eitaa logo
لاله های سرخ
48 دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
17.8هزار ویدیو
1.3هزار فایل
آخرین اخبار و اطلاعات منطقه و جهان با نگاه آخرالزمانی و شرایط نزدیک به ظهور آی دی مدیر کانال: @Jamalniknahad
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا « خروج یمانی » و « قتل نفس زکیه » از نشانه های حتمی ظهور است ⁉️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ قتل نفس زکیه 🔷 نفس زکیه یعنى فرد بى گناه پاک کسى که قتلى انجام نداده است و جرمى ندارد. 🔶 حضرت موسى در اعتراض به کار خضر مى فرماید: (أقتلت نفساً زکیة بغیر نفس. [5]) آیا جان پاکى را بى آن که قتلى انجام داده باشد مى کشى؟ 🔷 گویا در آستانه ظهور مهدى(عج) درگیر و دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدى(ع) فردى پاکباخته و مخلص مخلصانه در راه امام(ع) مى کوشد و مظلومانه به قتل مى رسد. 🔶 فرد یاد شده از اولاد امام حسن مجتبى(ع) است که در روایات گاهى از او به عنوان: (نفس زکیه) (سید حسنى) یاد شده است. 🔷 قتل نفس زکیه چنانکه قبلاً یاد کردیم از نشانه هاى حتمى ومتصل به ظهور است. هر چند در منابع عامه نامى از آن برده نشده ولى در منابع شیعه روایات آن فراوان و بلکه متواتر است [6] 🔶 از این روى در اصل تحقق چنین حادثه اى به عنوان علامت ظهور شکى نیست هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و ویژگیهاى مقتول مشکل است. 🔷 برخى [7] احتمال داده اند که مراد از نفس زکیه محمدبن عبداللّه بن حسن معروف به نفس زکیه است که در زمان امام صادق(ع) در منطقه (احجار زیت) در نزدیکى مدینه کشته شد. 🔻 این احتمال درست نیست به چند دلیل: 1️⃣ لازمه اش این است که پیش از تولد مهدى(ع) بلکه پیش از آن که امامان(ع) از آن خبر دهند این نشانه رخ داده باشد. 2️⃣ در روایات تصریح شده که نفس زکیه بین رکن و مقام کشته مى شود و حال آن که محمدبن عبداللّه بن حسن در منطقه (احجار زیت) در نزدیکى مدینه کشته شده است. 3️⃣ همان گونه که پیش از این اشاره کردیم برابر روایات قتل نفس زکیه از نشانه هاى حتمى و متصل به ظهور است حال آن که محمدبن عبداللّه سالها پیش از تولد مهدى(ع) به قتل رسیده است. 🔻 امام باقر(ع) مى فرماید: 🔷 (لیس بین قیام القائم(ع) و قتل النفس الزکیه اکثر من خمس عشر لیلة [8].) بین ظهور مهدى(ع) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. 🔶 محمدبن عبداللّه بن حسن معروف به نفس زکیه در زمان امام صادق(ع) و در سال 145هـ.ق. به قتل رسیده و از آن هنگام تا به حال بیش از ده قرن مى گذرد و نمى تواند علامت متصل به ظهور باشد. 🔷 به نظر مى رسد امورى چون همنامى وى و پدرش با پیامبر اکرم(ص) و پدر گرامى ایشان شباهت ظاهرى بودن وى از خاندانى شریف و بزرگوار امام حسن مجتبى(ع) وجود برخى نشانه ها چون داشتن خالى سیاه بر روى کتف راست قیام وى در شرایط سخت و در اوج خشونت بنى امیه و از همه مهم تر شیطنتها و تحریفهاى بنى عباس سبب گشته بود که مردم به اشتباه بیفتند و گروهى او را مهدى تصور کنند. 🔶 علاوه بر این از برخى قرائن استفاده مى شود که خود (نفس زکیه) و پدرش عبداللّه محض که شیخ بنى هاشم در آن عصر به شمار مى رفت و نیز برادرش ابراهیم به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن مى زدند و چنین وا مى نمودند که گویا مهدى ایشان همان مهدى موعود است. 🔷 آنان مى خواستند از این راه در رسیدن به قدرت و پیروزى انقلاب خویش و در هم شکستن بنى امیه کمک بگیرند. امام صادق(ع) در همان هنگام آنان را از این کار بازداشت [9]. 🔶 بعد از کشته شدن ولیدبن یزید بن عبدالملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنى امیه عده اى از بنى هاشم و بنى عباس از جمله منصور و سفّاح از بنى عباس و عبداللّه محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنى عباس در منطقه (ابواء) در نزدیکى مدینه جمع شدند و محمدبن عبداللّه (نفس زکیه) را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. 🔻 امام صادق(ع) پس از آن که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: 🔷 (این کار را نکنید; چه آن که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدى موعود(عج) است این گمان خطاست و او مهدى موعود نیست و این زمان نیز زمان خروج وى نیست . ♦️ و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهى از منکر کنید باز هم بیعت با محمد درست نیست; زیرا در حالى که عبداللّه شیخ بنى هاشم هست چرا وى را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم….)[10] 🔻 پی نوشت: [1] (تاریخ غیبت کبرى) 525/. [2] (کتاب الغیبة) نعمانى 252/. [3] (همان مدرک). [4] (تاریخ الغیبة الکبرى) 525/. [5] سوره (کهف) آیه 74/. [6] (منتخب الأثر) 459/. [7] (تاریخ الغیبة الکبرى) 511/. [8] (الارشاد) ج374/2; (اعلام الورى) 427/. [9] (بحارالأنوار) ج131/47 132. [10] (مقاتل الطالبیین) 205/ ـ 208. (بحارالأنوار) ج53/46 ـ 187; ج18/47 276 ; (ارشاد) 192/2; (منتهى الآمال) 327/1. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا « بارانهاى پیاپى » ، « جنگهاى خونین » ، « خروج یأجوج و مأجوج » و « طلوع خورشید از مغرب » از نشانه های حتمی ظهور است⁉️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻خروج یأجوج و مأجوج 🔷 در برخى روایات خروج مأجوج و مأجوج از نشانه هاى ظهور دانسته شده [7] که با دقت در این روایات روشن مى شود که ارتباطى به مسأله ظهور ندارند بلکه بیشتر آنها ناظر به برپایى قیامت هستند. 🔶 دو موردى که در قرآن از خروج یأجوج و مأجوج یاد شده هم [8] هیچ دلالتى بر این قضیه ندارد. این افزون بر ضعف سند روایات این باب و ضعف دلالت و نارسایى و گاه تناقض آنهاست. 🔻 طلوع خورشید از مغرب 🔷 از جمله نشانه هاى ظهور که در روایات به آن اشاره شده طلوع خورشید از مغرب است وقوع چنین پدیده اى اگر معناى ظاهرى آن مراد باشد مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسى خواهد بودو این با اصول حاکم بر نظام طبیعت ناسازگارى دارد. 🔶 به طور قطع حضرت مهدى(عج) بر روى همین زمین حکومت جهانى خویش را تشکیل مى دهد [9] بر این اساس تحقق این نشانه به گونه معجزه چنانکه برخى پنداشته اند میسر نیست زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت مى گیرد [10]. ♦️ به نظر مى رسد منظور از طلوع خورشید از مغرب حضرت مهدى(عج) است. 🔷 فیض کاشانى در توضیح روایتى در این زمینه مى نویسد: وکأنّه کنّى بطلوع الشمس من مغربها فى الحدیث عن ظهوره(ع) کما یظهر من بعض الأخبار [11].) 🔶 گویا طلوع خورشید از مغرب کنایه از ظهور حضرت مهدى(ع) است همان گونه که از برخى اخبار هم استفاده مى شود. 🔷 همان گونه که مرحوم فیض اشاره کرده از برخى روایات نیز این مطلب استفاده مى شود. در ذیل روایت صعصعه که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفى مى کند جمله اى است که روشنگر این معناست. 🔶 صعصعة در پاسخ فردى که از منظور امیرالمؤمنین(ع) از جمله (لاتسألونى عما یکون بعد ذلک…) پرسیده بود گفت: (ان الذى یصلى خلفه عیسى بن مریم هوالثانى عشر من العترة التاسع من ولد الحسین بن على(ع) وهو الشمس الطالعة من مغربها [12].) 🔷 کسى که حضرت عیسى(ع) پشت سروى نماز مى گزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن على(ع) است و هم اوست خورشیدى که از غروبگاهش طلوع مى کند. 🔶 بر این اساس طلوع خورشید از مغرب معناى کنایى دارد و در حقیقت تشبیه شده است ظهور حضرت مهدى(عج) به طلوع خورشید از غروبگاهش. ♦️ همان گونه که خورشید پس از آن که چهره در نقاب شب فرو مى کشد دوباره پرده هاى سیاهى را مى درد و طلیعه روشن آن از کرانه هاى افق پرتوافشانى مى کند حضرت مهدى(عج) نیز پس از طى دوران محنت و محرومیت و سپرى شدن روزگار غیبت و انتظار ظهور مى کند بسان خورشیدى جهان فتنه عدالت و بستوه آمده از ظلم و ستم و بى عدالتى را با پرتو حیاتبخش عدالت زنده و روشن مى کند. پی نوشت: [1] (ارشاد ج370/1. [2] (کتاب الغیبة) شیخ طوسى 449/. [3] (اعلام الورى) 432/. [4] (تاریخ مابعد الظهور) 191/. [5] (جامع الرواة) ج547/1. [6] (بحارالأنوار) ج246/52 251 388. [7] (منتخب الأثر) 461/; (سنن ابن ماجه) ج1353/2 (صحیح مسلم) ج199/8; (کنزالعمال) ج338/14 ـ 343; (تاریخ غیبت کبرى) 526/. [8] (سوره کهف) 94/ سوره انبیاء آیه 96/. [9] (بحارالأنوار) ج194/52 (کتاب الغیبة) نعمانى 252/; (ارشاد) ج371/2. [10] (دادگستر جهان) 220/. [11] (وافى) ج446/2. [12] (بحارالأنوار) ج195/52. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چگونگی پیدایش فرقه های اسماعیلیه 🔻 قسمت (پایانی) 6️⃣ ♦️ فرقه هاى اسماعيليه 🔷 كتب فرقه جعفريه آنان به دو زبان عربى و گجراتى نوشته شده است. آماربهره هاى مسلمان هنددرسال1901ميلادى به يكصدو چهل وشش هزارو دويست و پنجاه نفرمى رسيد كه ازاين عده 120هزار نفردربمبئى زندگى مى كنند. 🔻 فرقه آقاخانيه 🔷 اين فرقه از اسماعيليان نزاريه است و منسوب به آقاخان محلاتى مى باشد سيد ابوالحسن خان اهل كهك قم از سادات اسماعيليه بشمار مى رفت و در دوره حكومت زنديه تا دوره آغا محمد خان قاجار، حكومت كرمان را داشت . 🔶 او خود را از اعقاب اسماعيل بن جعفر مى دانست پس از بركنارى از قدرت در محلات قم گوشه گيرى اختيار كرد. او پيروان فراوانى در هند و آسياى ميانهداشت كه نذور و هداياى آنان را دريافت مى كرد. 🔷 سيد ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى قمرى در گذشت و پس وى پسرش شاه خليل الله به امامت برگزيده شد. 🔶 فرقه آقاخانيه عنوان شاه را از مراشد صوفيه گرفته اند و يا چون خود را از تبار ركن الدين خور شاه آخرين حاكم اسماعيلى الموت مى دانند لقب شاه را بر خود نهاده اند. 🔷 شاه خليل الله پس از اينكه به امامت دست يافت، به يزد سفر كرد و پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى ميان پيروان او وشيعيان اماميه در سال 1232 قمرى قتل رسيد. 🔶 فتحعلى شاه قاجار دستور داد تا عاملان قتل شاه خليل الله شناسائى و تنبيه شوند. شاه قاجار دخترش سر و جهان را به همسرى حسنعلى شاه فرزند خليل الله در آورد و حكومت قم و محلات را به وى واگذارد و او را به لقب آقا محمد خان مفتخر ساخت. 🔷 حسنعلى شاه در سال 1255 قمرى بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه از محلات به كرمان هجرت كند وقلعه معروف بم را تصرف كرد. 🔶 اندكى بعد فيروز (: نصرت الدوله)برادر محمد شاه قاجار كه حكمران كرمان بود بر قلعه بم دست يافت و حسنعلى شاه را دوباره راهى محلات كرد حسنعلى شاه خانواده اش را از بغداد به كربلا فرستاد . 🔷 حسنعلى شاه با كسب اجازه از محمد شاه قاجار به بهانه سفر حج از راه كوير به طرف كرمان و از آنجا به لار و جيرفت وميناب رفت و به فراهم كردن سپاه و وسائل جنگ پرداخت او پس از مدتى جنگ و گريز به قندهار گريخت در آنجا مورد حمايت دولت بريتانياى قرار گرفت و از آنجا به همراه خانواده اش به سند رفت. 🔶 اين مهاجرت در سال 1262 قمرى صورت گرفت آقا خان به بمبئى رفت وچون با اعتراض دولت ايران روبرو شد، به ايالت بنگال مسافرت كرد. 🔷 در سال 1263 در كلكته ساكن شد و دوباره به بمبئى بازگشت وآن شهر را مركز آقاخان از اين تاريخ به بعد رسما رئيس اسماعيليه هند گرديد. 🔶 آقا خان در سال 1298 ق در گذشت و در بمبئى به خاك سپرده شد. پس از او فرزندش آقا على شاه يا آقا خان دوم پيشواى اسماعيليه هند شد. آقا خان دوم تا سال 1302 قمرى زنده بود. 🔷 مدت امامت او بسيار كوتاه بود. جنازه او در نجف دفن شد. پس از او پسر هشت ساله اش محمد شاه يا آقا خان سوم به امامت رسيد او از هجدهم اوت 1885 تا سال 1957 رئيس فرقه اسماعيليه بود. 🔶 محمد شاه از طرف دولت بريتانيا لقب سر را دريافت كرد. آقاخان سوم رهبر روحانى اسماعيليان نزارى هند و ايران و آسياى مركزى و سوريه و شرق آفريقا گرديد و غير از اين رئيس كنگره مسلمانان هند بود. 🔷 او هفت سال در اين سمت ماند. در سال 1932 نماينده هند در كنفراس خلع سلاح و رئيس نمايندگان آن كشور در جامعه ملل گرديد. در سال 1937 به رياست جامعه ملل انتخاب شد در سال 1936 - 1937 كه پنجاهمين سال امامت او بود، اسماعيليان آسيا و آفريقا در بمبئى و نايروبى، هموزن او طلاى ناب به وى هديه كردند. 🔶 در سال 1946 هموزن او الماس دادند و در سال 1954 - 1955 هموزن او طلاى سفيد در قاهره به وى تقديم كردند. چنين اقداماتى جنبه تشريفاتى داشت و پس از انجام مراسم، طلاها و الماس ها به صاحبان اصلى آن بر گردانده مى شد. 🔷 آقاخان سوم در سال 1327 شمسى از دولت ايران تقاضاى تابعيت كرد و شاه وقت ايران محمد رضا به او لقب حضرت والا داد. 🔶 آقاخان سوم در سال 1975 در سن 80 سالگى در گذشت و جنازه او در اسوان مصر دفن گرديد. پس از وى نوه اش پرنس كريم خان فرزند عليخان متولد 1315 شمسى در 21 سلگى بنا به وصيت جدش به امامت رسيد. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چگونگی پیدایش فرقه هاى « خوارج » يا « مارقين » 🔻 قسمت (سوم) 3️⃣ 🔻3 - فرقه اباضيه 🔷 پيروان عبدالله بن اباض تميمى را اباضيه گويند. اين فرقه زمانى پديد آمدند كه عبدالله بن اباض از گروه خوارج افراطى كناره گرفت ابوبلال مرداس كه از نخستين پيشوايان اين فرقه بود، در سال 62 هجرى كشته شد پس از او عبدالله بن اباض رهبرى اين فرقه را در دست گرفت. 🔶 وى در سال 65 هجرى بكلى از خوارج ازارقه جدا شد و در بصره عليه زبيريان قيام كرد. عبدالله مردى فقيه بود در منابع اباضيه وى را بسيار محترم دانسته اند سازش عبدالله بن اباض با عبدالملك مروان، اتحادى عليه عبدالله بن زبير بود سياستى را كه عبدالله بن اباض در برابر خلفا اموى در پيش گرفت، جانشين وى جابر بن زيد ازدى ادامه نداد. 🔷 جابر از مردم عمان بود كه در سال 100 هجرى در گذشت. جابر بن زيدازدى با حجاج ثقفى روابطى دوستانه داشت ولي اندكى بعد كارشان به دشمنى كشيد حجاج به كشتن فرقه اباضيه دستور داد و گروه زيادى از بزرگان اباضيه را به عمان تبعيد كرد. 🔶 جابر بن زيد يك شاگرد ايرانى به نام ابو عبيده مسلم بن كريمه تميمى داشت كه از اهالى مرو بود وى پس از مرگ جابر جانشين او شد. 🔷 پايگاه فرقه اباضيه در كوفه، حجاز، حضر موت، يمن، عمان و... بود. آنان در دوره خلافت عباسى به آفريقاى شرقى، خليج فارس، قشم، بندر عباس و... راه يافتند. 🔻4 - فرقه ثعالبه 🔷 پيروان ثعلبه بن عامر را ثعالبه گويند. ثعلبه با عبدالكريم عجاردى همفكر بود. تنها اختلاف در مورد كودكان بود كه ثعلبه معتقد بود بر كودكان حكمى نيست و در محبت و عداوت آنان آزادند تا به بلوغ رسند و در آن زمان بايد اسلام را بر آنان عرضه كرد. 🔶 اگر ايمان آوردند كه خوب است، در غير اين صورت بايد تكفير شوند. اين فرقه معتقد بود كه بايد از ثروتمندان زكاه گرفت و به بى نوايان داد. بر اثر اختلافات بين رهبران، اين فرقه، دچار انشعاب شد و فرقه هايى از آن پديد آمد. 🔻5 - فرقه حازميه 🔷 پيروان شعيب‌بن‌حازم يااصحاب حازم‌بن‌على‌حازميه گويند. اين فرقه معتقدبودكه اعمال بندگان را خداوند مى كند. برائت از امام على را آشكارا بر زبان نمى آورند، ولى ديگران را علنا ناسزا مى گفتند. و عقيده داشتند كه خير و شر به قضا و قدر الهى بستگى دارد. 