eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. می خونم براتو لالایی علی تویی که به دردام دوایی علی داره گریه هات دور می شن ازم منو می کشه این جدایی علی هوای چشام خیس و بارونیه غمت فک نکن داغ آسونیه ببین میخورم بغضمو پیش تو دیدی خیمه بی تو چه ویرونیه! علی جون مادر، جون فاطمه پا گهوارهء تو کلافن همه شده آینهء دقّ ما مشکی که شده پاره پاره توی علقمه ✍ .
. قراره زندگی هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم ، مادر نداره قطره ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پر غصه و درده صدات و بشنوه ایکاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام ، بابات نشد گریَه ت فراموشِش میخاد آبِت بده ، مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته ، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت
. رفتی و بعد تو هیچکی نیومد بگیره از حالمون یه خبری خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم خیلی سنگینه غم ِ بی مادری بعد تو، بابا شبا توو نور ماه میشینه مظلوم؛ گریه میکنه ذوالفقار و درمیاره از غلاف بیصدا، آروم؛ گریه میکنه بعد تو افتاده از خواب و خوراک از غمت میسوزه توی تب حسن(ع) بابا میگه پسرم بهم بگو... با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟! مبهمه حال و هوای زینبت(س) رنگ بغض و غم به خونه میزنه می شینه روزا کنار چادرت موهاش و با گریه شونه میزنه من به لبخند تو وابسته ام و سر گذاشتن رویِ پاهای خودت دست-پخت فضه عالیه ولی- نون نخوردم جز با دستای خودت مهربونیات مگه یادم میره جای خالیته برام عین عذاب می پَرم از خواب! گریه میکنم... نیستی و کنارمه یه ظرف آب راستی مادر، نمیدونم که چرا بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟! سینه م و می بوسه و زل میزنه- به «سرم»...وقتی می شینه روبروم!  مرضیه عاطفی ✍ .
‍ ‍ . کار دنیا رو میبینی فاطمه چجوری با من و تو تا میکنه تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تنت دهن وا میکنه خنده های تو همه دلخوشیمه من همون علی خوش روی توام بخدا درد توام درد منه نگران زخم پهلوی توام با خودم میگم کی فکرشو میکرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زن جوون خونه ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزديك سه ماهه از خونه ی ما صداى بگو بخند نيومده نفست بند اومده اما هنوز خون زخم سينه بند نيومده دل نازکت رو با زخم زبون از همون روز عروسی نیش زدن چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم خونه زندگیمونو آتیش زدن غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم حق داره دلم اگه آهی داره غصم اینه: میدونستن همه شون این خونه بچه ی توو راهی داره شعر از گروه " " .👇
. چرا هستی غرق تاب و تب حسین جونمو میرسونی به لب حسین یه سؤال ازت دارم، فقط بگو چرا داری میری نیمه شب حسین حالا که داریم میریم سفر داداش بیا از این کوچه کن حذر داداش یاد خنده ی مغیره افتادم که میزد مادرو بی خبر داداش یادته که توی کوچه شد سپر یادته میزدنش چهل نفر بیا تا باهم براش گریه کنیم برا اینکه زدنش از پشت سر مثل مادر تورو خیلی میزنن گل یاسو رنگ نیلی می زنن اونا که دس رو مادر کردن بلند توی گودال منو سیلی می زنن کاشکی کعبه حجرالاسود نشه کاشکی راه حنجر تو سد نشه کاشکی بین ازدحام توو قتلگاه مرکب از روی تن تو رد نشه کاشکی قلبتو نسوزونن حسین کاش تنت رو برنگردونن حسین منو از قتلگا بیرون میکنن وحشیا دورتو میمونن حسین کاشکی ناموس تو آواره نشه کاشکی ناموس تو بیچاره نشه چادر فاطمه روی سرمه کاشکی این یادگاری پاره نشه .
. دوست دارم نگات کنم یه بار تو دنیا آقا جون چی می شه جمالتُ کنم تماشا آقا جون مگه چیزی کم می شه یه رو سیات نگات کنه با یه جرعه کم نمی شه آب دریا آقا جون به جون حسینی که، هر دوتامون دوسش داریم واسه دیدنت نمی شناسم سر از پا آقا جون دلمو گره بزن به تار زلف خشگلت تا بشه از کار قلبم گره ها، وا آقا جون غرق منّتم کنُ یه دستی رو سرم بکش تا منم در بیارم سری تو سرها آقا جون به رقیبا گفته ام، هوا منُِ خیلی داری آبروم دست توه، خودت می دونی آقا جون به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا، آقا جون .
. شعرِ عامیانه   شب اوّل محرم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام حرفِ تنها شدنِ خواهرتِه حرفِ آوارگیِ دخترته از حالا کوفه به فکرِ صله‌یِ.... سر و پیراهن و انگشترته کوفه به دنبالِ غنیمت بردنه فکرِ سر بر رویِ نی آوُردنه لااقل سه‌ساله‌َرُو نیار حسین اینجا سهمِ بچّه سیلی خوردنه رویِ دار دارم به این فکر می‌کنم به سرِ نیزه‌نشین فکر می‌کنم به تنی که رو زمین می‌مونه و..... گلی که خورده زمین فکر می‌کنم لبِ من خورده تَرَک مثلِ لبات چشامو می‌دوزم آقاجون به‌راٰت افتخارم اینه که عاقبتِ .... دخترم میشه شبیهِ دخترات دخترم حمیده مثلِ سکینه می بینه ظالم می‌شینه رو سینه تازیانه می‌خوره چون تو دلش ولایتِ امیرالمؤمنینه گلویِ اصغرتو می‌دَره تیر حرمله می‌گیره نوزادوُ زِ شیر ندبه‌خونَن پابرهنه پایِ سر زیرِ تازیانه یک عدّه اسیر ✍ .👇
. (شعرِ عامیانه) سلام اللّه علیها هِی می‌گفتی کار داره گرفتاره حالا دیدی چقَدِه دوسَم داره تا شنید خوابشو دیدم سراغم..‌... با سر اومد حالا که پا نداره سفرش طول کشید امّا اومده شاهه امّا سر به ویرونه زده خیلی دوست داره بوسم کنه ولی.... چون لباش تَرَک داره مُردَّدِه خوابِ شامی‌رو خراب کردم اومد دلشو حسابی آب کردم اومد حتّی لکنت‌ْزبونِ من شیرینه اونقَدِه سوال جواب کردم اومد اومده دردامو از یاد ببرم سر‌ُو دیدم و یادم رفت سفرم رگهایِ بریده‌َشو که می‌بینم از یادم میره چیا کشید حرم نگاه کن سوخته موهاش مثلِ موهام خونیه لباش درست مثلِ لبام از رَگایِ نامرتّبِ سرش فهمیدم که دست و پا زده بابام اومده که کم کنه فاصله‌َرو باز کنه از دست و پام سلسله‌َرو شنیده موهامو بدجور کشیده اومده ادب کنه حرمله‌َرو اومده دستایِ زجرُو بِشْکنه می‌دونه که شمر چقدر بددَهنه گرچه زخمایِ تنم بی‌شماره رویِ هر کدوم یه بوسه می‌زنه شبِ من روز می‌شه پایِ روضه‌ها آخرش دق می‌کنم واسه بابا سرُو می‌ذارم روپام زار می‌زنم تقاصِ مظلومیِ حرم بیا
. ۷۷۰ شریفه دختر عموی خوب من رفتی و من از غمت، غمین شدم چشماتو بستی و رفتی عزیزم ندیدی که خرابه نشین شدم هردوتا از روی ناقه افتادیم ولی دستای تورو نبسته زجر کاش منم مثل تو جون داده بودم نمی افتادم ولی به دست زجر می‌دونم که زیر پای شتری بمونه اگه کسی دردسره هرچی هم پای شتر سنگین باشه ولی باز حرمله پاش سنگین تره شریفه شکر خدا تو رفتی و سربابامو بریده ندیدی تازیانه خوردی مثلِ من ولی به رخ عمه کشیده ندیدی ✍ .
. مادر روزایِ آخره که زینب کنارت می‌شینه‌ بذار این صورتِ ماه وُ یه دلِ سیر ببینه به خدا واسه بابام چیزی نمی‌گم مادرم می‌خوام این قرصِ کبودوُ ببینه چشمِ ترم من که بعد از کوچه حتی یه بارم ندیدمت تو خیالم نقشِ روتو دیدم و کشیدمت یه دفعه یاس کشیدم با گُلایِ کبود و تار که ساقه‌َش تکیه زده از ناتووُنی به دیوار یه دفعه پیچیدمت تو چادرِ خاک‌آلوده کشیدم افتاده تو کوچه به حالِ سجوده یاسِ من تو نقّاشیم یا رنگِ زرده یا سیاه لاله‌یِ کمون شده‌‌َم با هر نفس می‌کشه آه یاسِ من تصوّرِ پژمردنت عذاب شده تو خودت بگو چرا حالِ داداش خراب شده چرا هر روز می‌زنه تکیه به دیوارِ خونه چرا دور از چشایِ من و حسین کِز می‌کنه چرا گریه می‌کنه مگه تو کوچه چی دیده چرا چند روزه که رنگِ حسن اینطور پریده چرا خنده رو لبِ داداش حسن نمی‌شینه لباشو می‌گَزه هر وقت دوّمی رو می‌بینه باشه از کوچه نگو برایِ من مهربونم من که چادروُ تکوندم همه چی رو می‌دونم ✍ .👇
. السلام علیک یا فاطمه الزهرا نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم....
‍ ‍ . . علیه السلام کربلایی آتیش زدن به در تا مادر بسوزه هم زهرا بسوزه هم حیدر بسوزه مادر مجتبی پاشو ببین چقدر مضطرب مجتبی پاشو گذشت دست حرومی از رو سر مجتبی گم میکنی چرا راه خونه مون رو مادر توی راهه دیدم رد خون و حق توعه فقط به زخم کهنه ی تو میزنن نمک حق توعه فقط ولی جلو‌ حسن میزدنت کتک ای مادر حسین مظلوم حسین از مهریه ی تو محروم حسینت بین دو نهر آب تشنگی حسین میده تو رو عذاب بین دو نهر آب داغ علی تو موند رو دل رباب بین دو نهر سر لباس کهنه اش هم دعوا گرفتن سر بریده اش رو جلو زن ها گرفتن .👇 کار دنیا رو میبینی فاطمه چجوری با من و تو تا میکنه تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تنت دهن وا میکنه خنده های تو همه دلخوشیمه من همون علی خوش روی توام بخدا درد توام درد منه نگران زخم پهلوی توام با خودم میگم کی فکرشو میکرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زن جوون خونه ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزديك سه ماهه از خونه ی ما صداى بگو بخند نيومده نفست بند اومده اما هنوز خون زخم سينه بند نيومده دل نازکت رو با زخم زبون از همون روز عروسی نیش زدن چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم خونه زندگیمونو آتیش زدن غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم حق داره دلم اگه آهی داره غصم اینه: میدونستن همه شون این خونه بچه ی توو راهی داره شعر از گروه " " .
. صل‌الله‌علیک‌یامظلوم‌یااباعبدالله به زبان ساده (فلک لر) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوست دارم تا بسوزم به پای عشقت آقاجون دوست دارم تا بمیرم برای عشقت آقا جون دوست دارم زندگیم‌و به پات بریزم تا شاید آخرش جون بدم از بلای عشقت آقا جون دوست دارم یه نیمه شب میون بین‌الحرمین بشینم بخونم از صفای عشقت آقا جون دوست دارم تا آخر عمرم عزیز فاطمه همیشه باشم فقط گدای عشقت آقا جون بخدا هر چی می‌گم از اسم تو سیر نمی‌شم روی لب‌های منه نوای عشقت آقا جون بچه بودم مادر من‌و رو دستاش می‌گرفت زیر لب می‌گفت که این فدای عشقت آقا جون وقتی جای دستم‌و بابام روی سینه‌م می‌دید ابر چشماش می‌بارید برای عشقت آقا جون جونِ هر چی مَردِ دست این گدا رو وِل نکن تا باشم همیشه مبتلای عشقت آقا جون ✍ .
. علیه_السلام قراره زندگی‌هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه‌س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم، مادر نداره قطره‌ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی‌گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پُر غُصه و درده صدات‌و بشنوه ای‌کاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام، بابات نشد گریَه‌ت فراموشِش می‌خواد آبِت بده مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره‌ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت .
. تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی‌مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفی‌م دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی‌ای اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونَش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت می‌کشی وقتی نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی‌تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می‌بندم به زورم باشه پا می‌شم به زورم باشه می‌خندم مگه تو صورتم امشب بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده، چیزی نیست یکی از من یه گوشواره امانت برده، چیزی نیست می‌خوام امشب سرت تا صبح به روی دامنم باشه می‌خوام امشب شب خوبِ ازینجا رفتنم باشه دیگه چشماتو واکردی منم با بغض می‌خندم بیا آغوشتو وا کن منم چشمامو میبندم .👇