eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.6هزار دنبال‌کننده
280 عکس
45 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴پاتک کرونا و پرستاران تک‌و‌تنها 🔸پرستاری شغل باشرافتی است و پرستاران بخش کرونا، انسان‌های باشهامتی نیز هستند. وقتی پای تهدید جان در میان باشد، راه رفتن در بخش کرونایی‌ها همان‌قدر جسارت می‌خواهد که پرسه زدن در معبر مین. پرستاری که ماسک، گان، شیلد و عینک محافظ را برای طولانی‌مدت می‌پوشد، شبیه مبارزی است که غرق در ابزار جنگی است. رزمنده‌ای که به جنگ می‌رود، رفتنش با خودش و برگشتنش با خداست. پایان جنگ و آتش‌بس هم معلوم نیست. رزمندگان خط مقدم مبارزه با کرونا چنین شرایطی دارند. خوزستان امروز منطقه جنگی است. کرونا سوار بر پیک نمودار شده و خیال پایین آمدن ندارد. موج جدید همه‌گیری در خوزستان تازه اوج گرفته. جنگ، فرسایشی شده و ویروسی که گیر سه‌پیچ داده، دارد ما را فیتیله‌پیچ می‌کند. امکانات محدود است و نیروی انسانی محدودتر. یورش ویروس از اطراف و اکناف است. بیمارستان‌ها و بخش‌های آی‌سی‌یو هنوز از هجمه‌ی قبلی کرونا کمر راست نکرده و نفس باز نکرده، حملات کمرشکن و نفس‌گیر جدیدی را باید دفع کنند. اوضاع خوب نیست. وضعیت قرمز است. شهر در آستانه‌ی سقوط است. 🔸روحیه‌ی رزمندگان عنصر اصلی در جنگاوری و ایمان، عامل بنیادی در فتوحات است. کادر درمان استان خوزستان از اسفندماه سال گذشته یک‌نفس در حال جنگیدن است. هرکسی خدمت در بخش بیماران کرونایی را نمی‌پذیرد. برخی که می‌پذیرند، بعد از مدتی می‌بُرند و بیخیال می‌شوند. بعضی‌هاشان البته شهید می‌شوند. طبق آمار ماه گذشته، کادر درمان کشور بالغ بر ٣٠٠ شهید سلامت داشته است. آن اوایل، توجه مردم و رسانه‌ها به فداکاری رزمندگان سلامت بیشتر بود. مردم با آنها همزادپنداری می‌کردند. رسانه‌ی ملی برای انعکاس حماسه‌هاشان، مرتب رپورتاژ می‌رفت. این روزها اما حس‌و‌حالشان، حس‌وحال جانبازی است که در گوشه‌ی خانه یا کنج آسایشگاه جانبازان به فراموشی سپرده شده است. 🔸به نظر می‌رسد انفجار در خوزستان معلول ضعف مدیریت، سیاستگذاری‌های نابجا، کنترل‌های ضعیف و ضعف زیرساخت‌های بهداشتی باشد. البته مردم هم بیخیال شده و بریده‌اند. از هزار وعده‌ی خوبان یکی عمل نشده. اعتماد پرستاران به مسئولین سلب شده. پرستاران شرکتی حقوق ناچیز قانون‌کاری می‌گیرند و افزایش حقوق‌های پلکانی آنها در کنار قیمت‌های نردبانی این روزها، دردی را دوا نمی‌کند. در این میان، شاید مخرب‌ترین کار، بی‌توجهی به کادر درمان باشد که دچار فرسایش شده‌اند. اگر کرونا قرار است حالا حالاها میهمان ما باشد، این پرستاران و پرسنل درمان هستند که باید خدمتش برسند تا دخل ما را نیاورد. آقای وزیر بهداشت و همکاران! هوایِ هواداران مردم را داشته باشید... ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حافظ در قله‌ی مهندسی واژه‌ها و مفاهیم ایستاده و در هندسه‌ی جادویی شعر به سرپنجه‌ی تخیل، طرحی نو در انداخته است. خمیرمایه‌ی معجزه‌ی خواجه نصیر اما، دنیای «اعداد» است و حوزه‌ی استیلای خواجه حافظ، دنیای «حروف». خواجه‌‌ی طوس، کاشف مفاهیم عینی است و خواجه‌‌ی شیراز کاشف‌الاسرار مفاهیم انتزاعی. استادالبشر اسطرلاب را برای کشف نجوم بکار برد و لسان‌الغیب در اقطار آسمان‌ها مکاشفه می‌کرد. سلطان‌الحکما مثلثات را به نقطه‌ی اوج رساند و سلطان‌الشعرا در دایره‌ی قسمت، نقطه‌ی تسلیم بود. حکیم طوس، آفاق را گشته بود و ادیب شیراز، سیر انفس می‌کرد. آن‌یکی رصدخانه می‌ساخت و این‌یکی خراب میخانه‌ی عشق بود. آثار خواجه نصیر‌الدین بسیط است و اثر حافظ موجز. خواجه‌‌ی خراسان نماد عقل است و خواجه‌‌ی فارس نماد عشق. مرز مشاهیر علم و استوانه‌های ادب روشن است اما وقتی یکی پا در کفش دیگری می‌کند، تحدی‌ها و تهدیدها شروع می‌شود. طبیعی است که وقتی خواجه نصیرالدین طوسی برای آموزش مفاهیم علمی از زبان شعر بهره ببرد، خواجه حافظ شیرازی ورود به حوزه‌ی استحفاظی انجمن شعرای باستان را برنتابد. در این جدال شیرین، مشت حافظ پر است از کنایات و اشارات رندانه و حملات جانانه که نثار اهل علم می‌کند. حافظ ضعف دانش و فلسفه را در گره‌گشایی از معمای هستی به رخ استدلالیون می‌کشد و خود را به واسطه‌ی کشف راز خلقت در گره‌گشایی از دل، در جایگاه مهندس اعظم می‌نشاند. گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب معجزه در بی‌شمار ابوابی اگر چه نقطه ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی‌تابی اگر ملال توام بی‌دریغ کن دفعم تو تیغ می‌کشی، اما منم که ذینفعم تو همزمان زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه‌ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نباید‌ها نشسته‌ای به تماشای رفت و آمد‌ها میلاد علیه‌السلام مبارک باد. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
اتفاقات این روزهای ، نعل‌به‌نعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوخت‌بران سراوانی را باید از حساب باندهای قاچاق سوخت جدا کرد. سوخت‌بر، همان کول‌بر است که جبر جغرافیا در نبود زیرساخت‌های اشتغال را به مزیت نسبی جغرافیا در دسترسی به مرز تبدیل کرده و ناگزیر و لاجرم به شغل کاذب رو آورده است. فقر، علت ناامنی است، نه معلول آن.نگاه امنیتی اما ظلم مضاعفی است که معلول و علت را چپکی می‌بیند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
