🔴 ملاقات خادمان خیریه شهدای خط شکن با امام شهر قهدریجان
🔷 به گزارش خبرگزاری بسیج از پیربکران، روز سه شنبه مورخ 1400/07/20، خادمان خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان با امام جمعه محترم شهر قهدریجان ملاقاتی داشتند و گزارشی از عملکرد 5 ماهه این خیریه را به امام جمعه شهر قهدریجان ارائه کردند و ایشان هم ضمن تقدیر و تشکر از زحمات خادمان خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان، قول مساعدت دادند که از خدمات و فعالیت های این خیریه حمایت کنند.
#خبرگزاری_بسیج_فلاورجان
#خیریه_شهدای_خطشکن_شهرستان_فلاورجان
.
#حضرت_سکینه #سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
#پنجم_ربیع_الاول
.
.
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(ع) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹
✅امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.
ابن عساکر می نویسد :
امروء القیس گفت :
📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》
♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱)
امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام عبدالله رضیع شد.(۲)
امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت.
حتی درباب آنان شعر سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند.
امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.
هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود:
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》
♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت.
در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد :
📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!
فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》
♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!
در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد :
ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟
امام حسین(ع) در جواب به او فرمود :
چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟
حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد :
📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
حضرت(ع) فرمود :
📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》
♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى گذاردند، آرام می گرفت.
در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵)
اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت.
📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》
♦️سكينه(س) همچنان شيون می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶)
امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد :
📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》
♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست.
📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》
♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد.
امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷)
در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود :
📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی
مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً
مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی
تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》
♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
#حضرت_سکینه
:👇
واحد (دستم ز دامن تو نگردد رها حسین) - حاج حسین سیب سرخی.mp3
9.35M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 مدّاح: #حاج_حسین_سیبسرخی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
واحد (تویی آغاز عشق، پر پرواز عشق) - حاج حسین سیبسرخی.mp3
9.27M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 مدّاح: #حاج_حسین_سیبسرخی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
.
#زمزمه
#مناجات با #امام_زمان عج
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم ...
سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا
سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا
غریب آقا
سلام آقا . میدونم که عزاداری
در این شبها.به درد و غم گرفتاری
غریب آقا
میاد امشب . صدای گریه های تو
غمِ بابا. شده امشب عزای تو
غریب آقا
زبان حال امام عسکری علیه السلام
بیا بابا . کنارم با دوچشم تر
ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر
عزیز من
همین روزا. به زخم ما نمک خورده
همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده
عزیز من
همین روزا . عمومون محسن و کشتن
همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن
عزیز من
همین روزا. میون یک در و دیوار
شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار
عزیز من
لب ِتشته؛غریب عالمینم من
دم آخر فقط یاد حسینم من
حسین جانم
به هرسختی . مرا آخر کفن کردی
توهم گریه . برای پیرهن کردی
حسین جانم
دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند
همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند
حسین جانم
#قاسم_نعمتی
.
واحد (عمری در آشیان غریب مدینهایم) - حاج ابراهیم رحیمی.mp3
8.79M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 بامدّاحی: #حاج_ابراهیم_رحیمی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸)
امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد.
خوارزمی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》
♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود.
پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه میکشید و سر خود را به زمین مى کوبید.(۹)
امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند :
📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》
♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۱۰)
گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد.
در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند.
مرحوم کفعمى از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》
♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.(۱۱)
مقتل می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲)
حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست.
هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳)
ولی امام باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری به شهادت رسیده است.(۱۴)
و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵)
و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
در منطق تو معجزه نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضه شهر مدینه اش
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای
👤سازگار
📚منابع :
۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹
۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۷)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵
۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰
۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱
۱۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۱۳)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱
۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱
روضه (هرکار کردم کاری از من بر نیامد) - حاج محمود کریمی.mp3
13.06M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_کریمی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
..............
📃 هر کار کردم کاری از من بر نیامد
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
هر کار کردم کاری از من بر نیامد
سرنیزه شمر از دهانت در نیامد
"خوش آن زمان که خوبان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است"
ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد
.
شور (خوب خوبایی خیلی آقایی) - حاج محمود کریمی.mp3
18.47M
.
📃 خوب خـــــوبایی، خیــــلی آقایی
🎙 #شور #امام_حسین
🗓 در #حاج_محمود_كريمى #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
خوب خوبایی، خیلی آقایی
مهر و مهتابی، اربابی مولایی
کسی شد آزاد، که راهش افتاد، به دربار حسین
سوامون کردن، صدامون کردن، هوادار حسین
حالم آشوبه، قلبم میکوبه
پای عشق تو، هر عشقی مغلوبه
دل آواره، کجا رو داره، بجز خونهی تو
همه عاقل ها، ارادت دارن، به دیوونهی تو
درمون دردم، دورت میگردم
اگر برا تو نمردم نامردم
منی که جلدم، نشون بال و پرم، مالِ توئه
میام دنبالِ، شهیدای تو سرم، مالِ توئه
یک لحظه توو خیمه گام، یک لحظه توو قتلگام
دشمنت خنده می کرد با گریه هام
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردن، دیر رسیدم من
#بیست_و_هشتم_صفر
زمینه (خوشم که از ازل شدم به درگهات گدا حسن) - حاج محمود کریمی.mp3
40.42M
📃 خوشم که از ازل شدم به درگهات گدا حسن
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب #بیست_و_هشتم_صفر _۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو وا کنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات خودت صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیرِ دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که ملک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مدد نما به لطف حق
واحد (خوشبخت عالمم که شدم آدم حسن) - حاج حسین سیب سرخی.mp3
10.23M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 مدّاح: #حاج_حسین_سیبسرخی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشت_صفر
واحد (سنگ عقیق اگر بتراشم برای تو) - حاج محمود کریمی.mp3
13.23M
.
📃 سنگ عقیـــــق اگر بتراشم برای تو
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
سنگ عقیق اگر بتراشم برای تو
باید که از جگر بتراشم برای تو
حالا که در ملائکه کس فطرست نشد
من حاضرم پر بتراشم برای تو
طوف سرت به شیوه حجاج جایز است
پی واجب است سر بتراشم برای تو
باشد که سوی مرقدت آزاد رو کنم
از چوب سرو در بتراشم برای تو
از اصفهان ضریح برایت بیاورند
یک گنبد از گوهر بتراشم برای تو
در مرقد تو لاله ی عباسی اورم
فانوس از قمر بتراشم برای تو
از والدین خادم درگه بیاورم
قربانی از پسر بتراشم برای تو
شاعر: حاج #محمد_سهرابی
#معنی_زنجانی
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر #تخریب_بقیع
.
#بیست_و_هشت_صفر
واحد (در پیش من آتش نزن بال و پرت را) - حاج محمود کریمی.mp3
10.43M
.
📃 در پیش من آتش نزن بالوپرت را
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب #بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
در پیش من آتش مزن بال و پرت را
خونین مکن جان پدر چشم ترت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را، دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش، سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا محسنت را
بابا مواظب باش پشت در، سرت را
ای کاش میشد روضۀ بازو نمیشد
وقتی علی میشوید آهسته پرت را
این جملۀ آخر عزیزم با حسین است:
«با خود مبر در قتلگه انگشترت را»
شاعر: #حسن_لطفی
#رحلت_رسول_اِلله #رسول_اِلله
#بیست_و_هشتم_صفر
.
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#شهادت_امام_حسن_عسکری
____
بند۱:
غربت شهر سامرا
غصه این دل منه
عکس خرابیش بخدا
اتیش به قلبم میزنه
گردو غبار حرمش
سرمه چشمای منه
امشب و با صاحب الامر
نوکر به سینش میزنه
الهی بشه جونم فدات
کی میشه بیام پائین پات
مثل تقوی و نوری من
بمیرم اقا تو سامرات
با مژه هام صحنتو جارو میکنم
شب شهادتت اقا فقط یه ارزو میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
____
بند۲:
میون زندون بلا
چند سالیه موندی اقا
درد دلاتو همیشه
میگفتی اروم بخدا
غصه قلب مضطرت
تموم نمیشه اقاجون
بد دهنی مرد پست
تو رو میکشه اقاجون
میخونی یه روضه از غما
میخونی از زندون بلا
زیر لبت اروم هی میگی
امون از این مرد بی حیا
برای وداع دعای تو فقط همینه
مهدی بیادو اقاجون بالا سر تو بشینه
اللهم عجل لولیک الفرج
____
بند۳:
با لب تشنه و دلی
لبریز از غصه و غم
میخونی از دردی که شد
قد تو با اون دیگ خم
میخونی از تشنه لب
غریب شهر کربلا
از قتلگاه و لحظه ی
والشمر جالس علی
روی زمینه جسم حسین
خواهری میاد با شور و شین
میگه پاشو جون زینبت
پاشو ای امیر عالمین
لحظه های اخری میگه تو لباش
دل ها بره سمت حسین و کربلاش
____
#حسین_روشنازاده
#شهادت_امام_عسکری #امام_عسکری
#سرود
#آغازامامت_امام_زمان_عج
بانوای حاج
#سیدمهدی_میرداماد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
مردی می آید که از دور
بی قراره، تک سواره
دل رو غارت می کنه با یک اشاره
ذوالفقاره علی رو داره
شهریاره، آروم نداره
در وفا، غیرت، شجاعت
مقتداش فقط علمداره
او خواهد آمد
دلا رو بی سامون کنید
او خواهد آمد
جاده رو گل بارون کنید
او خواهد امد
سفر به جمکرون کنید
یا ابا صالح مدد ,یا ابا صالح?
مردی می آید زمحتاب
در نقابه ،عشق نابه
به زمین و، به آسمون و،
فلک می تابه
ازتبار قوم آبه، مستجابه، اربابه
ذکر لبهاش کنار کعبه
،یا حیدر ابوتراب
او خواهد آمد
عالم و با صفا کنید
اوخواهد آمد
براش خدا خدا کنید
او خواهد آمد
برا فرج دعا کنید
یا ابا صالح مدد ,یا ابا صالح?
مردی می آید زخورشید
نور العینه، شور و شینه
پرچم دوشش لثارات الحسینه
عیدی زهرا و حیدر
یه سفر بین الحرمینه
او خواهد آمد
کربلا با صفا میشه
او خواهد آمد
خاک بقیع طلا مییشه
او خواهد آمد
اونجا حرم به پا میشه
او خواهد آمد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
تویی که بهانه ی تمام خلقتی نبی رحمتی
تویی که نگین خاتم نبوتی نبی رحمتی
یوسف و خضر و عیسی چه مشتاق تو
عالمی پر شد از عطر اخلاق تو
رشک جنت میشن گلهای باغ تو
چه بیهمتایی،پناه مایی،ابا الزهرایی
مدد یا مولا
تویی که بهانهی تمام خلقتی نبی رحمتی
تویی که نگین خاتم نبوتی نبی رحمتی
یوسف و خضر و عیسی چه مشتاق تو
عالمی پر شد از عطر اخلاق تو
رشک جنت میشن گلهای باغ تو
چه بیهمتایی، پناه مایی، ابا الزهرایی
مدد یا مولا
تویی که بهار گلشن حقایقی تو صبح صادقی
روشناییبخش این دلای عاشقی تو صبح صادقی
منبرت داره اعجاز پیغمبری
دین حق زنده از مذهب جعفری
تویی که وارث عزت حیدری
تویی روح و جان،سراپا ایمان،تمام قرآن
مدد یا مولا
کوچهها پر از شمیم مهر و رافته بهار وحدته
موسم برادری و عید رحمته بهار وحدته
عزت دین اسلامو هر کس میخواد
راهشه همدلی راهشه اتحاد
تا که صبح ظهور آقامون بیاد۳
ایشالا از راه،میاد مثل ماه،بقیة الله
مدد یا مولا
لبیک یا رسول الله
لبیک یا حبیب الله
ماه شب تار، قافله سالار
دلبر و دلدا، یا رسول الله
روح مناجات، آینه ی ذات
پیک سماوات، یا رسول الله
دل به تبسم هایت دادم
تا به تو دل دادم آزادم
شد همه جا نامت فریادم یار
مولانا رسول الله
سیدنا رسول الله
لبیک یا نبی الله
لبیک یا حبیب الله
سوره طاها، سید بطحا
هستی زهرا، یا رسول الله
رحمت رحمان، بارش باران
معنی قرآن، یا رسول الله
تا شده مهرت سایه سارم
در ره عشقت رهسپارم
من ز تو دارم هر چه دارم
مولانا رسول الله
سیدنا رسول الله
لبیک یا رسول الله
لبیک یا حبیب الله
شمس و ضحایی، صبح صفایی
مشعله دار، راه خدایی
مست نسیم، موی توام من
صفه نشین، کوی توام من
ای سحر شام تار ظلمت
ای پدر پر مهر این امت
کن نظری بر حال عشاقت
مولانا رسول الله
سیدنا رسول الله
لب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
.
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
.
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
.
بر آنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
.
تو مرد ظرف شناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
.
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
.
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
.
تو را به سمت زمین با نسیم آوردند
تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
.
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله ی توست
اگر که قبه ی خضرا به گنبدت گفتند
.
تمام آل عبا ” کُلنا محمّد ” بود
تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند
.
اگر چه یک نفری ، جمع چهارده نفری
تو را محمّد و آل محمّدت گفتند
.
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
.
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
.
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
.
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت ، شدیم مسکینت
.
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
.
تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
.
یتیم مکه ای ، اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی ، همیشه بالایی
.
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم ، دعای تو کافی است
.
همین که بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی است
.
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همین که فاطمه داری برای تو کافی است
.
همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
.
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
.
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
.
با حال خراب اومدم ، آغوشتو باز کن
پی میِ ناب اومدم ، آغوشتو باز کن
دل خمارمُ گوشه ی می خونه می ذارم
خورده نگیرید بهم ، اشکایِ شوقِ اگر بارم
هوایِ من هوایِ دل و دلبر و یاره
بیچاره اون کسی که دلش تو رو نداره
ستاره از تو آسمون
برای ما خبرِ عاشقی رو میاره
ای جان یا رسول الله
سلطان یا اباالزهرا
در آسمون واخته شده ، دنیا گلستون
برای تو رو طاقِ فلک ، آیینه بندون
ببین که روی لبِ ، آمنه لبخنده امیده
چهرۀ ماهِ تو ، نورِ تو تفسیرِ توحیده
تو اومدی بهارُ آوردی تویِ دنیا
تو اومدی بشی ، پدر اُمِ ابیها
باز شده رویِ زمین
به عاشقا ، عیدی میده حضرتِ زهرا
ای جان یا رسول الله
سلطان یا اباالزهرا
مدینه پُر از لاله و برگِ شقایق شد
بارون گلِ آسمون میلادِ صادق شد
دلُ گره زدم ، به پرند قنداقت
آقاجان کبوترِ دلم ، کاش بشه همسایه ت آقاجان
صراط مستقیمی و لبخنده خدایی
می رسه از نظر شما
اگر بخای با نفست می شود دلم امشب
از اینجا کربلایی
ای جان ابی عبدالله
جانان ابی عبدالله
علی ، علی ، علی