eitaa logo
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
45 ویدیو
3 فایل
ادبیات خوانده‌‌ای که قصه می‌نویسد، تدریس می‌کند و به دنبال رویاهاست🌱 • 📚کتاب‌ها: آیه‌های جنون/ چاپ هشتم در دست چاپ: نجوای هر ترانه‌/ رایحه‌ی محراب در دست نگارش: آن شب ماه گم شد/ ابر و انار • خانه‌ی خودمانی‌تر: @leilysoltaniii • ادمین: @maryaarr
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب آمدی. سر طلوع ماه بود و پیاده‌روی ستاره‌ها. بوی چایی دارچینی می‌دادی، از همان‌ها که مامان دم می‌کرد و می‌گفت: سردیو از جونت می‌گیره! بوی کاج و انار می‌دادی. انگار تازه میوه‌هایت ریخته باشد روی خاک. دست‌هایت را که باز کردی، تنم سبز شد. آغوشم جوانه زد و لب‌هایم گل داد. دیشب آمدی، و من دیدم بوی تمام دوست داشتنی‌ها را می‌دهی، بوی هر چه که دوست دارم، بوی خاطراتم را... ✍🏻لیلی سلطانی
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
دیشب آمدی. سر طلوع ماه بود و پیاده‌روی ستاره‌ها. بوی چایی دارچینی می‌دادی، از همان‌ها که مامان دم می
بداهه نویسی برای قصه‌ها. یک عالمه از این یادداشت‌ها دارم که هر کدوم یا یه قصه دارن یا برای یه قصه‌ی خاصن :)
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
دیشب آمدی. سر طلوع ماه بود و پیاده‌روی ستاره‌ها. بوی چایی دارچینی می‌دادی، از همان‌ها که مامان دم می
نصفه شبی یه چیزی بگم خوابتون نبره! شاید این چند خط یک برش از جلد دوم رایحه‌ی محراب باشه! شاید. بدجنس هم خودتونید!
می‌دونی الان دلم چی می‌خواد؟ فقط خواب! حدود سی و شیش ساعته که نخوابیدم. تازه رسیدم خونه و هی پلک‌هام می‌شینه روی مردمک‌هام. صدای معده‌م دراومده که از دیشب میگرن رو بهونه کردی و منو خالی نگه داشتی، اگه بهم غذا ندی جیغ می‌کشم! و همچنان به غذا میل ندارم. می‌بینم یه عالمه تماس بی‌پاسخ و پیام دارم. علامت می‌زنم که سر فرصت جواب بدم. پلک‌هام مدام گرم می‌شن و همچنان باید بیدار بمونم...
امروز خوشبختم، خیلی خوشبخت. شیش صبح با صدای بارون از خواب بیدار شدم🌧
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
_ خدایا، برامون بارون بفرست لطفا🌧
ممنون عزیزم💙 لطفا بیشتر! این شهر غبار گرفته بیشتر از این حرفا گرد و خاک گیری لازم داره :)
نیازمندی‌های امروز: شومیز پشمی نارنجی و پافرمو بپوشم و بوتامو پا کنم. یه کتاب بردارم و یه ماگ چای داغ! برم که پاییزو تو شهر قدم بزنم🧡☁️
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
نیازمندی‌های امروز: شومیز پشمی نارنجی و پافرمو بپوشم و بوتامو پا کنم. یه کتاب بردارم و یه ماگ چای دا
اما دارم از زیر پتو براتون تایپ می‌کنم! سردی هوا که رو تنم می‌شینه، لرز می‌گیرم. گلودرد دست از سرم برنمی‌داره و از شدت عطسه، چشمام اشکیه. دیروز سر کلاس گلستان سعدی، استاد گفت: این همه خوراکی خوشمزه هست دختر! چرا سرما خوردی؟! گفتم: استاد، من سرما نخوردم‌! دیگه سرما منو قورت داده!
بیا، دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری... فروغ فرخزاد @Ayeh_Hayeh_Jonon 🕊
به قول حسین جنتی: چه می‌پُرسی زِ حالم؟! سنگ می‌بارد، بلورم من... @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌱
عزیزانم، بارها گفتم اگر داستان آیه‌های جنون یا رایحه‌ی محراب رو جایی دیدید یا فایل pdf شون برای دانلود بود، این فایل‌ها غیر مجازه و بدون اطلاع و رضایت من ساخته و پخش شدن. مطالعه و نشر و نگهداری این فایل‌ها حلال نیست.