اتفاقات این روزهای #سراوان، نعل‌به‌نعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوخت‌بران سر
🔴سوخت‌بران، بالانشینان سفره‌ی شیب‌دار اقتصاد نفتی 🔸بعد از هشت سال که از زندان آزاد شد، سرش به سنگ خورده بود و تصمیم گرفت دور موادفروشی را خط بکشد تا با همسرش زندگی آرامی داشته باشند. آرام، ولی نه آسان. فقر، تا مغز استخوان مردم دیارش رسوخ کرده بود و بنا به قاعده‌ی «المفلس فی امان الله»، ساکنان سرحدات امنیتی‌ترین استان کشور برای سیر کردن شکم زن و بچه به خرده‌فروشی مواد و سوخت‌بری رو آورده بودند. 🔸خط ترانزیت بین‌المللی مواد مخدر و قاچاق سازمان‌یافته‌ی سوخت از بیخ گوش هم‌ولایتی‌هایش عبور می‌کرد و وقتی مجرمان حرفه‌ای شلخته قاچاق می‌کردند، چیزی گیر خرده‌فروشان محلی می‌آمد تا امرار معاش کنند. جان‌محمد اما خلاف را بوسیده و کنار گذاشته و کمر همت بسته بود تا از راه کشاورزی لقمه نانی درآورد. آستین‌ها را بالا زد تا بکارد و درو کند و بفروشد بلکه بختک فقر، زندگی آفت‌زده‌اش را رها کند. هرچه برای کندن چاه آب تلاش کرد، تیرش به سنگ خورد و هرچه در اخذ مجوز جهاد کشاورزی دوید، به درِ بسته خورد. 🔸سرهنگ کاظمی، انسان خوش‌قلب و مردم‌داری که خود را در آستانه‌ی بازنشستگی می‌دید، آخرین مأموریتش فرماندهی پاسگاه مرزی و مبارزه با قاچاقچیان سوخت شد. برادر زن‌های جان‌محمد از آن حرفه‌ای‌هایش بودند که منطقه در قبضه‌ی قاچاق آنها بود و در همسایگی پاکستان قلمرو گسترانده بودند و خیلی زود با سرهنگ کاظمی کارکشته اما ناآشنا به منطقه، شاخ به شاخ شدند. یکی از آنها قبل‌ترها در درگیری‌ مرزی کشته شده بود و برادران جانی، انتقام از خون برادر زن را به عهده‌ی جان‌محمد گذاشته بودند تا قسم زن‌طلاق بخورد که یا انتقام می‌گیرد یا زنش را طلاق می‌دهد. سرهنگ کاظمی که در رفع محرومیت‌ مردم می‌کوشید و در دل آنها حسابی جا باز کرده بود، مأموریتش را نیمه‌کاره رها کرد و قید مقام و آبرو را زد تا راه سومی جلوی پای جان‌محمد بگذارد. 🔺این داستان رنج‌ها و محرومیت‌های مردم سیستان است که در رمانی قابل تحسین به نام «وقت بودن» به رشته‌ی تحریر درآمده است.‌ اتفاقات این روزهای ، نعل‌به‌نعل شبیه ماجراهایی است که در این کتاب آمده است. حساب سوخت‌بران سراوانی را باید از حساب باندهای قاچاق سوخت جدا کرد. ، همان کول‌بر است که جبر جغرافیا در نبود زیرساخت‌های اشتغال را به مزیت نسبی جغرافیا در دسترسی به مرز تبدیل کرده و ناگزیر و لاجرم به شغل کاذب رو آورده است. فقر، علت ناامنی است، نه معلول آن. نگاه امنیتی اما ظلم مضاعفی است که معلول و علت را چپکی می‌بیند. مرزنشینی فرصت است، نه تهدید. مرکزگرایی آسیب است، نه محور توسعه. ناامنی، محصول رهاشدگی است. در سفره‌ی شیب‌دار اقتصاد نفتی، نباید محرومان را در بالادست نشاند. 🔻در مجاورت خطوط مرزی کشور، ترانزیتی‌ها آب را گل‌آلود می‌خواهند تا دودش به چشم بخور و نمیرها برود. سازمان‌یافته‌ها امنیت شغلی‌شان را در نا‌امنی تعریف می‌کنند تا بی‌کس‌و‌کارها نه شغل داشته باشند و نه امنیت. ترور، ابزار کار باندبازهاست و قربانی شدن، سرنوشت رندوم بی‌آزارها. شبکه‌های معاند، پشت و پناه شبکه‌های قاچاق‌اند و پشت و پناه‌های انقلاب، جایی در شبکه‌های رسانه‌ی ملی ندارند. دست‌به‌اسلحه‌ها پشتشان به آن‌ور آب گرم است و خاطرشان از حمایت جنتلمن‌ها جمع. آبی برای پابرهنه‌ها گرم کنیم تا به این‌ور آب دلگرم شوند. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
«آنها لباس شمایند و شما لباس ایشان». کسوت مردانگی در سرد و گرم روزگار هویدا می‌شود. اصالت با مرام است، نه با لباس. آنها که در بند قبایند، کجا پابند خدایند و آنها که هوادار عیال‌اند، کی اهل ملال‌اند؟ بار زندگی به دوش کشیدن، شرافت مرد است، نه سجاده به دوش کشیدن. یک‌لا‌قبا شدن بهتر از خرقه به رهن دادن است. که قوام باشد، زن در محبت ثابت‌الاقدام است. زوجیت به انتخاب نیست، به ساختن است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴موسی (ع) به طور سینا رفت تا عبادت کند، اما ماهش به چله آمد. سامری چشم او را دور دید و با دو دست خود گوساله‌ی از طلا تراشید و جای خدا نشاند تا بنی‌اسرائیل بپرستند. موسی (ع) چو با الواح سنگی بازگشت، میراث رسالت خود را بر باد رفته دید. گلاویز شدن با جانشینش هارون (ع) و نفی بلد کردن سامری، سودی به حال قوم به کج رفته نداشت. هارون (ع) از تفرقه بیمناک بود و در محضر برادر اولوالعزم، حفظ وحدت را عذر موجه می‌دانست. 🔻ظهور فساد در دریا و خشکی، «بما کسبت ایدی‌الناس» است و دیر جنبیدن در مسیر عدالت، «فاقطعوا ایدیهما» را بی‌اثر می‌کند. زمان، رکن اصلی فسادستیزی است. گیاهان هرز، به ساعتی ریشه می‌دوانند و به روزی شاخه می‌گسترانند. کدام دست‌های پشت پرده قاضی‌القضات را از خوزستان دور نگه داشته تا دیر آمدنش داستان نوشدارو و مرگ سهراب شود؟ فساد در زمین، عدالت در زمان می‌طلبد. آصف‌بن برخیا گواه است که گاهی برای اثبات اقتدار دستگاه حق، نیاز به طی‌الارض است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پاپ، کبوتر صلح در انبار باروت کلیسا، نماد دینِ جدا از سیاست است و برای انسان منقطع از وحی، هویتی تزئینی دارد. ، پیرمرد محترم سفیدپوش عرقچین‌به‌سر، در مقابل خدایگان زر و زور و تزویر، شیر بی‌دندان و یال و کوپالی است که بیشتر به درد تشریفات می‌خورد تا تغییرات. ناقوس کلیسا برای فطرت انسان مدرن غافل، صرفا نماد عدم قهر با خداست، نه عامل بیدارکننده و محرک توده‌ها. مدیریت دنیای سکولار در هزاره‌ی سوم بر مبنای ایدئولوژی یهود می‌چرخد و مسیحیت بر این اساس دو شقه می‌شود؛ یا نوکر یهود است و با شناسنامه‌ی او اجازه‌ی حاکمیت دارد (صهیونیسم مسیحی) و یا بر طریق رهبانیت خنثی در سیاست، حاکمیتش بر واتیکان خلاصه می‌شود. سیاستمداران دنیا در کشورهای مسیحی اغلب بر گونه‌ی اول‌اند و مردم عادی بر طریقت دوم. هرکجا لازم باشد، پاپ برای حفظ موجودیت واتیکان مجبور است مأمور اجرای سیاست‌های ابرقدرتها باشد و اینگونه جایگاه او تا تبدیل شدن به عروسک خیمه شب‌بازی تنزل پیدا می‌کند. نگاه ما به مسیحیت یک نگاه رحمانی و مواجهه‌ی ما با آنها در چارچوب معارف قرآنی است. «ای اهل کتاب! بیایید بر مشترکات الهی خود تکیه کرده و چیزی را با خدا شریک نگیریم و تا خدا هست، برخی از ما بعضی دیگر را ارباب خود قرار ندهد». پاپ، برای کارتل‌های یهود کبریت بی‌خطر است، اما اگر کارفرمایانش اراده کنند، می‌تواند در جهان تشیع آتش تفرقه بیفکند. سفر می‌تواند منشأ تاریخ باشد، اما سفر کبوتر صلح به عراق جنگزده را نباید ساده‌انگارانه تحلیل کرد. نقش‌آفرینی قدرت‌ها در دنیای پساترامپ در حال بازآرایی است و خاورمیانه‌ی پساداعش مثل همیشه‌ی تاریخ، آبستن حوادث است. بهار در پیش است و جنتلمن‌هایی که سیاست‌های مصیبت‌بار خود را به جهان‌سوم دیکته می‌کنند، این بار برای عراق پیک شادی فرستاده‌اند. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
یمن، ایستاده بر دهانه‌ی آتشفشان جنگ و تمام‌قامت بر کرانه‌ی شهر سوخته... اما برای ابراهیم‌باوران، منجنیق عذاب، گاهواره‌ی موسی است و آتش پرده‌‌داران پرده‌در بیت‌الله، «بردا و سلاما» است. ققنوس‌وار از میان شراره‌های جنگ و گدازه‌های جهاد، زاده می‌شوند، اویس‌‌های پیامبر ندیده‌‌ی ایمان گزیده. باید دستی بر آتش جنگ داشت تا فهمید که چه می‌کشند، پابرهنگان سرافراز سینه‌سوخته؛ احساس سوختن به تماشا نمی‌شود. سوگند به برق خنجر یمنی آنگاه که از قامت‌ تکیده و نحیف یاوران خدا حمایل می‌شود، که مشت خدا پر است از گزینه‌های انتقام چون ریح صرصر و سجیل منضود که به صبحی یا شامی بسان برق خاطف بر سر جنود شیطان فرود می‌آید و آنها را زیر و زبر می‌کند یا چون دسته علفی می‌جود. این دود و دم معرکه فرو می‌نشیند و فجر پیروزی سینه‌ی آفاق را می‌شکافد و صبح امید از اعتکاف پرده‌ی غیب بیرون می‌آید. سحر نزدیک است... ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴از بیت‌اللات‌ها تا بیت‌اللّه جاهلیت، سایه‌ی سهمگین خود را بر جزیرة‌العرب گسترانده بود. مکه زیر سایه‌ی خناس بود و برای قریش، هُبَل اله‌الناس بود. مشرکین بتان زرین را خدای جهان‌آفرین پنداشته و گرد بیت‌اللات‌ها می‌گشتند. کعبه، مطاف ابراهیم خلیل‌الرحمن، اینک مرکز ثقل خداگریزی شده بود. مسجدالحرام اگرچه برای موحدان حنیف‌آیین حرمت داشت، اما غاصبان بیت‌الله، کاسبان سیم و زر بوده و حرم را به بت‌آرایی آلوده بودند. در آسمان سیاه و بی‌ستاره‌ی جاهلیت، اما محمد جوان چون قرص ماه می‌درخشید. مغناطیس محبت او دل‌های آهنین مکیان را برّاده‌وار ربوده و آوازه‌‌ی جوانمردی‌اش به گوش همه‌ی قبایل قریش رسیده بود. برای یتیم بزرگ شده‌ی قریش، صفت «امین» همان فضل بزرگی بود که اعداءالله به آن شهادت می‌دادند. قوه‌ی عاقله‌ی محمد امین وقتی غائله‌ی نصب حجرالاسود بر رکن حجری کعبه را به سرانگشت تدبیر حل نمود، محبتش در دل‌ سنگ همه‌ی طوایف مکه رسوخ کرد. قبل از نزول قرآن وجود نازنین زاده‌ی عام‌الفیل، «لایلاف قریش» بود ... جامه‌ی مزّمّل چون بر قامت محمد پیچیده شد، رسول‌الله (ص) از پیله‌ی حراء بیرون آمد. جبرئیل امین، پیک وحی، از ملکوت آسمان‌ها آمده بود تا محمد امین را «رحمة للعالمین» کند. «لااله الا اللّه» را که فریاد زد، نظام طبقاتی حاکم بر حجاز همچون کنگره‌های طاق کسری فرو ریخت. آنچه پیامبر خدا آورده بود، طغیان علیه دنیای جاهلیت بود. مرفهین خیلی زود قد علم کردند و مشرکین در مقابل او کوتاه نیامدند. آقابالاسران، ترازوی عدالت را در دستان او همچون شمشیر جهاد می‌دیدند و برده‌زادگان، رسالت اجتماعی‌اش را نفی اربابیت می‌دانستند. تا خارج از مناسبات قدرت بود، نزد مکیان امین بود و جاذبه داشت. داستان بعثت، اما ماجرای حکومت توحیدی را به دنبال داشت و گرگان بلدالامین آن را بر نمی‌تافتند. غزوه‌ها، همان جنگ فقر و غنا بودند که با اسم رمز «لااله الا اللّه»، بی‌طبقگی را در دل تاریخ فریاد می‌زدند. توحید حنفی تا رسیدن به توحید محمدی (ص) یک کم داشت که «لا اله الا» را به ابتدای «اللّه» اضافه کند. حکومت نبوی، ریشه‌ی استعلای زبردستان و استضعاف فرودستان را یکجا می‌زد تا نقشه‌راه جامعه‌ی توحیدی را برای امت پیامبر آخرالزمان تا روز قیامت ترسیم کند. دنیای اسلام در عصر حاضر برای رستگاری به بازنگری در حقیقت شهادتین نیاز دارد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هرچه آسمان سخاوت می‌ورزد، باد پرده‌دری می‌کند. اشک‌ها که فرو می‌ریزند، آه‌ها طومار می‌پیچند. شکاف طبقاتی گاهی از درز و دوز لباس اعیانی بیرون می‌زند. وقتی ضریب جینی بشکاف به دست می‌گیرد، دلق‌های مندرس رشته‌های قبای اطلس را پنبه می‌کنند. طاقه‌های اعلا که جامه‌ی حضرات والا شود، طاقت جامعه‌ی بی‌نوا طاق می‌شود. وقتی پارچه‌ی وارداتی به اراده‌ی مدیریت رانتی، پاچه‌ی