🔻6 - فرقه معبديه 🔷 پيروان «معبد بن عبدالرحمن را «معبديه»گويند. اين فرقه از پيروان «ثعالبه»بودند. اين فرقه با زنان غير مذهب خود ازدواج نمى كردند و عقيده داشتند كه هر كس زكاه ندهد، كافر است. اين عقايد خلاف فرقه «ثعالبه»بود. اين فرقه عقيده داشت كه ثواب خداوند به بندگان در همين دنيا است. 🔻7 - فرقه صلتيه 🔷 پيروان «صلت بن ابى صلت»را «صلتيه»گويند. اين فرقه از گروه عجارده جدا شدند. اينان مى گفتند هر كس گفتار ما را بپذيرد، مسلمان گردد و با وى دوست باشيم. ولى از كودكان آنان بيزاريم تا وقتى كه بالغ گردند و اگر اسلام را پذيرفتند، قبولشان داريم. 🔻8 - فرقه حمزويه 🔷 پيروان حمزه بن ادرك را حمزويه گويند اين فرقه با فرقه ميمونيه همفكرى داشتند. اينان معتقد بودند كه اطفال مشركين، كافر هستند و در دوزخ جاى دارند. حمزه از تابعان حصين بن رقاد بود كه در سجستان شورش كرد. 🔶 حمزه معتقد بود كه در يك زمان دو امام مى توانند حضور داشته باشند، در صورتى كه متفق القول نباشند. اين گروه خير و شر را به خداوند نسبت مى دادند. 🔻9- فرقه شعيبيه 🔷 پيروان شعيب بن محمد را شعيبيه گويند اين فرقه نيز از گروه عجارده جدا شدند و هم عقيده با فرقه حازميه مى باشند رهبر اين فرقه شعيب با مردى از خوارج كه ميمون نام داشت، بر سرطلبى اختلاف پيدا كردند. شعيب طلب خود را مى خواست و مى گفت كه بايد قرض خود را بدهى، زيرا خداوند تو را امر كرده كه قرضت را ادا كنى ميمون مى گفت: ♦️ خداوند امر به ادا دين نكرده است. براى حل اختلاف نامه اى به عبدالكريم بن عجارده كه در زندان بود، نوشتند وى در جواب نوشت: آنچه خداوند خواسته همان شود و آنچه نخواسته، نشود؛ هيچ كار زشتى به خداوند نسبت ندهيد. هر يك از طرفين اين پاسخ را به نفع خود تاويل مى كرد. اين اختلاف باعث شد تا يپروان عجارده به رهبرى شعيب گرايش يابند. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
چگونگی پیدایش فرقه هاى « خوارج » يا « مارقين »🔻 قسمت (پایانی) 5️⃣ 🔻20 - فرقه زياديه 🔷 پيروان زياد بن ابى صفر را زياديه گويند. اين فرقه با خوارج اباضيه و ازارقه و نجدات هم عقيده اند اين فرقه كسانى را كه در جنگ شركت نمى كردند، كافر نمى گفتند. كشتن كودكان مشركين را جايز نمى دانستند تقيه در گفتار را جايز مى دانستند . 🔶 كفر در ديدگاه آنان بردو گونه بود:1- كفران نعمت 2 - انكارخداوند.مرتكب كبيره را كافرنمى دانستند تارك الصلوه را كافرمى گفتند. 🔷 خلاصه،گناهانى كه حدآن معلوم بود، مرتكب آنها را كافر نمى دانستند و گناهانى كه حدآن معلوم نبود، مرتكبش را كافرمى گفتند مثل ترك نماز و.. 🔻21 - فرقه حفصيه 🔷 پيروان حفص بن ابى مقدام را حفصيه گويند حفص ابتدا از گروه خوارج اباضيه بود. اختلاف او با عبدالله بن اباض بر سر معناى ايمان و شرك بود. وى معتقد بود كه مرتبه ميان ايمان و شرك، شناختن پروردگار است. 🔶 اگر كسى پيامبر قرآن، بهشت و دوزخ را باور نداشت و گناهان كبيره را مرتكب شد، كافر است نه مشرك اين فرقه دشمنى با على عليه السلام را آشكار مى كرد. 🔻22 - فرقه حارثيه 🔷 پيروان اسحاق بن زيد بن حارث انصارى را حارثيه گويند به اين فرقه اسحاقيه نيز گويند. اين فرقه معتقد بود كه روح عبدالله بن معاويه در اسحاق بن زيد حلول كرده است. اسحاق از مداين بود و پيروان او از غلاه بودند. اعتقاد داشتند كه هر كس امام را بشناسد، مى تواند هر كارى انجام دهد. 🔶 امام اين فرقه عبدالله بن معاويه بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب بود كه در سال 127 هجرى در كوفه دعوى خلافت كرد و گروهى از مردم كوفه با وى بيعت كردند. پس از درگيرى با خلافت اموى متوارى شد و يارانى از مداين و... 🔷 چون بنى هاشم پيروزى او را ديدند، به وى پيوستند. منصور عباسى نيز به آنان پيوست و كار عبدالله بن معاويه بالا گرفت وى به نام خود سكه زد. از مردم فارس خراج مى گرفت. بر اصفهان چيره شد شهر استخر فارس را مقر حكومتش قرار داد . 🔶 ابن هبيره امير عراق به جنگ وى آمد عبدالله شكست خورد و به شيراز گريخت از فارس به هرات گريخت در هرات توسط حاكم وقت دستگير و به دستور ابومسلم خراسانى كشته شد (سال 129 هجرى) گويند وى معتقد بود كه پروردگار است، و دانش در او مانند قارچ و گناه نيز چون قارچ در قلب مى رويد. 🔷 وى قائل به تناسخ بود و مى گفت كه روح آدم در پيامبران ديگر حلول كرده تا سرانجام در تن او جاى يافته است و جهان ابدى است. محرمات را حلال مى دانست. پس از مرگ او، يارانش به چند دسته تقسيم شدند. جمعى گفتند كه او زنده است و باز خواهد گشت. گروهى او را مرده مى گفتند. 🔻23 - فرقه بيهسيه 🔷 پيروان ابوبيهس هيصم بن جابر را بيهسيه گويند. هيصم از قبيله بنوصيه بود. آنان به كفر مرتكب كبيره گواهى نمى دادند بايد بر او حد گناه جارى كرد. او را نه كافر گوئيم و نه مومنش خوانيم گروهى از اين فرقه بر اين عقيده بودند كه: 🔶 اگر امام كافر شود، ياران و پيروان او نيز كافر گردند. حليت در ثقفى هيصم به مدينه گريخت در آنجا استاندار اموى را دستگير و زندانى ساخت. اندكى بعد، وليد بن عبدالملك فرمان به قتل او داد. وى را گردن زدند. 