#نکات_ناب. 🕋🕋🕋
🏴یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که درفرهنگ بشری گفته شده🏴
جمله زیر از امام علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است.
▪️اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی
▪️"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،
▪️جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"
✍یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم،
انسانيتم، عدالتم، و....گرفته شده باشد و تبدیل به
یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.
و این همان جمله معروف است که می گوید: ما
آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا
کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
📚نهج البلاغه، خطبه 215
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
سلام و عرض تسلیت
دیشب شب سوم محرم الحرام،آمدم
مراسم روضه ابا عبدالله الحسین علیه السلام.
مداح، روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها را خواند.و این روضه جرقه ای شد در ذهن من که کتاب یا زهرا سلام الله علیها زندگینامه شهید محمدرضا تورجی زاده ، را جهت مطالعه شما عزیزان در کانال بار گزاری کنم.
دعا کنید که به مدد این شهید عزیز خداوند توفیق این مهم را به من عنایت کند.
ان شاءالله
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
کار کتاب سلام بر ابراهیم در ایام فاطمیه به پایان رسید. شهید ابراهیم هادی
یکی از ارادتمندان واقعی حضرت صدیقه (س)بود.
ابراهيم ارادت قلبی به مادر رزمندگان داشت. برای همین همیشه آرزو میکرد
مانند مادرش گمنام و بی مزار باشد. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. هنوز پیکر
ابراهیم در سرزمین غریب فکه باقی مانده.
عجیب بود.کتاب سلام بر ابراهیم در شب شهادت حضرت زهرا (س) در سال
88 از چاپ خارج شد! همسفر شهدا خاطرات یکی دیگر از عاشقان حضرت بود.
یکی از سادات و فرزندان ایشان. بررسی نهایی این مجموعه در صبح روز شهادت
حضرت زهرا(س) در سال 89 به پایان رسید.
آن روز اصفهان بودم. ظهر را به مجلس حضرت زهرا (س) رفتم. عصر همان
روز به گلستان شهدا رفتم. در میان قبور شهدا قدم می زدم. اعتقاد قلبی داشته و دارم
که این شهدا عاشقان و رهروان واقعی حضرت صدیقه(س) بودند.
اینان مانند مادر بی مزارشان مدافعان واقعی ولایت بودند. دلیرمردانی که روی
پیراهنهاشان نوشته بودند:
🏴 ره دشت و ره صحرا بگیرید.
تقاص سیلی زهرا(س) بگیرید🏴
برای نگارش کتاب بعدی چند پیشنهاد داشتم. اما از خدا خواستم مانند کارهای
قبلی خودش راه را به من نشان دهد.
در گلزار شهدای اصفهان قدم میزدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه میکردم.
به مقابل کتابفروشي رسیدم. شلوغی اطراف مزار یک شهید توجهم را جلب کرد.
افراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می آمدند. مشغول قرائت فاتحه می شدند
و می رفتند.
کمی ایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم.
«یا زهرا (س) »اولین جمله ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود. به
چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه
می شد به نورانیت درونی او پی برد.
دوباره به سنگ مزار او خیره شدم. فرمانده دلیر گردان یا زهرا (س)از لشكر امام
حسین (ع)شهید محمدرضا تورجی زاده
نمیدانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود.
دقایقی را به همین صورت نشستم. چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم
صحبت میکردند.
یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی
هم داشت.
کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست.
بعد ادامه داد: او عاشق حضرت زهرا(س) بوده. وقتی هم که شهید شدترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!!
با آنها صحبت کردم. بچه های مسجد اباالفضل(ع) محله نورباران بودند.
یکی از آنها گفت: شما هر وقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در
گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ ایشان میآیند.
مردم خدا را به آبروی این شهید قسم میدهند و برای او نذر میکنند. قرآن
میخوانند. خیرات میدهند.......ادامه دارد.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#محمد_رضا_تورجی_زاده
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز. 🕋🕋🕋
🏴 امام حسین علیه السلام:🏴
▪️ الْخُلْقُ الْحَسَنُ عِبَادَة.
▪️ خوش اخلاقی عبادت است.
📚 تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 246
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#داستان_آموزنده. 🕋🕋🕋
🏴حکایات ملاقات باامام زمان عج الله🏴
▪️علی ابن مهزیار اهوازی یکی از کسانی بود که سالهای زیادی برای تشرف به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش نمود تا جایی که بیست سال بدون وقفه خود را به مراسم حج می رساند به امید اینکه مولایش را زیارت کنداما موفق نمیشد.
