eitaa logo
لاله های سرخ
53 دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
14.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
آخرین اخبار و اطلاعات منطقه و جهان با نگاه آخرالزمانی و شرایط نزدیک به ظهور آی دی مدیر کانال: @Jamalniknahad
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه معصومین « عليهم السلام » به تصوف 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ روایات بسیاری در باب تصوف از ناحیه ی مقدسه ی معصومین (عليهم السلام) صادر گشته است. 🔷 مرحوم شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی معروف به شیخ حر عاملی،[1] از علما و فقهای شیعه در قرن ۱۱ هجری و مؤلف کتاب وسائل الشیعة در رساله ای به نام الاثنی عشریه احادیثی را در رد و مذمت صوفی و صوفی گری جمع آوری نموده است. 🔶 ایشان می نویسد: « جمیع الشیعة انکروهم (أی الصوفیة) و نقلوا عن ائمتهم احادیث کثیرة فی مذمتهم و صنف علماء الشیعة کتبا کثیرة فی ردّهم و کفرهم منها کتاب الشیخ المفید فی الرّد علی اصحاب الحلاج و ذکر فیه أن الصوفیة فی الاصل فرقتان حلولیة و اتحادیة »[2] 🔷 تمام شیعیان، فرقه های صوفیه را انکار نموده اند و از امامان خویش احادیث بسیاری در نکوهش آنان نقل کرده اند و علمای شیعه کتابهای بسیاری را در ردّ این فرقه و اثبات کفر آنان تألیف نموده اند که از آن جمله کتاب شیخ مفید در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است : صوفیه در اصل دو فرقه : حلولیه و اتحادیه می باشند. 🔶 روایات در مذمت و انکار تصوف دو گونه اند. برخی صراحتاً از تصوف نام برده و برخی به صورت غیرمستقیم، اندیشه و تفکر و اعمال صوفیانه را منکوب کرده اند. 🔷 دلیل این مطلب شاید این باشد که تا برهه و زمانی از تاریخ، صوفی گری به این نام مشهور نشده بود و اعمال زاهدانه ی غیرشرعی که امروزه از آن به عنوان خشک مقدس تعبیر می شود، نشانه ی صوفی و تصوف بوده است. 🔻 جز یک روایت که از وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به عنوان پیش گویی، حضرت صوفی و صوفی گری را با لفظ صوف، به شدت مورد انتقاد قرار داده اند. 🔷 حضرت از پدید آمدن این گروه خبر داده و فرموده اند : « لاتقوم الساعة علی امتی حتی یقوم قوم من امتی اسمهم الصوفیه لیسوا منی و انهم یحلقون للذکر و یرفعون أصواتهم یظنون انهم علی طریقتی بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار »[3] 🔶 روز قیامت بر امتم نمی آید تا آنکه قومی از امّت من به نام (صوفیه) برخیزند. آنها از من نیستند و بهره ای از دین ندارند و آنها برای ذکر دور هم حلقه می زنند و صداهای خود را بلند می کنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند؛ در حالی که آنان از کافران نیز گمراه تر و اهل آتش اند و صدایی دارند مانند عرعر الاغ! 🔷 این روایت با اینکه هنوز در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله تصوف و صوفی گری شکل نگرفته بوده است، حضرت از تشکیل فرقه ی ایشان خبر داده و به عنوان هشدار به مسلمانان از راه و روش و مسلک ایشان انتقاد می کنند و ایشان را دایره ی اسلام خارج و از کفار هم بدتر می شمارند. 🔶 غالب سلسله سندها واجازه نامه های به باطل، به وجود نازنین امام رضا علیه السلام نسبت داده شده و وصل می شود، در حالی که در یکی از همین اخبار ذم تصوف، حضرت با صراحت و قاطعیت می فرمایند: من ذُکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منّا و من أنکرهم فکأنّما جاهد الکفار بین یدی رسول الله صلی الله علیه وآله! [4] 🔷 هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با کفار جهاد کرده است.[5] ♦️ بعنوان شیعه ی اثنی عشری و بخاطر فرمان امام رضا علیه السلام، خداوند را گواه می گیریم که ما، با دل و زبان این فرقه ی ضاله را انکار و رد می کنیم و بر علیه اهداف و افکار و عقاید بدعتی و باطل ایشان تا زوال و نابودی شان به دست ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، روشنگری کرده و قلم خواهیم زد. 🔻 منابع: 1- متولد ۱۰۳۳ قمری در روستای «مشغره» از توابع جبع در لبنان - متوفی ۲۱ رمضان ۱۱۰۴ قمری 2- الاثنی عشریه ص 53 3- سفینة البحار محدث قمی/ ج2 / ص 58 و شرح نهج البلاغه علامه خویی ج 14 ص3 در چاپ جدید و ج 6 ص 268 در چاپ قدیم و ... 4- سفینة البحار، ج 2، ص57 و حدیقة الشیعه، ص 563 و شرح نهج البلاغه خویی، ج 6 ،ص 304 5- عنکبوت های دنیادار ص 105 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
توهین به قیام امام حسین (علیه‌السلام) در اشعار مولوی 🔻 ♦️ یکی از شاعران مشهور و زبانزد در میان مردم، مولوی است، که با وجود سرودن اشعار فراوان درباره اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام)، عقیده درستی نسبت به اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام) نداشت و در این راستا اشعاری توهین‌آمیز و سخیف در شأن اهلبیت (علیهم‌السلام) سروده است. 🔷 مولوی که در نزد صوفیه از سران و بزرگان این فرقه به حساب می‌آید در یکی از سروده‌های خود، سوگواری و عزاداری برای شهادت امام حسین (علیه‌السلام) را بی‌تأثیر دانسته و گفته که باید بر خودتان گریه کنید. وی در این‌باره گفته: 🔸 روز عاشورا همه اهل حلب 🔹 باب انطاكيه اندر تا به شب 🔸 گرد آيد مرد و زن جمعى عظيم 🔹 ماتم آن خاندان دارد مقيم 🔸 ناله و نوحه كند اندر بكا 🔹 شيعه عاشورا براى كربلا 🔸 پس عزا بر خود کنید ای خفتگان 🔹 زانک بد مرگیست این خواب گران 🔸 روح سلطانی ز زندانی بجست 🔹 جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست 🔸 چون که ایشان خسرو دین بوده اند 🔹 وقت شادی شد چو بشکستند بند[مثنوی معنوی، ص846] ♦️ مولوی در این ابیات به حادثه عاشورا و عدم تأثیر گریه شیعیان بر این مصیبت پرداخته است که این گریه و عزا هیچ فایده‌ای برای شهدای کربلا نداشته و بر خودتان که تا به حال، خواب بوده‌اید عزا بگیرید که این خواب گران، بد مرگى است. 🔷 مولوی حتی روز عاشورا را روز شادی و سرور قلمداد می‌کند که آن خسرو دین، امام حسین(علیه‌السلام)، از زندانِ تن‌‌‌ رها شد و براى شهداى کربلا این رهایى عین شادى و شادمانى است. 🔻 علامه جعفری در شرح مثنوی به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می‌نویسد: 🔷 «اگر گذشتن وانقراض حادثه‌ی کربلا بتواند دلیلی به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتی جلال الدین هم نمی‌تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنان‌که داستان خونین کربلا گذشته و به سلسله‌ی ابدیت پیوسته است، همچنین تبهکاری‌ها و گنه کاری ما نیز گذشته و دیگر جایی برای گریه نمی‌ماند. 🔶 اگر بگویید: گریه توأم با توبه و بازگشت، کثافت‌ها و لجن‌های روح را شستشو می‌دهد، می‌گوییم: 🔷 گریه بر داستان نینوا نیز کثافت‌ها ولجن‌هایی را که به روی انسان وانسانیت با دست تبهکاران کشیده می‌شود، شستشو می‌کند ومی‌گوید: روی انسان را پاک نگه بدارید.»[تفسیر مثنوی، ج۱۳، ص ۳۱۴] ♦️ در ردّ کلام مولوی، روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) درباره‌ی گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) وارد شده که فرمودند: 🔷 «هر جزع و گریه‌ای ناپسند است مگر جزع و گریه بر حسین (علیه‌السلام)»[وسائل الشیعه، ج3، ص282، ح9] 🔶 مولوی در جای دیگر درباره‌ی حرکت و رفتن امام حسین(علیه‌السلام) به سمت کربلا نیز گفته است: 🔹 کورکورانه مرو در کربلا 🔸 تا نیفتی چون حسین اندر بلا[مثنوی معنوی،334] ♦️ به تعبیر مولوی، امام حسین(علیه‌السلام) ناآگاهانه و بدون هرگونه دوراندیشی به سمت کربلا خارج شدند و این حرکت ایشان، کورکورانه انجام گرفته؛ لذا ما نباید مانند او عمل کنیم. 🔷 این سخن وی کاملا مخالفت کردن با علم امامت و ولایت‌ است که این حرکت حضرت را ناآگاهانه و غیر صحیح دانسته، که ناشی از عدم ولایت‌پذیری وی در این‌باره است. 🔶 بنابراین مولوی با این اشعار، هم نسبت به جایگاه والای حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) جسارت کرده و هم فضیلت گریه و عزاداری در رثای سالار شهیدان را مورد خدشه قرار داده که ناشی از عدم محبت و ولایت‌ناپذیری وی، در حق اهلبيت (عليهم‌السلام) است. ♦️ حال این سؤال مطرح می‌شود که اگر عالمی یا شاعری درباره‌ی اسلام و اهلبیت (علیهم‌السلام)، مطلب یا شعری در حقانیت آنان گفته باشد آیا می‌توان حقانیت صاحب آن را اثبات کرد و بگوییم این شخص از شیعیان و محبین واقعی معصومین (علیهم‌السلام) است یا اینکه باید عقاید و راه و روش او را دانست و بعد قضاوت کرد❓ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
حمایت صوفی معرف محمد غزالی از یزید « لعنة الله علیه » 🔻 ♦️ یکى از زشت‌ترین گناهان، یارى ستمکاران و ظالمان و مجرمان است که سبب مى شود انسان در سرنوشت شوم آنها نیز شریک باشد. 🔷 قرآن کریم در آیه‌ی 2 سوره‌ی مائده با تأکید بر نیکی و تعاون بر تقوی، از کمک به ظلم و ستم و همکاری با ظالمان نهی کرده است. 🔶 «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ[مائده/2] در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد» 🔷 اعانت و حمایت از ظالم چنان زشت و ناپسند است که قرآن به صراحت فرموده همکاری و حمایت بر ظالم، موجب داخل شدن در آتش دوزخ است: 🔶 «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[هود/113] و به كسانى كه ستم كرده‌اند متمايل مشويد كه آتش (دوزخ) به شما مى رسد.» 🔻 از مصادیق تبری و بیزاری از دشمنان، «لعن» است که خداوند در قران کریم بارها از آن استفاده کرده است. خداوند، اهل کفر، اهل فسق و کذب و ظالمین را لعن فرموده است: 🔷 « فَلَعنَهُ اللهِ عَلَی الکافِرینَ[بقره/89] پس لعنت خداوند بر کافرین باد »و یا در سوره هود آمده: «اَلا لَعْنَهُ اللهِ عَلَی الظّالِمینَ [هود/7] آگاه باشید که لعنت خدا بر ظالمین است» ♦️ اما محمد غزالی در کتاب «احیاء العلوم» صریحا از ظالم و ستمکاری همچون یزید(لعنة الله علیه) حمایت کرده و حتی لعن به او را جایز ندانسته است. وی می‌نویسد: 🔷 « لعن مسلمانان جایز نیست و یزید مسلمان است و نسبت قتل یا امر یا رضای او به قتل حسین (علیه‌السلام) سوءظن به مسلمان است و به حکم کتاب و سنّت حرام است، هر کس شک در صحت این نسبت کند در غایت حماقت است.» 