🔻24 - فرقه شمراخيه 🔷 پيروان عبدالله بن شمراخ را شمراخيه گويند. اين فرقه نماز را به امامت هر كس (يهودى، نصرانى، مسلمان و..) جايز مى دانستند. اين فرقه را حبيه نيز گفته اند. 🔶 زيرا عقيده داشتند هر كس در او محبت استوار باشد، در همه كارها آزاد است؛ اگر چه نماز نخواند و روزه نگيرد و كبيره مرتكب شود. زنان چون گلها هستند كه بوئيدنشان آزاد است، لذا نكاح معنى ندارد اين فرقه به اباحيگرى متهم است. 🔻25 - فرقه صفريه 🔷 پيروان عبدالله بن صفار را صفريه گويند. زياد بن اصفر نيز از روساى اين فرقه بوده است برخى وجه تسميه اين فرقه را به او منسوب مى دادنند. عبدالقاهر بغدادى پيروان زياد بن اصفر را صفريه مى داند كه عقايدى مانند ازارقه دارند: مرتكبان كبيره و صغيره را مشرك و كشتن زنان و كودكان مخالف خود را جايز مى دانند. 🔶 برخى از اين فرقه عقايد بيهسيه دارند كه بايد مرتكب گناه را حد زد و بعد بر او نتوان حكم مؤمن و كافر داد اين فرقه به سه دسته تقسيم شدند و عقايد خاص خود را داشتند: ♦️ گروهى هر گناهكارى را مشرك دانستند. گروهى به حد روى آوردند. و جمعى ديگر درباره مرتكب گناه ساكت شدند. گويند در عداوت با على عليه السلام، افراطى بودند و در مدح عبدالرحمن بن ملجم (لعن الله)قاتل على عليه السلام شعر سروده اند. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چهار فرقه اصلی مذاهب اهل سنت 🔻 قسمت (سوم) 3️⃣ 🔻فرقه شافعيه 🔷 اينان از پيروان عبدالله بن ادريس الشافعى المطلبى هستند. فرقه شافعيه با گروه «اهل راءى»در قسمتى از فروع دين با هم اختلاف دارند. 🔻 ايمان در عقيده شافعيه داراى سه شرط عمده است: 🔷 1 - الاقرار باللسان 🔶 2- التصديق بالجنان 🔷 3 - العمل بالاركان، همانطورى كه شيعه نيز چنين مى گويد. 🔶 شافعى بر اين باور است كه ايمان حالت كم و زيادى دارد. پيروان شافعى مى گويند: مؤمن هستيم اگرخداخواهد. ولى پيروان حنفى مى گويند: ما حقيقتا مؤمن مى باشيم. 🔷 يك گروه از شافعيان مشبهه مى باشند و بعضى از اين گروه، يزيد را خليفه پنجم گفته اند و على عليه السلام را به ظاهر ناسزا مى گويند! 🔶 شافعى با احمد حنبل مناظراتى داشته است شافعى در فلسطين به دنيا آمد و دو ساله بود كه او را به مكه بردند و دوباره به بغداد رفت و در سال 199 هجرى به مصر سفر كرد و در فسطاطه در روز آخر رجب سال 204 هجرى در گذشت و در دامنه كوه المقطم در مقبره بنى عبدالحكم به خاك سپرده شد. 🔷 شافعى از شعراء زبردست عصر خود بود و در سن بيست سالگى به مقام فتوى رسيد و در آن سن به مدينه سفر كرد تا از محضر امام مالك استفاده كند و در آنجا ماند تا اينكه مالك در سال 179 هجرى در گذشت. 🔶 وى سفرى به يمن كرد و در آن شهر با علويان زيدى همداستان و هم فكر شد و در پنهانى با امام يحيى بن عبدالله كه از بزرگان مذهب زيديه بود رفت و آمد و معاشرت داشت تا اينكه او را با گروهى از علويان اسير كرده، به بغداد پيش هارون بردند (187 هجرى) هارون چون از مقام علمى او آگاه شد او را آزاد نمود. 🔷 سلطان صلاح الدين ايوبى مدرسه بزرگى بر سر مزار او ساخت و الملك الكامل در سال 608 هجرى گنبدى بر ضريح او بنا نمود. 🔶 شافعى در ابتدا از پيروان مالك بن انس بود و از روايات پيروى مى كرد، ولى بر اثر سفرهاى فراوانى كه كرد براى خود مذهبى ويژه اختيار نمود. 🔷 وى نظر خود را با روايات درهم آميخت و مذهبى بين دو مذهب حنفى و مالكى به وجود آورد كه به مذهب شافعى شهرت يافت. 🔶 او در كلام از پيروان ابوالحسن اشعرى بود و ادله چهارگانه را كه كتاب و سنت و اجماع و قياس باشد، قبول كرده بود. او قائل به استدلال نيز بود ولى چيزى را كه حنفيان به آن استحسان مى گويند و نيز اين مطلب را كه مالكيان آن را مصالح مرسله گفته اند رد مى كرد. 🔷 تا زمان شافعى براى استنباط احكام شرع، كتاب مدونى در دست نبود و تنها فقهاء در كتابهاى فقهى خود از بعضى مسائل مانند: اجتهاد و راى و استحسان، سخن بر زبان مى آوردند. نخستين كسى كه مسائل اصول فقه را تدوين و تأليف نمود وى بود. 🔶 شافعى در جوانى كتاب «الرساله»را تأليف كرد. در اين كتاب سخن از قرآن، سنت، ناسخ، منسوخ، علل، احاديث، خبر واحد، اجماع، قياس، اجتهاد، استحسان و اختلاف به ميان آمده است. 🔷 مذهب شافعى در عصر عثمانيان در كشورهاى اسلامى رواج فراوان یافت و در اوايل قرن دهم هجرى بر ديگر مذاهب اهل سنت پيشى گرفت و آنان را تحت الشعاع خود قرار داد. فقهايى كه از محضر او استفاده علمى كرده اند عبارتند از: احمد بن حنبل، داود ظاهرى، ابوالثور بغدادى. 🔶 از مشاهير شاگردان وى، ابويعقوب بويطى متوفاى سال 231 هجرى و اسماعيل مزنى متوفاى سال 264 هجرى و ربيع بن سليمان مرادى در گذشته سال 270 هجرى مى باشند. از فقهاى مشهور اين مذهب ابو اسحاق فيروز آبادى - در گذشته سال 476 و مصنف كتاب «المهذب»- و ابو حامد غزالى - در گذشته سال 505 هجرى - مى باشند. 🔷 آثارى كه براى شافعى ذكر كرده اند عبارتند از: 1 - كتاب «الام»در فقه كه در چاپهاى مختلف به چاپ رسيده از جمله 7 جلدى. 2 - كتاب «الرساله»در علم اصول فقه. 3 - كتاب «احكام القرآن»4 - كتاب «السنن».5 - كتاب «اختلاف الحديث».6 - كتاب «السبق و الرمى».7 - كتاب «فضائل القريش».8 - كتاب «ادب القاضى». 🔶 ناگفته نماند كه كتابهاى شافعى به دست شاگردان وى جمع آورى و نوشته و تدوين گشته است. چنان كه در مقدمه كتاب الام تصريح شده كه آن كتاب تقريرات درس شافعى است كه به قلم ربيع بن سليمان مرادى شاگرد شافعى، به رشته تحرير در آمده است. 🔷 امروزه بسيارى از مسلمانان فلسطين، اردن، سوريه، لبنان، عراق، حجاز، پاكستان، مصر، هند و چين، اندونزى و كردهاى ايران و سنيان فارس و يمن بر طريق مذهب فقهى شافعى هستند. شافعى ازنظرفقهى به شيعه خيلى نزديك است. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
