eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. همخوانی آخر جلسه بانوان با عفاف و عصمت و حجاب پای بیرقِ ابوتراب فاطمی ام و رزمنده یِ.... انقلاب (۲) چادرِ منه سلاحِ من جایِ دُرِّه و پناهِ من تا نَشم خدا شرمنده یِ..... انقلاب (۲) من با حیا به خونِ شهدا احترام می‌ذارم و خدا عزّتم داده حُرمت داره توی خونه‌یِ ما روضه‌هایِ شاهِ شهدا مثلِ سجّاده فرزندم   فدایِ...  نهضتِ ثاراللّه کـُلــُّنـٰا فِـداکَ یا اباعـبداللّه لبّیکَ یا حسین (۴) (ثاراللّه ثاراللّه یا اباعبداللّه ۴) چادری که دارم به سرم واسهِ آسمونه محترم پس منم مدافعِ حرم یا حسین (۲) جونمو برای کشورم خونمو برای رهبرم می‌دم این شعـاره باورم یاحسین (۲) الگـوی من شده امُّ البنین یاورِ امیرالمؤمنین بانوی حیدر این چادری که رویِ سرَمه میگه فاطمه مادرمه تا خودِ محشر فاطمه مادرِ باحیای حسین بخرم بـِبرم کربلای حسین لبیک یا حسین (۴) (ثارالله ثارالله یا اباعبدالله ۴) .👇
. ای دریغا ز سر سایه بان رفت دیگر از خـانه آن مهربـان رفت بــوده بــابــا همـه تکیـه گــاهم بی پــدر در غــم و اشک وآهم ای همــه دلخــوشــی و قــــرارم بــی تــو رنـگ خـزان شـد بهـارم نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی تاکه از این جهان دیده بستی قلـب مــا را ز داغـت شــکستی تـا کـه رفتـی ز خـانه صفا رفت رشــته ی آرزویـــم گسســتی ای بــه قــربــان مهــر و وفــایت تا ابد گشته خاموش صدایت نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی ای پـدرجان نـدانـم چـه سـازم هردم ازغم بــه ســوز وگــدازم مهــربـــانـــم فـــدای دل تــو خاک غربت شده منزل تو بی تو چون مرغ بشکسته بالم ای پدر جان دگر کن حلالم. نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی 🔸️شاعر: «مداح»‌ .👇
. از وطن گشته فراری، تا براندازی کند خود بماند در امان، با جان ما بازی کند می‌دهد فرمان آتش بر من، از آن سوی آب تا که اربابان خود را زین عمل راضی کند هتک حرمت بر حجاب و پرچم و قرآن نمود حال تن هم سر برهنه کرده سربازی کند با همه هست ارتباط او را به غیر از آشنا دوست دارد در برِ بیگانه طنّازی کند.. سلطنت‌خواهان، منافق‌ها، هم آقازاده‌ها جمع گشته هر کسی در عرصه تک‌تازی کند :: ای قلم، فریاد کن شاید صدایت بشنود عاقلی، وآن فرقه را اندیشه‌پردازی کند داری ار حبّ الوطن از بی‌وطن پرهیز کن تا مبادا کفر از اسلام اخّاذی کند انقلابی که چهل سال است در طوفان غم ایستاده روی پا باید سرافرازی کند سوژۀ «مهسا امینی» یاریِ مظلوم نیست یار منصف را بگو وجدان خود قاضی کند ننگتان باد ای خوارج پیشۀ خارج‌نشین از شما تاریخ حاشا قهرمان‌سازی کند قهرمانان آن شهیدانند، کز معراجشان عقل حیران است، شرح تیزپروازی کند شاعر زنجانی از مدح شهیدان عاجز است وصفشان گو حافظ و سعدی شیرازی کند ✍🏻 ✍ 🏷 .
. (ص) و (ع) 🎤 سلام مظهر نجابت سلام خاتم نبوت سلام سفره دار عالم سلام ریشه ی کرامت تو سفره دار عالم، از اون قدیم ندیمی اگه حسن کریمه، تو جده الکریمی تویی همونی که به ما خدا دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله ................. سلام اعتبار دینم سلام عشقِ توی سینم سلام صاحب شفاعت سلام مهربون ترینم میون مهربونا، تو مهربون ترینی یقین دارم تو محشر، نوکرتو می بینی مقام مادر رو تو یاد ما دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله .............. سلام ای مراد عیسی سلام پیر راه موسی سلام شهریار عالم سلام ای دلیل دنیا خنده ی تو دلیل، وجود عالمینه دعات میشه نصیب، هر کی که با حسینه دست دل ما رو به مرتضی دادی دست دخترت رو بوسیدی و به زن بها دادی دوست دارم الحمدلله ................. سلام ای رئیس مکتب سلام ای امام مذهب سلام ماه آسمونم سلام ای دعای هر لب نور خدا هنوز از، روایتات می باره هر چی که شیعه داره، به برکت تو داره به لطف تو امشب دلا شده لایق ذکر رو لبای ما شد امشب یا حضرت صادق دوست دارم الحمدلله ............... سلام شور عاشقانه سلام عشق صادقانه سلام برکت الهی سلام علم بی کرانه میگم با سربلندی، اگه بپرسن از من هزار تا ابن حنبل، خاک تو هم نمیشن عنایتی آقا به این دل عاشق ذکر رو لبای ما شد امشب یا حضرت صادق دوست دارم الحمدلله وحید محمدی✍ ۱۹ مهر ۱۴٠۱ ۲۱ مهرماه ۱۴۰۱ 👇
. همخوانی آخر جلسه بانوان با عفاف و عصمت و حجاب پای بیرقِ ابوتراب فاطمی ام و رزمنده یِ.... انقلاب (۲) چادرِ منه سلاحِ من جایِ دُرِّه و پناهِ من تا نَشم خدا شرمنده یِ..... انقلاب (۲) من با حیا به خونِ شهدا احترام می‌ذارم و خدا عزّتم داده حُرمت داره توی خونه‌یِ ما روضه‌هایِ شاهِ شهدا مثلِ سجّاده فرزندم   فدایِ...  نهضتِ ثاراللّه کـُلــُّنـٰا فِـداکَ یا اباعـبداللّه لبّیکَ یا حسین (۴) (ثاراللّه ثاراللّه یا اباعبداللّه ۴) چادری که دارم به سرم واسهِ آسمونه محترم پس منم مدافعِ حرم یا حسین (۲) جونمو برای کشورم خونمو برای رهبرم می‌دم این شعـاره باورم یاحسین (۲) الگـوی من شده امُّ البنین یاورِ امیرالمؤمنین بانوی حیدر این چادری که رویِ سرَمه میگه فاطمه مادرمه تا خودِ محشر فاطمه مادرِ باحیای حسین بخرم بـِبرم کربلای حسین لبیک یا حسین (۴) (ثارالله ثارالله یا اباعبدالله ۴) .👇
. از وطن گشته فراری، تا براندازی کند خود بماند در امان، با جان ما بازی کند می‌دهد فرمان آتش بر من، از آن سوی آب تا که اربابان خود را زین عمل راضی کند هتک حرمت بر حجاب و پرچم و قرآن نمود حال تن هم سر برهنه کرده سربازی کند با همه هست ارتباط او را به غیر از آشنا دوست دارد در برِ بیگانه طنّازی کند.. سلطنت‌خواهان، منافق‌ها، هم آقازاده‌ها جمع گشته هر کسی در عرصه تک‌تازی کند :: ای قلم، فریاد کن شاید صدایت بشنود عاقلی، وآن فرقه را اندیشه‌پردازی کند داری ار حبّ الوطن از بی‌وطن پرهیز کن تا مبادا کفر از اسلام اخّاذی کند انقلابی که چهل سال است در طوفان غم ایستاده روی پا باید سرافرازی کند سوژۀ «مهسا امینی» یاریِ مظلوم نیست یار منصف را بگو وجدان خود قاضی کند ننگتان باد ای خوارج پیشۀ خارج‌نشین از شما تاریخ حاشا قهرمان‌سازی کند قهرمانان آن شهیدانند، کز معراجشان عقل حیران است، شرح تیزپروازی کند شاعر زنجانی از مدح شهیدان عاجز است وصفشان گو حافظ و سعدی شیرازی کند ✍🏻 ✍ 🏷 .
. ای دریغا ز سر سایه بان رفت دیگر از خـانه آن مهربـان رفت بــوده بــابــا همـه تکیـه گــاهم بی پــدر در غــم و اشک وآهم ای همــه دلخــوشــی و قــــرارم بــی تــو رنـگ خـزان شـد بهـارم نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی تاکه از این جهان دیده بستی قلـب مــا را ز داغـت شــکستی تـا کـه رفتـی ز خـانه صفا رفت رشــته ی آرزویـــم گسســتی ای بــه قــربــان مهــر و وفــایت تا ابد گشته خاموش صدایت نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی ای پـدرجان نـدانـم چـه سـازم هردم ازغم بــه ســوز وگــدازم مهــربـــانـــم فـــدای دل تــو خاک غربت شده منزل تو بی تو چون مرغ بشکسته بالم ای پدر جان دگر کن حلالم. نازنینم پدرجان کجایی وامصیبت زدردجدایی 🔸️شاعر: «مداح»‌ .👇
. 🔸مراسم جشن ولادت پیامبر اکرم ص و حضرت امام صادق علیه السلام 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۱ 🔷 با مداحی: 👈  کربلایی امیرحسن سالاروند 👈  کربلایی سید رضا نریمانی 👈 شعرخوانی نونهال حسینی کربلایی کیان توکلی 🔊 بخش اول | سلام مظهر نجابت سلام خاتم نبوت 🔊 بخش دوم | اعجاز بی نظر پیغمبر 🔊 بخش سوم | باغبون اگه نباشه درختا آفت میزنه 🔊 بخش چهارم | بیمارِ هر شب میشوم 🔊 بخش پنجم | دل و جونم و نثار یار میکنم 🔊 بخش ششم | گِلَمو خشت به خشت آسمونش نوشت 🔊 بخش هفتم | شب و تاریک و پر از درد بشر سَر اومده 🔊 بخش هشتم | عده ای عبد و جان و جاه و جمال 🔊 بخش نهم | فکر کن امشب آن شب جمعه است 🔊 بخش دهم | کشف الاسرار نون ولقم 🔊 بخش یازدهم | اگه این حرفمو گوش کنی رفیق بردی 🔊 بخش دوازدهم | به سمت او گشوده ام پنجره خیال را 👇👇👇👇👇👇
. اَللّهُمَّ إِنّى أَعوذُبِكَ مِنْ... أَنْ نَعْضِدَ ظالِما أَوْ نَخْذُلُ مَلْهوفا. خدايا به تو پناه مى‌برم... از اين كه ظالمى را يارى كنيم و يا مظلوم و دلسوخته‌اى را بى‌یاور گذاريم. ✍️ علی بن الحسین 📗 / دعای هشتم .
. به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور درمی آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگرچه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواری اش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از «بحار مجلسی» و «الغدیر» معتبر به «شیخ حرّ عاملی» و هرچه کیمیا اثر به محضر «مفید»ها رسیده ایم تا مگر... «شیخ صدوق» وا کند پنجره‌ی «خصال» را من آن یتیم کوفی ام که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود شفاعت تو شامل آن دو نفر نمی شود «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود» بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... شاعر: احمد علوی✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا