🍀☘🌹🌷🌸🌺🌹
📎حتما" بخوانید 👇
✍ایمانت که ضعیف شد...
👈کمتر گذرت به #مسجد می خورد....
دعایت...برایت....باور نیست....!
در قرارهایت، بی قراری!
👈می شوی منهای خودشناسی....
منهای خداشناسی!!!
✍ایمانت که ضعیف شد....
شیطان می نشیند وَر دلت و شروع می کند به پچ پچ هایی که کم کمَک تو را #غافل از احوال خویش می کند...
بازیچه اش می شوی...
و گاهی حتی خودت، خودت را دودستی می دهی به دستانش...
👈 کم کم، رنگ بندگی ات، کم رنگ می شود...
دیگر گوش دلت به صدای اذان حساس نیست...
فرقی نمی کند به حالت، این حق الله است یا حق الناس...
👈احکام چطور اجرا می شود!
👈حرف از دین شود....
می شوی علامت سکوت!
👈 سرگرم، سرگرمی های دنیا، مسیرت هم عوض می شود...
👈ارزشهایت را اشتباه می گیری...
تازه می شوی استاد توهمات بندگی
دلایل من درآوردی
توجیه های بی اساس
می شوی قهرمان اینکه مشکل از جای دیگریست و تو خوبی
👈آدمی تو، پر از شک و شبهه می شود....
حالا حتی دستانت روی هر چیزی کلیک می کند...
و پلک چشمانت دگر خاموش نمی نشنند روی هم....
👈حیا رنگ می بازد....
در بندگی ات، #دودل می شوی
✍ایمانت که ضعیف شد.....
اولین چیزی که دم در خانه دلت می نشیند #ناامیدی ست....
ناامیدی از همه چیز....
از اینکه حتی خدا هم دوروبرت نیست....
و هرجا که خواستی برگردی
تو را ترس و وحشت فراگرفت...
✍ ایمانت که ضعیف شد تمام مسیرها برایت، کوچه پس کوچه می شود....
👈می شوی قلدر خواسته هایت...
هرچه دلم خواست...هرچه خواستم...
برای خودت...تا بینهایت....دغدغه مند می شوی....
راحت حرف می زنی....
راحت قدم بر می داری....
راحت اقدام می کنی....
کاری هم نداری ... این کارت به که بربخورد و درست است اصلا ؟!
👈 یک زمانی... آن زمانی که ایمانت قوی بود... #احتیاط می کردی ...
شیطان اگر می خواست لب تر کند ...
پیش از آن ، تو گوشهایت را می گرفتی ...
👈 حرف ، حرف خدا بود ...
آن زمان ، تو #عاشق بودی ...
(و میدانستی : عاشقان گوش دلشان فقط به عشق شان هست .... )
👈دلت قرص بود که خدا پشت آدمی را خالی نمی کند هرگز ...
✍ ایمانت که ضعیف شد ...
منفعت طلب شدی ...
پایت را در جاپاهایی که حتی مال دیگری بود ، محکم کردی !
به قول دلت ... مثلا زرنگ شدی ... دنیادیده !!!
✍ ایمانت که ضعیف شد #نمازت از اول وقت جا ماند ...
شد ادا در وقت قضا !
👈 جای آن همه معارف و انس با دعا ...
سرگرم چت های دوستانه شدی ...
✍ ایمانت که ضعیف شد ...
دنبال لذت هایی بودی که حال دلت را موقتی سروسامان می داد اما ...
تو همان بودی که خدا جور دیگری روی تو #حساب می کرد...
👈 اگر کمی خودت، به حال خودت می رسیدی ...
#مراقب بودی !
👈 اگر روی بندگی ات قرص و محکم می ایستادی و در این راه فی سبیل الله ، کم نمی آوردی ...
ایمان تو ضعیف نمی شد هرگز ...
گاهی فقط خودت به داد خودت می رسی ...
این #بندگی راه نشان دادن توانستن توست ...
کم کاری نکن ...
چه کسی می داند ... شاید ...
تو عزیزترین بنده ی اویی ....
عاشق ( بنده ) که باشی ...
خدا با توست... تو چرا با دیگری ؟
✍ مراقب ایمانت باش !
خیلی ها ، وقتی ایمانشان ضعیف شد ...
با خدا هم در افتادند ...‼️‼️
(استغفرالله)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا کانالی
متفاوت در ایتا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃
#روایٺــ_عِـشق ✒️
بعد از #یادواره شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم☺️، گفت: ما کاری نکردیم، #زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود شهدا بود؛ گفتم: سید ماجرایی رو برات #تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی، سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی #مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت❌ تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد، سخنران، #قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد،👌 همون شب یکی از #شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت: فکر نکن💭 مراسم را شما هماهنگ کردی، قرار بود حضرت #زهرا (سلام الله علیها) تشریف بیاورند ما هم برنامه را هماهنگ کردیم.😇
حرفم که #تموم شد دیدم سید منقلب شده 😞و چشمانش هم پر از #اشک.
#شهید_سیدعلیرضا_مصطفوی🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷
#رسـم_خـوبان
✍️ به روایت مادر بزرگوارشهید
هر بار که قرار بود به احمد شیر بدهم اولین ذکرم #بسما... الرحمن الرحیم بود.
در تمام زمانهایی که شیر میخورد نوازشش میکردم و یا قرآن میخواندم یا ذکر میگفتم.
هر چقدر که فکر میکنم یادم نمیآید به دلیل بیماری یا شیطنتهای دوران بچگیاش ناراحت یا کلافه شده🚫 باشم.
یک سال و نیم داشت که راه رفتن را آموخت.
عجیب بود اما به دو سالگی که رسید خیلی خوب حرف میزد.👌
هر وقت هم زمین میخورد، یا #علی میگفت و از زمین بلند میشد.
انگار باید الفبای رفتن را از همان دو سالگی👶 فرا می گرفت.
احمد بود دیگر، آرام و سر به راه و آماده #شهادت...🕊
خیلی هوای محمد را که ۵ سال از او کوچکتر بود داشت😇.
از همان دو سالگی او را با خودم به #مسجد نزدیک محل میبردم
و هنگام برپایی نماز با دقت به حرکات و رفتار نمازگزاران نگاه میکرد.
به ۷ #سالگی که رسیده بود خودش برای نماز به مسجد میرفت.
📎بزرگ مرد کوچک
خردسالترین شهید دفاع مقدس
#شهید_احمد_نظیف 🌷
#سالروز_شهادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🌷شهیدی که در قبر به احترام مادرش چشمانش را باز کرد... 🕊گويي هنوز هم با گذشت سالهاي طولاني از اتمام
🍃شاید برای معرفی شهید علی اکبر صادقی کافی باشه بگی :" شهیدی که در #قبر به درخواست مادرش چشم باز کرد."
همین!
🍃در #تهران به دنیا آمد اما مطلق دل به آن نبست. گویی از همان ابتدا متوجه شده بود که این عجوزه عروس هزار داماد است و پر از زرق و برق و نیرنگ. تا جایی که وقتی همسرش را عقد کردند اعلام کرد اگر جنگ تمام شد و سالم برگشتم زندگیمان را شروع می کنیم. الان وقت جنگ است نه وقت شروع زندگی! من راضي نيستم دختري را به خانه بياورم و با رفتنم باعث عذاب و ناراحتي او شوم.
🍃 مرحومه ملوک خانم، #مادر_شهید فرموده بودند: " روز تشییع جنازه رفتم داخل قبر. هیچ کس دیگری به جز من و علی اکبر داخل قبر نبود. سرم را بردم نزدیک صورتش و گفتم: خدایا! تو رو به علی اکبر #امام_حسین قسمت میدم که یک بار دیگه چشمان علی اکبرم رو به من نشون بدی. همون موقع بود که چشمان علی اکبر باز شد. به همون زیبایی بود که در شب دامادی اش بود. خدا رو شکر کردم که آخرین خواسته ام در مورد فرزندم برآورده شد. به کسی چیزی نگفتم و از قبر بیرون آمدم. تا چند سال بعدش هم به کسی حرفی نزدم اما از روی #عکس هایی که گرفته شده بود راز من و علی اکبر فاش شد"
🍃بنده کلید این راز و #معجزه ی خداوند را بین وصیت نامه اش یافتم. "سعی نمایید در #مسجد کاملا هدفتان رضای #خدا باشد نه تبلیغ اسم و شخص. در ادامه این راه کوشش نمایید و سعی کنید سربازان با وفایی برای حسین (ع) و امام زمان (ع) باشید. هم بسازید و هم تربیت نمایید که تربیت حسینی مسئله مهمی است و بدنبال آن #خودسازی است"
🍃به قول "صغیر اصفهانی"
حلال جمیع مشکلات است حسین
شوینده لوح سیئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز طوفان بلا؟
جایی که سفینه النجاه است حسین
روحش شاد و یادش گرامی♥️
✍️نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اکبر_صادقی
📅تاریخ تولد : ٢۴ فروردین ۱٣۴۱
📅تاریخ شهادت : ٩ خرداد ۱٣۶٧
🕊محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷🌴🌷
#شهیدانه
#عاشقانه
#فضای_مجازی
آیا تا به حال دوست داشته ای در تنهایی هایت وقتی چشمت به عکس #شهیدان می افتد از ته دل به آنها بگویی: “بچه ها! دوستتان دارم!”؟
کجایید ای #شهیدان خدایی که ببینید امروز دشمن چگونه به جان ما افتاده. کجایید که ببینید چگونه حیا و اعتقادمان را نشانه گرفته.
ولی نگران نباشید:
اگر هم امروز کسی از بچه های #مسجد،و دوست داران شما از ایستاگرام و تلگرام و واتس آپ و وایبر و فیس بوک و… استفاده می کند، اگر پِیجی به نام خودش باز می کند، عضو گروهی، کلوپی، جایی می شود، دوستی را اَد می کند یا کامنتی را برای کسی به یادگار می گذارد، کلیپ های واتس آپ و تلگرامش را اگر مرور می کند، یا مطلبی را به عنوان جوک می خواند، اگر بازی و فیلمی را دانلود می کند یا از دوستی می گیرد، اگر…
حتما حواسش هست که همه را از فیلتر عشق شما بگذراند.
حالا اپراتور هر که و سرعت و پهنای باند هر چه که می خواهد باشد.
مطمئن باشید چشمان ما با دیدن بعضی چیزها به شما خیانت نمی کنند.
مطمئن باشید پاهای ما اصلا فکر این را هم نمی کنند که روزی بخواهند خون شما را لگدمال کنند. آخرمی دانید
ما هم مثل شما مَردیم. خیانت، کار نامردهاست.
حواسمان باشد
#شهدا در فضای #مجازی هم نگاهمان می کنند.
شادی روح #شهدا گناه نکنیم .
🌷🌴🌷
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹🕊🌷🌴🌷🕊🌹