شوهرش جلوی چشم دختره با یه زن دیگه ازدواج میکنه اما نمیدونه زنش بارداره😱🔥
– فراموش کن که یه شب سرد زمستونی همنفس من شدی.فراموش کن که اولین بار با من بیشرف بودی، فراموش کن مهشید.
بی نفس لب زد:– چرا؟
– چون هفته بعد دارم با سحر ازدواج میکنم، نمیخوام یه مرد #خیانتکار باشم.
دستش بند یقه شاهین شد.
– لعنتی تو داری به من خیانت میکنی، من #زنتم شاهین، زنت...
دست مهشید رو از یقه اش جدا کرد و پر اخم غرید:–زن؟ یادم نمیاد عقدت کرده باشم؟
–اما من خوب یادمه حلقه برلیان مادرت رو انداختی تو دستم و برام زَوَّجْتُكَ نَفْسِي فِي المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَي المَهْرِ المَعْلُوم ِخوندی.
تلخ لب زد:–یه صیغه ساده بود که مدتش خیلی وقته تموم شده. مگه همه مردها تا آخر عمرشون با زن صیغهایشون میمونن؟ اسمش روشه دیگه صیغه مدتدار. میخواستم تا تهش باهات بمونم که صیغهات نمیکردم زن، عقدت میکردم. مگه چیزی غیر اینه؟؟
نگاه تلخش رو روونه مردی کرد که حتی نیم نگاهی هم بهش نمینداخت، مردی که یک روز توی چشم های مهشید زل زده بود و از #عشقی که بهش داشت گفته بود و امروز از ازدواج با یه زن دیگه. حالا وقتش بود، وقتش بود که #تیر آخر رو بزنه، تیر آخری که #قلب خودش رو نشونه میگرفت....
http://eitaa.com/joinchat/3122528273C2c51409301