صنعت نساجی را گرفته، وعده‌ی حمایت از تولید داخل پوچ است. واردات فرنگی، وصله‌ای ناجور بر پیکر فرمانده‌ی جنگ اقتصادی است. پرچم استقلال اقتصادی که از دست ما بیفتد، استعمار سیاسی چتر سیاه وابستگی را بر سرمان می‌گستراند. وقتی ظاهر و باطن زمامداری‌مان گرگ‌و‌میش است، اقتصاد درون‌زای برون‌نگر بجای نصب‌العین، لقلقه‌ی زبان می‌شود. ریشخند بزرگان به دسترنج کارگر ایرانی، حمله به جهش تولید است. این ورق برمی‌گردد و جامعه‌ی تاخورده از زیر بار بی‌توجهی یقه‌دیپلمات‌های اتوکشیده، سر بلند می‌کند. دایره‌ی بسته‌ی قدرت اگرچه گریز از مرکز ندارد اما ناگزیر حاشیه‌نشینان، مرکز پرگار آینده‌ی انقلاب‌اند. کارخانجات به حاشیه رفته روزی نام زیبای ایران را بر حاشيه‌ی تولیدات خود طلاکوب می‌کنند و به متن زندگی ایرانیان باز می‌گردند. این جامه عوض‌به‌در می‌شود و رونق بازار نو، از خجالت کهنه‌های دل‌آزار در می‌آورد. تحول ایام تابع تحول انفس است. تغییر اراده‌‌ی مردم، مقدمه‌ی تغییر سرنوشت قوم است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🌷آخرین پنجشنبه سال به یاد فرزندان روح‌الله🌷 مادر موسی او را درون صندوق‌چه‌ای گذاشت و به آب داد و تاب نیاورد. دیری نپایید که دوباره آغوش گشود و آرام گرفت و چشم روشن داشت. بنی‌اسرائیل، یوسف‌جمالی را به چاه افکندند و کار پیر کنعان آه شد. عزیز مصر به رغم برادران غیور، ز قعر چاه درآمد، به اوج ماه رسید. یعقوب عمری گریست و چشم سپید کرد و از دور بوسه بر رخ مهتاب زد تا به بوی پیرهن عزیز، شامه بنوازد و دیده به یوسف باز کند... این، دو دو تا چهار تای عشق است؛ بچه‌های کربلای چهار تا یکی‌یکی از خط برگردند، قد مادرهاشان دوتا دوتا شد. تا سر از سجده‌ی زخم بردارند، کمر پدرهاشان شکست. گرد داغ جوانان جنگ، گیس مادرها را زودتر از ریش پدرها سپید کرد. چین و چروک پیشانی مادرها در غم پسرها شیارشیار شد. مادران جوان دهه‌ی شصت، به حادثه‌ای پیر شدند ناگهان. حال یونس‌داده‌ها را فقط الفت‌های شیار ١۴٣ می‌فهمند. جوانان بیست‌ساله را که استخوان ترکانده بودند، دادند و بیست‌سال بعد، چند تکه استخوان ترک‌خورده تحویل گرفتند. یونس‌های گم‌گشته باز آمدند به کرمان؛ اما الفت‌ها چه کردند؟ مفصل بدرقه کردند و به پیشواز مختصر رفتند. شناسنامه دادند و پلاک پس گرفتند. میوه‌ی عمر دادند و انقلاب را بیمه‌ی عمر کردند. پری‌زاده‌ها «شهید» شدند و پوریاهای ولی «شهید گمنام». مگر فرزند روح‌الله، پور ولی‌الله نیست؟ جز خدا در عالم مؤثر نیست و شهید، جاویدالاثر است. از دامن زن، مرد به معراج‌الشهدا می‌رود و پنج‌شنبه‌ها بهشت‌زهرا زیر پای مادران شهدا است. راز «قطعه‌ی شهدای گمنام» را فانوس عقل روشن نمی‌کند... دنیا همان قمقمه‌ی خالی رزمندگان بیت‌المقدس هفت است که به آن دل نبستند و جنگیدند و جمجمه‌ها را به خدا سپردند. میدان زندگی همان کشت‌زار مین عملیات رمضان است که کشته‌مرده‌های لبخند خمینی از خود گذشتند تا از آن راحت بگذرند. در آن مزرع سبز فلک، کشته‌ی خویش درو کردند و برای ما گل کاشتند تا هنوز هم که هنوز است وجب به وجب تن این خاک مرده را بگردیم و هزار خاطره‌ی نیمه‌جان درآوریم. وقتی گل‌بوسه‌ی زخم‌ها تن جوانان وطن را دشت شقایق کرده بود، زمین کارزار از خون آن‌ها لاله‌زار شد تا امام‌زاده‌های عشق، یکی در ‌میان بی‌مزار شوند... الهی! یا راد ما قد فات؛ کودکی را به سینه‌ی مادر بازگرداندی تا اولوالعزم کنی. یا رازق الطفل الصغیر؛ صدیقی را به آغوش پیر کنعان رساندی تا عزیز کنی. یا راحم الشیخ الکبیر. ای آن‌که دل شکسته بند می‌زنی؛ چقدر شهید رشید را به کفنی کوچک پیچیدی تا بزرگ کنی. یا جابر العظم الکسیر... منتشر شده در نشریه مجازی حق دیلی http://haghdaily.ir/?nid=12&pid=82&type=0 ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴پوشش خبری یا خبرهای پوششی! 🔸ایران و چین سند قرارداد ٢۵ ساله امضا کردند. رسانه‌ی استعماری روباه پیر، نگران استقلال ایران شد. 🔹کشتی غول‌پیکر، مثل استخوان همچنان در گلوی کانال سوئز گیر کرده. 🔸موشک غیبی پهلوی کشتی اسرائیلی را در دریای عرب شکافت. 🔹آزاده نامداری خودکشی کرد. 🔸قم قرنطینه شد. 🔹امید دانا عمار انتخابات در شبکه‌های مجازی اهل بصیرت شد. 🔸«عدالتخواری» در توییتر انقلابی ترند شد. فضای مجازی «ول‌»وله شد. 🔹مرغ صفی، از نوادگان جوجه‌های زنده به‌گور شده، شناخته شد. 🔸گاندو ٢ هیأت دولت را برآشفت. 🔹 وزیر جوان تور گردشگری ایام کرونا راه انداخت. 🔸مریخ‌نورد تصاویر جدیدی از سنگلاخ‌های مریخی مخابره کرد. کویر لوت ناراحت شد. 🔹اصلاح‌طلبان در حال تدارک وسیع برای انتخاب «تدارکاتچی» هستند. 🔸١۴۵ روز از باخت قمارباز مزاحم و انتخاب بايدن گذشت و ایران همچنان تنها پایبند به توافق جهانی برجام و دارنده‌ی کاپ اخلاق باقی ماند. 🔹ساسی مانکن عقربه‌ی قطب‌نمای زنگ‌زده‌ی فرهنگ را بعد از سالها تکانی داد. 🔸یمن، ۶ سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشت. 🔹قرن جدید عرفی، گوی سبقت را از قرن جدید تقویمی ربود. 🔸سیلی نماینده‌ی مجلس به سرباز خط ویژه به خاطره‌ها پیوست. 🔹فائزه هاشمی به دنبال عبور از فیلتر «رجل سیاسی» شورای نگهبان است. 🔸کلاب هاوس فیلتر نمی‌شود. 🔹رؤسای دوقوه مشغول سفر استانی و «کادر در امان» در حال مدیریت مانیتوری و مینیاتوری کشور است. 🔸لباده‌ی فرمانده‌ی جنگ اقتصادی، فرنگی از آب درآمد. 🔹پاپ از سفر عتبات عالیات به واتیکان بازگشت. اینها پوشش خبری نیست، خبرهای پوششی است تا یادمان برود که فرزند «نبأ عظیم» از احوال ما غافل نیست. بی‌پرده بگویم که شبکه‌های مجازی در عصر انفجار اطلاعات، بی هیچ تأویل و تفسیری حجاب هرمنوتیک می‌آورند تا پرده‌ی غیبتِ صاحب عصر ضخیم‌تر شود. غوطه‌ور شدن در سطحیات و شطحیات، از عمق باور ما می‌کاهد. بدون تعارف بگویم در اصلاح امور مملکت، خود را بی‌نیاز از «مصلح کل» می‌دانیم. یادمان می‌رود که گشایش امور در فرج اوست. بارالها! رجب رفت و شعبان به نیمه رسید و ما در غفلتیم. حیات ما مملو از مرگ ثانیه‌ها در غیبت صاحب‌ زمان است. از آن یار سفر کرده چه ساده می‌گذریم و اهل عبوریم. ما را ببخش و بیامرز که در خلوت‌سرای منتظران آن حی قیوم، از اهل قبوریم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔺شکافتن اتم را کنار گذاشتیم تا بین سگ زرد و شغال شکاف بیندازیم. اما اروپا برای آمریکا همچنان دُم تکان می‌دهد. وکیل‌مدافع شیطان برای استیلای غرب وحشی، قانون جنگل را می‌شناسد نه برجام را. دنیا، منطق قدرت را می‌فهمد نه زبان مذاکره را. اقتصاد ما با غسل ارتماسی در دریای دیپلماسی از لوث دلار پاک نمی‌شود. به پر قبای ایتالیایی کسی برنخورد، با بست‌نشینی نمی‌توان اقتصاد مقاومتی را بسط داد. چشم‌آبی‌های بی‌چشم‌ و رو چشم ندارند که ببینند ایران با چشم‌بادامی‌ها چشم‌انداز ٢۵ ساله روابط اقتصادی امضا کرده است. تحریم‌های گازانبری را می‌توان با پیمان‌های راهبردی دوجانبه لوله کرد. باج‌گیران جهانی و خراج‌گیران روانی چرخش ایران به شرق را باج سبیل جا می‌زنند تا سنبه‌ فشار حداکثری را پرزورتر کنند. پنجره‌ی فرصت غرب که بسته شود، دیگر باد مزاحم کارت بازی شرق را با خود نمی‌برد. تپاله‌های ضدانقلاب، از ترَکه‌ی رضاپالان با سابقه‌ی کاپیتولاسیون گرفته تا لخت‌و‌پتی‌های وطن‌فروش درجه‌چندمی هالیوود به تحریک بوق‌های فارسی‌زبان پارسی‌ستیز و تطمیع پول‌های کثیف شیخ‌نشین‌های نفت‌خیز، همه نگران استقلال ایران شده‌اند. از درخت اقتصاد چین در باغ ایران قلمه می‌زنیم، اما قلم‌به‌مزدان، خاک ایران را به توبره می‌کشند. به شرق عالم نظر می‌کنیم و از غرب، آخ و ناله بلند می‌شود. 🔻اینجا سرزمین شجره‌ مبارکه‌ زیتون است. درون‌زای برون‌نگر همان نه‌ شرقی و نه غربی است که ارتباط می‌گیرد اما انقیاد نمی‌پذیرد. تک نمی‌افتد تا پاتک نخورد و تکیه نمی‌کند تا از تکانه در امان باشد. اینجا است. ✍ زهرا محسنی‌فر @lafzeghalam
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴مرغ سحر در شام آخر دولت شما که زبان گرگ‌‌های دنیا را بلدید، لااقل کمی منطق‌الطیر یاد بگیرید شاید مشکل مرغ با مذاکره حل شود! تا محو زبان بدن دیپلماسی شدیم، اقتصاد ما چغر بدبدن شد. اگر یک ارزن همت داشته باشیم، دیگر مشکلات مزرعه‌ اقتصاد را گردن آن مترسک کاکل‌طلا نمی‌اندازیم که جو را جای خود کاشته است. کدخدا، برای حل مشکل بازار مرغ ما تخم دو زرده نمی‌گذارد. سوء‌مدیریت مرغی نه به تحریم ربط دارد و نه به قحطی؛ نتیجه‌ تحریمِ خودباوری و قحطی تدبیر است.  آقایان باعرضه! مدیریت عرضه و تقاضای ماکیان را درست کنید، مدیریت آدمیان پیشکش! با جادوی اقتصاد آزاد، مرغ‌ها را لیبرال کرده‌اید تا از قفس قیمت رها شوند. دستگاه محاسباتی مرغ پخته را چنان مختل کرده‌اید که سفره‌ مردم را دام بلا می‌بیند تا هم غم فراقش اشک‌مان را درآورد و هم تصور مزه‌اش بزاق‌مان را. آن بسته‌های کتف‌وبال‌ را بلندپرواز کرده‌اید تا همه برای مشاهده‌ مانور هوایی آنها صف بکشند. مرغ، همان دشمن فرضی است که در جنگ اقتصادی داریم از آن شکست می‌خوریم. وقتی با کنج‌نشینی نمی‌توان کنجاله را مدیریت کرد، طبیعی است با بست‌نشینی نتوان اقتصاد مقاومتی را بسط داد. مدیریت مانیتوری، تصویری مینیاتوری از مرغ خلق می‌کند تا تابلوی «مرغ دولتی» برای عزت مردم گران تمام شود. وقتی توانمندی ملی را در حد خودکفایی در تولید لولهنگ و آبگوشت بزپاش می‌دانیم، طبیعی است که در تهیه سور و سات جوج هم درمانده شویم. قرارگاه فرماندهی طیور، برج مراقبت قلعه‌مرغی نیست که ناظر افت و خیز طیاره‌ها باشد. مدیریت کف‌میدانی، قیمت مرغ را به قرارگاه می‌رساند.  سفره‌ دل مردم که باز می‌شود، از مرغی می‌گویند که از سفره‌ آنها بار سفر بسته. عزت مرغ‌های امروز ثمره‌ به خاک ‌و ‌خون کشیده شدن و زنده به گور شدن جوجه‌های دیروز است. زمانی گوشت سفید قوت لایموت بود ولی امروز قیمت آن روزگار مردم را سیاه کرده است. مرغ آزاد ما را به مرگ گرفته تا به تب مرغ دولتی راضی شویم. آقایان متخصص گفتاردرمانی! وقتی مرغ‌های زبان‌بسته‌ در بازار قشقرق به پا می‌کنند، برای اینکه زخم مردم را نمک‌سود نکنید، بهتر است زبان به کام بگیرید. مدعی بودید عزت ملی را به ایرانیان بازمی‌گردانید، نه به پرندگان! می‌خواستید پاسپورت را مایه‌ افتخار کنید اما امروز کارت ملی را مانع ازدحام کرده‌اید. صف مرغ در آستانه‌ انتخابات، صف رأی را جمع می‌کند، تا حماسه‌های قبلی دیگر تَکرار نشود! بگذارید در شام آخر دولت، سفره‌ مردم آبرومند باشد، شکوهمندی پیشکش. صبح انتخاب نزدیک است. یادمان باشد «مرغ سحر» برای‌مان آب و نان نمی‌شود. در این دام و دانه‌ها گرفتار نشویم.  روزنامه وطن امروز/ ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در اوج کارزار فشار حداکثری و در چنبره‌ی تحریم‌های فلج‌کننده، شبکه‌ی همکاران داخلی آمریکا، نفَس مردم را همچون نبض اقتصاد به شماره انداخته‌اند. مانع‌‌زدایی گاندوها شاید مؤثرترین شیوه‌ی بی‌اثر کردن تحریم‌ها باشد. برای رفع تحریم‌ها باید نگاهمان به داخل باشد. حالا که سربازان گمنام امام زمان (عج) تیغ هرس را به دست گرفته‌اند و شاهین ترازوی عدلیه میزان شده است، دولت جوان انقلابی نیامده باید پالایشگاه راه بیندازد. ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴آب سرد فراموشی بر آتش انتقام آبسرد و تکرار طنز تلخ نطنز تا وقتی از نگاه ما هر توافقی بهتر از عدم ‌توافق است، تروریسم هسته‌ای هم مذاکرات برق‌آسای وین را از پریز نمی‌کشد. طنز تلخ روزگار این است که نتانیاهو هم دیگر می‌داند خرابکاری هسته‌ای، مذاکرات سازنده‌ را خراب نمی‌کند. وقتی انتقام‌ها‌ تلنبار شود، اتفاق‌های بد تکرار می‌شود. آنها می‌زنند و برخی در دولت خود را به آن راه می‌زنند؟! اینها مثل آب خوردن از کنار انتقام آبسرد گذشتند تا امروز خرابکاری‌های گاه‌و‌بیگاه، آب سردی باشد بر پیکره عزت ملی. قرار گرفتن در موضع پدافندی، اشرار عالم را بر ما مسلط می‌کند. نفوذ در گنبد آهنین مانع نفوذ در سایت هسته‌ای است. پاسخ نطنز را باید در دیمونا داد، نه وین. برای پاکسازی امنیتی ایران باید خانه‌ عنکبوت‌ را تکاند. برای قطع نفوذ مویرگی باید شاهرگ غده‌ سرطانی را زد؛ این زبانی است که غرب وحشی می‌فهمد.  ۸ سال است معیشت مردم گروگان سیاهچال مذاکره شده تا در «تله‌ تنش» نیفتیم. وقتی سانتریفیوژها هوا می‌روند، یک خوش‌غیرت یقه‌دیپلماتی باید بگوید «بالمره تمام مذاکرات تا اطلاع ثانوی پر»! عجله برای احیای برجام تا انتخابات ایران، کار شیطان بزرگ است و الا تا دیروز صبر استراتژیک بر بدعهدی‌های غرب سرلوحه‌ دیپلماسی ما بود. ساختمان کلنگی برجام را می‌خواهند بکوبند و از نو بسازند، آجر به آجر، گام به گام. تعهدات خود را که سفید امضا در وجه قاتل به ترامپ شرخر دادیم و رفت اما چک توافق هسته‌ای با دموکرات‌های خرنشان هم پاس‌شدنی نیست. تا سایه‌ گرگ‌و‌میش مذاکره از سر کشور دور نشود، کار ملت سلام و صلوات است. مردم را به توبه‌توبه انداخته‌اید تا شیطان بزرگ توبه کند؟ «سیاست قطعی» رهبری، اقتصاد را از قحطی نجات می‌دهد، نه خط‌خطی کاغذی بایدن. توقف غنی‌سازی در نطنز، امتیاز نقدی است که آمریکا پیش از توافق احتمالی وین گرفته است. رفع تحریم‌ها پیشکش، لکن طوری مذاکرات را ریل‌گذاری کنید که از نطنز فقط زمین سوخته به دولت بعدی نرسد. وقتی زیر سایه‌ امن توافق هسته‌ای سانتریفیوژها از بین می‌روند، گلابی برجام تحفه نطنز می‌شود.  عقل حکم می‌کند کار فردوسازی نطنز را به فردا نیندازیم. رو بازی کردن ما، غربی‌ها را پررو کرده است. فعالیت‌های زیرزمینی زیرساخت‌های هسته‌ای را حفظ می‌کند. چراغ دانشی را که احمدی‌روشن‌ها روشن کرده‌اند، با قطع برق خاموش نمی‌شود. شاهکار معماری هسته‌ای شهریاری‌ها با خرابکاری ویران نمی‌شود. افتخارآفرینی فخری‌زاده‌ها در خودکفایی، با انفجار از بین نمی‌رود. عزت ملی را آنها که خلوص دارند، غنی‌سازی کرده‌اند. دستاوردهای هسته‌ای بادآورده نیست. خون‌ها داده‌ایم و خون ‌دل‌ها خورده‌ایم. مادامی که شهادت ارث پدری آرمیتاهاست، صنعت اتمی نه یتیم می‌شود، نه عقیم. روزنامه وطن امروز/ ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ویروس تبعیض در واکسن وی آی پی عقیل در فقر و تنگدستی دست و پا می‌زد. به ناچار نزد برادر آمد تا از گندم بیت‌المال، سهمیه‌ای ویژه بگیرد و اهل‌‌بیتش را از گرسنگی نجات دهد. علی علیه‌السلام که ویژه‌خواری در قاموس عدالتش جای نداشت، برادر را به آهن تفتیده مهمان کرد و آتش‌پاره‌ای در دستش گذاشت تا چشیدن حرارت گداخته، جزع و فزع گرسنگی دنیوی را از او بگیرد و ذائقه‌ی اُخروی‌اش را باز کند. انقلاب، بساط ویژه‌خواری پهلوی‌چی‌ها را جمع کرد و سفره‌ی برادری و برابری را پهن نمود. مردم همه در جنگ سهم داشتند و در صف شهادت می‌ایستادند تا نوبت به ایثار آنها برسد. جنگ، حتی بیژن قالپاق‌ها را هم آدم کرد تا از سهمیه ماسکشان بگذرند و شیمیایی شوند اما به خودخواهی آلوده، نشوند. از اندیشه‌ی امام که فاصله گرفتیم، رانت‌خواری قوت غالب برخی مسئولین شد. وقتی غربزده‌ها لفت و لیس را به عنوان ملزومات توسعه تئوریزه کردند، سهم‌خواهی‌ها از سفره‌ی انقلاب شروع شد. وقتی خط‌ویژه‌ها را برای تشریفات وی‌آی‌پی پذیرفتیم، خط امام را گم کردیم. وقتی بین مردم و مسئولین نرده کشیدیم، جامعه را به زبردستان و فرودستان طبقه‌بندی کردیم. به واکسن باید خارج از نوبت رسیدگی کرد تا ویروس تبعیض بیش از ویروس کرونا شیوع نیابد و تلفات نگیرد. مسئولی که استتار می‌کند تا به اول صف واکسن بپرد با مسئولی که اختلاس می‌کند و به کانادا می‌پرد، فرقی ندارد. واکسن‌دزد روزی وطن‌فروش می‌شود. هویت سارقین اعتماد مردم را باید آشکار کرد و داغ رسوایی را بر پیشانی ویژه‌خواران گذاشت. آهن تفتیده‌ی مولا کجاست؟ ✍زهرا محسنی‌فر @lafzeghalam
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بت‌ها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند. (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مال‌التجاره‌اش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود. و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت. داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آن‌طرف‌تر از شعب ابیطالب... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴«انتخابات پس از موعد» و «رفراندوم»، فرار رو به جلو برای لاپوشانی بازگشت به عقب همین چند وقت پیش بود که آقای روحانی برای چندمین بار مساله‌ی «رفراندوم» را مطرح کرده و آن را نجات‌بخش کشور در بن‌بست‌ها دانست. حالا بحران کرونا را که نتیجه‌ی مدیریت شل‌کن سفت‌کنی خودش است، بهانه کرده و پالس تعویق یک‌ساله «انتخابات» را ارسال می‌کند، بلکه نتیجه‌ی مذاکرات محرمانه‌ی وین تا آن موقع، با لطایف‌الحیل و عبور احتمالی از خطوط قرمز نظام، موقتا بر سفره‌ی مردم آشکار شده و هم‌حزبی‌هایش از کورس قدرت جا نمانند. همین چند وقت پیش بود که تفاهم‌نامه همکاری ٢۵ ساله‌ی ایران و چین امضا شد و غربگرایان داخلی به کمک ضدانقلاب خارجی و بوقچی‌های فارسی‌زبان پارس‌ستیز با کلیدواژه‌ی «شفافیت» به محتوای محرمانه‌ی آن تاختند و آن را مخل استقلال کشور و عامل تاراج منابع ایران برشمردند. حالا که مذاکرات «محرمانه‌» وین برای احیای برجام در حال انجام است و سیاست قطعی نظام برای رفع کل تحریم‌ها، راستی‌آزمایی ایران و بازگشت به برجام در حال نقض شدن و دور خوردن است، غربگرایان هرگونه سوال از تیم مذاکره کننده در مورد محتوای جلسات و لایی کشیدن شروط صریح و قطعی رهبری را به مثابه خنجر زدن از پشت به سرباز وطن و شلیک به پای خود می‌دانند. 🔻هرچه عرصه بر مدیریت فرسوده‌ی غربگرایان تنگ‌تر می‌شود، تناقضات رفتاری و مبنایی آنها بیشتر آشکار می‌شود. تا زمان زیادی باقی نمانده و وعده‌های زیادی بر زمین مانده است. دوقطبی‌سازی‌های موهوم، بهانه‌تراشی‌های واهی و رقیب‌هراسی‌های وهمی در این فضا تشدید می‌شوند تا تناقضات مخفی بمانند و حافظه‌ی تاریخی ملت سراغ وعده‌ها نرود. از این تردستی‌ها بازی نخوریم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴 میدان تره بار را نمي‌توانند مدیریت کنند، انتظار دارند میدان امنیت را هزینه دیپلماسی کنند/دیپلماسی انتحاری از نامرد نامزد نمی‌سازد! ٨ سال به رب‌النوع دیپلماسی فرصت داده شد تا به معجزه‌ی مذاکره با شیطان رجیم، اقتصاد افلیج را شفا دهد. از قضا سرکنگبین صفرا فزود و پهلوان‌پنبه‌ای که برای شکستن سد تحریم رفته بود، کارش به بتن‌ریزی در اقتصاد کشید. شد غلامی که آب جوی آرَد آب جوی آمد و غلام ببُرد این روزها مرغ هوا و آبزی دریا در مدیریت تخم‌مرغی حقوق‌دانان از فرش به عرش پریده‌اند و در بَر و بحر و سماوات و ارضین هیچ جنبنده‌ای را از تیغ دروگر تدبیر و امید، زنهار نیست. میدان تره‌بار را نمی‌توانند مدیریت کنند و انتظار دارند میدان امنیت منطقه‌ای ایران برای دیپلماسی هزینه شود. چاه ویل مذاکره، قوت لایموت مردم را هم هورت کشیده اما آقایان دوقورت‌و‌نیمشان باقی است و «هل من مزید» می‌خوانند. قوه‌ی عاقله‌ی نظام، از مؤلفه‌های قدرت ایران تنها امنیت منطقه را از سبد داد بی‌ستد برجام خارج کرده بود و امروز امیرکبیر خودخوانده‌ی زمان، در حسرت وادادن این امتیاز نقد به غرب، داد و بیداد می‌کند. آنها که در جهاز هاضمه‌ی غرب جویده شده‌اند، از نگاه به شرق ویار می‌گیرند و عُق می‌زنند. در دایرة‌المعارف حقوق‌خوانده‌های بین‌الملل، منافع ملی در آغوش گشودن برای غرب و لگد زدن به شرق ترجمه می‌شود. تغییر پارادایم از دیپلماسی التماسی به دیپلماسی انتحاری، نمی‌تواند از نامرد، نامزد بسازد. رادیکال کردن فضا، معادله‌ی پر ابهام لیبرال‌ها را در انتخابات حل نمی‌کند. دیگی که اصلاح‌طلبان برای انتخابات بار گذاشته‌اند، با قربانی عظیم هم نمی‌جوشد. برگ برنده‌ی غرب‌باوران گاهی با نفوذ مویرگی، مهره‌ی سوخته می‌شود. یاران گواهند که رازهای سر به مهر زم‌ها، زنده‌به‌گور نخواهد شد. دست سردار نمک نداشت یا آش مذاکرات وین برای نمک‌پرورده‌‌های غرب شور شده است؟ یادشان رفته که سدشکن میدان حماسه، خود را جلوی رئیس‌جمهور سپر کرد تا حریف قمارباز شود. یادشان رفته در مجلس، عبوسا قمطریرا ژست رفاقت با قهرمان می‌گرفتند تا از استیضاح فرار کنند. او مراقب نظام بود اما آنها او را هنوز هم رقیب خود می‌پندارند. قدم زدن با کفتار، گفتارشان را گزنده کرده است. خون شهید شاید هزینه شود، اما هدر نمی‌رود. پمپئو حتما نمی‌فهمد اما ما می‌دانیم که حاج قاسم آن شب در فرودگاه بغداد زنده شد تا فاتحه‌ی غرب و غرب‌یاوران را یکجا بخواند. مردان خدا با ترور شخصیت، زنده‌تر می‌شوند. سلیمانی شهید، شخصیت نظام است؛ وجودش هزینه برای جهان تک‌قطبی بود و هست. آنها که در دوقطبی سخیف میدان-دیپلماسی از خون او هزینه می‌کنند، از گندم پاستور نمی‌خورند. ✍‌ زهرا محسنی فر ✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
◾️علی‌واره‌ای برای شب‌های قدر با تو سخن می‌گویم ای امیر کلام تا رازهای سر به چاهت را در گوش شیعیان آخرالزمانت زمزمه کنی. با من بگو کدام نان‌پاره‌ی جُوینت را به آدم (ع) چشاندی که مزه‌ی گندم بهشت از دهانش افتاد و روز و شب کارش گریه‌های فراق تو بود تا خدا به وساطت تو او را از گوشه‌ی محراب توبه بر بالای منبر علم الاسماء نشاند؟ در کدام سال‌های بی‌آبی، بر نوحِ کشتی‌ساز گذشتی که "خدا قوتت" کمر همت او را برای افزون از هزار سال پیامبری محکم کرد تا غَلَیان آب‌های سرکش، زورق او را به اذن تو بر پاره‌کوهی فرود آورد؛ بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا... در کجایِ منجنیق ابراهیم (ع)، ملکوت آسمانها و زمین را به او نشان دادی که دست در دست تو در وادی ایمن آتش نمرود فرود آمد؟ چه زیبا ردای امامت را در میان آتش بر او پوشاندی تا از شیعیان تو باشد. کدام جلوه از لیلة‌المبیت را به موسای هراسان نشان دادی که وحشت قتل آن جوان بنی‌اسرائیلی در دلش خاموش شد تا در وادی ایمن دست در دست دختر شعیب (ع)، آتش درخت امامتِ تو را به نظاره بنشیند و جمال کبریائیت نطق او را باز کند تا بدون لکنت با خدای تو به تکلم آید، چه تکلمی! وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‌ تَكْلِيماً... کدام خرمای شیرین که از نخل‌های بهشتی‌ات آورده بودی کام مریم (س) را عسل کرد که بار خویش سبکبارانه بر زمین نهاد تا طعم تلخ راندن زن آبستن از عبادتگاه را به شیرینی موهبت مولود کعبه به فراموشی سپارد و کودکش در گهواره شیرین‌‌زبانی کند؟ جان عالم پیشکشت بگو چگونه در جان محمد (ص) نشستی که در معراج نزد سدرة المنتهی در خلوت با خدا تو را می‌دید در حالیکه جبرئیل از همراهی او باز مانده بود و بال و پر بسته از آن دوردست‌ها به فاصله دو کمان خیره شده بود. فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی... ای نشسته بر کرانه‌ی ابدی و ازلی وجود! هنوز نخ وصله‌های کفشت کهکشان‌ها را تسبیح‌وار به هم زنجیر کرده تا در این عالم لا یتناهی چیزی از خلقت خدا گُم نشود. چیزی از خلقت خدا کم نشود. سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ ... ای اقیانوس زخم خورده! آنگاه که برای نماز صبح ۱۹ رمضان به مسجد کوفه می‌روی، عبایت را از حلقه در رها کن و یکبار دیگر آن را بتکان تا روزیِ خدا را در عالم پخش کنی، در شامی که مقدرات را به نام تو تقسیم می‌کنند. ای روح لیلة القدر! در این شب قدر که بندگان خوب خدا را برای خودت جدا می‌کنی، شلخته‌تر سوا کن، بگذار لابلای جنس‌های خوب، بندگان بُنجلی چو من هم به نوایی برسند. السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ... اعمال مرا با مغناطیس وجودت به سوی خود میزان کن و احوال مرا با کیمیای وجودت به سوی خود به انقلاب در آور... یا علی... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مجری، سیاستگذار یا مافیا؟! 🔹حسن روحانی گفتمان انتخاباتی خود را بر مذاکره گذاشت و رأی مردم را دشت کرد. رئیس‌جمهور خزانه خالی را نشان داد و استراتژی دولتش را بر مذاکره برای رفع تحریم گذاشت. رهبری مذاکره را بی‌فایده دانست. روحانی گیر سه‌پیچ داد و شاخ و شانه کشید. رهبری نصیحت کرد. روحانی فشار آورد و مجوز را گرفت. ظریف با کری قدم زد. روحانی کشور را در آمپاس نگه داشت. به دیپلماسی بالکونی روی آورد. رهبری خطوط قرمز را ترسیم کرد. روحانی همه‌ی مسئولیت مذاکره را پذیرفت. کمیسیون برجام مجلس وارد گود شد. ظریف خطوط قرمز را لایی کشید. لاریجانی مجلس را ٢٠ دقیقه‌ای دور زد. زارعی گریه کرد. منتقدان در صدا و سیما سانسور شدند. ظریف با تام کاتن رفیق توئیتری شد. رهبری هشدار داد که خرشان از پل بگذرد، به ریش قشنگتان می‌خندند. روحانی گلواژه نثار کرد. وحدت عجیبی بین دولت و مجلس موگرینی‌پسند شکل گرفت. برجام متولد شد. مردم بیرون ریختند. فیروزآبادی تبریک گفت. رهبری به او تشر زد. ظریف در آسمان‌ها سیر می‌کرد. سانتریفیوژها به سرعت جمع شدند. هسته‌ای زیر ذره‌بین نظارت پادگانی رفت. ١+۵ بشکن زد. اوباما تحریم‌ها را با قدرت ادامه داد. اروپا سوت بلبلی زد. روحانی به روی مبارک نیاورد. رهبری هشدار داد. سوئیفت کار نکرد. سیف از «تقریبا هیچ» رونمایی کرد. ترامپ با لگد به برجام ورود کرد. رهبری ادامه‌ی مسیر را خسارت محض دانست. دولت، برجام را تصمیم نظام معرفی کرد. رئیس شورای عالی امنیت ملی همچنان گلواژه تولید می‌کرد. ترامپ با خط‌خطی از برجام خارج شد. ظریف روی زمین برگشت. روحانی اسیر جوسازی‌ها نشد. اروپا پوزخند زد. مجلس، ملنگ سلفی بود و خم به ابرو نیاورد. زنجیره‌ای‌ها جا انداختند که برجام در هماهنگی کامل با رهبری امضا شده است. رهبری در مقابل این بهتان گفت خودتان چشم و عقل دارید و من چنین توافقی را نمی‌خواستم. 🔹حاج قاسم طومار داعش را در هم پیچید. ترامپ ایران را به مذاکره فراخواند و گوش به زنگ نشست. رهبری به شینزو آبه گفت که ترامپ لایق هیچ پیغام و پسغامی نیست. اروپا بازی اینستکس را شروع کرد. دولت مشغول بازی شد. رهبری نصیحت کرد که نگاه‌ها به خارج نباشد. تحریم‌های جدید آمد و روی قبلی‌ها تلنبار شد. اروپا با آمریکا همراهی کرد. ایران تنها پایبند به توافق باقی ماند. روحانی همچنان از فتح‌الفتوح برجام می‌گفت. ناگهان میدان فدای دیپلماسی شد. حاج قاسم پر کشید. ترامپ پرچم آمریکا را توییت کرد. روحانی در تله‌ی تنش نیفتاد. ظریف دیپلماسی توئیتری را ادامه داد. در نطنز خرابکاری شد. دولت اسیر این صحنه‌آرایی خطرناک نشد و سکوت کرد. فخری‌زاده شهید شد. سکوت مرگبار ادامه یافت. مجلس دولت را موظف به خروج از پروتکل الحاقی کرد. روحانی رو ترش کرد. آژانس با صالحی به توافق رسید. ایران ضرب‌الاجل داد. آمریکا خواستار مذاکره مستقیم شد. لیبرال‌ها له‌له زدند. رهبری قدغن کرد. گفتگوهای وین شروع شد. آمریکا در اتاق بغلی نشست. نطنز آتش گرفت. غنی‌سازی به ۶٠ درصد رسید. گفتگوها سرعت پیدا کرد. نوار ظریف لو داده شد. حاج قاسم دوباره شهید شد. بن‌سلمان با دمش گردو شکست. ظریف همه را حلال کرد! رهبری از ظریف ابراز تعجب و تاسف کرد. لیبرال‌ها دوباره برجام را گردن رهبری انداختند. 🔻و این داستان ادامه دارد... ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648