eitaa logo
«دوره معارف اسلام‌ »
304 دنبال‌کننده
1هزار عکس
184 ویدیو
10 فایل
ء﷽... الحمدللّه والصلوة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله واللعنة علی اعدآء الله الی یوم لقآءالله ولا حول ولاقوّة الّابالله درکانال«دوره معارف اسلام»برخی مطالب معرفتی از اولیاء الهی و رادمردان عرصه حقیقت و واقعیت دوره می‌شود مرد راهی اگر، بیا وبیار
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مُلكِ دنيا تن‌پرستان را حلال مـا غـلامِ مُـلكِ عـشـقِ بـى‌زوال رحمه‌الله @maktabe_vahy 🌸.🌸.🌸.🌸
🔸اندر رمضان، خاکِ تو زَر می‌گردد چون سنگ که سرمهٔ بَصَر می‌گردد رحمه‌الله @maktabe_vahy 💎.💎.💎.💎
🔘از بد پشیمان می‌شوی، الله گویان می‌شوی/ آن دم تو را او می‌کشد تا وارَهاند مَر تو را رحمه الله @maktabe_vahy ◾️◽️◾️◽️
ای دل چه اندیشیده‌ای،در عذر آن تقصیرها؟ زان سوی او چندان وفا، زین سوی تو چندین جفا زان سوی اوچندان کرم،زین سوخلاف وبیش وکم زان سوی اوچندان نعم،زین سوی توچندین خطا زین سوی توچندین حسد،چندین خیال وظنّ بد زان سوی اوچندان کشش چندان چشش چندان عطا چندین چشش،ازبهرچه؟تا جان تلخت خوش شود چندین کشش، از بهر چه؟ تا دررسی در اولیا از بد پشیمان می‌شوی، الله گویان می‌شوی آن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را از جرم ترسان می‌شوی وز چاره پُرسان می‌شوی آن لحظه ترساننده را با خود نمی‌بینی، چرا؟ گر چشم تو بَربست او، چون مهره‌ای در دست او گاهی بغلطاند چنین، گاهی ببازد در هوا گاهی نهد در طبع تو سودای سیم و زرّ و زن گاهی نهد در جان تو نور خیال مصطفی این سوکشان،سوی خوشان،وان سوکشان باناخوشان یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گرداب‌ها چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا بانگ شعیب وناله‌اش وان اشک همچون ژاله‌اش چون شد ز حد از آسمان، آمد سحرگاهش ندا گر مجرمی بخشیدمت وز جرم آمرزیدمت فردوس خواهی دادمت خامش رها کن این دعا گفتا: نه این خواهم نه آن،دیدارحق خواهم عیان گر هفت بحر آتش شود من در روَم بهر لقا @masnavimolavii 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
💠 چون پیش او زاری کنی، تلخ تو را شیرین کند! رحمه الله @maktabe_vahy 🔘.🔘.🔘.🔘
تصویر آیة الحق و العرفان حاج سیّد هاشم الکربلایی الحدّاد در حال مطالعه کتاب فتوحات مکیه •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• دفترِ صوفی سواد و حرف نیست جز دلِ اِسپیدِ همچون برف نیست زادِ دانشــــــمند، آثار قـــــــلم زادِ صوفی چیست؟ آثارِ قَدَم 🟢سالک مراقب دل است و غیر او در پی تن! عارفان بزرگی بوده اند که نه تنها دانشمند و عالم نبودند بلکه اُمّی بوده اند و بهره کمی از دانش روزمره داشته اند. علم صوفی از جنس دفتر و کتاب نیست. اگر عارفی، دانشمند هم بوده، پس از وصول به معرفت ربوبی فهم او از دانشی که داشته کاملا متفاوت می شود و جنس علم و دانش او در پرتو انوار الهی دگرگون می شود. 🔵در ملاقات جناب ابوسعید ابوالخیر و بوعلی سینا معروف است که جناب بوسعید پس از دیدار، درباره آن نابغه دوران فرمود: کوری است که عصا زنان تا مقصد ما آمده است! 🟡حضرت حدّاد رضوان الله علیه دانشمند و عالم نبود و به تعبیری اُمّی بود ولی فتوحات مکیه می خواند و با علوم و معارف ربانی که در دل داشت مطالب آن را تطبیق می داد و برخی را رد و نفی و بعضی را تایید می نمود و می فرمودند هر لحظه بر قلبم امواج و انواری از علوم و معارف می گذرد که در لحظه بعد نمی توانم به یاد آورم! 🟠توشه سالک قدم صدقی است که در راه تزکیه نفس و خالی کردن دل از غیرحق برمی دارد و توشه اهل علم و دانش، قلم است و کتاب. @masnavimolavii 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
🔹ذكرِ حق پاک است چون پاكى رسيد رَخْـت بـر بـندد بـرون آيـد پـلـيـد 📌 رحمه‌الله @maktabe_vahy 🔘.🔘.🔘.🔘
🔸آن نَفَسی که باخودی، بستۀ ابر غصه‌ای وان نَفَسی که بی‌خودی، مَه به کنار آیَدت 📌 آیت‌الحق قدّس‌سرّهما @maktabe_vahy 🌸.🌸.🌸.🌸
هر درونی که خیال‌ اندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد چون سخن در وی رَوَد علّت شود تیغِ غازی ، دزد را آلت شود! پس جواب او سکوت است و سکون هست با ابلَه ، سخن گفتن جنون! •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• اگر دزدی به خانه جنگجویی وارد شود شمشیر آن جنگاور نه تنها مانع دزد نمی شود بلکه وسیله ای برای رویارویی و تهدید خود صاحبخانه توسط دزد می شود! استدلال آوردن برای آدمی که بدگمان و خیال اندیش است و با پیشفرض های ذهنی خود با مطالب مستدل و برهانی مواجه می شود نه تنها فایده ای ندارد بلکه از آنها برای تقویت آراء و ظنون خود بهره می گیرد و در خیال و اندیشه خویش سفت تر می شود. پیشفرض های ذهنی مانع درک حقایق است. اگر فردی در مواجهه با مطالب حق و مستدل با پیشفرضهای ذهنی و تعصبات خود قضاوت و داوری کند هرقدر هم استدلال ها قوی باشد نمی تواند موثر باشد چون از اول در برابر جریان حقیقت مانعی محکم در نفس خود ساخته است و از هرکلمه ای که طرف می گوید به نفع خود و برای سد کردن حریف استفاده می کند. بنابراین بهترین کار در برابر چنین افرادی سکوت و جواب ندادن است! گفت: هر مردی که باشد بد گمان نشنود او راست را با صد نشان! _________________________________ @masnavimolavii 🔷🔸💠🔸🔷 ✍کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
🔹تخم وفاها کاشتم، نقشی عَجَب بنگاشتم بس پرده‌ها برداشتم، باشد که با ما خُو کنی 📌 رحمه الله @maktabe_vahy 🌺🌺🌺🌺
درد است که آدمی را راهبر است. در هر کاری که هست، تا او را دردِ آن کار و هوس و عشق آن کار در درون نخیزد، او قصد آن کار نکند و آن کار بی درد او را میسّر نشود، خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم و خواه نجوم و غیره. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• هیچ عملی بی درد برای انسان فایده ای نخواهد داشت. عملی رشد می کند که از روی درد باشد. هر عملی که از روی تفنّن و سرگرمی است بطالت عمر و از دست دادن سرمایه وجود است. و چون در کاری درد و عشق آمد دیگر باید با چستی و چالاکی کار کرد و از رنج و سختی نهراسید و تا می توان کوشید وگرنه با خامی و خشکی نتوان از ظاهر عبور کرد و به حقیقت رسید. ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وانگه برو که رستی از نیستی و هستی گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی @masnavimolavii 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
روستـــایی گـاو در آخــــور ببـــــــست شیر، گاوش خورد و بر جایش نشست روستایی شد در آخور سویِ گاو گاو را می‌جست شب آن کنج‌کاو دست می‌مالید بر اعضایِ شیر پشت و پهلو، گاه بالا، گاه زیر گفت شیر: ار روشنی افزون شدی! زَهره‌اش بِدریدی و دل خون شدی این چنین گستاخ زآن می‌خارَدَم کاو دریـن شـــب گاو می‌پنداردم حق همی‌گوید که: ای مغرورِ کور! نه ز نامــم پاره پاره گشت طور؟! که لَــوْ اَنْزلْنــــا کِتابـــاً لِلْجَبَل لانْصَدَع ثُمّ انْقَطَع ثُمّ ارْتَحَل از من اَر کـوهِ اُحُــد واقـــف بُــدی پاره گشتی و دلش پر خون شدی @masnavimolavii یکی از تمثیلات بی نظیر و اعجاب انگیز جناب در مواجهه غافلانهٔ انسان و بیخبری او در ساحت وجود و گام نهادن در عالم حیات و آگاهی همین حکایت روستایی و گاو است. روستایی، یا همان انسان راه نیافته به شهرِ حقیقت، گاوِ تعلّقات و توهماتِ خویش در آخورِ خیال ببست و شبانه در تاریکیِ بیخبری برگشت تا به گاو سربزند و نردِ محبت با آن ببازد، غافل از اینکه شیرِ وجود و آگاهی همه آن خیالات و توهمات را بلعیده و خورده است و بجای آنها نشسته و حکمفرمایی می کند و روستاییِ غافل در شب تار بر سر و گردن شیر دست می کشد. مواجههٔ انسان با حقیقتِ وجود دهشتناک و هراس آور است و لذا جناب در دفتر اول فرماید که اُستُنِ این عالم از غفلت و فراموشی است وگرنه آدمی با آگاهی از حقیقتِ وجود و ورود در ساحتِ حقیقی حیات، در مراقبت تامّ و انقطاع بسوی حق قرار می گیرد آنچنانکه دیگر میلی برای زندگی در دنیا نخواهد داشت و زبان حال آن عاشقِ مجنون وار این بیت خواهد بود: رهـــروِ منزلِ عشـــقیم و زِ سر حدّ عدم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده ایم خلاصه سلوک و لبّ عرفان در همین تمثیل و معرفت به شیرِ حق و ورود به مراقبهٔ تامّ وجودی است.