eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (س) / بخش اول با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ روایت داریم پیغمبر وارد شد دید بی‌بی گریه میکنه. _چی‌شده دخترم؟! گفت: بابا! بچه‌ای که در رَحِم دارم با من حرف میزنه. چند روز هم هست، کار الانش نیست. اما امروز فرق کرده. _چرا؟ _از دیروز تا قبلش وقتی باهام حرف میزد هی میگفت:« اَنَا الغَریب» اما از امروز حرفاش فرق کرده هی داره میگه «اَنَا العَطْشان» پیغمبر شروع کرد روضه بخونه بی‌بی هم گریه کنه. پیغمبر وقتی روضه‌ش تموم شد بی‌بی هم مفصّل گریه کرد. عرضه داشت: بابا! کسی هست کربلا برای حسینم گریه کنه؟ نکنه غريب باشه!؟ شما هستید؟ _نه. _باباش علی هست؟ _نه. _من هستم؟ _نه. _حسنم هست؟ _نه دخترم. یهو بی‌بی یه آهی کشید، آه پسرم؛ پس کی هست برای حسینم گریه کنه؟ (پیغمبر خدا مژده شما رو داده) _دخترم نگران نباش؛ از امّت من یه عده‌ای میان؛ اینا مثل زنها برای حسینت داد میزنن.... گفت : بابا، حالا که اینجوریه من همه‌شون رو میخوام شفاعت کنم. کار همه‌شون با خودم باشه... اصلا من میخورم زمین که اینا نخورن. اصلا من میرم پشت در برای اینا، من سیلی میخورم اینا زنده باشن... ممنوتیم یازهرا... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
📋 / بخش دوم (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که عبدالله دید دور عمو رو گرفتن، هرکسی داره میزنه. از دور داره مشاهده میکنه؛ نیزه‌ها بالا میره پایین میاد. شمشیرها بالا میره پایین میاد. از دور یه عده ایستادن دارن سنگ میزنن، هوا پر گرد و خاک شده؛ -چه‌خبره؟ سر عموم داره چه بلایی میاد؟ " والله لا ا‌ُفارِقُ عَمّی ٖ" عمه دستم‌و رها کن، من بدون عمو نمیتونم. عمه من نمیتونم زنده باشم و ببینم جلو چشمام عموم رو میزنن. یه بار بابام تو کوچه‌ها زنده بوده دیده چطور مادرش رو زدن بسه.... دستش رو از دست عمه کشید، دوید به سمت گودال. تا وارد گودال شد دید عجب خبریه؛ یه تیر تو سینه‌ست، پیشونی شکسته‌ست، یه نیزه تو پهلوئه. سرتاپا پر تیر و تیغ و نیزه و شمشیر و سنگه. -چه‌خبرائیه؟ چه بلایی سرِ عموم آوردن؟! یهو دید اون نامرد پرید تو گودال، میخواد بشینه رو سینه‌ی عموش؛ اومد جلو، گفت نمیذارم، مگه اینکه از رو جنازه من رد بشی. تا شمشیر رو آورد بالا به حسین بزنه دستش رو آورد جلو. شمشیر رو زد به دستش، دستش به پوست آویزون شد... یهو اباعبدالله بغلش رو باز کرد. آخ عبدالله بیا تو بغل من. همچین که پرید تو بغل حسین، حرمله بلند شد تیرو برداشت، اصلا نذاشت این دوتا به هم برسن، تا پرید تو بغل عمو تیر رو نامرد زد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
✨﷽✨ تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟ اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش... بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه... چرا نمیزنین تو گوشش؟ چرا داد و هوار نمی کنید؟ این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ... خوب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمی کنید؟ تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟! نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟ به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه... اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم... یعنی کارهای او از روی حکمت است. وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟ رنج بعدی؟ به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟ حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟ یادت نره اون خیــلی وقته خداست... @basijnews_pirbakran
مشترک .. ........ یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل * بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....) حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. یکساله مادرم در خاک خفته درود زندگی را زود گفته یکساله ای خدا مادر ندارم یکساله سایه اش بر سر ندارم یکساله گشته پرپر لاله ی من رود بر آسمانها ناله ی من یکساله اشک غم، قوت و غذایم نمانده غیر درد و غم برایم یکساله دیده ام باشد به راهش دلم گردیده مشتاق نگاهش یکساله رشتهٔ صبرم گسسته به راهش دختر زارش نشسته یکساله از فراغش دل کبابم نمی گوید دگر مادر جوابم بیا مادر بدر مانده نگاهم تویی در زندگی پشت و پناهم عزای مادری والاست امروز پریشان خاطر شیدا است امروز .
. شعر سالگرد مجالس ختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ........................ هیچکی باورش نمی شه،یه ساله تو پر کشیدی زیر خاک تو آرمیدی،تو ز دنیا دل بریدی هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه (مادرم تاجِ سر من،خونۂ ما سیه پوشه) هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی سالگردت شده حالا،تو دعا کردی و رفتی هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت کاش می شد یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت هیچکی باورش نمی شه،گُلِ گلخونه خدا رفت بعد غم و اندوه،ناله ی ما هر کجارفت خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما بگذر از جرم و گناه،همه شیعیانِ مولا خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک وِرد روی لب ما شد،یا حسین غریب ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر .
. شعر درفوت عزیزان يك به يك از خيل پاك گلعذارن رفته اند هوشياران رفته و هم ميگساران رفته اند دوستي در كس نمي بينم ياران را چه شد؟ جمله ي بد گوهر و بد كيش و ياران رفته اند خاك سرد گور هم اين مأمن عشاق شد ميهمان بودند و اينك ميزبانان رفته اند رفته اند از پيش و عكسي اندرون خاطراند با كلام وحي و با صد اشك ياران رفته اند حسرت هم صحبتي باعشق ديروز اي دريغ آشنايان سوي شهر آن غريبان رفته اند مي چكد اشكم به رنگ خون سرخم صد بغل تا كه فكرت مي كنم آن شهرياران رفته اند بر مزار عشق مي گريم به اميدم بگو جمله ياران خاك را ديدند و گريان رفته اند گفتمت اين قصه را تا عمر ماهم سر رسيد دوستان با گريه مي آيند و خندان رفته اند شاعر رامین امید .
. شعر مراسم جهت سر خاک شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ------------------------------- بعد از حدود یک سال، با چشم های بهاری آمده ام سر خاک،با اشک و آه و زاری ای شمع محفل ما،از دوریت چه سازم بیا ببین عزیزم،در سوز و در گدازم رفتی و با رفتنت،صفای خانه ام رفت محبت و شور و عشق،بهای خانه ام رفت میگن که رفتی سفر،بیا به من سر بزن بال و پرت رو باز کن،به خونمون پر بزن یه ساله رفتی و من،خانه به دوش توأم صدات تو گوش میپیچه،غرق سروش توأم عزیز من کجایی،چرا پیشم نیایی درد فراق چه سخته،بگو بگو کجایی اشک های دونه دونه،از مژه زد جونه ببین چشمهای زارم،برات روضه می خونه نمی دونم کجایی،کوکب اقبال من بیا ببین تو اینجا،این حال و احوال من تو قاب عکس خونه،هر روز تو رو می بینم صبح با نگاه پر مهر ،گل از رُخت می چینم اما امان که گلچین،بهارت و خزون کرد دل منو که سوزاند،کارد و به استخون کرد حالا بیایید عزیزان شادی روح اموات یه حمد و سوره بخوان با چاشنی صلوات ----------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) .
1. نماز 1395.mp3
1.09M
(علیه السلام) گويم ز امام صادق اين طرفه حديث تا شيعه ی او به لوح دل بنگارد فرمود كه برشفاعت ما نرسد هر كس كه نماز را سبك بشمارد