🔹روح خودت را گرامی بدار🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
علی علیه السلام به فرزندش اما مجتبی {ع} میفرماید:
《اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا》
پسر جانم! روح خودت را گرامی بدار، بزرگوار بدار، برتر بدار از هر کار پستی. در مقابل هر پستی فکر کن که روح من بالاتر از این است که به این پستی آلوده بشود. درست مثل آدمی که یک تابلوی نقاشی خیلی عالی دارد که وقتی لکه سیاهی در آن پیدا میشود، گردی، غباری روی آن میبیند، خودبخود فورا دستمال را بر میدارد و آن را تمیز میکند. اگر به او بگویی چرا این کار را میکنی، میگوید حیف چنین تابلوی نقاشیای نیست که چنین لکه سیاهی در آن باشد؟ حس میکند که این تابلوی نقاشی آنقدر زیبا و عالیست که حیف است یک لکه سیاه در آن باشد. علی {ع} میگوید: در روح خودت این گونه احساس زیبائی کن، احساس عظمت کن، احساس شخصیت کن که قطع نظر از هر مطمعی، قطع نظر از هر خیالی، قطع نظر از هر حاجت مادی ای، اصلا خودت را بزرگتر از این بدانی که تن به پستی بدهی. دروغ پیش میآید؟ دروغ پستی است، دنائت است. تو کریمی، تو بزرگواری، تو عالی هستی، تو زیبا هستی، خودت را برتر از این بدان که با دروغ خود را پست و کوچک بکنی. از مردم چیزی مخواه، خواستن از مردم دنائت است، تو بزرگی، بزرگواری، زیبائی. تو انسانی.
📚 آزادی معنوی {بزرگی و بزگواری روح}، ص ۲۰۱
#شهید_مطهری
#روح_بزرگ
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کار خوب رییس جمهور🔹
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹یک اخلاق خوب🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
آقا ضياء بيگدلى نقل مىكرد: در بازار روضهاى بود و مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائری هم شركت كرد. براى ايشان پشتى گذاشته بودند و ايشان هم آنجا نشست. آقاى حاج آقا مرتضى {فرزند حاج شيخ} وارد مجلس شد و پايين مجلس نشست. حاج ميزرا مهدى بروجردى خواست ايشان را بالاى مجلس بياورد، به حاج آقا مرتضى گفت: آقا بفرماييد بالا، بفرماييد بالا.
آقاى حاج شيخ فرمود: بگذاريد همان جا بنشيند. يك اخلاق خوب دارد، تو اين را هم مىخواهى از او بگيرى!؟
آقاى حاج شيخ مرتضى حائرى در زمان مرحوم آقاى حاج شيخ، بروزى نداشت؛ چون آقاى حاج شيخ از اينكه فرزندانش آقازادگى كنند، نهى مىكرد.
📚جرعه ای از دریا ج ۲، ص ۶۷۳
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#اخلاق
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹هدف مقدس، وسیله مقدس می خواهد🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
هدف ما تبلیغ دین است. دیگر از این بهتر که نمیشود. یک وقت هدف من در کاری شخص خودم است، کاری را برای خودم میخواهم بکنم، برای رفاه و منفعت خودم میخواهم انجام بدهم. آنجا محرز است. ولی اگر من بخواهم کاری را نه برای خودم بلکه برای دین انجام بدهم، در این صورت آیا جایز است از هر وسیلهای استفاده کنم؟
اگر من بخواهم برای منافع خودم کار کنم، مثلًا وقتی کار من گیر پولی یا اداری دارد بیایم پیش شما - که میتوانید مشکل مرا حل کنید - چهار تا دروغ جعل کنم برای اینکه مشکلم حل بشود، در اینجا همه مرا ملامت میکنند، میگویند این را ببین، برای اینکه مشکلش حل بشود تملق میگوید، چاپلوسی میکند، دروغ میگوید، تهمت میزند.
