.
#بحرطویل
#حضرت_زهرا
شب است و در سکوت شب صدای باد میپیچد
شب است و در مدینه گریههای باد میپیچد
کسی در کوچههای سنگیِ تاریک اینجا نیست
کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟
کسی در شهر پیدا نیست
ولی انگار میآید صدای رفتنی اینبار
صدای رفتنِ جمعی میان کوچهای تبدار
چرا اینگونه میآیند
اگرچه غرقهی دردند
چرا این چار تَن اینگونه میگردند...
به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده
به خود از درد پیچیده
به هر گامی که مرکب راه میآید
صدای آه میآید
خدایا این که است این قدر بیمار است؟
چرا از درد سرشار است
غریبی یا عزادار است
گَهی بر یک طرف خَم میشود پهلوش میگیرد
زمانی دست بر سر میگذارد روش میگیرد
به هر گامی که میآیند با سرفه نفس گیرد
توانش نیست جانش نیست
میآید تا که حق را باز پَس گیرد
به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه
هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه
و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش
ببین جای طنابی هست بر دستش
چرا اینقدر غمگین است
چقدر این داغ سنگین است
خودش را میخورد هرچند گریان نیست
ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست
خودش را میخورَد او با دلی پُر خون
خودش را میخورَد آورده او ناموس حق را باز هم بیرون
اگرچه غم فراوان است
ولی باور کنید این مردِ خیبر قبلهگاه شیر مردان است
ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است
همه باور کنید از یک نگاهش کوه میریزد
چرا امشب از این رو اینهمه اندوه میریزد
چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش خودش پیر است...
عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم میآیند
و در پشت سرش دو کودک معصوم میآیند
دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب دلِ این شب
مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟
حسین از آنطرف با قلب پُر آتش
حسن از این طرف میآید و هِی میتپد قلبش
دوباره پیشِ مادر هست خدایاشکر حیدر هست...
چهل شب میشود اینگونه میآیند در شبها
چهل شب میشود خانه به خانه میروند اما
فقط یک خانواده نیمه شب آوارهاند اینجا
علی شاهد برای خویش آورده
علی شاهد برای اینهمه مردم
منم مَردِ غدیرِ خُم
و این است شاهدم زهرا
و زهرا شاهد آورده است با آن حال
که من هم ارث میگیرم
که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟
علی در میزند ، در باز میکردند انصار و مهاجرها
نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها
یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمیآیم
یکی هم گفت یادِ من نمیآید غدیر خم
امان از حرف نامردم
یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد
یکی هم داشت مولا حرف میزد بِینِ حرفش زود در را بست
دلِ زهرا چه بد بشکست
علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد اگرچه گریهاش اُفتاد
فقط زهرا جوابش داد
علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند
چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند
چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه
چهل شب رفتهاند و جز سه تُن یک یار و یاورنیست
بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست
ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه
میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه
چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است
غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است
تلافیِ غدیرِ خُم فقط آتش فقط هیزم
امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم
حسن چشمانِ زینب بست
که مادر پشت دربِ خانهی خود هست
زمین اُفتاد و در اُفتاد
امان از چادر زهرا امان از رد شدنها و امان از پا زدنها و امان از رفت و آمدها
خدایا میخ لج کرده خدایا راه کج کرده....
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۵)
مراجعه به خانهء مهاجر و انصار درطلبِ شهادت به حقانیت امیرالمؤمنین
#بحر_طویل #فاطمیه
#دکتر_حسن_لطفی
.
هدایت شده از هفته نامه عصر نوین
هفته نامه عصر نوین.pdf
627.1K
📚 هفته نامه عصر نوین
📆 هفته سوم دی ماه
#نوحه یا #زمزمه ی کاربردی به مناسبت #درگذشت #ذاکران امام حسین علیه السلام
به سبک آی قلم سوز .....
☑️ بند ۱
ذاکر آستان حسین رفت
بلبل نغمه خوان حسین رفت
ای دریغا دریغا دریغا
روضه خوان روضه خوان حسین رفت۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۲
ای دریغا که از دار فانی
بست دیده فرو در جوانی ( ناگهانی )
شد خموش دیگر از نغمه خوانی
طائر بوستان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۳
عمر خود صرف خدمت به دین کرد
وقف ارشاد بر مسلمین کرد
خدمت عترت یا و سین کرد
زین سرا در امان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۴
آن ستایشگر مدح مولا
راضی از خویشتن کرده زهرا
بسته دیده از این دار دنیا
رو سوی آشیان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۵
آن که شهد ولایت بنوشید
در دفاع از ولایت بنوشید
از جهان فنا دیده پوشید
سوی لب تشنگان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۶
طائر بوستان ولا بود
ذاکر خسرو کربلا بود
خادم عترت طا و ها بود
روضه خوان روضه خوان حسین بود ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
#محمد_مبشری
#ترحیم #ذاکرین #خادمین
(به سبك ماه و ستاره امشب)
(نه شب) #دهه
#مسلم بن عقیل علیه السلام
ماه و ستاره امشب بر غربتم میگرید
دارالعماره امشب بر غربتم میگرید
ای همه هست من ، بسته شده دست من
مظلوم حسین جان
**
کوفه همه در خواب و من تا سحر بیدارم
چشم انتظارم باشد امشب طناب دارم
قبله ام روی تو ، می رسد بوی تو
مظلوم حسین جان
**
ای هستی ام می گویم صحبت ز هست سقاست
با دست بسته گویم صحبت ز دست سقاست
دلبر دلربا ، ، سوی کوفه میا
مظلوم حسین جان
**
مهمانم و درکوفه تنهای تنها ماندم
نماز خود را امشب با دست بسته خوندم
نام تو میبرم ، ناز تو میخرم
مظلوم حسین جان
*********************
#ورودیه
ورود كاروان به كربلا
یک قافله میآید از کوه و دشت و صحرا
که قافله سالارش باشد عزیز زهرا
نینوا را ببین ، کربلا را ببین
مظلوم حسین جان
**
کرببلا میآید عباس و عون و جعفر
کرببلا میآید از ره علی اکبر
آل هاشم ببین ، روی قاسم ببین
مظلوم حسین جان
**
این کاروان همراهش یک ماه پاره دارد
یک کودک شش ماهه در گاهواره دارد
دل به شور و نواست ، دیدنی خیمه هاست
مظلوم حسین جان
**
در علقمه میآید مظهر عشق و احساس
علقمه دیده بگشا دارد تماشا عباس
چشم مستش ببین
هر دو دستش ببین
مظلوم حسین جان
*********************
حضرت #رقیه (س)
مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه
دارد تماشا امشب شمع و گل و پروانه
آمده از سفر ، نیمه شب بی خبر
بابا حسین جان
**
از روی مهمان خود بوسه بگیرم امشب
یا که بسوزم امشب یا که بمیرم امشب
آمده در طبق ، برده از من رمق
بابا حسین جان
**
نفس ندارم از بس دویده ام در صحرا
ببین تو یاابنالزهرا شدم شبیه زهرا
گشته ام نیمه جان ، قامتم شد کمان
بابا حسین جان
**
من دختر تو هستم نازم بخر ای بابا
بیا و امشب من را با خود ببر ای بابا
ماه خاکستری ، کِی مرا میبری
بابا حسین جان
*********************
#طفلان حضرت زینب (س)
زینب کبرایم من ، دارم به سینه ناله
دو لاله آوردم من ، به سوی تو ای لاله
دلبر نازنین
هدیه ام را ببین
مظلوم حسین جان
**
قسم به تار مویت به موی تو دل بستم
ببین تمام هستم خجل ز رویت هستم
چشم من زمزم است ، تحفۀ من کم است
مظلوم حسین جان
**
من دو ستاره دارم فدای روی ماهت
به جان من آنها را مران تو از درگاهت
هستیِ خواهرت ، فدای اصغرت
مظلوم حسین جان
*********************
#قاسم ابن الحسن ع
بگو کجا هستی تو ای قرص ماه قاسم
بیا که خون میریزد از هر نگاه قاسم
من که جان بر لبم ، به زیر مرکبم
جانم عمو جان
**
گفتم یتیمم اما به اشک من خندیدند
لاله ام اما من را با تیغ و نیزه چیدند
فتاده از سخن
قاسم ابن الحسن
جانم عمو جان
**
مشتاق دیدار تو چشم تر من باشد
باران سنگ دشمن نقل سر من باشد
دلبر نازنین ، حجله گاهم ببین
جانم عمو جان
**
بیا تماشایم کن که از فرس افتادم
هم از فرس افتادم هم از نفس افتادم
به ذکر دائمم ، قاسمم قاسمم
جانم عمو جان
*********************
حضرت علی #اصغر (ع)
تو غنچۀ خشکیده دو دست بابا ساقه
میان آغوش من پر خون شده قنداقه
فدای حنجرت ، خندۀ آخرت
لای لای علی جان
**
تو که سرا پا خونی من که سرا پا دردم
ماندم چگونه اصغر سوی حرم برگردم
تا که من زنده ام
از تو شرمنده ام
لای لای علی جان
**
ببین چه کردی با من ای کودک مه پاره
از داغت ای مه پاره گریه کند گهواره
بود و هست رباب
روی دستم بخواب
لای لای علی جان
**
آتش زدی بر جانم ای کودک خاموشم
ای آخرین یار من خم شد سرت بر دوشم
ای علی اصغرم
ناز تو میخرم
لای لای علی جان
*********************
حضرت علی #اکبر (ع)
چه دیدنی میباشد خسوف ماه خیمه
به سوی ماه خیمه بود نگاه خیمه
نور چشم ترم ، شبه پیغمبرم
علی اکبر
**
ماه فلک میداند ماه دل آرایی تو
کرببلا میداند یوسف لیلایی تو
ای همه دلخوشی ، تو مرا میکشی
علی اکبر
**
نور نگاهم رفته ببین تو را گم کردم
تو میزدی دست و پا من دست و پا گم کردم
پیشم ای نازنین ، پا مکش بر زمین
علی اکبر
**
بهر تماشای تو به هر طرف میگردم
فقط خدا میداند چگونه جمعت کردم
ماه لیلا تویی ، ارباً اربا تویی
علی اکبر
*********************
حضرت #عباس (ع)
علقمه دیدن دارد از قطره های اشکت
یک سو فتاده دست و یک سو فتاده مشکت
یاس ام البنین ، فتاده بر زمین
مظلوم ابوالفضل
**
رفتی دل من پر خون چو لالۀ صحرا شد
علقمه مست بوی مادر من زهرا شد
ای امید حرم ، آمده مادرم
مظلوم ابوالفضل
**
ای ساقی عطشانم شد جگرم صد پاره
چشم انتظارت باشد کودک در گهواره
وای اگر درحرم ، بمیرد اصغرم
مظلوم ابوالفضل
**
من از زمین بردارم تمام بود و هستت
گاهی بگریم گاهی بوسه زن بر دستت
حضرت مسلم علیه السلام
شده آوای جان من به آه و چشم گريان
ميا كوفه مياكوفه حسين جانم حسين جانم
من از دار العماره كنم بر تو اشاره به زخم بي شماره
حسين جانم حسين جان
به راه عشقت ای مولا ز جانم دل بريدم
به غير از طوعه در كوفه جوانمردي نديدم
دل من بي شكيب است وَ دردم بي طبيب است سفير تو غريب است
حسين جانم حسين جان
الا اي لاله تو آخر شوي پرپر حسين جان
تو آيي در همين كوفه ولي با سر حسين جان
گل خيرالنسايي به عالم مقتدايي هلال نيزه هايي
حسين جانم حسين جان
********************
ورود به كربلا
امان از غربت و رنج و بلا آه و واويلا
رسيده قافله كرببلا آه و واويلا
چه پيري چه جواني به دل سوز عياني من و مرثيه خواني
حسين جانم حسين جان
زمين كربلا مهمان براي تو رسيده
عزيز فاطمه گردد همينجا سر بريده
امان از اين عزايش دل غم آشنايش سرِ از تن جدايش
حسين جانم حسين جان
همينجا ميچكد از ديده اشك دانه دانه
همينجا ميخورد زينب ز دشمن تازيانه
امان از ظلمِ اعدا شرار اشك زهرا هجوم كعب ني ها
حسين جانم حسين جان
*********************
حضرت رقيه سلام الله علیها
شده نيلي ز سيلي ماه روي دختر تو
ببين بابا خميده قامتم چون مادر تو
خروشم حيدري شد رخم نيلوفري شد عزايم مادري شد
حسين جانم حسين جان
ز جان شعر بلا را خواندم و ديگر بماند
شبي از قافله جاماندم و ديگر بماند
شب و شوق جدايي من و درد جدايي وَ دست بي حيايي
حسين جانم حسين جان
مرا با خود ببر امشب به سوي عرش رحمان
خجالت ميكشم از خواهرت ديگر پدر جان
وليّ ِ جان من شد ز غم گريان من شد بلا گردان من شد
حسين جانم حسين جان
************************
طفلان حضرت زينب سلام الله علیها
فتاده داس فتنه در ميان باغ و گلشن
گلان زينبي پرپر شوند از ظلم دشمن
دو نور هل اتايي دو ياس مصطفايي دو يار كربلايي
حسين جانم حسين جان
يَلان زينبي كشته شدند ز جور و كينه
زند ناله بر آنها دخت طاها در مدينه
شده محشر به صحرا ز سوز آلِ طاها امان از اشك زهرا
حسين جانم حسين جان
بگويد خواهر مظلومه اي با ديده ي تر
حسين جان بچه هاي من فداي راه رهبر
تو بر ما مقتدايي گل خير النسائي بر آنها كن دعايي
حسين جانم حسين جان
************************
جناب حُر و اصحاب
منم حرّ خطاکار و خجالت از تو دارم
ز جُرمم در گذر ای عشقِ تو دار و ندارم
به قربان کمالت تجلّی جمالت کِشَم از تو خجالت
حسین جانم حسین جان
ز فَرطِ غفلت و عصیان شدم حیران و گمراه
خدایا کن عنایت تا که برگردم از این راه
بر این عاصی نگاهی به حرّ بن ریاحی الهی یا الهی
حسین جانم حسین جان
ز نامِ این صحابه نورِ حق گردیده ظاهر
زهیر و عابس و جون و حبیب بن مظاهر
رود دل سوی بالا به یاد باکری ها به گلبانگ یا زهرا
حسین جانم حسین جان
******************
حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
گرفتم آتش از این سوز آهت ای عموجان
ز خیمه پر زدم تا قتلگاهت ای عموجان
بِنفسی أَنتَ مولا تَنَت خونین به صحرا چه اوضاعی واویلا
حسین جانم حسین جان
ندارم از غم تو راهِ چاره یا بن الزهرا
خودم دیدم تنت را پاره پاره یا بن الزهرا
فلک محزون واویلا دلم مجنون واویلا تنت پر خون واویلا
حسین جانم حسین جان
ندارم مِهر تو در جان و دل حدّ و نهایت
شده دستم جدا در راهِ یاریِ ولایت
به قلبم راز عشقت منم سرباز عشقت شدم جنباز عشقت
حسین جانم حسین جان
**********************
حضرت قاسم علیه السلام
شده آتشکده زین غم قلوبِ آل هاشم
به زیر سُمِّ مرکب ها شده معراجِ قاسم
سِپِهرِ آبرو شد غمش بغض گلو شد فداییِ عمو شد
حسین جانم حسین جان
غمِ تنهاییت بر این دلِ زارم نشسته
عمو جانم بیا که من شدم سینه شکسته
شده زنده خدایا به روی خاک صحرا دوباره یادِ زهرا
حسین جانم حسین جان
به حفظ مکتب اسلام و قرآن جانفدایم
که من آیینه ی روی امامِ مجتبایم
مقام بی نهایت شدم نور هدایت فداییّ ولایت
حسین جانم حسین جان
**********************
حضرت علی اصغر علیه السلام
ببین از غربتت دلخون و گریانم عزیزم
زدی تو دست و پا بر روی دستانم عزیزم
شدم محزون و مضطر شدی از کینه پرپر گل لب تشنه اصغر
علی جانم...علی جان
کسی چون من مصیبت در همه عالَم ندیده
که تیر آن حرامی حنجر پاکت دریده
چو تیر کین رها شد خدا داند چه ها شد سرت آخر جدا شد
علی جانم...علی جان
اگر چه داغ غمهایت ربوده صبر و تابم
حَزینت هستم و در فکرِ احوالِ رُبابم
به دل جز غم ندارد به یادت غصه دارد ز چشمش خون ببارد
علی جانم...علی جان
*********************
حضرت علی اکبر علیه السلام
خدایا غرق ِ در خون شد گلِ پیغمبرِ من
جوانم دست و پا زد پیش چشمانِ تر من
به روی خاک صحرا به پیش چشم زهرا تنش شد اِرباً اِرباً
علی جانم...علی جان
رخ پر خون او بوسیدم و آتش گرفتم
تنش را پاره پاره دیدم و آتش گرفتم
گل خوش رنگ
و بویم ببین بغض گلویم سپیدی های مویم
علی جانم...علی جان
شد اسماعیل من قربانی ِ احیای مکتب
در این مرثیه ی محنت امان از قلب زینب
بگوید دل پریشان به سوز و چشم گریان علی جانم علی جان
علی جانم...علی جان
****************
حضرت عباس علیه السلام
کنار علقمه غوغا شده آه و واویلا
پر از عطر خوش زهرا شده آه و واویلا
شده پرپر گل یاس بگو با شور و احساس ابوفاضل یا عباس
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس
فتاده دست خونینش به روی خاک صحرا
ز داغ سینه سوزِ او بخواند نوحه زهرا
دلم غرق عزا شد به داغت مبتلا شد که دستانت جدا شد
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس
بیا مولا ببین گشته غمِ من بی قرینه
که سقایت شده شرمنده از روی سکینه
غم تو در گِلِ من شد ای جان و دل من خجالت قاتل من
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس
***************************
شب عاشورا
رسیده لیله ی اشک و شبِ دلهای سوزان
شبِ سوز مناجات و دعا و صوت قرآن
شود فردا جفایی رسد وقت جدایی حسین گردد فدایی
حسین جانم حسین جان
نگاه نافذ او حل کند هر مشکلی را
مناجات علی اکبر رُباید هر دلی را
خدا دل بی شکیب است وَ دردم بی طبیب است که بابایم غریب است
حسین جانم حسین جان
چو یک لاله در این صحرا شود پرپر خدایا
شود فردا حسین بن علی بی سر خدایا
به لب دارم کلامی به لب هایش سلامی امان از تشنه کامی
حسین جانم حسین جان
**********************
وداع عاشورا
کنی رو سوی میدانِ بلا با کام عطشان
کمی آهسته تر ای نور چشمانم حسین جان
دلم در آرزویت فدای ماه رویت زنم بوسه گلویت
حسین جانم حسین جان
به قلبم کوهی از داغ فِراق تو نهفته
ز سوز جانگداز من فلک آتش گرفته
پس از تو ای یگانه زِ دژخیم زمانه خورم من تازیانه
حسین جانم حسین جان
تمامیِ وجود من شد از ماتم لبالب
سزد از هجر رویت جان دهد غمدیده زینب
دلم زار تو باشد خدا یار تو باشد نگهدار تو باشد
حسین جانم حسین جان
***************************
نوحه امام صادق علیه السلام
آسمان و زمین گشته گریان در عزایت
یا امامِ صادق سَیّدی جانم فدایت
عاقبت قاتلت زهر جفا شد
مادرت فاطمه صاحب عزا شد
آه و واویلتا آه و واویلا...
ای تجلیّ تو آیه های کوثر و نور
سر برهنه تو را برده اند به بزم منصور
شد روانه زِ تو اشک از دو دیده
زنده شد روضهٔ سر بریده
آه و واویلتا آه و واویلا...
یا امام صادق جان فدای غربت تو
شکر لِلَّه که اینجا نبوده عترت تو
نانجیبی به بغضِ بی کران زد
پیش چشم رُباب با خیزران زد
آه و واویلتا آه و واویلا...
#امام_صادق
#شهادت_امام_ #صادق
حاج امیر #عباسی
.
نوحه امام صادق علیه السلام
سلام ما سلام ما به قلب پاک و عاشقت
سلام ما سلام ما به نورِ قالَ صادقت
هنوزم ای گل زهرا،قدر تو گرچه گمنام است
کرسیِ درس و تدریسَت،یاورِ دین اسلام است
مولانا حضرت صادق...
سلام ما سلام ما به صدق و پاکیِ شما
سلام ما سلام ما به قبر خاکی شما
ای شده مثل یک لاله،از ظلم و کینه ها پرپر
مزارت دارد ای مولا،عطری از تربت مادر
مولانا حضرت صادق...
آتش گرفته خانه ات از کینهٔ اهل جفا
داغ مدینه زنده شد واغربتا واغربتا
سیلی و شعلهٔ آتش،غلاف و طعنهٔ اَغیار
زنده شد خاطره های،روضه های در و دیوار
یا زهرا مادر ای مادر...
سلام ما سلام ما به نور هر دو عین تو
سلام ما سلام ما به گریه بر حسین تو
گریان آن زمانی که،در گودال سر جدا گردید
در پیش دیدهٔ زینب،هلال نیزه ها گردید
ثارالله ابی عبدالله...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
حاج امیر عباسی
.در دو سبک 👇👇
.
#پدر
یک مجلس #کامل #ترحیم پدر همراه با گریز به روضه
#ترحیم_خوانی
#نمونه_روضه_پدر_ترحیم_خوانی
بسم الله الرحمن الرحيم...
یارحمن و یارحیم...
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
چرا آقای ما نمیاد...
چرا مولای ما نمیاد...
(بیان جملات زمینه ساز👇)
مجلس به احترام یک پدر برگزار شده...
من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده...
مصیبت پدر مصیبت سنگینیه...
مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود)
(مخصوصا برا...دختر)
(مخصوصا برا بچه های... کوچیک
خیلی سخته...)
(نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇)
اما میخوام اینو بگم...
خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی)
خانواده ی... حسینی
بچه های داغدار....
شما داغ پدر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ...
ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند...
فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید
اما ای کاش این مردم کربلا هم بودند وقتی خانم زینب کبری دید شمر روسیاه برادرش نشسته خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَلم فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارده نوهء پیغمبر رو شهید کنند!
ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید...
بمیرم برات خانم...
روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند....
خانواده مُعزا... الان چطور همه دور شماهستن و بشما تسلای خاطر میدهند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر فرمود:
▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا
▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا
یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی .
امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام .
امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند...
خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را میکردند
کربلا هم همین زینب دنبال سر برادر... ای وای... ای وای
صدا زد حسین جان داداش... ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
داداش حسین...😭
🔸سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی
🔸نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند
مجلس کامل ترحیم پدر
~~~~~~~~~~
#ورودیه
آروم نداره چه بی قراره
عمه سادات تو دلش دلهره داره
چشم تموم نه فلک براش میباره
دلهره داره(۲)
آروم آروم از آسمونا داره نوحه خون میاد
میگه داداش بیا بریم از اینجا بوی خون میاد
آه(۴) دلم شده زار و حزین
آه(۴)دلشوره هامو تو ببین
آه(۴)تو رو به جون خواهرت
آه(۴)خیمه نزن تو این زمین
زینب(۴)
****
دلش حزینه زار و غمینه
کابوس شمر و خنجر و نیزه و سینه
بمیرم عمه جانم اون روزو نبینه
دلش حزینه(۲)
دیگه رباب باید چشاشو روی شش ماهش ببنده
تو آغوشش علی اصغش دار ه بهش میخنده
آه(۴)آه از زمین کربلا
آه(۴)چه کربلا چه پربلا
آه(۴)صدای مادرش میاد
آه(۴)و شمرُجالسٌ علی
زینب(۴)
#شب_دوم_محرم
**