. #زمزمه #ورودیه #شب_دوم_محرم #ورود_به_کربلا_زمزمه کرببلا گفتی،دلم رو مبتلا کردی یک کاروان را ساکن کرببلا کردی می دانم از اینجا جداییمون شروع میشه چند روزِ دیگه گریه زاری مون شروع میشه از امّ ایمن شنیدم ، تواین بیابون ، آواره میشم از امّ ایمن شنیدم ، کنار گودال ، بیچاره میشم شنیدم پیکرت رو می کنن پامال ، زبونم لال شنیدم شمر می آید به استقبال ، زبونم لال حسین جانم «حسین جانم ۴» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه نکن زینب ، به جان من ، صبوری کن دیدی شکسته استخوان من ، صبوری کن عمّامه ام از سر ، به غارت رفت ، صبوری کن انگشت و انگشتر ، به غارت رفت ،صبوری کن به ضرب نیزه ازروذوالجناح می افتم،وای از دل تو باصورت تو گودال قتلگاه می افتم ،وای ازدل تو تو ناموس خدایی روی تَل زانو ، نزن زینب برای حنجر من به حرامی رو ، نزن زینب #محمدعلی_قاسمی_خادم ✍ 👇

. #زمینه #بصیرتی (با حسین باش..) ➖➖➖ #بند_اول با حسین بودن بهترین نعمت عالمه نوکری کردن بهترین خدمت عالمه اشکای روضه بهترین ثروت عالمه معرفتش سرآمد زمونه شد_ هرکی به سمت روضه ها روونه شد هرکسی خواست بیاد تو راه بندگی اسم حسین بهونه شد بی حسین به بی پناهی میرسیم با حسین به پادشاهی میرسم نعم الامیر یا حسین6 #بند_دوم تو دلای ما،حسرت روز و شب زیارته حرمو دیدن، واسه ما بهترین سعادته بندگی کردن،سجده رفتن رو مهر تربته هرکی یه بار حرم بره زنده میشه پر میگیره از رو زمین کنده میشه راه رسیدن به خدا رو میبینه تو کربلا بنده میشه بی حسین به بی پناهی میرسیم با حسین به پادشاهی میرسیم نعم الامیر یاحسین6 ➖➖➖ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 402/04/28

. #زمزمه (شعرِ عامیانه) #شب_سوم #حضرت_رقیّه سلام اللّه علیها هِی می‌گفتی کار داره گرفتاره حالا دیدی چقَدِه دوسَم داره تا شنید خوابشو دیدم سراغم..‌... با سر اومد حالا که پا نداره سفرش طول کشید امّا اومده شاهه امّا سر به ویرونه زده خیلی دوست داره بوسم کنه ولی.... چون لباش تَرَک داره مُردَّدِه خوابِ شامی‌رو خراب کردم اومد دلشو حسابی آب کردم اومد حتّی لکنت‌ْزبونِ من شیرینه اونقَدِه سوال جواب کردم اومد اومده دردامو از یاد ببرم سر‌ُو دیدم و یادم رفت سفرم رگهایِ بریده‌َشو که می‌بینم از یادم میره چیا کشید حرم نگاه کن سوخته موهاش مثلِ موهام خونیه لباش درست مثلِ لبام از رَگایِ نامرتّبِ سرش فهمیدم که دست و پا زده بابام اومده که کم کنه فاصله‌َرو باز کنه از دست و پام سلسله‌َرو شنیده موهامو بدجور کشیده اومده ادب کنه حرمله‌َرو اومده دستایِ زجرُو بِشْکنه می‌دونه که شمر چقدر بددَهنه گرچه زخمایِ تنم بی‌شماره رویِ هر کدوم یه بوسه می‌زنه شبِ من روز می‌شه پایِ روضه‌ها آخرش دق می‌کنم واسه بابا سرُو می‌ذارم روپام زار می‌زنم تقاصِ مظلومیِ حرم بیا #شب_سوم_محرم #عامیانه #فولکلور #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی

. #دودمه #ورود_به_کربلا #ورودیه #شب_دوم_محرم زینب اینجا آمده یافاطمه یامرتضی السلام ای کربلا آمده تا کربلا گردد هزاران کربلا السلام ای کربلا #حسن_لطفی ✍ .

. ( #شور_لطمه‌زنی‌) #زمزمه سوّم محرّم سبک کوفیا بدن عمه رو زدن ..... دستامو که بست   پایِ نِی سرم شکست رویِ پهلوهام     بدجوری لگد نشست گیسومو کشید  چنگی گوشمو درید بعدِ اون سیلی دیده‌هام دیگه ندید وای بابا /۴/ از رونیزه‌ها  دیدی قافله‌َت بابا پابرهنه رفت   با کیا تا قتلگاه بد دهن بودن   شمر و خولی و سنان مونده رو سرم   ردِّ چوبِ خیزران تازیانه خورد   هر کی اسمتونو برد گم شدم بگم؟! منو زجر چطور آورد؟! کَنده شد موهام گم شدن اَلنگوهام جایِ چکمه‌یِ... شمره رویِ بازوهام مثلِ مادرم  منو بی‌هوا زدن دخترِ تو رو بدجوری صدا زدن اَیُّهاَ العزیز  اَمان از چشایِ هیز با اشاره گفت  یکی که می‌خوام کنیز #شور #لطمه_زنی #زمزمه #شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی .👇

دستامو که بست

. #زمینه #شب_سوم #حضرت_رقیّه سلام اللّه علیها سبک دنیا بدون تو..... #سبک_دنیای_بی_حسین چی سرش اومده   پیکر که نداره رگها پاره پاره  خسته روی پایِ..... زخمیم سر می‌ذاره چی سرش اومده   گونه‌هاش کبوده رو مو خاک و دوده   یتیمی برایِ .....   این سه‌ساله زوده سلام بابایی خوش اومدی امّا عمو کجا مونده؟! چرا تو تنهایی سلام بابایی غروبی که رفتی شد قد و بالایِ..... رقیّه زهرایی سلام بابایی   سلام بابایی چی سرش اومده؟!   سَرْ سنگینه با من بد سر رو بریدن   خاتمش رو دیدم تو انگشتِ دشمن چی سرش اومده؟!   رو لب خون نشسته دیده‌هاشو بسته  دندوناش شبیهِ ...... دندونام شکسته سلام بابایی منو ببر اینجا به حال و روزِ این قافله خندیدن سلام بابایی گوشواره‌هایی که خریدی واسه من شامیا دزدیدن سلام بابایی  سلام بابایی اَحلاٰ مِنَ العسل... #شب_سوم_محرم #زمینه #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی .👇

چی سرش اومده   پیکر که نداره

. #زمزمه (شور) لطمه‌زنی #شب_سوم #حضرت_رقیه سلام اللّه علیها‌ سبک به سمت گودال از..... خیمه‌ها که می‌سوخت   از ترس دویدم من یه جوری سیلی زد   دیگه ندیدم من رو به نجف کردم    ناله کشیدم من لگد که زد تازه     روضه چشیدم من یکی صدا می‌زد   انگشت بریدم من یکی می‌گفت با چنگ    گوشواره چیدم من یکی می‌گفت پایِ.....   سری که پاشیده با قیمتِ خوبی   کنیز خریدم من با لگد از رویِ....  ناقه که افتادم پهلوم شکست تازه   مادرُو دیدم من منو نوازش کرد    دردِتو می‌فهمم آخه با ضربه‌یِ....    لگد خمیدم من به من نمی‌گفتی   تو کمتر از گُل آه چه حرفایی از زَجر   تو راه شنیدم من اونقَدِه رو لبهام  با مُشت کوبیدم من که با لبِ خونی   بابامو دیدم من عمّه بگو واسه‌َم   چی سرش آوردن که نامرتّب این   رگهارو دیدم من به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود  دیر رسیدم من #سبک_بسمت_گودال_ازخیمه_دویدم #شب_سوم_محرم #زمزمه #شور #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی .👇

خیمه‌ها که می‌سوخت