🔻 غزالی در ادامه می‌گوید: «باید به اهل اسلام حسن ظن داشت و اگر فرضاً ثابت شد چنانچه اشاعره می‌گویند: 🔷 قتل مسلمانان موجب کفر نیست، ممکن است قاتل فرضاً یزید باشد ولی اگر توبه کرده و بعد مرده لعن او جایز نیست، مانند کافر که اگر توبه کند لعنش جایز نیست و معلوم نیست که یزید از قتل سیدالشهدا علیه السلام توبه نکرده است. پس لعن چنین مسلمانی جایز نیست و اگر کسی لعن کند معصیت کرده است.»[1] ♦️ غزالی در حالی لعن یزید را جایز ندانسته و نسبت قتل به یزید را سوءظن به مسلمان می‌داند که این حادثه از قطعیات تاریخی بوده و غزالی با آن همه ادعای علم و کمال، این جنایت یزید را انکار و نسبت قتل به او را سوءظن به مسلمان می‌داند. 🔷 غزالی حتی با فرض قاتل بودن یزید می‌گوید که اگر او توبه کرده باشد لعن او جایز نیست، در حالی که اولاً مسئله‌ی قتل نمایندگان خدا در روی زمین، حسابی جدا از حساب قتل یک فرد عادی است و در حد کفر به خداست. ♦️ توبه یزید، جنایات او را سرپوش نمی‌گذارد، ثانیاً کارنامه‌ی حکومت سه ساله ننگین یزید، نشان از دوری او از توبه است، به‌گونه‌ای که تخریب کعبه یازده روز قبل از هلاکتش به وقوع پیوست. 🔻 ثالثاً جاری شدن لعنِ یزید بر لسان ائمه‌ی معصومین(علیهم‌السلام) ما را بر لعن یزید کفایت می‌کند. ♦️ چنان‌چه در زیارت عاشورا می‌خوانیم «اللّهُمِ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ باللَّعن منّی و ابْدَأ به اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِیَ و الثّالِثَ و الرّابع اللهم العَنْ یَزیدَ خامِساً...»[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. غزالی، محمد، احیاءالعلوم، به تحقیق حافظ عراقی، انتشارات دارالکتاب العربی، ج 3، ص106. [2]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، تهران، انتشارات صبا، زیارت عاشورا، ص 805. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آداب تصوف اقتباسی از آداب هندوییسم و بودیسم 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ نویسندگان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی در این‌باره گفته‌اند: «از آثار هندى در تصوف اسلامى، خرقه اى است كه مريد به هنگام دخول در جماعت صوفيه مى‌پوشد. 🔷 خرقه که رمزى است از فقر و اعراض از عالم ديگر، به كار بردن سبحه(تسبیح) و گفتن ذكر است كه در اسلام شيوع فراوان دارد. 🔶 كرمر در كتاب خود موسوم به طرح‌هايى در تاريخ فرهنگ گويد: 🔷 صوفيان مسلمان از هنديان، روش رياضت به وسيله ذكر را فراگرفتند، همچنانكه «روش تنفس» را، كه موجب وصول به انجذاب روحى مى شود.»[1] 🔶 صوفیان در جلسات خود برای ذکر گفتن، بدعت‌هایی همچون فریاد زدن و صیحه‌کشیدن و سر تکان‌دادن با ضرب‌های مختلف و همراه آن به موسیقی گوش‌دادن و... به کار می‌برند. 🔷 فیض کاشانی نیز درباره این جلسات صوفیانه می‌گوید: «قومی خود را از اهل ذکر و صوفی معرفی می‌کنند، خرقه می‌پوشند و حلقه‌ی ذکر سر پا می‌کنند و اختراع اذکار می‌کنند و تغنی به‌اشعار می‌نمایند و فریاد می‌زنند... 🔶 سنت را ترک کردند و بدعت‌ها را ملتزم شدند. فریاد زدن و صیحه را عبادت نام گذاردند کأن خدا بانگ آنها را نمی‌شنود، پاک و منزه است ذات احدیت از این‌که چیزی بر او مخفی باشد.»[2] 🔷 این در حالی است که در آیات و روایات، اصلاً چنین ذکری وارد نشده و بر عکس، از نشانه‌های یک شیعه، ذکر در خلوت می‌باشد، که نشان از آهسته گفتن ذکر و آرامش و طمأنینه داشتن است چنان‌‌که امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «شیعتنا الذین اذا خلوا ذکروا الله کثیرا.[3] شیعیان ما کسانی هستند که وقتی خلوت می‌کنند خدا را بسیار یاد می‌کنند.» 🔶 از دیگر اعتقادات هندوییسم و بودیسم، که در تصوف نیز وارد شده، عقیده به فناست که صوفیه آن را فنا، محو و استهلاک می‌نامد. 🔷 بنا بر نظر دکتر غنی از صوفیه‌شناسان معاصر، عقیده به فناء فی الله در تصوف، خصوصاً در تصوف خراسان، مقتبس ازتعالیم بودایی و هندی است، که هزار سال قبل از اسلام در شرق ایران از جمله بلخ و بخارا رواج داشته است. 🔶 «نکته مهمی که باید متذکر بود این‏ است که متجاوز از هزار سال قبل از اسلام، مذهب‏ بودایی در شرق ایران یعنی بلخ و بخارا و نیز ماوراءالنهر شایع بوده و صومعه‌‏ها و پرستشگاه‌هایی معروف داشته و مخصوصاً صوامع بودایی بلخ بسیار مشهور بوده است. 🔷 در قرون اول اسلامی، بلخ و اطراف آن از مراکز بسیار مهم تصوف شده و صوفیان خراسان در تهور فکری و آزادمنشی پیشرو صوفیان به شمار می‏رفته‌‏اند . 🔶 عقیده «فناء فی الله» که تا اندازه‏‌ای‏ مقتبس از افکار هندی است، بیشتر به دست‏ صوفی‌های خراسانی از قبیل بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر ترویج می‏‌شده است.»[4] 🔷 دسته ای از بزرگان و مشایخ طبقه اول صوفیه مانند فضیل بن عیاض متوفای 187 ق، شقیق بلخی 174 ق، داوود بلخی 174 ق و همچنین ابراهیم ادهم که امیرزاده بلخی بوده، همه از بلخ بوده‌اند. 🔶 بایزید بسطامی درباره‌ی استاد خود، ابوعلی سندی که از اهالی سند و نواحی بخاراست، گفته است: «که من از بوعلی علم فنا در توحید می‌آموختم و بوعلی از من الحمد و قل هوالله.»[5] 🔷 با این اقوال و اقوال دیگر در مورد عقاید هندی و بودایی، که تفصیل آن در کتاب‌های مربوطه آمده نتیجه می‌شود که تصوف، خیلی از عقائد و رسوم خود را از منابع غیر اسلامی نظیر هندو و بودا اخذ کرده است. 🔻پی‌نوشت: [1]. فاخوری، حناجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلامی ، مترجم ، عبد المحمد آيتی 1373، ص251. [2]. محلاتی، ذبیح الله، کشف الاشتباه، تصحیح فردوسی، 1389، ص 300 - 301. [3]. کلینی ، محمد بن یعقوب، کافی، مترجم مصطفوی ، 1369، ج4، ص499، ح2 [4]. غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، 1386، ص156. [5]. الهامی، داود، عرفان اسلامی و عرفان التقاطی، 1374، ص36 و 37. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعادة فرقه های صوفیه را به شش گروه تقسیم میکند 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معذلک ازحقیقت توحید و عشق و سر محبت، ایشان را مطلقا اطلاعی نیست. و چنان پندارند که: با این حرکات، تارک دنیا و درویش می شوند و به درجات اهل توحید و عرفان ترقی می کنند و داخل زمره زهاد و دوستان خدا می گردند! 🔻دسته سوم: و گروه دیگر دست از شریعت برداشته و اساس دین و ملت را نابود انگاشته، واحکام خدا را پشت پا زده و «مباحی»[۴] مذهب گشته اند، نه حرام می دانند و نه حلال. 🔷 ازهیچ مالی اجتناب نمی کنند، و بر مائده اهل ظلم و عدوان حاضر می گردند. و بسا باشد که گویند: «المال مال الله و الخلق عیال الله» . و گاهی گویند که: خدا ازعبادت ما بی نیاز است، پس چرا خود را به عبث رنجه داریم. 🔶 زمانی گویند که: خانه دل را باید عمارت کرد و اعمال ظاهریه را چه اعتبار. و دلهای ما واله و حیران محبت خداست و در انواع معاصی و شهوات فرو می روند و می گویند که: نفس ما به مرتبه ای رسیده است، که امثال این اعمال، ما را از راه خدا باز می دارد، و عوام الناس و ضعفاء النفوس محتاج عبادت و طاعت اند. 🔷 این گمراهان ملحد، مرتبه خود را از مرتبه پیغمبران و اوصیا بالاتر می دانند، زیرا ایشان می فرمودند که: امور مباحه دنیویه، ما را ازیاد خدا باز نمی دارد، چه جای گناهان و معصیت. بلکه گاه بود که به واسطه ترک «اولائی»[۵] که از ایشان سر می زد، سالهای بسیار بر خود می گریستند. 🔶 شک نیست که: این طایفه، بی دین ترین طوایف، و ملعون ترین ایشان اند. و برمؤمنین احتراز از ایشان لازم، بلکه قلع و قمع ایشان متحتم است. 🔻دسته چهارم: و بعضی دیگر از صوفیان کسانی هستند که: ادعای معرفت و یقین، و وصول به درجات مقربین می نمایند. و دعوای مشاهده جمال معبود، و مجاورت از مقام محمود، و وصول به مرتبه شهود می کنند. 🔷 شطح و طاماتی چند ساخته و ترهاتی چند پرداخته اند، و فقها و محدثین و ورثه احکام سید المرسلین را به چشم حقارت نظر می کنند و طعن به ایشان می زنند. 🔶 از برای خود کرامت ثابت می کنند و اموری چند به خود نسبت می دهند، که هیچ پیغمبر و وصی پیغمبری ادعای آن را نکرده. و حال آنکه ایشان را نه مرتبه ای است از علم، و نه پایه ای است از عمل. 🔷 هیچ ندانسته اند به غیر از کلماتی چند که آنها را دام خود قرار داده و جمعی از اهل دنیا را به دام خود کشیده و دین ایشان را بر بادمی دهند، و مال ایشان را می خورند. 🔶 این طایفه، در نزد خدا از فجار و منافقین، و در نزدارباب بصیرت و یقین، از احمقان و جاهلان اند. و از آنچه ادعا می نمایند بی خبر، و ازدرگاه خدا از همه کس دورترند. 🔻دسته پنجم: اما و جماعتی دیگر هستند که ایشان را «ملامیه»[۶] می نامند، که اعمال قبیح را مرتکب می گردند، و افعال شنیعه را به جا می آورند و چنان پندارند که این موجب رفع اخلاق ذمیمه، و کسر هوا و هوس نفس خبیثه است. و حال اینکه خود این افعال، در شریعت مقدسه مذموم، و مرتکب آنها معاتب و ملوم است. 🔻دسته ششم: و گروهی دیگر که فی الجمله از اینها بهتراند، کسانی هستند که: مخالفت نفس راپیشنهاد خود کرده اند، و به ریاضت و مجاهده نفس مشغول شده اند، تا اینکه بعضی ازمنازل راه دین را پیموده اند و به بعضی از مقامات رسیده اند، اما هنوز در راه اند، و همه منازل را قطع نکرده اند، و از سلوک فارغ نشده اند. 🔷 و لیکن به همین قدر فریفته می شوند، و چنان پندارند که همه مقامات را طی کرده، به خدا رسیده اند. و حال اینکه هنوز درمبادی سیر، و اوایل منازل اند، زیرا میان بنده و خدا هفتاد حجاب از نور است، که سالک راه به هر حجابی از این حجابها که رسید، گمان می کند که به خدا رسیده است. 🔻پی نوشت: [۱]. اصطلاحی است که: برای فهماندن نادانی کسی به کار می رود. [۲]. نفس کشیدن، داخل شدن هوا در ریه ها. [۳]. صدای الاغ. [۴]. مباحی ملحدی را گویند که همه چیز را مباح شمرده و ارتکاب محرمات را روا داند. و شاید ماحی مذهب باشد یعنی: محو و نابود کننده مذهب. [۵]. کاری که سزاوار نبود انجام دهند، نه به خاطر اینکه حرام بود، بلکه کاری بود که در حق سایر مردم مباح و روا بود ولی سزاوار شان ایشان نبود. [۶]. نام فرقه ای از صوفیان. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2