چهار فرقه اصلی مذاهب اهل سنت 🔻 قسمت (پایانی) 5️⃣ ♦️ احمد بن حنبل مرد كهن سالى بود كه نسبت به محمد بن ادريس شافعى احترام زيادى قائل بود. 🔷 او همچون ديگر اصحاب حديث و سنت، قرآن را ازلى و قديم مى دانست، و با اينكه كلام خدا را مركب از اصوات و حروف مى دانست، باز هم بر اين باور بود كه تركيب حروف و اصوات به همين شكل در عالم ازل ثابت و به ذات پروردگار قائم بوده و صوتى كه امروزه از قاريان شنيده مى شود و مشاهده اى كه از خطوط قرآن به چشم مى آيد، همان كلام ازلى و قديمى يزدانى است! 🔶 و اين عقيده تا جايى در افكار گروهى از پيروان او پيش است كه مى گويند: هر يك از نسخه هاى قرآن و جلد آن نيز ازلى است! 🔷 احمد بن حنبل در مقابل گروه معتزله كه قائل به مخلوق بودن و حادث بودن قرآن بودند، به شدت اصرار مى ورزيد كه قرآن قديم و ازلى است و به خاطر همين عقيده با ماءمورين خليفه عباسى ماءمون به مخالفت برخاست و كار بجايى كشيده شد كه او را دست بسته پيش ماءمون بردند. ولى پيش از رسيدن، خبر مرگ ماءمون به احمد بن حنبل رسيد و ماءمورين دوباره او را به بغداد برگرداندند. 🔶 احمد در حكومت معتصم نيز بر عقيده خود اصرار ورزيد تا اينكه در سال 219 هجرى خليفه عباسى او را در حضور گروهى به مدت سه روز تحت نظر قرار داد و بر وى فشار آورد تا از عقيده اش منصرف شود، ولى اين فشار، ابن حنبل را از عقيده اش باز نداشت! 🔷 لذا خليفه دستور داد او را تازيانه بر او زدند، از هوش برفت و خليفه از ترس گروه حنابله دستور داد تا او را زندانى كنند. در عصر واثق پسر معتصم نيز همين روش دنبال شد تا اينكه در سال 232 هجرى كه متوكل عباسى به خلافت رسيد، از احمد ابن حنبل حمايت كرد و او را محترم و معزز داشت. 🔻 فرقه مالكى 🔷 بنيان گذار اين مذهب، ابو عبدالله مالك بن انس مى باشد كه پيروان او را مالكى گويند. مالك در سالهاى 90 تا 95 هجرى به دنيا آمده و در شهر مدینه منوره، از فقهاى مشهور آن شهر، فقه را فرا گرفت. مهمترين اثر معروف او «الموطا» مى باشد، كه در آن روايات و سنن را بنا به ترتيب ابواب فقهى، مرتب و منظم كرده است. 🔶 مالك بعد از استناد به قرآن و روايات نبوى، به عمل علماى عصر خود از اهل مدينه استناد مى جست و از اهل استصلاح نيز كمك مى گرفت؛ يعنى هنگام وضع حكم، مصلحت عامه را در نظر داشت و آنچه اصلح بود رعايت مى كرد. مالك در سال 174 يا 187 يا 179 در مدينه در گذشت. 🔷 مالك فقيهى عربى الاصل است كه در شهر مدينه ديده به جهان گشود و او را امام المدينه گويند و در همان شهر در گذشت. او فقه خود را بر اساس روايات نبوى قرار داد و به خبر واحد نيز عمل مى كرد و به اقوال صحابه توجه فراوان داشت و چون براى مساءله اى از مسائل فقهى دليلى از قرآن و سنت پيدا نمى كرد، به قياس و مصالح مرسله متوسل مى شد. 🔶 مصالح مرسله امورى است كه به منظور مصلحت مهم ترى به آن توجه مى كنند، مانند اينكه براى گرفتن اقرار از دزد مثلا او را شكنجه دهند! كه هيچ دليلى براعتبارآن دردست نيست، واين اصل فقط درنزدمالك بن انس پذيرفته شده است. 🔷 مالك هرگاه روايتى را نقل مى كرد، وضو مى گرفت و بر روى فرش جلوس مى كرد و ريش خود را شانه مى زد و موقر و متين به خواندن روايت مى پرداخت. در وقت راه رفتن و يا در حال ايستاده، حديثى را نقل مى كرد. 🔶 او با اينكه به كبر سن رسيده بود و ضعيف شده بود در شهر مدينه بر اسب سوار نمى شد و مى گفت: به احترام پيامبر (صلى الله عليه و آله)كه در خاك مدينه مدفون است در اينجا بر اسب سوار نمى شوم. 🔷 مالك بن انس كتاب الموطا را براى منصور عباسى نگاشت و در تمام عمرش جز براى حج بيت الله الحرام از مدينه خارج نشد. وى استاد شافعى بود. 🔶 مذهب مالك در مدينه نشاءت گرفت و در حجاز منتشر شد، سپس در مغرب و اندلس و مراكش و الجزاير و تونس و ليبى و مصر و سودان و بحرين و كويت رواج يافت. پيروان مذهب فقهى مالك در حدود پنجاه ميليون نفر مى باشند. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
پيدايش علم كلام در اسلام 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ مكتب جبريه كه مكتبى اموى ساخته بود، براى توجيه وضع موجود، آيات قرآن را به نفع رژيم و در جهت استحمار خلق تحريف و تاويل مى كرد و براى اصول مكتب خود آياتى را در دست نشان ساخته بود. 🔷 جبريه بر انسان و آزادى عمل و اختيار او دست گذاشته بود و تاءكيد داشت كه هر چه هست از گفتار و كردار، خير و شر، فقر و فلاكت، و همه آلام و مصائب و.. بدست خداوند است: خدا خواسته تا حسين كشته شود و يزيد سرمست گردد، خدا خواسته تا آل سفيان و آل مروان حكم خون خلق را بمكند و ال على و پيروانشان به خون غلتند، و اگر در روز رستاخيز يزيد واسلاف و اخلاق او به فردوس در آيند و حور العين بغل گيرند، كار خداست و اراده او است. پس جاى اعتراض و ترديد نسبت به وضع موجود نيست. بايد تن به تقدير سپرد و بنده خوبى بود. 🔶 تاءكيد تسنن اموى و فقها و علما وابسته آن بر اطاعت اولى الامر كه مصاديقش كودتاچيان سقيفه و سلاطين اموى بودند، ريشه كلامى اش در مكتب جبريه قرار داشت. 🔷 اطاعت خدا مترادف بود با اطاعت خليفه و عصيان بر خليفه، عصيان بر خدا و اطلاق مفسد فى الارض و چوبه دار و شكنجه و سياهچال و سوختن و قطعه قطعه كردن و... تفكرى كه ريشه در دل هر ديكتاتورى مذهبى - فاشيستى دارد، و ترفند شناخته شده تاريخ حزنبار اسلام است. 🔶 تاريخ سياه قرن اول هجرى نشان مى دهد كه اين مكتب تا لااقل سال 80 هجرى يكه تاز ميدان بود و رژيم اموى در سايه آن مى غنود. 🔷 مكتب جبريه كه پشتوانه هايش را از آيات و روايات مى گرفت، خيل بزرگ علما و فقها و محدثان هر نحله اى را با خود همراه داشت و لذا هنوز پس از گذر 14 قرن آثار نكبت بار خود را در عرصه اذهان و انديشه همه فرقه هاى اسلامى حفظ كرده است و كم تر فرقه اى را مى توان ياقت كه اسير مواريث جبريرائى نباشد. 🔶 به همين دليل پس از تابش خورشيد عقل گرائى در قلمرو عقايد اسلامى همه متحدان فكرى و سياسى مكتب جبريه عليه عقل و صاحبان تعقل و تفكر قيام كردند و به تكفير خردمندان و قتل عام آنان پرداختند. 🔷 معبد جهنى و غيلان دمشقى نخستين كسانى بودند كه بساط جبريه را به انتقاد گرفتند و لب به اعتراض گشودند. و آنچه را كه ما بعدها در تاريخ به مكتب تعقلى معتزله مى شناسيم، ريشه در تعاليم همين دو نفر دارد. 🔶 نهضت تعقلى در اواخر قرن اول هجرى آغاز شد و بسرعت پشتوانه فلسفى - كلامى نهضت بزرگ ضد اموى گرديد تا كه سرانجام در سال 132 هجرى اين رژيم را در تماميت آن سرنگون ساخت. 🔷 علم كلام در اسلام اصولا جنبه توجيهى داشته و دارد و از همين رو به دو قسم عقلى و نقلى شده است كه هر قسم ظآن استدلالات و براهين خاص خود را دارد و همان گونه كه در بالا اشاره شد، علم كلام همواره در تاريخ عقايد اسلامى مورد مخالفت بخش بزرگى از علما و فقها مذاهب و فرق واقع شده است. 🔶 ائمه مذاهب اربعه تسنن با علم كلام موافق نبودند و پيروانشان نيز چنين بودند. مذاهب و فرقى كه با كلام ميانه اى داشتند و مكتب هاى كلامى تاسيس كردند، عبارتند از اماميه، معتزله، اشاعره، مرجئه، و احيانا اسماعيليه و برخى مذاهب خوارج. ♦️منبع: تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی،جلد3 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
یکی از عوامل گرایش به عرفان‌های کاذب سستی در ایمان و عقیده است ☯️🕉🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ قرآن درمورد افرادی که از روی بی انگیزگی با مسائل برخورد می‌کنند می‌فرماید: «وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یومِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون [مومنون/74]، وکسانی که به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند» 🔷 افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای به‌دست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزه‌ای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود می‌روند و از مسیر انسانیّت و قرب الهی دور می‌گردند. 🔶 ج- هوس‌رانی: یکی از بزرگترین عوامل سستی ایمان و عقیده، هوس مداری یک فرد یا جامعه است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، و به دنبال آن در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی به وجود می‌آید، تا انسان هوس خود را ارضاء کرده که نتیجه آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام فکری و عقیدتی افراد و جوامع انسانی شده و دور شدن از مسیر سعادت نخواهد بود. [4] 🔷 لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هوی پرستان را بیان نموده و مومنان را به دوری از آن توصیه نموده است: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون [ جاثیة/23]، 🔶 آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟! با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی‌شوید؟!» 🔷 خداوند در این آیه اشاره می‌کند که هوسبازی، قدرت (درک صحیح حقایق) را از انسان می‌گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمی می‌افکند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی می‌کند و از مسیر هدایت دور می‌گردد. [5] 🔻در نتیجه باید گفت برای این که انسان اعتقادات خود را مستحکم‌تر کند، دو حرکت لازم است: 🔷 الف- حرکت علمی: یعنی، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب‌هایی که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینی، ابهامات و شبهاتی که در ذهنش مطرح می‌شود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند. 🔶 کتاب‌های زیادی درباره زندگی ائمه اطهار (ع) و مسائل مربوط به اعتقادات وجود دارد که با مطالعه آنها می‌توانید تحقیق در این مسائل را شروع کنید. ♦️ ب- حرکت عملی: انجام واجبات و مستحبات و ترک کارهای حرام نقش مهمی در استحکام ایمان و حتی اصلاح اعتقادات انسان دارند. زیرا «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء، علم نوری است که خداوند در دل انسان‌هایی که لیاقت داشته باشند قرار می‌دهد و انجام عبادات این لیاقت را در آدمی ایجاد می‌کند.»[6] 🔻پی‌نوشت: [1]. مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، ص 53 تا 59. [2]. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 19، ص 268. [3]. جمعی از مترجمان، تفسیر هدایت، نشر آستان قدس، ج 8، ص 215. [4]. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 13، ص 120. [5]. آیت ا... مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 21، ص 266. [6]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 224. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چرا ازدواج با محارم در فرقه ضاله بهائیت مجاز است ❓✡️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻برخی از نکات قابل تأمل از فرقه ضاله بهائیت 🔷 از نکات قابل تأمل از مسلک انحرافی می توان به قبله گاه بهاییت اشاره کرد که همان قبر میرزا حسینعلی نوری در شهر عکاست که بهاییان آن را « روضه مبارکه» می خوانند که به هنگام خواندن نماز به سوی قبر رهبرشان به خواندن نماز مشغول می شوند! 🔶 همچنین از دیگر مسائل قابل بحث در بهائیت، وجود ۹ روز خاص به عنوان اعیاد و عزاست که این روزها یادبود مهم ترین روزها و وقایع تاریخ امر بهایی است که فلسفه وجودی این اعیاد نیز بر بی اساس بودن اندیشه بهاییت صحه می گذارد، جالب اینجاست که هر گونه فعالیت شغلی و کار در این ۹ روز حرام است، حال فرض کنید بیماری در بستر بیماری، دزدی در حال سرقت و خانه ای در حال سوختن باشد، از آنجایی که انجام هرگونه کاری حرام است اوضاع شهر به چه وضع در می آید! 🔷 به طور مثال در نهمین روز عید رضوان چون سرکرده فرقه بهاییت همراه با ۱۱ نفر از اعضای خانواده خود و ۲۶ نفر از یارانش وارد باغی در خارج شهر بغداد شدند، این روز را جشن می گیرند! یا در دوازدهمین روز عید رضوان، چون بهاء الله به همراه آن افراد از باغ خارج می شود و به سمت ترکیه حرکت می کند، این روز را به جشن و پایکوبی می پردازند! 🔶 بهاییان در این حین برای تبلیغ مسلک ساختگی خود از ابزارها و روش های مختلفی نظیر نشر کتاب، تبلیغ در تلویزیون، ماهواره، اینترنت و حتی اهدای کمک های مالی به افراد آسیب پذیر استفاده می کنند، هر چند که گاهی از روش مستقیم و در برخی موارد از روش غیر مستقیم برای تبلیغ بهره می گیرند، روش هایی همچون تبشیری و تخریبی در روش مستقیم با چاپ کتاب، طرح شعارهای جذاب، انتشار زندگی رهبران گرفته تا ایجاد پرسش و طرح شبهات، ذهن مسلمانان و به ویژه شیعیان را مشغول می کنند. 🔷 با توجه به اینکه « بیت العدل» به بهاییان امر کرده است که در هر کشوری که زندگی می کنند مطیع امر آن حکومت باشند و کاری بر خلاف قوانین آن کشور انجام ندهند -در عمل نشان داده اند که زیاد پایبند نیستند- از این روش برای تبلیغ غیر مستقیم استفاده می کنند. 🔶 با این اوصاف بهاییان با شناسایی افرادی که دچار فقر فرهنگی، اقتصادی و ناآشنا به معارف اسلامی هستند، از ترفندهایی نظیر خوش خلقی، کمک به همنوعان، سرزدن به بیماران، هدیه فرستادن، ارزان فروشی، دید و بازدید از همسایگان و کمک به اقشار آسیب پذیر بهره می گیرند. 🔷 اما هنگامی که متوجه شوند طرف مقابل به ماهیت اصلی آن ها پی برده است و راضی به همکاری با آن ها نیست، با تندی و خشونت برخورد می کنند که در واقع مصداق گرگ در لباس گوسفند است. 🔶 این فرقه ضاله از اباحی گری، ترویج بی بندوباری و اختلاط میان زن و مرد و شعارهای فریبنده برای جذب افراد استفاده می کند. 🔷 منتها با تمام تلاش هایی که بهاییان برای تبلیغ دین ساختگی خودشان متحمل شده اند، هرگاه درباره خاتم انبیا حضرت محمد مصطفی (ص) و معجزات ایشان پرسیده می شود، نتوانسته اند جوابی ارائه دهند، به طوری که قرآن صراحتاً پیامبر اکرم (ص) را آخرین فرستاده خدا می داند، با اینکه بهاییت اعتقاد دارد قرآن فرستاده شده از سوی خداست اما درباره آخرین پیامبر نظر دیگری دارند! ♦️ با وجود اینکه تنها معجزه رسول اکرم (ص) قرآن نیست و ایشان ده ها معجزه دیگر مثل شق القمر و… داشته اند، حال سؤال این است که معجزات دیگر بهاء الله به جز کتاب « اقدس» چیست❓سؤالی که هیچ گاه بهاییان به آن جوابی نداده اند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
2.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکی قبل از دیدن این کلیپ بگه جناب پرزیدنت پزشکیان اولین مسوؤلیتی که بعداز انقلاب گرفته چی بوده یک جایزه نفیس داره😂😂😂 🗣 mahdi @twtenghelabi