ولی یک وقت هدف چیز دیگر است؛ من میخواهم یک مسجد بسازم، برای خودم که نمیخواهم بسازم. واقعاً هم در مسجد ساختن هدف نامقدسی ندارم. من جزء کسانی هستم که بانی شدهایم در فلان محل که مسجد ندارد مسجدی ساخته بشود که در آنجا مردم بیایند نماز بخوانند، مجالس وعظ تشکیل بشود، بچهها بیایند دستورهای دین را یاد بگیرند و جلساتی باشد. این مسجد مصالح میخواهد، گرفتاری های دیگر دارد، اشکالات اداری ممکن است پیدا کند، و از مردم نیز باید پول گرفت. حالا یک آدم اهل خیر پاشنه گیوه را ور کشیده برای اینکه کار این مسجد را درست کند. نزد کسی میرود، یک حرفی میزند که هر جور هست از او پول در بیاورد، چهارتا دروغ میگوید ولی بالأخره پنج هزار تومان پول برای مسجد درمیآورد. دو تا دروغ به یک نفر دیگر میگوید، چهار تا تملق و چاپلوسی نسبت به دیگری میکند که شما چنین هستید، چنان هستید، ما به شما از قدیم ارادت داریم، خواب دیدم که داشتید در بهشت کلّه معلّق میزدید، حتماً هم چنین چیزی هست. ده هزار تومان هم از این میگیرد. پنجاه هزار تومان از یکی دیگر میگیرد. حال این را ما چه میگوییم؟ شاید بسیاری از مردم این عمل را تقدیس و نوعی فداکاری تلقی میکنند؛ میگویند ببین این بیچاره برای خودش که کار نمیکند، از صبح تا غروب پاشنه گیوه راور کشیده فقط برای مسجد. ببین برای این کار، دیگر چه نمیکند این آدم! به هرکس میرسد، به هر وسیله شده بالأخره این پول را برای این مسجد در میآورد، واقعاً مرد فداکار و باگذشتی است. آیا این کار درست است یا درست نیست؟
📚 سیری در سیره نبوی، ص ۱۰۵ - ۱۰۷
#شهید_مطهری
#هدف_وسیله
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹امتداد روح مسیح🔹
📣 آگوست باخوس، حقوقدان مسیحی و نماینده سابق مجلس لبنان
زمانی که شهردار شهر سدبوشریه بودم و به کار وکالت و رسیدگی به مسائل حقوقی شهروندان اشتغال داشتم برای پیگیری کار اداری اسقف آشوریان به کاخ ریاست جمهوری میرفتم. یک روز به امام صدر برخوردم. او با اینکه برای اولین بار مرا میدید مرا به گرمی در آغوش گرفت و گفت: من تو را از خودت بهتر میشناسم! شیعیان ساکن در برج حمود {منطقه مسیحی} به من گفتهاند تو چگونه آنان را مانند فرزندان خود حمایت میکنی و میان آنان و یک مسیحی مارونی فرق نمیگذاری. سپس شروع کرد به نام بردن از خانوادههای شیعه آن مناطق و یکایک ایشان را درست میشناخت. او ادامه داد: ما همه باید دست به دست هم بدهیم و با هم برای خدمت مشترک به نزدیکی بین مذاهب و ایجاد زمینه زندگی مشترک میان آنها تلاش کنیم.
چند روز بعد ناگهان کلیسای مارمارون در بوشریه را به آتش کشیدند و سرقت کردند و بر تخته سیاه مدرسه کلیسا، عبارت لا اله الا الله را نوشته بودند. این حادثه فضای بسیار مسمومی علیه شیعیان و مسلمانان ایجاد کرد و منطقه را متشنج ساخت. پس از آن امام صدر با من تماس گرفت و از من خواست در سد بوشریه {منطقه مسیحی} و در محلی که قرار بود مسجد بسازند به دیدارش بروم. آنجا در حضور جمعیت فراوانی از شیعیان چنین گفت: امروز میخواهیم پول جمع کنیم، اما هر چه جمع شود برای ساختن این مسجد و کلیسای مارمارون نصف میکنیم!
این کار هوشمندانه او مرهمی بر زخم مسیحیان بود و به سرعت آرامش را به منطقه بازگرداند. چند وقت بعد هم معلوم شد کسی که این کار را کرده بود یک مسیحی بوده که میخواسته فتنه درست کند. ارتباطها و تماسهای ما ادامه یافت تا اینکه من برای نمایندگی مجلس از آن منطقه نامزد شدم. تمام اهالی شیعه منطقه دور و برم جمع شدند و از من حمایت کردند و امام صدر مرا نامزد شیعیان در منطقه نامید و همین باعث شد تا با رای بالایی به عنوان کاندیدای مستقل به مجلس بروم و به عنوان رئیس تجمع نمایندگان جدید انتخاب شوم.
چندی بعد مطلع شدم که ایشان قرار است در کلیسای پدران کبوشی سخنرانی کند {سخنرانی معروف و تاریخی 'ادیان در خدمت انسان' که برای اولین بار در تاریخ کلیسا یک روحانی مسلمان در روز یکشنبه در محراب کلیسا برای مسیحیان موعظه کرد و عکس ایشان در زیر صلیب به شکل گسترده منتشر شد.} من با او به آنجا رفتم. هنگامی که سخنرانی تمام شد و میخواستیم برگردیم یکی از کشیشها دستم را گرفت و گفت: این انسان امتداد روح مسیح است!
همواره در جلسات و گفتگوهایمان احساس میکردم او بسیار روح بزرگی دارد و در اوج است و در او تعصب نیست و بین انسانها تفاوت قائل نیست. در سینه قلبی آکنده از محبت و برادری و بزرگواری و وطندوستی دارد، همانطور که آن پدر روحانی به من گفته بود و به این علت معتقدم مسیحیان پیش از شیعیان از فقدان او ضرر کردند.
📚روزنامه النهار لبنان، ترجمه حجت الاسلام زائری، ۱۳۸۷/۶/۱۵
زایر
#اگوست_باخوس
#امام_موسی_صدر
#مسیحیان_لبنان
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹حاج شیخ ابراهیم🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
خدا مرحوم آقاى حاج شيخ ابراهيم نجف آبادى را رحمت كند، ايشـان از فضلاى برخاسته از قم بود. عالمى ارزنده و خدوم و مردمى، كه اين مدرسه علميه فعلى نجف آباد را ايشان ساخته و براى اينكـه بـا هزينـه كمتر اقتصادى ساخته بشود، سنگ ها و آجرها را مى آمدند كنـار خيابـان مى ريختند و قبل از نماز و بعد از نماز خود ايشـان بـا مـردم اينهـا را پاى كار مى آوردند. از ويژگى هاى ايشان، مردمى بودنش بود. دوستانِ نجف آبادى براى من نقل مى كردند كه حـاج شـيخ ابـراهيم، هميشـه براى خدمت به مردم آماده بود. گاهى مى شـد زن و شـوهرى نصـف شب در خانه با يكديگر دعوا مى كردند همه آنها كه در خانـه بودنـد، حريف نمى شدند كه دعوا را بخوابانند. بالاخره يك نفر، دوى بعـد از نيمه شب مى آمد در منـزل حـاج شـيخ را مـى زد: آقـاى حـاج شـيخ!
- مى گفتند: حاج شيخ خوابند.
- اگر ممكن اسـت ايشـان را بيـدار كنيـد!
ايشان بيدار مى شد و مـى گفتنـد در خانـه كربلايـى علـى، بـين زن و شوهر دعوا شده، برويم اينها را با هم آشتى بدهيد. ايشـان نمـى گفـت صبح مى آيم. مى گفت: برويم.
لباسش را مى پوشيد، مى آمـد وارد خانـه مى شد، با رويى گشاده و خندان مى گفت: فعـلاً چـاى را درسـت كنيـد ببينيم.
مى نشست پاى سماور، يك چاى خودش مى خورد، يك چاى به آنها مى داد، زن و شوهر را با هم آشتى مى داد، دعوا را مى خواباند، پـا مى شد مى رفت خانه.
اگر روحانى در متن جامعه زندگى مى كند و با وجدان جامعه رابطه برقرار مى كند براى اين است كه به راستى با مردم زيست مـى كنـد.
📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۲۹۹ - ۳۰۰
#شهید_بهشتی
#شیخ_ابراهیم_نجف_آبادی
#روحانیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹علم و تقوا🔹
📣 امام خمینی
مسئلۀ تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اینها یک مسئلهای است که در پیش اهل نظر و محققین مسلّم است. و در روایات ما هم هست کسی که غیبت میکند، در روایات هست که زبانش به اندازۀ بین مکه و مدینه ظاهراً هست، دراز میشود و مردم در روز حشر از روی این زبان عبور میکنند. این نتیجۀ غیبت است. یک کسی که زبانش از این ور شهر به آن ور شهر دراز میشود و اعراض مردم را ذکر میکند و آبروی مردم را میبرد، این زبان در آن عالم تا آن اندازهای که اینجا دراز بوده، آنجا هم درازی پیدا میکند و اهل محشر از رویش ـ به حسب این روایت ـ میگذرند. وقتی بنا شد ارزش انسان به این مسائل باشد، آن وقت هیچ یک از معنویات دیگر ارزش ندارد. شما اگر گمان بکنید در پیش این طایفههایی که ارزش را به این معانی میدانند، ارزشی که پیش انبیا هست، اینها اصلاً ارزش بدانند؟ باور نکنید که بدانند. ممکن است بگویند. و لیکن باور ندارند. اگر باور داشتند، میرفتند دنبال آن ارزش. حالا که ندارند و نمیروند دنبال آن ارزش، معلوم میشود باور ندارند. ارزش در لسان انبیا و در لسان اولیای خدا و در رأس آنها، قرآن کریم و رسول اکرم ـ صلیاللّهعلیهوآلهوسلم ـ ارزش به علم و تقواست. میزان، ارزش این دو خاصه است: علم و تقوا توأماً. علم تنها ارزش ندارد یا ضعیف است ارزشش. تقوای تنها یا ارزش ندارد یا ضعیف است ارزشش.
📚 بیانات در دیدار آموزشیاران نهضت سواد آموزی، کارکنان جمعیت هلال احمر سراسر کشور، 1361/10/5
#امام_خمینی
#علم_تقوا
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹پدر مهربان🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
روحانى اگر مى خواهد در نقش امامـت و پيشوايى نقش ايفا كند بايد دو روز و سـه روز و ده روز و يـك مـاه و يك سال هم از جامعه اش جلوتر باشد. بايـد دور هـم بنشـينيد بحـث كنيد، كه مسئله اى كه فردا براى مردم ما مطرح مى شود كدام است تـا مـا امروز جواب آن را آماده كنيم. مسئله دينى، اعتقادى، علمـى، اخلاقـى، اجتماعى، سياسى، تربيتى، اقتصادى و هرگونه مسئله ديگـر. روحانيـت عزيز! تو همچنان عزيزى. نگران نباش. مى كوشند تـا تـو را از آن مقـام رفيعى كه با تواضع و فروتنى، خدمت، ايمـان و عمـل صـالح به دسـت آورده اى فرو آورندت، ولى بدان! اگر در راه خدا باشى و با خدا باشـى و در خط خدمت صادقانه به خلق خدا بمانى، خدا اين منزلت را براى تـو تضمين كرده است؛ تو همچنـان الگـوى ايمـان و عمـل صـالح بمـان؛ تو همچنان نمونه تواضع و فروتنى و خدمت به مردم بمان، تو همچنان داراى سرمايه شناخت عالى و مؤثر از اسلام بمان و بشو، تـو همچنـان رابطه ات را با مردم نگهدار و تقويت كن؛ تو همچنان با نسل جوان حتـى جوان اغفال شده، همچون يك برادر يا پدرِ مهربانِ روشنگـر برخـورد كن، مطمئن باش فردا از آن تو و شعار تو و راه توست.
📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۳۰۳ - ۳۰۴
#شهید_بهشتی
#روحانیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹تعلیم و تربیت🔹
📣 امام خمینی
اگر چنانچه فقط دنبال یاد گرفتن باشید، حالا این یاد گرفتن همراه با یک تربیت صحیح و تزکیه نفس و درست راه رفتن نباشد، یک انباری از معلومات یا به قول سعدی، که تعبیر دیگری از همان تعبیر قرآن است: مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَوْریةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ أَسْفَاراً کسی که یاد میگیرد، لکن یاد گرفتنش همان یاد گرفتن است و به کار نمیبندد آن یاد گرفتن ها را، تربیت، تربیت انسانی نیست، در تعبیر قرآن کریم این است که مثِْل یک حیوانی، الاغی، میماند که به پشتش کتاب بار باشد. این کتاب فرق نمیکند که پشت یک کسی باشد؛ یا خیر، در مغز و در فکرش باشد، بلکه آن که در مغز و فکرش کتاب هست، تعلیمات هست، لکن مُربّی به تربیت انسانی نیست، این ضرر دارد برای جامعه، چه در جانب ما باشد و چه در جانب شما باشد هیچ فرق نیست، چه علوم اسلامی و فلسفۀ اعلا باشد؛ و چه علوم طبیعی و امور مربوط به طبیعت باشد. اگر همراه با تعلیمْ تربیت نباشد، همراه با تعلّم تربیت نباشد، تربیت انسانی نباشد، یک حیوانی هست انسان که انباری از معلومات هم دارد. اما به حسب واقع حیوان پر معلومات است، نه انسان پر معلومات.
📚 بیانات در دیدار با دانشجویان اهواز، ۱۳۵۸/۴/۱۷
#امام_خمینی
#تعلیم_تربیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹اقرار به اشتباه🔹
📣 حجت الاسلام استاد محسن قرائتی
در منزل آیت الله العظمی بروجردی در جلسه ای علما جمع شده بودند. یکی از علمای تهران هم مهمان جلسه بود، موضوعی علمی مطرح شد، علمای قم و آیت الله بروجردی یک نظر داشتند و این عالم تهرانی نظری خلاف آنها، جلسه تمام شد پس از چند روز مرجع بزرگوار متوجّه شد که حق با آن عالم تهرانی است، لذا در نامه ای به او نوشت: حق با شما بوده است و با کمال بزرگواری به اشتباه خود اقرار کرد.
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى، ج ۲، ص ۱۰۵
#استاد_قرائتی
#اقرار_به_اشتباه
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹منطق ماشین دودی🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت، اسمش را گذاشته بود منطق ماشین دودی. می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یک درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم. وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران - شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند ببین چه موجود عجیبی است! معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می کردند. کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین که راه می افتاد بچه ها می دویدند، سنگ بر می داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند. من تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می کند. این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود. این نشانه یک جامعه مرده است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی خبرتر.
📚 احیای اندیشه دینی، ص 110
#شهید_مطهری
#منطق_ماشین_دودی
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin