رسیدن به مسیر واقعی جهاد، ثمرهی یک انتخاب است.
لحظه زخم خوردن، یک لحظه است.
اینها، بخشی از گذشتهاند...
اکنون،
اینجا،
بعد از گذر ده ، بیست... نه! قریب ۳۸ سال، استقامت بر آن لحظه، پشیمان نبودن و جایگاه شکر را رها نکردن، اسمش "جانبازی" ست.
شاید فقط به پاس این استقامت سخت و بیهیاهوست که میتوانم امیدوار باشم، اگر در صحنه کربلای سال ۶۱ هم بود، میتوانست جانبازی کند و اگر میپسندیدی شهید راه و نگاهت باشد حسین جان😭🤍
قربان یل دلاوری که مولای جانبازان جهان است.
یا ابالفضل، ای یاور و برادر، ای جانباز، ای عباس، ادرکنا... ادرکنا
#تاسوعا
#جانبازی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این عزیز؛ جانباز جنگ تحمیلیست... جانباز قطع نخاع گردنی از سال ۱۳۶۳ و عملیات بدر؛ رزمندهای از روستاهای مشکینشهر آذربایجان شرقی در لشکر عاشورا
از کلاس دوم راهنمایی تا دکترای تاریخ با همین وضعیت تحصیل کرده است. سرسخت، مقاوم، با انبوه مشکلات جسمی و اجتماعی؛ اما شنوا و حلال مشکلات دیگران...
همین چند سال پیش بود که یک استاد نامحترم دانشگاه؛ با عصبانیت سر مسائل انقلابی؛ ویلچر ایشان را با ضربهای سرنگون کرد...
این جانباز؛ که ماههای اول مجروحیت، همه منتظر شهادتش بودند؛ حجت ماست، میدان زندگی و کار و حضور را خالی نمیگذارد.
درود بر جانبازان صبور میهنم که اگر از یاد مسئولین و مردم رفتهاند؛ خدا برایشان جبران میکند؛ مثلا سرسختترشان میکند... امیدوارتر... صبورتر... مومنتر... خندان به روی دنیای کوچک دیگران!
#جانباز_قطع_نخاع_گردنی
#دکتر_محمد_علی_پرغو
#جانبازی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
۱۹ روز گذشته برای ما، بسیار سخت ... سخت ... اما گذشت.
سفر اربعین را با بزرگواری همراهانم، یک روز کوتاه کردیم تا سریع به خانه برگردیم.
خبر رسیده بود همسرم در خانه، روی تختش، در پی یک حرکت، دچار حادثه و شکستگی استخوان ران پا شده است.
۱۵ سال قبل ، همان پا، همان استخوان در پی سقوط از ویلچر شکسته بود و معنیاش را میدانستم... دشواری دوران پس از عمل و طول دوران درمان و بازگشت به شرایط عادی را میدانستیم اما این بار چرا سختتر میگذرد؟
چون همسرم و به تبع ایشان بنده، هیچگاه مایل نبودیم با بازگویی رنج خود، وقت و فکر کسی را مشغول کنیم و یا مایه آزردگی دیگران شویم، مثل همیشه در دوران سخت، به لاک تنهایی و خلوت میرویم.
بسیار حرف داشتم و دارم اما میگذارم تلخی ایام بگذرد و از التهاب کلمات کاسته شود.
به لطف خدا، هر بار امید و ایمان و صبر ما محک میخورد تا بیشتر و بیشتر به خدای مهربانمان تکیه زنیم.
شاید اگر فردی دور از گود جانبازی نخاعی بودم، طور دیگری با این شرایط مواجه میشدم.
هر روز چند عکس و متن مینوشتم. چرا بخشی از جامعه نباید بدانند زندگی یک جانباز نخاعی، قریب ۴۰ سال پس از مجروحیت چطور میگذرد؟ مخصوصا درین حوادث که یکباره روال عادی زندگی را به هم میپیچد...
اما، یک احساس هست که نمیگذارد.
اسمش غرور است؟ ترس از عدم مفاهمه و قضاوتهاست؟ نگرانی از شلوغیهای بیخاصیت است؟ یا احترام به خود خود این رنج... که آمده و فقط مال ماست.
طبیعتا دوست دارم به همه کسانی که این متن را میخوانند عرض کنم بیشتر مراقب کسانی باشند که در اطرافشان، درگیر دردها و محدودیتهای جسمی و ... هستند.
خدایا!
ممنونم.
در دردناکترین ساعات، تو بودی که بر قدرتم افزودی. با لذت قرائت چند آیه قرآن، چند صفحه کتاب...
حتی اشکهایی که بر غزه قهرمان و تنها ریختم، و شکر کردم خدا کاری کرد زندگی محدود دنیویام هرگز از فکر و اثر جهاد خالی نماند. نه فقط بر اوراق کتاب و کاغذ که در واقعیت زندگی... در همه روزها و شبها، شادیهایی که از منظر یک فرد عادی، سخت و پردردسر بود چه رسد به غمهایی که بنای افشایشان را ندارم و میگذارم بین ما و خدا و همرزمان دیگرمان بماند؛ اختصاصی!
بله
بله
الحمدلله کما هو اهله و مستحقه
🌳🌱🌳🌱🌳
طبعا اینک بهتریم، صبر میکنیم، با گذر ساعات میسازیم، ایمان داریم خود حضرت جانباز کربلا عنایت میکنند، جای نگرانی نیست، چون تنها نیستیم اگر متوجه باشیم...
البته در هر حال به دعای خیر مثل همه، نیازمندیم😊
#جانبازی
#همسر_جانبازم
#این_هم_یک_جور_زندگیست
#جانباز_نخاعی
#دشواری_مقدس
#جنگی_که_تمام_نشد
https://eitaa.com/lashkarekhoban