▪️سپس بعد از بیست سال تلاش و زحمت ؛ از ملاقات حضرت نا امید شد و به دوستانش خبر داد که امسال به مکه نمی آیم ؛ اما در خواب به او بشارت دادندکه امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود. برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هر حال به سرزمین وحی مشرف شد.
▪️در طول ایام حج به شدت انتظار میکشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود و خبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجد الحرام با علی ابن مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد .
▪️علی ابن مهزیار اثاثش را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی نمود و بدون اینکه دوستانش متوجه شوند ؛ با آن جوان به سوی کوههای طائف راه افتاد.
علی ابن مهزیار به همراه آن جوان ؛ قبل از طلوع آفتاب به خیمه حضرت رسید و بعد از کسب اجازه از محضرشان به خدمت حضرتشان نائل شد.
آن حضرت در بدو ورود فرمودند :
«علی ابن مهزیار!
من شب و روز منتظرت بودم
تا بیایی اما نمی آمدی»
▪️علی ابن مهزیار از این جمله حضرت تعجب کرد؛ چرا که فکر می کرد اوست که بیست سال به دنبال آن حضرت بوده است.
اما امام در ادامه فرمودند:
سه مانع در تو وجود داشت که
نمی گذاشت نزد ما بیایی؛
▪️بدنبال جمع آوری مال بودی!
▪️به فقرا رسیدگی نمی کردی!
▪️و صله رحم نیز نمی کردی»
📚کتاب رزق ص 96 آیت الله مهدوی
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل میشود! این مطلب را خیلی از جوانهای
اصفهانی میدانند. شما کافی است یک شب جمعه بیایی اینجا، بسیاری از کسانی
که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند.
بعد گفت: دوست عزیز اینها خیلی نزد خدا مقام دارند. نشنیدی حضرت امام
فرمودند: تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان
خواهد بود.
رفتم به فروشگاه. سی دی مداحی شهید تورجی را گرفتم. دوباره به کنار مزار
شهيد آمدم. با اینکه بارها به سر مزار شهدا رفته بودم اما این بار فرق میکرد.
اصلا
نمی توانستم از آنجا جدا شوم. یک نیروی عجیبی مرا به آنجا می کشاند.
دقایقی بعد شخصي آمد كه با خانواده شهيد ارتباط داشت. بی مقدمه از
خاطرات شهید تورجی سؤال کردم. ایشان هم ماجراهای عجیبی تعریف کرد.
پرسیدم: آیا خاطرات او چاپ شده؟ پاسخش منفی بود.
دوباره پرسیدم: آدرس منزل اين شهيد را داريد؟!
ساعتی بعد منزل شهید تورجی بودم. مادر و تنها برادرش حضور داشتند. من هم
نشسته بودم مشغول ضبط خاطرات!
تا غروب روز شهادت حضرت زهرا(س) بیشتر خاطرات خانواده او را
جمع آوری کردم. وقتی از منزل شهید خارج می شدم خوشحال بودم. خدا را شاکر بودم. به خاطر این لطفی که در حق من نمود.
اینکه یکی دیگر از عاشقان و رهروان حضرت زهرا(س) را به من معرفی كرده
است. و من نمیدانم چگونه شکر نعمتهای بی پایان حضرت حق را به جا آورم.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#محمد_رضا_تورجی_زاده
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#نکات_ناب. 🕋🕋🕋
🏴شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت:
من از لحظه مرگ بسيار ميترسم
چــه کنــم؟🏴
▪️امام صادق(ع) فرمودند:
زيـارت عاشـورا را زيـاد بخوان..
آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت
عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
▪️امام صادق(ع) فرمود: مگر
در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟
{ اَللّهُمَّارْزُقْنیشَفاعَهَالْحُسَیْنِیَوْمَالْوُرُودِ }
یعنی خدايا شفـاعت حسين علیـهالسلام
را هنگام ورود به قبر روزى من کن...
خدایا شکرت به من حسین دادی.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
هدایت شده از مرسلات مدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️🔶توصیه هایی برای عزاداری در محرم۱
#موشن_گرافی
@taghcheh1399
#حدیث_روز. 🕋🕋🕋
🏴 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:🏴
▪️ حسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ، أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ.
▪️ حسین از من است و من هم از حسینم؛ آنكه حسين را دوست بدارد، خداوند دوستار اوست.
📚بحار الانوار، ج 43، ص 261.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
هدایت شده از مرسلات مدیا
#نکات_ناب. 🕋🕋🕋
▪️حر بن يزيد رياحی اولين کسی بود که آب را به روی امام حسین(ع) بست و روز عاشورا اولین شهید کربلا شد و جانش را فدای اسلام کرد.
▪️عمر سعد هم اولين کسی بود که به امام نامه نوشت و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
▪️چه کسی باخبر است که آخر کارش به کجا ميرسد؟
▪️اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
▪️خدایا آخر و عاقبت ما را ختم به خیر کن.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
«راوی: مادر شهید»
روزهای آغاز سال 1343 بود. بیست وسه سال از خدا عمر گرفته بودم. خداوند
سه دختر به خانواده ما عطا کرده. فرزند بزرگم چهار ساله بود. تا سه ماه دیگر هم فرزند بعدی به دنیا میآید!
مثل بسیاری از مردم آن زمان در یک خانه شلوغ و پر جمعیت بودیم. حیاطی
بود و تعدادی اتاق در اطراف آن. در هر اتاق هم خانوادهایی!
رسیدگی به کارهای خانه و چندین فرزند خیلی سخت بود. بيشتر وقتها مادرم
به کمکم میآمد. اما باز هم مشکلات تمامي نداشت.
البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند. همه تحمل میکردیم و شکر خدا را به
جا ميآورديم. مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد با این همه ناشکری!
مادرم بیش از همه به من سفارش میکرد. میگفت: وقتی باردار هستی بیشتر
دقت کن! نمازت را اول وقت بخوان.
مادرم ميگفت: به قرآن و احکام بیشتر اهمیت بده. هر غذایی که برایت
میآورند نخور!
من هم تا آنجا که میتوانستم عمل
میکردم. يادم هست همیشه وهمه جا دعا میکردم. کاری از دستم برنمیآمد الا دعا!
میگفتم: خدایا از تو بچه سالم و صالح میخواهم. دوست دارم فرزندم
سربازی باشد برای امام زمان(عج)
خدایا تو حّلال همه مشکلاتی، آنچه خیر است به ما عطا کن.
رسیدگی به زندگی و سه بچه کوچک و... وقتی برایم باقی نمیگذاشت. با این
حال سعی میکردم هر روز با خدا خلوت کنم و درد دل نمایم.
بیست و سوم تیرماه چهارمین فرزندم به دنیا آمد.
پسری بود بسیار زیبا. همه میگفتند سریع برای او عقیقه کنید. صدقه بدهید.
مبادا چشم زخم ...
پدرش نام او را «محمدرضا» گذاشت. خیلی هم خوشحال بود.
من هم خوشحال بودم. همراه با نگرانی! من کم سن بودم و کم تجربه. میترسیدم
که نتوانم بار زندگی را تحمل کنم.
اما خدا همه درها را به روی انسان نمی بندد. این پسر به طرز عجیبی آرام و
متین بود.
هیچ دردسر و اذیتی برای ما نداشت. از زمانی که محمدرضا به دنیا آمد زندگی
ما آرامش و برکت خاصی پیدا کرد.
محمد رضا رشد خوبی داشت. در سه سالگی مانند یک بچه شش ساله شده بود!
همسایهها میگفتند: خیلی از خدا تشکر کن. با وجود این همه مشکلات الاقل
این بچه هیچ اذیتی ندارد.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#محمد_رضا_تورجی_زاده
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#داستان_آموزنده
🏴سخاوت حاتم طایی🏴
▪️وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد.
▪️حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت. هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد.
▪️برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! مادرش گفت: تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود رابه زحمت مینداز.
▪️برادر حاتم توجه نکرد. مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
▪️مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تودوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟ عجب گداى پررویى هستى!
▪️مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کارنیستى؟ من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و اوهیچ بار مرا رد نکرد.
▪️ قانون زندگی٬ قانون باورهاست
▪️ بزرگان زاده نمیشوند٬ ساخته میشوند...
حدیث👇
امام صادق (علیه السلام):
▪️ سخاوت آن است كه بى درخواست انجام گيرد، اما سخاوتى كه درمقابل درخواست باشد ناشی ازشرمندگی وبرای فرار از سرزنش است..
📚 منبع: بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 68 ، ص357، ح 21
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز. 🕋🕋🕋
🏴 سیدالشهداء علیه السلام:🏴
▪️ لاَ تَقُولُوا بِاَلْسِنَتِکُمْ مَا یَنْقُصُ عَنْ قَدْرِکُم.
▪️ چیزی که از ارزشتان بکاهد، بر زبان جاری نکنید.
📚جلاء العیون، ج 2، ص 205.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha