌اند از بازار تهران که بیایند بگویند این چه خبر است، این آقایان چه‌شان است با هم؛ این آقای رئیس‌جمهور با مجلس، مجلس با رئیس جمهور چرا، چرا اینطور رفتار می‌کنند؟ چرا باید این طور باشد که صدای مردم در آید؟ من نصیحت به آنها می‌کنم، من از لسان اسلام به آنها نصیحت می‌کنم که با هم اختلاف نکنید. شما اگر اختلاف بکنید، راه را برای دیگران باز می‌کنید. شما اختلاف با هم نداشته باشید. سر چه اختلاف می‌کنید؟ چه میراثی هست که شما می‌خواهید قسمت کنید و سرش اختلاف می‌کنید؟ این همه مردم جوان هایشان را دادند، میراث برای شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و این طور توی سر هم بزنید و این طور فساد ایجاد کنید؟! یک قدری با هم رفیق باشید، دوست باشید، برادر باشید. 📚 بیانات در دیدار مردمی، ۱۳۵۹/۵/۱۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹او دیگر وجود ندارد🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی مرحوم آقای حاج آقا رضا همدانی در اواخر عمر رساله اش را جمع کرد و گفت: من حافظه ام را از دست داده ام و نمی توانم فکر کنم و به مراجعه کنندگان می گفت: کسی که از او تقلید می کردید، دیگر وجود ندارد و بدین شکل آنها را رد می کرد. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۴، ص ۴۰۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹تربیت اجباری نیست🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری بعضی از چیزهاست که اجبار بردار نیست و جز از طریق اختیار و انتخاب امکان ندارد. مثلًا تزکیه نفس و تربیت عالی این چنین است. اگر بخواهیم مردمی را به نحو عالی تربیت کنیم یعنی به نحوی تربیت کنیم که این مردم فضیلت ها را به عنوان اینکه فضیلت است بپذیرند و انتخاب کنند و بدی ها را به عنوان اینکه بد است و نقص در انسانیت است اجتناب کنند، مثلًا از دروغ تنفر داشته باشند و برای راستی احترام و اهمیت قائل باشند، این کار به زور شلاق نمی‌شود. به زور شلاق می‌شود نگذاشت کسی دزدی کند ولی با زور شلاق نمی‌شود روح کسی را امین کرد، والا اگر کسی مثلًا احتیاج داشت به اینکه تهذیب نفس بشود و شخصیت اخلاقی‌اش خیلی عالی بشود، می‌بردندش یک صد شلاق به او می‌زدند، بعد می‌آوردند، تربیتش عالی می‌شد؛ یعنی در مسئله پرورش به جای همه چیز فقط شلاق می‌زدند و می‌گفتند برای اینکه این آقا در عمرش هرگز دروغ نگوید و از دروغ گفتن بدش بیاید یک صد ضربه شلاق به او بزنید که بعد از شلاق خوردن از دروغ گفتن تنفر داشته باشد. همچنین است دوست داشتن. آیا می‌شود کسی را با ضرب شلاق وادار کرد، کس دیگری را دوست داشته باشد؟ مهر با زور قابل تحمیل نیست. اینها را می‌گویند اموری که زور پذیر نیست. اگر تمام نیروهای عالم را جمع کنند و بخواهند محبتی را به زور در دل کسی قرار بدهند یا محبتی را به زور از دل کسی بیرون بکشند ممکن نیست. 📚 جهاد، ص ۷۵ - ۷۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مباحثه ساختن و مجادله تخریب است🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی مجادله این است که یک یا هر دو طرف بحث آن وقتی که با هم حرف می‌زنند در مسیر کاوش مشترک نیستند. نمی‌خواهند به کمک هم به حق نزدیکتر شوند. بلکه هر یک با یک رأی و نظرگاه قبلی در برابر هم قرار گرفته‌اند فقط به این قصد که او بگوید آنچه من قبلاً حق می‌دانم حتماً‌‌ همان درست است، از‌‌ همان اول با جبهه‌گیری و رد کردن در مقابل دیگری ظاهر می‌شود و آن یکی هم همین طور. این هرگز نمی‌تواند انسان را به سیر تکامل انسانی و حق‌پرستانه‌اش برساند. اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم این درست غرق شدن و فرو رفتن هر چه بیشتر در خودپرستی است و نه حق‌پرستی. بنابراین شرط اول بحث مشترک، مباحثه و مناظره باید این باشد که به راستی با هم صحبت کنیم، نظرگاه‌هامان را با هم در میان بگذاریم تا به کمک یکدیگر از روی حق و حقیقت و واقعیت بیشتر پرده برداریم. فرق نمی‌کند، چه در شناخت واقعیت و چه در شناخت حقیقت، بحث سازندۀ بی‌غرض و از روی احساس فطری حق‌پرستی می‌تواند بسیار مفید واقع شود. عرض کردم هم در شناخت واقعیت، هم در شناخت حقیقت، هم در شناخت آنچه هست، هم در شناخت آنچه باید باشد. با هم که بحث می‌کنیم، به منظور کمک کردن به یکدیگر در راه شناخت بیشتر این دو، مثل هر همکاری و تعاون دیگر می‌تواند مفید واقع شود. پس مباحثه ساختن است و مجادله تخریب. مباحثه جمع شدن است و مجادله پراکنده کردن. 📚 وبسایت تاریخ ایران، مناظره آیت‌الله بهشتی با اعضای انجمن دانشجویان مسلمان،‌ ۱۳۵۸/۱۲/۲۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹این همان شیطان است🔹 📣 امام خمینی اگر همۀ انبیا جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند، بخواهند دخالت در امور بکنند، هیچ با هم اختلاف پیدا نمی‌کنند؛ امکان ندارد. برای چه؟ برای اینکه آنها نفْس خودشان را کشته بودند و مبدأ خلاف، نفْس انسان است؛ مبدأ همۀ خلاف‌هایی که پیدا می‌شود. انسان خیال می‌کند که نه، من برای مصلحت این کار را می‌کنم. عمر خودش را انسان نمی‌فهمد، وضع خودش را انسان نمی‌فهمد. شما اگر بخواهید مقایسه کنید ـ شمایی که می‌گویید که من برای مصلحت مسلمین فلان کار را می‌کنم ـ شما فکر این را در خلوت بکنید که اگر یک کسی دیگر به جای شما بود و بهتر هم مصالح مسلمین را انجام می‌داد، شما باز همان‌ طور بودید؟ می‌خواستید خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه، می‌خواهید که این مصلحت مسلمین ـ به اصطلاحتان ـ به دست شما انجام بگیرد؟ منم که این مصلحت را دارم ایجاد می‌کنم، این همان شیطان است؛ همان شیطانی که اغوا می‌کند آدم را. اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازی می‌دهد، وسوسه می‌کند در انسان؛ وسوسه‌های دامنه‌دار از همه طرف. وسوسه می‌کند که تو حالا صاحب قدرت هستی، تو حالا صاحب کذا هستی، دیگران چکاره‌اند؟ شما حالا وزیر هستید، دیگران باید اطاعت بکنند، چشم بسته باید اطاعت بکنند! شما وکیل هستید، دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته هم باشند! این همه برای این است که انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی‌آمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمی‌آمد، از انتقاد بدش نمی‌آمد. 📚 بیانات در دیدار نخست وزیر و تعدادی از وزرا، ۱۳۵۹/۶/۲۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خود را کامل نکرده ام🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی وقتی آ شیخ محمد حسین مسجد شاهی به اصفهان بر می گردد، خیلی زود مورد توجه عموم قرار می گیرد، زیرا در مباحث علمی نبوغ و بر اقران تفوق داشت و از نظر بیان فوق العاده بود. هم ریاست پیدا کرد و هم مردم را موعظه می کرد. زمانی که مردم را موعظه می کرد، به این موضوع متوجه می شود که هنوز خود را کامل نکرده ام، ولی خود را در جایگاه موعظه قرار داده ام. پس از آن، همه آن ریاست و جایگاه اجتماعی را رها می کند و به عتبات می رود و مشغول تهذیب نفس می شود و انزوا می گزیند. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۴، ص ۴۳۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹سستی از اسلام نیست🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری خشکه مقدس‏ هایی که فقط پلاس مساجد هستند و هزار تایشان را یک سرباز جلو می‌اندازد و صدایشان در نمی آید، مسلمان نیستند. یکی از خاصیت‌های مسلمان و اولین خاصیتی که قرآن کریم ذکر کرده است، شدت، قوّت و استحکام در مقابل دشمن است. اسلام، مسلمان سست را نمی‏ پذیرد: 《وَلا تَهِنوا وَلا تَحْزَنوا وَ انْتُمُ الْاعْلَوْنَ انْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ‏》 سستی در دین اسلام نیست. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌گوید: هیچ دینی به اندازه اسلام پیروان خود را به قوّت و نیرومندی دعوت نکرده است. گردن را کج کردن، از گوشه لب آب ریختن، یقه باز بودن، یقه چرک بودن، خود را به ننه من غریبم زدن، پا را به زمین کشیدن، عبا را به سر کشیدن، اینها ضد اسلام است. ناله کردن، آه کشیدن ضد اسلام است. امّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّثْ‏. خدا به تو سلامت داده، قوّت داده، قدرت و نیرو داده. تو که می‌توانی کمرت را راست بگیری، چرا بی خود کج می‌کنی؟ تو که می‌توانی گردنت را راست نگه داری، چرا بی خود کج می‌کنی؟ چرا بی خود آه می کشی؟ آخر آه کشیدن یعنی یک دردی دارم؛ خدا که به تو دردی نداده، چرا آه می کشی؟ این کفران نعمت خداست. آیا علی همین‌ طور راه می‌رفت که من و تو راه می‌رویم؟ آیا علی این‏ جور عبا را بر سر می‌کشید و این طرف و آن طرف می‌رفت؟! اینها از اسلام نیستند. 📚 آزادی معنوی، ص ۸۳ - ۸۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مقررات اجتماعی🔹 ✍ علامه طباطبائی از آن‌ جايى كه انسان همه كارهاى خود را با اختيار و انتخاب خود انجام مى‌دهد، يك نوع آزادى عمل براى خويش احساس مى‌كند و اين آزادى را «مطلق» يعنى بى قيد و شرط پنداشته و خواهان آزادى كامل گشته و از هر گونه محدوديتى گريزان است و به همين دليل، از هر ممنوعيت و محروميتى كه متوجه او شود رنج برده و بالاخره از هر محدوديتى كه دامن‌گير وى گردد، سنگينى و شكستگى مخصوص در خود حس مى‌نمايد و از اين روى مقررات اجتماعى هر قدر هم كم باشد، چون تا اندازه‌اى انسان را محدود مى‌سازد، مخالف طبع آزادى‌خواه وى خواهد بود. از طرف ديگر، انسان اين مطلب را نيز مى‌فهمد كه اگر براى حفظ اجتماع و نظم آن، حاضر نشود كه مقدارى از آزادى‌هاى خويش را در برابر قوانين از دست بدهد، هرج و مرج به وجود خواهد آمد كه يك باره همه آزادى و آسايش او را نابود خواهد ساخت. چنان‌ كه اگر كسى لقمه‌اى از دست ديگرى بربايد، بدون ترديد ديگران نيز لقمه‌ها از دست او خواهند ربود، و اگر دست ظلم و ستم به سوى كسى دراز كند، نيز به وى ظلم و ستم خواهند كرد. بدين جهت، براى اين كه مقدارى از آزادى براى خود نگهدارد، از مقدارى از آن‌ صرف‌نظر كرده و از روى ناچارى مقررات اجتماعى را محترم مى‌شمارد. 📚 تعالیم اسلام، ص ۴۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ارزش انسان🔹 📣 علامه محمدتقی جعفری عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست. هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است، ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی {ع} است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: 《قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ》 ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد. وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی {ع} از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند. 📚 باشگاه خبرنگاران جوان ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin